کاربر:هاشمی/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{ویرایش}}
حدیث طیر مشوی
[[حدیث طیر مشوی]]
یكی از روایاتی که ولایت و برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام بر تمام خلايق را ثابت می‌کند، روايت طير مشوي است.  
یكی از روایاتی که ولایت و برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام بر تمام خلايق را ثابت می‌کند، روايت طير مشوي است.  
طبق اين روايت: روزي مرغ برياني را خدمت رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِيَ مِنْ هَذَا الطَّيْرِ.خدايا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بياور تا با من از اين غذا نوش‌جان نمايد». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پيامبر هم سفره باشند و اين مقام بسيار بلند و ارزشمند نصيب آنان شود؛ اما رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و در واقع دست رد بر سينه آن‌ها زدند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم اين شخص سعد بن عباده از قبيله خودم باشد؛ اما ديدم كه علي بن أبي طالب علیه‌السلام آمد و من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا اين كه آن حضرت صداي خودشان را به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله رساندند و پيامبر (ص) دستور دادند اجازه ورود بدهم و اميرمؤمنان علیه‌السلام وارد شدند با رسول خدا (ص) از آن غذا نوش‌جان كردند.
طبق اين روايت: روزي مرغ برياني را خدمت رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه آوردند، آن حضرت قبل میل‌کردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِيَ مِنْ هَذَا الطَّيْرِ.خدايا محبوب‌ترین مخلوق از نظر خودت بياور تا با من از اين غذا نوش‌جان نمايد». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پيامبر هم‌سفره باشند و اين مقام بسيار بلند و ارزشمند نصيب آنان شود؛ اما رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آن‌ها را از در خانه‌شان پس فرستادند و نپذیرفتند. أنس بن مالك می‌گوید كه من دوست داشتم اين شخص سعد بن عباده از قبيله خودم باشد؛ اما ديدم كه علي بن أبي طالب علیه‌السلام آمد ولی من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا اين كه آن حضرت صداي خودشان را به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله رساندند و پيامبر (ص) دستور دادند اجازه ورود بدهم،  اميرمؤمنان علیه‌السلام وارد شدندو با رسول خدا (ص) از آن غذا نوش‌جان كردند.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.
اما اهل سنت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکال‌هایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود.


==متن حدیث نبوی طیر مشوی==
==متن حدیث نبوی طیر مشوی==
اهدِی لِرَسولِ اللّهِ(ص) حِجلٌ مَشوی بِخُبزِهِ وصِنابِهِ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ ائتِنی بِأَحَبِّ خَلقِک إلَیک؛ یأکلُ مَعی مِن هذَا الطَّعامِ. فَقالَت عائِشَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی. وقالَت حَفصَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی قال أنَسٌ: وقُلتُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ سَعدَ بنَ عُبادَةَ.
اهدِی لِرَسولِ اللّهِ(ص) حِجلٌ مَشوی بِخُبزِهِ وصِنابِهِ، فَقالَ رَسولُ‌اللّهِ(ص): اللّهُمَّ ائتِنی بِأَحَبِّ خَلقِک إلَیک؛ یأکلُ مَعی مِن هذَا الطَّعامِ. فَقالَت عائِشَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی. وقالَت حَفصَةُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ أبی قال أنَسٌ: وقُلتُ: اللّهُمَّ اجعَلهُ سَعدَ بنَ عُبادَةَ.
قالَ أنَسٌ: فَسَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَسَلَّمَ عَلِی، فَسَمِعَ رَسولُ اللّهِ(ص) صَوتَه فَقالَ: انظُر مَن هذَا. فَخَرَجتُ فَإِذا هُوَ عَلِی، فَجِئتُ إلى رَسولِ اللّهِ(ص) فَأَخبَرتُهُ، فَقالَ: ایذَن لَهُ. فَدَخَلَ عَلِی، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ وإلَی، اللّهُمَّ وإلَی. <ref>با عبارات مختلف در : سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۶، ح ۳۷۲۱؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۲، ح ۶۴۳۷ عن سفینة؛ تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۶۹ الرقم ۴۹۴۴؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۸ الرقم ۱۱۳۲؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۶، ح ۸۷۶۷ و ح ۸۷۶۵ و ح ۸۷۶۶؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۷، ح ۱۱۳ والثلاثة الأخیرة عن ابن عبّاس و ح ۱۱۴؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص ۵۰، ح ۱۲؛ مسند أبی یعلى، ج ۴، ص ۱۳۰، ح ۴۰۳۹؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۷، ح ۸۷۶۸؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۵۱ .</ref>
قالَ أنَسٌ: فَسَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَخَرَجتُ، فَإِذا عَلِی بِالبابِ، فَقُلتُ: إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) عَلى حاجَةٍ، فَانصَرَفَ. ثُمَّ سَمِعتُ حَرَکةً بِالبابِ، فَسَلَّمَ عَلِی، فَسَمِعَ رَسولُ اللّهِ(ص) صَوتَه فَقالَ: انظُر مَن هذَا. فَخَرَجتُ فَإِذا هُوَ عَلِی، فَجِئتُ إلى رَسولِ اللّهِ(ص) فَأَخبَرتُهُ، فَقالَ: ائذَن لَهُ. فَدَخَلَ عَلِی، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): اللّهُمَّ وإلَی، اللّهُمَّ وإلَی.<ref> این روایت با عبارات مختلف در منابع اهل‌سنت نقل شده است : سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۶، ح ۳۷۲۱؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۲، ح ۶۴۳۷ عن سفینة؛ تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۶۹ الرقم ۴۹۴۴؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۸ الرقم ۱۱۳۲؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۶، ح ۸۷۶۷ و ح ۸۷۶۵ و ح ۸۷۶۶؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۷، ح ۱۱۳ والثلاثة الأخیرة عن ابن عبّاس و ح ۱۱۴؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص ۵۰، ح ۱۲؛ مسند أبی یعلى، ج ۴، ص ۱۳۰، ح ۴۰۳۹؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۷، ح ۸۷۶۸؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۵۱ .</ref>


==اشکالات اهل سنت به حدیث طیر مشوی:==
==اشکالات اهل‌سنت به حدیث طیر مشوی:==


===اشكال اول: سند روایت صحیح نیست.===  
===اشكال اول: سند روایت صحیح نیست.===  
خط ۴۴: خط ۴۴:
ابن حجر عسقلاني در باره او می‌گوید:
ابن حجر عسقلاني در باره او می‌گوید:
إبراهيم بن سعيد الجوهري أبو إسحاق الطبري نزيل بغداد ثقة حافظ تكلم فيه بلا حجة من العاشرة مات في حدود الخمسين م 4<ref>العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج1، ص89، رقم:179، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.</ref>
إبراهيم بن سعيد الجوهري أبو إسحاق الطبري نزيل بغداد ثقة حافظ تكلم فيه بلا حجة من العاشرة مات في حدود الخمسين م 4<ref>العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852هـ)، تقريب التهذيب، ج1، ص89، رقم:179، تحقيق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشيد - سوريا، الطبعة: الأولي، 1406 - 1986.</ref>
ابراهيم بن سعيد، ساكن بغداد، مورد اعتماد و حافظ بود. در باره او بدون مدرك و دليل سخن گفته شده (ايراد گرفته اند).
ابراهيم بن سعيد، ساكن بغداد، مورد اعتماد و حافظ بود. در باره او بدون مدرك و دليل سخن گفته شده (ايراد گرفته‌اند).


حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ از روات بخاري و مسلم:
حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ از روات بخاري و مسلم:
خط ۷۱: خط ۷۱:
از أنس بن مالك نقل شده است كه در نزد رسول خدا صلی‌الله عليه وآله مرغي بود؛ پس فرمود: خدايا محبوب‌ترین مخلوقت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس ابوبكر آمد، رسول خدا او را بازگرداند، عمر نيز آمد و باز رسول خدا او را رد كرد؛ سپس علي علیه‌السلام آمد و رسول خدا صلی‌الله عليه وآله به او اجازه داد.
از أنس بن مالك نقل شده است كه در نزد رسول خدا صلی‌الله عليه وآله مرغي بود؛ پس فرمود: خدايا محبوب‌ترین مخلوقت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس ابوبكر آمد، رسول خدا او را بازگرداند، عمر نيز آمد و باز رسول خدا او را رد كرد؛ سپس علي علیه‌السلام آمد و رسول خدا صلی‌الله عليه وآله به او اجازه داد.
همين روايت را با همين سند إبن أثير و إبن عساكر از ابويعلي نقل کرده‌اند؛ اما در نقل اين دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله اجازه ورود به آن‌ها را نداده است:
همين روايت را با همين سند إبن أثير و إبن عساكر از ابويعلي نقل کرده‌اند؛ اما در نقل اين دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسول خدا صلی‌الله عليه وآله اجازه ورود به آن‌ها را نداده است:
أَنبأَنا المنصور بن أَبي الحسن الفقيه بإِسناده إِلي أَبي يعلي: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عيسي بن عمر، عن السدي، عن أَنس بن مالك: أَن النبي كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتني بأحب خلقك إِليك يأكل معي من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علي فأَذن له.
أَنبأَنا المنصور بن أَبي الحسن الفقيه بإِسناده إِلي أَبي يعلي: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عيسي بن عمر، عن السدي، عن أَنس بن مالك: أَن النبي كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتني بأحب خلقك إِليك يأكل معي من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علي فأَذن له.<ref>ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.</ref>
<ref>ابن أثير الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولي، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقي الشافعي، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفاي571هـ)، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ناشر: دار الفكر - بيروت - 1995.</ref>
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفاي سه گانه، نقيصه بزرگي براي آن‌ها محسوب می‌شود و دست كم برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام را بر اين سه خليفه به صورت قطعي و مشخص ثابت می‌کند، برخي از علماي اهل‌سنت كه خيال مي کرده‌اند مي توانند اين نقيصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفاي سه گانه دور كنند، به جاي نام هر يك از آن‌ها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندي است كه ابويعلي آورده است.
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفاي سه گانه، نقيصه بزرگي براي آن‌ها محسوب می‌شود و دست كم برتري اميرمؤمنان علیه‌السلام را بر اين سه خليفه به صورت قطعي و مشخص ثابت می‌کند، برخي از علماي اهل‌سنت كه خيال مي کرده‌اند مي توانند اين نقيصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفاي سه گانه دور كنند، به جاي نام هر يك از آن‌ها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندي است كه ابويعلي آورده است.
عبدالله بن عدي جرجاني در الكامل في الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسي در ذخيرة الحفاظ و ابن جوزي حنبلي در العلل المتناهيه اين اشتباه بزرگ را مرتكب شده اند:
عبدالله بن عدي جرجاني در الكامل في الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسي در ذخيرة الحفاظ و ابن جوزي حنبلي در العلل المتناهيه اين اشتباه بزرگ را مرتكب شده اند:
... عن إسماعيل بن عبد الرحمن السدي عن أنس بن مالك ان النبي صلی‌الله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علي بن أبي طالب فأذن له فأكل معه قال الشيخ وهذا من هذا الطريق ما أعلم رواه غير مسهر ولمسهر غير ما ذكرت وليس بالكثير
... عن إسماعيل بن عبد الرحمن السدي عن أنس بن مالك ان النبي صلی‌الله عليه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علي بن أبي طالب فأذن له فأكل معه قال الشيخ وهذا من هذا الطريق ما أعلم رواه غير مسهر ولمسهر غير ما ذكرت وليس بالكثير<ref>الجرجاني، عبدالله بن عدي بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفاي365هـ)، الكامل في ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقيق: يحيي مختار غزاوي، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>
<ref>الجرجاني، عبدالله بن عدي بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفاي365هـ)، الكامل في ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقيق: يحيي مختار غزاوي، ناشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>
... حديث: إن النبي ( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائنني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علي بن أبي طالب، فإذن له، فاكل معه.<ref>المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، ذخيرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقيق: د.عبد الرحمن الفريوائي، ناشر: دار السلف - الرياض، الطبعة: الأولي، 1416 هـ -1996م.</ref>
... حديث: إن النبي ( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائنني بأحب خلقك إليك يأكل معي هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علي بن أبي طالب، فإذن له، فاكل معه.<ref>المقدسي، مطهر بن طاهر (متوفاي507 هـ)، ذخيرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقيق: د.عبد الرحمن الفريوائي، ناشر: دار السلف - الرياض، الطبعة: الأولي، 1416 هـ -1996م.</ref>


خط ۱۰۲: خط ۱۰۰:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ، قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَنَا الأَوْزَاعِيُّ، عَنْ يَحْيَي بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَيْمَنَ إِلَي النَّبِيِّ (ص) طَائِرًا بَيْنَ رَغِيفَيْنِ، فَجَاءَ النَّبِيُّ (ص) فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَكُمْ شَيْءٌ؟ " فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ يَدَيْهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ، يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِيُّ (ص) آنِفًا، فَثَبَقَ النَّبِيُّ (ص) مِنَ الطَّائِرِ شَيْئًا، ثُمَّ رَفَعَ يَدِهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَيْنِي وَبَيْنَهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " أَدْخِلْهُ مَنْ كَانَ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " وَالِي يَا رَبِّ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) حَتَّي فَرَغَا.<ref>الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج2، ص207، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.</ref> از أنس بن مالك نقل شده است كه گفت: ام أيمن مرغي را در ميان دو تكه نان به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه كرد؛ وقتي رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آمد سؤال كرد: آيا چيزي در نزد شما هست؟ پس مرغ را آ وردند؛ آن حضرت دستانش را بلند كرد و فرمود: خدايا محبوب‌ترین خلائق در نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، من گفتم: رسول خدا صلی‌الله عليه وآله مشغول است، مدتي بعد دو باره رسول خدا وارد شد و كمي از مرغ را خود و دوباره دعا كرد: خدايا محبوب‌ترین خلائق نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، بين من و او سر و صدا شد؛ پس رسول خدا گفت: هر كس كه هست بگذار وارد شود، پس داخل شد، رسول خدا صلی‌الله عليه وآله فرمود: پروردگارا او را دوست بدار. اين سخن را سه بار تكرار كرد؛ پس علي با پيامبر از آن مرغ خورد تا هر دو دست كشيدند.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ، قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَنَا الأَوْزَاعِيُّ، عَنْ يَحْيَي بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَيْمَنَ إِلَي النَّبِيِّ (ص) طَائِرًا بَيْنَ رَغِيفَيْنِ، فَجَاءَ النَّبِيُّ (ص) فَقَالَ: " هَلْ عِنْدَكُمْ شَيْءٌ؟ " فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ يَدَيْهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ، يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِيُّ (ص) آنِفًا، فَثَبَقَ النَّبِيُّ (ص) مِنَ الطَّائِرِ شَيْئًا، ثُمَّ رَفَعَ يَدِهِ، فَقَالَ: " اللَّهُمَّ ائْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّائِرِ "، فَجَاءَ عَلِيٌّ، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَيْنِي وَبَيْنَهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " أَدْخِلْهُ مَنْ كَانَ "، فَدَخَلَ، فَقَالَ النَّبِيُّ (ص): " وَالِي يَا رَبِّ " ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكَلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) حَتَّي فَرَغَا.<ref>الطبراني، ابوالقاسم سليمان بن أحمد بن أيوب (متوفاي360هـ)، المعجم الأوسط، ج2، ص207، تحقيق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني، ناشر: دار الحرمين - القاهرة - 1415هـ.</ref> از أنس بن مالك نقل شده است كه گفت: ام أيمن مرغي را در ميان دو تكه نان به رسول خدا صلی‌الله عليه وآله هديه كرد؛ وقتي رسول خدا صلی‌الله عليه وآله آمد سؤال كرد: آيا چيزي در نزد شما هست؟ پس مرغ را آ وردند؛ آن حضرت دستانش را بلند كرد و فرمود: خدايا محبوب‌ترین خلائق در نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، من گفتم: رسول خدا صلی‌الله عليه وآله مشغول است، مدتي بعد دو باره رسول خدا وارد شد و كمي از مرغ را خود و دوباره دعا كرد: خدايا محبوب‌ترین خلائق نزد خودت را بياور تا با من از اين مرغ بخورد؛ پس علي علیه‌السلام آمد، بين من و او سر و صدا شد؛ پس رسول خدا گفت: هر كس كه هست بگذار وارد شود، پس داخل شد، رسول خدا صلی‌الله عليه وآله فرمود: پروردگارا او را دوست بدار. اين سخن را سه بار تكرار كرد؛ پس علي با پيامبر از آن مرغ خورد تا هر دو دست كشيدند.


بررسي سند روايت: أحمد بن محمد بن عبد العزيز بن الجعد الوشاء. الشيخ الثقة العالم أبو بكر أحمد بن محمد بن عبدالعزيز بن الجعد الوشاء البغدادي... وقد قال الدارقطني لا بأس به.<ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج14، ص148، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref>
بررسي سند روايت: أحمد بن محمد بن عبد العزيز بن الجعد الوشاء. الشيخ الثقة العالم أبو بكر أحمد بن محمد بن عبدالعزيز بن الجعد الوشاء البغدادي... وقد قال الدارقطني لا بأس به.<ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج14، ص148، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref>الوشاء، شيخ، مورد اعتماد، دانشمند و... دارقطني گفته: اشكالي در او نيست.
الوشاء، شيخ، مورد اعتماد، دانشمند و... دارقطني گفته: اشكالي در او نيست.


سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ: از راويان صحيح مسلم است:
سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ: از راويان صحيح مسلم است:
سلمة بن شبيب أبو عبد الرحمن النيسابوري الحافظ بمكة عن أبي أسامة ويزيد وعبد الرزاق وعنه مسلم والأربعة والروياني حجة مات 247 م 4<ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، ج1، ص453، رقم: 2034، تحقيق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولي، 1413هـ - 1992م.</ref>
سلمة بن شبيب أبو عبد الرحمن النيسابوري الحافظ بمكة عن أبي أسامة ويزيد وعبد الرزاق وعنه مسلم والأربعة والروياني حجة مات 247 م 4<ref>الذهبي الشافعي، شمس‌الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاي 748 هـ)، الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، ج1، ص453، رقم: 2034، تحقيق محمد عوامة، ناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علو - جدة، الطبعة: الأولي، 1413هـ - 1992م.</ref>سلمة بن شبيب، مسلم و چهار نفر ديگر نويسندگان صحاح از او روايت نقل کرده‌اند، او حجت بود.
سلمة بن شبيب، مسلم و چهار نفر ديگر نويسندگان صحاح از او روايت نقل کرده‌اند، او حجت بود.


عَبْدُ الرَّزَّاقِ الصنعاني: از روات بخاري و مسلم است:
عَبْدُ الرَّزَّاقِ الصنعاني: از روات بخاري و مسلم است:
عبد الرزاق بن همام بن نافع الحافظ أبو بكر الصنعاني أحد الأعلام عن بن جريج ومعمر وثور وعنه أحمد وإسحاق والرمادي والدبري صنف التصانيف مات عن خمس وثمانين سنة في 211 ع.<ref>الكاشف ج1، ص651، رقم: 3362</ref>
عبد الرزاق بن همام بن نافع الحافظ أبو بكر الصنعاني أحد الأعلام عن بن جريج ومعمر وثور وعنه أحمد وإسحاق والرمادي والدبري صنف التصانيف مات عن خمس وثمانين سنة في 211 ع.<ref>الكاشف ج1، ص651، رقم: 3362</ref> عبد الرزاق صنعاني، يكي از مشاهير بود.
عبد الرزاق صنعاني، يكي از مشاهير بود.


عبد الرحمن بن عمرو الأوزاعي: از روات بخاري و مسلم:
عبد الرحمن بن عمرو الأوزاعي: از روات بخاري و مسلم:
خط ۱۱۸: خط ۱۱۳:


يحيي بن صالح بن المتوكل: از روات بخاري و مسلم است:
يحيي بن صالح بن المتوكل: از روات بخاري و مسلم است:
يحيي بن أبي كثير الإمام أبو نصر اليمامي الطائي مولاهم أحد الأعلام عن جابر وأنس مرسلا وأبي سلمة وعنه هشام الدستوائي وهمام قال أيوب ما بقي علي وجه الأرض مثل يحيي بن أبي كثير قلت كان من العباد العلماء الأثبات مات 129 ع<ref>الكاشف ج2، ص373، رقم: 6235.</ref>
يحيي بن أبي كثير الإمام أبو نصر اليمامي الطائي مولاهم أحد الأعلام عن جابر وأنس مرسلا وأبي سلمة وعنه هشام الدستوائي وهمام قال أيوب ما بقي علي وجه الأرض مثل يحيي بن أبي كثير قلت كان من العباد العلماء الأثبات مات 129 ع<ref>الكاشف ج2، ص373، رقم: 6235.</ref> يحيي بن أبي كثير، يكي از مشاهير بود. او از جابر و أنس بن مالك به صورت مرسل روايت نقل كرده است.
يحيي بن أبي كثير، يكي از مشاهير بود. او از جابر و أنس بن مالك به صورت مرسل روايت نقل كرده است.
ايوب گفته: در روي زمين كسي همانند يحيي بن كثير باقي نمانده است. من مي گويم: او يكي دانشمندان عابد و استوار بود.  
ايوب گفته: در روي زمين كسي همانند يحيي بن كثير باقي نمانده است. من مي گويم: او يكي دانشمندان عابد و استوار بود.
 
البته اين ادعاي ذهبي كه روايت از او أنس بن مالك مرسل است، درست نيست؛ چرا كه به تصريح بزرگان علم حديث و رجال اهل‌سنت، او أنس بن مالك را ديده است؛ چنانچه مسلم نيشابوري در كتاب الكني والأسماء می‌نویسد:
البته اين ادعاي ذهبي كه روايت از او أنس بن مالك مرسل است، درست نيست؛ چرا كه به تصريح بزرگان علم حديث و رجال اهل‌سنت، او أنس بن مالك را ديده است؛ چنانچه مسلم نيشابوري در كتاب الكني والأسماء می‌نویسد:
أبو نصر يحيي بن أبي كثير رأي أنسا سمع أبا سلمة وعبد الله بن أبي قتادة روي عنه أيوب وهشام والأوزاعي.<ref>النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، الكني والأسماء، ج2، ص836، رقم: 3382، تحقيق: عبد الرحيم محمد أحمد القشقري، ناشر: الجامعة الإسلامية ـ المدينة المنورة، الطبعة: الأولي، 1404هـ.</ref>
أبو نصر يحيي بن أبي كثير رأي أنسا سمع أبا سلمة وعبد الله بن أبي قتادة روي عنه أيوب وهشام والأوزاعي.<ref>النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، الكني والأسماء، ج2، ص836، رقم: 3382، تحقيق: عبد الرحيم محمد أحمد القشقري، ناشر: الجامعة الإسلامية ـ المدينة المنورة، الطبعة: الأولي، 1404هـ.</ref>
خط ۱۴۲: خط ۱۳۵:


عيسي بن يونس كه اين قضيه را از اوزاعي نقل كرده، موثق است؛ چنانچه ذهبي در باره او می‌گوید:
عيسي بن يونس كه اين قضيه را از اوزاعي نقل كرده، موثق است؛ چنانچه ذهبي در باره او می‌گوید:
عيسي بن يونس بن أبي إسحاق أحد الأعلام في الحفظ والعبادة عن أبيه وهشام بن عروة والأعمش وعنه حماد بن سلمة مع تقدمه وابن المديني وإسحاق وابن عرفة وأمم كان يحج سنة ويغزو سنة مات 187 ع.<ref>الكاشف،ج2، ص114، رقم: 4409</ref>
عيسي بن يونس بن أبي إسحاق أحد الأعلام في الحفظ والعبادة عن أبيه وهشام بن عروة والأعمش وعنه حماد بن سلمة مع تقدمه وابن المديني وإسحاق وابن عرفة وأمم كان يحج سنة ويغزو سنة مات 187 ع.<ref>الكاشف،ج2، ص114، رقم: 4409</ref> عيسي بن يونس، يكي از مشاهير در حفظ و عبادت بود.<br>
عيسي بن يونس، يكي از مشاهير در حفظ و عبادت بود.
 
نتيجه: سند روايت كاملا صحيح و تمام راويان آن موثق هستند و اشكالي كه ذهبي داشت نيز جواب داده شد.
نتيجه: سند روايت كاملا صحيح و تمام راويان آن موثق هستند و اشكالي كه ذهبي داشت نيز جواب داده شد.


خط ۳۷۱: خط ۳۶۴:


بلاذري در انساب الأشراف، ابن قتيبه دينوري در عيون الأخبار، طبري و ابن كثير در تاريخشان و بسياري ديگر از بزرگان اهل‌سنت، نقل کرده‌اند كه وقتي ابوبكر به خلافت رسيد، در نخستين سخنراني خود به همه مردم اعلام كرد كه من بهترين شما نيستم:
بلاذري در انساب الأشراف، ابن قتيبه دينوري در عيون الأخبار، طبري و ابن كثير در تاريخشان و بسياري ديگر از بزرگان اهل‌سنت، نقل کرده‌اند كه وقتي ابوبكر به خلافت رسيد، در نخستين سخنراني خود به همه مردم اعلام كرد كه من بهترين شما نيستم:
لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَي عَنْهُ، خَطَبَ النَّاسُ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَي عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ، أَيُّهَا النَّاسُ فَقَدْ وُلِّيتُكُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ.<ref>البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج1، ص254؛الدينوري، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، عيون الأخبار، ج1، ص34؛الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ص237 ـ 238، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.</ref>
لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَي عَنْهُ، خَطَبَ النَّاسُ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَي عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ، أَيُّهَا النَّاسُ فَقَدْ وُلِّيتُكُمْ وَلَسْتُ بِخَيْرِكُمْ.<ref>البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج1، ص254؛الدينوري، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، عيون الأخبار، ج1، ص34؛الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310هـ)، تاريخ الطبري، ص237 ـ 238، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.</ref> و چون ابوبكر به خلافت رسيد براي مردم سخنراني كرد و پس از حمد و ثناي الهي گفت: اي مردم من رهبر شما شده ام؛ ولي بهترين شما نيستم.
و چون ابوبكر به خلافت رسيد براي مردم سخنراني كرد و پس از حمد و ثناي الهي گفت: اي مردم من رهبر شما شده ام؛ ولي بهترين شما نيستم.


اين خطبه با سندهای صحيح نقل شده است؛ ابن كثير دمشقي سلفي، بعد از نقل اين خطبه می‌نویسد:
اين خطبه با سندهای صحيح نقل شده است؛ ابن كثير دمشقي سلفي، بعد از نقل اين خطبه می‌نویسد:
وهذا إسناد صحيح.
وهذا إسناد صحيح. سند اين حديث صحيح است.<ref>القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج6، ص301، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.</ref>
سند اين حديث صحيح است.<ref>القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج6، ص301، ناشر: مكتبة المعارف - بيروت.</ref>


محمد بن سعد با سند معتبر نقل می‌کند كه ابوبكر گفت: من از هيچ يك از صحابه برتر نيستم:
محمد بن سعد با سند معتبر نقل می‌کند كه ابوبكر گفت: من از هيچ يك از صحابه برتر نيستم:
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش