۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
به گفته [[ذهبی]] وی بعد از سال260هجری به طلب حدیث پرداخت و در شهرهای [[کوفه|كوفه]]، [[بغداد]] و [[مکه|مكه]] از راویان بیشماری حدیث گرفت به طوری كه یادداشتهای او قابل شمارش نیست. ذهبی در ادامه میگوید: «وی در حفظ حدیث به این درجه عالی رسید اما چون كینه [[خلیفه|خلفای]] نخستین را در دل داشت پس او معاند و [[زندیق]] است». | به گفته [[ذهبی]] وی بعد از سال260هجری به طلب حدیث پرداخت و در شهرهای [[کوفه|كوفه]]، [[بغداد]] و [[مکه|مكه]] از راویان بیشماری حدیث گرفت به طوری كه یادداشتهای او قابل شمارش نیست. ذهبی در ادامه میگوید: «وی در حفظ حدیث به این درجه عالی رسید اما چون كینه [[خلیفه|خلفای]] نخستین را در دل داشت پس او معاند و [[زندیق]] است». | ||
[[یافعی]] درباره صاحب شرححال، ضمن اینكه وی را «[[شیعی]]» معرفی كرده است میگوید: «یكی از اركان حدیث و یكی از نشانههای [[خداوند]] در حفظ بود». | [[یافعی]] درباره صاحب شرححال، ضمن اینكه وی را «[[شیعی]]» معرفی كرده است میگوید: «یكی از اركان حدیث و یكی از نشانههای [[خداوند]] در حفظ بود». | ||
[[دارقطنی]] میگوید: «آنچه وی دارد مردم ندارند و آنچه دیگران دارند در وی موجود است». ابنعقده از حافظان بزرگی است كه اهل كوفه بالاجماع وی را همطراز با «[[عبدالله بن مسعود صحابی]]» قرار دادهاند. به گفته دارقطنی، وی 120 هزار حدیث همراه با اسانید | [[دارقطنی]] میگوید: «آنچه وی دارد مردم ندارند و آنچه دیگران دارند در وی موجود است». ابنعقده از حافظان بزرگی است كه اهل كوفه بالاجماع وی را همطراز با «[[عبدالله بن مسعود صحابی]]» قرار دادهاند. به گفته دارقطنی، وی 120 هزار حدیث همراه با اسانید آنها را حفظ كرده بود، و درباره 300 هزار حدیث در خصوص [[اهلبیت علیهمالسلام|اهلبیت (علیه السلام)]]، آمادگی گفتگو و مناظره داشت. | ||
وی فردی شجاع و بی پروا بود و در زمانی كه در بغداد بود، منبری در [[مسجد]] «براثا»(یكی از پایگاههای مهم شیعیان) داشت و در آنجا به ذكر مطاعن و مثالب سلف میپرداخت، به همین دلیل بارها دستگیر و به زندان انداخته شد. بسیاری از علمای حدیث از عامه و خاصه از وی روایت كردهاند و جز اندكی (مانند ذهبی، یافعی و دارقطنی) كه او را صرفاً به خاطر شیعه بودنش جرح نمودهاند، بقیه به ستایش از او پرداختهاند. | وی فردی شجاع و بی پروا بود و در زمانی كه در بغداد بود، منبری در [[مسجد]] «براثا»(یكی از پایگاههای مهم شیعیان) داشت و در آنجا به ذكر مطاعن و مثالب سلف میپرداخت، به همین دلیل بارها دستگیر و به زندان انداخته شد. بسیاری از علمای حدیث از عامه و خاصه از وی روایت كردهاند و جز اندكی (مانند ذهبی، یافعی و دارقطنی) كه او را صرفاً به خاطر شیعه بودنش جرح نمودهاند، بقیه به ستایش از او پرداختهاند. |