خناقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۸: خط ۸:
به گزارش برخی از منابع <ref>جاحظ عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص ۲۶۷</ref>ابومنصور در شمار افرادی بود که معروف به خنّاق بودند و حتی نقل کرده‌اند <ref>ر. ک. مسائل الامامة، منسوب به ناشئ اکبر، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م، ص 40</ref>
به گزارش برخی از منابع <ref>جاحظ عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۵۷ق، ج۲، ص ۲۶۷</ref>ابومنصور در شمار افرادی بود که معروف به خنّاق بودند و حتی نقل کرده‌اند <ref>ر. ک. مسائل الامامة، منسوب به ناشئ اکبر، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م، ص 40</ref>
اول شخصی که از میان غالیان شیعی به خنق یعنی خفه کردن مخالفان فتوا داد، ابو‌منصور بود. وی اصحابش را به کشتن غافل‌گیرانه مخالفان فرا می‌خواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref>  
اول شخصی که از میان غالیان شیعی به خنق یعنی خفه کردن مخالفان فتوا داد، ابو‌منصور بود. وی اصحابش را به کشتن غافل‌گیرانه مخالفان فرا می‌خواند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref>  
<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>این‌گونه کشتن مخالفان نیز که در گفتاری مربوط به واصل‌بن‌عطا به غالیان نسبت داده شده، در تفسیر کلام وی مراد از غالیان را منصوریه و مغیریه دانسته‌اند.
<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>این‌گونه کشتن مخالفان نیز که در گفتاری مربوط به واصل‌بن‌عطا به غالیان نسبت داده شده است و در تفسیر کلام وی مراد از غالیان را منصوریه و مغیریه دانسته‌اند.
<ref>جاحظ عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م، ج۱ص۳۰</ref> <ref>ابن‌ندیم، الفهرست، ص ۲۰۲</ref>
<ref>جاحظ عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م، ج۱ص۳۰</ref> <ref>ابن‌ندیم، الفهرست، ص ۲۰۲</ref>
جاحظ عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. وی قتل مخالفانش را جهاد خفی می‌دانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>
جاحظ عمرو، البیان و التبیین، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. وی قتل مخالفانش را جهاد خفی می‌دانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>


== شهرت ابو منصور به کسف ==
== شهرت ابو منصور به کسف ==
نقل شده است از آنجا که ابومنصور مدعی بود که به معراج رفته است، آیة «وَ اِنْ یرَوا کشفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً…» <ref>طور/۵۲/۴۴ </ref>
نقل شده است از آنجا که ابومنصور مدعی بود که به معراج رفته است، آیه «وَ اِنْ یرَوا کشفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً…» <ref>طور/۵۲/۴۴ </ref>
را مربوط به خودش می‌دانسته و خود را همان قطعه افتاده از آسمان معرفی می‌کرد.<ref>ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق، ص 87</ref> <ref>اشعری، سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش. ص۴7</ref>از همین روست که ابومنصور به کسف شهرت یافت. [۲۲]  
را مربوط به خودش می‌دانسته و خود را همان قطعه افتاده از آسمان معرفی می‌کرد.<ref>ابن قتیبه عبدالله، تأویل مختلف الحدیث، قاهره، ۱۳۲۶ق، ص 87</ref> <ref>اشعری، سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش. ص۴7</ref>از همین روست که ابومنصور به کِسف شهرت یافت. [۲۲]  
<ref>ابن قتیبه، عبدالله، عیون‌الاخبار، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م. ج 2، ص 147</ref>
<ref>ابن قتیبه، عبدالله، عیون‌الاخبار، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م. ج 2، ص 147</ref>
در برخی از منابع <ref>ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ ق/۱۹۸۲م، ج ۲ص ۴۰۵</ref> آمده است که ابومنصور بر این باور بود که حضرت علی (ع) که کسف ساقط است و در سحاب (ابر) به سر می‌ برد. <ref>ملطی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، به کوشش عزت عطار حسینی، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م، ص 150</ref>و اضافه کرده است که او نمرده و قبل از قیامت، خود و همراهانش به دنیا رجعت خواهند کرد.  
در برخی از منابع <ref>ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ ق/۱۹۸۲م، ج ۲ص ۴۰۵</ref> آمده است که ابومنصور بر این باور بود که حضرت علی (ع) کِسف ساقط است و در سحاب (ابر) بسر می‌‌برد. <ref>ملطی محمد، التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، به کوشش عزت عطار حسینی، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م، ص 150</ref>و اضافه کرده است که او نمرده و قبل از قیامت، خود و همراهانش به‌دنیا رجعت خواهند کرد.  


== اعتقادات ==
== اعتقادات ==
'''امامت و پیامبری'''
'''امامت و پیامبری'''


ابو‌منصور مطابق با افکار غلو آمیزش خود را از منسوبین امام باقر ‌علیه‌السلام می‌دانست، اما از طرف امام مطرود شد و حضرت از وی تبری جست. پس از آن بود که ادعای امامت کرد و بعد از شهادت حضرت اعلام کرد که امامت به او منتقل شده است. <ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م، ج1، ص 158</ref> و نیز مدعی بود که امر امامت را شخص امام به وی تفویض کرده و او را وصی خویش خوانده است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص ۴۶ـ۴۷</ref>
ابو‌منصور مطابق با افکار غلو‌آمیزش خود را از منسوبین امام باقر ‌علیه‌السلام می‌دانست، اما از طرف امام مطرود شد و حضرت از وی تبری جست. پس از آن بود که ادعای امامت کرد و بعد از شهادت حضرت اعلام کرد که امامت به او منتقل شده است. <ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتح الله بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م، ج1، ص 158</ref> همچنین مدعی بود که امر امامت را شخص امام به وی تفویض کرده و او را وصی خویش خوانده است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص ۴۶ـ۴۷</ref>
با این حال به نقل برخی از منابع <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، ۱۳۶۸ق، این جوزی ص۹۷ـ۹۸</ref>
با این‌حال به نقل برخی از منابع <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، ۱۳۶۸ق، این جوزی ص۹۷ـ۹۸</ref>
ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر ‌علیه‌السلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی می‌کرد.
ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر ‌علیه‌السلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی می‌کرد.
همچنین می‌گفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)امام علی بن حسین(ع) و امام امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیده‌اند. او خود را همچون ابراهیم، خلیل الله می‌دانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 46</ref>
همچنین می‌گفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)امام علی‌بن‌حسین(ع) و امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیده‌اند. او خود را همچون ابراهیم، خلیل‌الله می‌دانست <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 46</ref>
و گمان می‌کرد که جبرئیل بر وی نازل می‌شود و منزلت وی نزد رسول (ص) چون منزلت یوشع بن نون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که می‌گفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمی‌یابد.
و گمان می‌کرد که جبرئیل بر وی نازل می‌شود و منزلت او نزد رسول‌خدا (ص) چون منزلت یوشع‌بن‌نون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که می‌گفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمی‌یابد.
<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ص9</ref>  
<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ص9</ref>  
و نیز مدعی بود که پس از خودش امر رسالت در 6 تن از فرزندانش ادامه خواهد داشت که آخرین آن مهدی موعود است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>
و نیز مدعی بود که پس از خودش، امر رسالت در 6شش تن از فرزندانش ادامه خواهد داشت که آخرین آن مهدی موعود است.<ref>اشعری سعد، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش، ص 47</ref>


'''بهشت و دوزخ'''
'''بهشت و دوزخ'''
confirmed
۵٬۹۲۲

ویرایش