نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مارس ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
'''[[عبد العظیم زرقانی]](1367-1948 م)''' در تفسیر کسب در پی رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار است.وی هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می کند که از یک سو به دفاع از فاعلیت مطلق الهی یعنی [[توحید در خالقیت]] نظر دارد و از سوی دیگر، انسان را فاعل واقعی افعال خود می داند و سر انجام به این نتیجه می رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی  آوریم، بلکه حقیقت را نیز گم خواهیم کرد، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم. زرقانی در تفسیر [[خلق افعال عباد]]، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می دهد اشاره می کند و می نویسد: در قرآن و روایات نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق با آن دو، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست. خدا خالق هر چیزی است و آیا جز خدا خالق دیگری هم هست! خدا شما و آن چه را می سازید خلق کرده است!...  و نیز [[پیامبر صلوات الله علیه]] فرمود هرگاه به تو چيزي برسد، نگو اگر من چنين مي کردم، چنان  مي شد، ولي بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام مي دهد.<ref> عبد العظیم زرقانی، [[مناهل العرفان]]، ج 1  ص 506</ref> وی در این مطلب، نظر اشاعره را بیان کرده است و البته هر کسی با نگاه به این نصوص، اعتراف می کند که همه امور به خدا بر می گردد و او در حاکمیتش بی شریک است.زرقانی به جانب دیگر موضوع( عقیده [[معتزله]]) که مربوط به انتساب صحیح فاعلیت انسان در افعال اختیاری است می پردازد و می نویسد در نصوص آمده است هر کسی عمل نیک انجام دهد  به نفع خودش انجام داده و هر کسی عمل بد انجام دهد علیه خودش انجام داده اگر نیکی کردید برای خودتان کردید و اگر بدی کردید علیه خودتان بدی کردید. پس اگر هر کسی به این نصوص نگاه کند، متوجه می شود که افعال عباد منسوب به خود آنان است. به همین دلیل اگر اشخاص کار نیک انجام دادند، مستحق ثواب اند و اگر کار بد انجام دادند، مستحق عقاب اند.<ref>ر ک، همان</ref> وی بعد از اشاره به آرای اشاعره و معتزله، نظر خود را که به نظر امامیه شباهت دارد بیان می کند و می گوید برای  هر یک از دو طائفه مقابل هم، دلایل قوی و موجهی وجود دارد.پس چگونه یک انسان منصف به خودش اجازه می دهد یک طرف را به شنیع ترین تهمت [[کفر]] و [[شرک]] و هوای نفس متهم کند، در حالی که پیشینیان صالح ما، بین این دو گروه از آیات و روایات جمع می کردند. یعنی علاوه بر آن که به وحدانیت الهی معتقد بودند و عدالت خدا را باور می کردند، تابع قدر خدا بودند و خود را مامور به امر خدا می دانستند، پس به هر دو گروه از نصوص ایمان داشتند و معتقد بودند که عباد با اختیار خود در ایجاد فعل نقش داشتند و در همان حال خدا را خالق همه اشیاء می دانستند.<ref>ر ک ، همان، ص 510</ref>از تفسیر زرقانی به دست می آید، وی در مسیری قدم می گذارد که امامیه قدم گذاشته اند، زیرا امامیه نیز میان دو دسته از ایات که به توحید در خالقیت و نیز اختیار عبد می پردازد، جمع کرده اند و در ایجاد و تکوین قدرت خدا و بنده را با هم دخیل دانستند.  
'''[[عبد العظیم زرقانی]](1367-1948 م)''' در تفسیر کسب در پی رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار است.وی هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می کند که از یک سو به دفاع از فاعلیت مطلق الهی یعنی [[توحید در خالقیت]] نظر دارد و از سوی دیگر، انسان را فاعل واقعی افعال خود می داند و سر انجام به این نتیجه می رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی  آوریم، بلکه حقیقت را نیز گم خواهیم کرد، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم. زرقانی در تفسیر [[خلق افعال عباد]]، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می دهد اشاره می کند و می نویسد: در قرآن و روایات نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق با آن دو، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست. خدا خالق هر چیزی است و آیا جز خدا خالق دیگری هم هست! خدا شما و آن چه را می سازید خلق کرده است!...  و نیز [[پیامبر صلوات الله علیه]] فرمود هرگاه به تو چيزي برسد، نگو اگر من چنين مي کردم، چنان  مي شد، ولي بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام مي دهد.<ref> عبد العظیم زرقانی، [[مناهل العرفان]]، ج 1  ص 506</ref> وی در این مطلب، نظر اشاعره را بیان کرده است و البته هر کسی با نگاه به این نصوص، اعتراف می کند که همه امور به خدا بر می گردد و او در حاکمیتش بی شریک است.زرقانی به جانب دیگر موضوع( عقیده [[معتزله]]) که مربوط به انتساب صحیح فاعلیت انسان در افعال اختیاری است می پردازد و می نویسد در نصوص آمده است هر کسی عمل نیک انجام دهد  به نفع خودش انجام داده و هر کسی عمل بد انجام دهد علیه خودش انجام داده اگر نیکی کردید برای خودتان کردید و اگر بدی کردید علیه خودتان بدی کردید. پس اگر هر کسی به این نصوص نگاه کند، متوجه می شود که افعال عباد منسوب به خود آنان است. به همین دلیل اگر اشخاص کار نیک انجام دادند، مستحق ثواب اند و اگر کار بد انجام دادند، مستحق عقاب اند.<ref>ر ک، همان</ref> وی بعد از اشاره به آرای اشاعره و معتزله، نظر خود را که به نظر امامیه شباهت دارد بیان می کند و می گوید برای  هر یک از دو طائفه مقابل هم، دلایل قوی و موجهی وجود دارد.پس چگونه یک انسان منصف به خودش اجازه می دهد یک طرف را به شنیع ترین تهمت [[کفر]] و [[شرک]] و هوای نفس متهم کند، در حالی که پیشینیان صالح ما، بین این دو گروه از آیات و روایات جمع می کردند. یعنی علاوه بر آن که به وحدانیت الهی معتقد بودند و عدالت خدا را باور می کردند، تابع قدر خدا بودند و خود را مامور به امر خدا می دانستند، پس به هر دو گروه از نصوص ایمان داشتند و معتقد بودند که عباد با اختیار خود در ایجاد فعل نقش داشتند و در همان حال خدا را خالق همه اشیاء می دانستند.<ref>ر ک ، همان، ص 510</ref>از تفسیر زرقانی به دست می آید، وی در مسیری قدم می گذارد که امامیه قدم گذاشته اند، زیرا امامیه نیز میان دو دسته از ایات که به توحید در خالقیت و نیز اختیار عبد می پردازد، جمع کرده اند و در ایجاد و تکوین قدرت خدا و بنده را با هم دخیل دانستند.  


==خلاصه تعاریف نظریه کسب از دیدگاه ماتریدیه==
==خلاصه تفاسیر نظریه کسب از دیدگاه ماتریدیه==


'''[[ابو منصور ماتریدی]].(م 333 ق)'''  به عنوان موسس مکتب ماتریدیه معتقد است میان [[خلق فعل]] و کسب آن تفاوت وجود دارد، خلق برای خدا و کسب برای انسان است. <ref>ابو منصور ماتریدی، [[التوحید]]، ص 225</ref>  وی این ادعا را  مطابق با دلایل عقلی و سمعی که به وجود [[وعد و وعید]] اشاره می کند، می داند. <ref>همان، ص 168</ref> ماتریدی بر خلاف ابو الحسن اشعری به استطاعت قبل از فعل اعتقاد دارد.<ref> ر ک، همان، ص 188</ref> وی علاوه می گوید امر و نهی بر تکالیف و افعال و نیز وجود وعده و وعید نشان از واقعی بودن این انتساب دارد. <ref>همان، ص 167</ref> . ابو منصور به برخی از آیات قرآن استشهاد می کند که علاوه بر امر و نهی به انسان، او را مسئول عمل خویش می داند.<ref>ر ک، همان</ref>. از نگاه ماتریدی کسبِ آگاهان کسبی است که همراه با علم و اختیار و مسئولیت باشد و هم چنین این گونه نیست که چون نمی تواند فعل را خلق کند، پس نتواند آن را کسب کند و نسبت به آن مجبور باشد.<ref>همان، ص 175</ref> زیرا جهت خلقی فعل با جهت کسبی آن؛ دو مقوله جدااز هم است.
'''[[ابو منصور ماتریدی]].(م 333 ق)'''  به عنوان موسس مکتب ماتریدیه معتقد است میان [[خلق فعل]] و کسب آن تفاوت وجود دارد، خلق برای خدا و کسب برای انسان است. <ref>ابو منصور ماتریدی، [[التوحید]]، ص 225</ref>  وی این ادعا را  مطابق با دلایل عقلی و سمعی که به وجود [[وعد و وعید]] اشاره می کند، می داند. <ref>همان، ص 168</ref> ماتریدی بر خلاف ابو الحسن اشعری به استطاعت قبل از فعل اعتقاد دارد.<ref> ر ک، همان، ص 188</ref> وی علاوه می گوید امر و نهی بر تکالیف و افعال و نیز وجود وعده و وعید نشان از واقعی بودن این انتساب دارد. <ref>همان، ص 167</ref> . ابو منصور به برخی از آیات قرآن استشهاد می کند که علاوه بر امر و نهی به انسان، او را مسئول عمل خویش می داند.<ref>ر ک، همان</ref>. از نگاه ماتریدی کسبِ آگاهان کسبی است که همراه با علم و اختیار و مسئولیت باشد و هم چنین این گونه نیست که چون نمی تواند فعل را خلق کند، پس نتواند آن را کسب کند و نسبت به آن مجبور باشد.<ref>همان، ص 175</ref> زیرا جهت خلقی فعل با جهت کسبی آن؛ دو مقوله جدااز هم است.
خط ۵۱: خط ۵۱:
'''[[ابو الثناء لامشی]] حنفی.م 539 ق''' در تفسیر کسب بعد از اشاره به این سخن که متکلمان در باب افعال اختیاری عباد دچار اختلاف شده اند، به اعتقاد اهل سنت و جماعت اشاره می کند که آن ها افعال عباد را مخلوق خدا و مکسوب عباد می دانند. از منظر آنان خدا خالق، موجد و مبدع است و عبد به دلیل مباشرت با فعل کاسب می باشد. در این صورت، عبد فعل آفریده شده را مطیعانه یا عاصیانه کسب می کند.<ref>لامشی ابو الثناء، التمهید لقواعد التوحید،ص 97</ref>   
'''[[ابو الثناء لامشی]] حنفی.م 539 ق''' در تفسیر کسب بعد از اشاره به این سخن که متکلمان در باب افعال اختیاری عباد دچار اختلاف شده اند، به اعتقاد اهل سنت و جماعت اشاره می کند که آن ها افعال عباد را مخلوق خدا و مکسوب عباد می دانند. از منظر آنان خدا خالق، موجد و مبدع است و عبد به دلیل مباشرت با فعل کاسب می باشد. در این صورت، عبد فعل آفریده شده را مطیعانه یا عاصیانه کسب می کند.<ref>لامشی ابو الثناء، التمهید لقواعد التوحید،ص 97</ref>   


'''کمال بن همام(حدود 790 – 861  ق)''' افعال عباد را تابع مشیت الهی می داند و معتقد است که فعل عبد هر چند مورد کسب عبد است، اما آن فعل به خواست و اراده الهی واقع می شود. پس اوست که فعلی را اراده می کند که از نگاه ما شرّ و  کفر و غیر آن می باشد، همان طور که نیکی و خیر را  اراده می کند، در حالی که اگر خدا کفر و یا ایمان و خیر را اراده  نکند، فعلی محقق نمی شود.<ref>ابن همام کمال، المسایره فی علم الکلام،ص 61</ref>
'''[[کمال بن همام]](حدود 790 – 861  ق)''' افعال عباد را تابع [[مشیت الهی]] می داند و معتقد است که فعل عبد هر چند مورد کسب عبد است، اما آن فعل به خواست و اراده الهی واقع می شود. پس اوست که فعلی را اراده می کند که از نگاه ما شرّ و  کفر و ... می باشد، همان طور که نیکی و خیر را  اراده می کند، در حالی که اگر خدا کفر و یا ایمان و خیر را اراده  نکند، فعلی محقق نمی شود.<ref>کمال ابن همام، ا[[لمسایره فی علم الکلام]]،ص 61</ref>به نظر می رسد در تعریف ابن همام از کسب، جنبه جبر پر رنگ و اختیار کم رنگ شده است، زیرا در این تعریف، سخن از اراده قاهره الهی است که موجب می شود کفر و ایمان آفریده خدا باشد، ولی از طرف انسان کسب شود. با این حساب ابن همام در ظاهر هیچ  اراده و مشیتی را برای انسان قایل نیست.
به نظر می رسد در تعریف ابن همام از کسب، جنبه جبر پر رنگ و اختیار کم رنگ شده است، زیرا در این تعریف، سخن از اراده قاهره الهی است که موجب می شود کفر و ایمان آفریده خدا باشد، ولی از طرف انسان کسب شود. با این حساب ابن همام در ظاهر هیچ  اراده و مشیتی را برای انسان قایل نیست.


'''ملا علی قاری( م 1014 ق)''' همانند دیگر بزرگان ماتریدی در حالی که متاثر از ابوحنیفه است، تفسیری تقریبا مشابه هم مسلکان خود در باره افعال عباد ارایه داده خلق را منحصر به خدا و کسب را به طور واقعی به انسان نسبت می دهد و می گوید تمام افعال بندگان اعم از افعالی که دارای حرکت یا سکون یا بر هر مبنا و وجهی چون کفر و ایمان و طاعت و عصیان باشد؛ کسبش حقیقی است نه مجازی. وی برای تایید ادعای خویش که انسان نه مجبور است و نه مختار بلکه به طور واقعی کاسب فعل خویش است؛ جمله ای از امام معصوم سلام الله  علیه را نقل می کند که فرمود برای فهم امر بین الامرین به آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏» استناد می شود. یعنی هم تو را عبادت می کنم و هم از تو کمک می خواهم. عبادت فعل یا کسب من است، ولی کمک خدای متعال فعل اوست.<ref>قاری ملا علی، شرح كتاب الفقه الأكبر، ص 89</ref>  
'''[[ملا علی قاری]]( م 1014 ق)''' همانند دیگر بزرگان ماتریدی در حالی که متاثر از [[ابوحنیفه]] است، در باره افعال عباد تفسیری تقریبا مشابه هم مسلکان خود ارایه و خلق را منحصر به خدا و کسب را به طور واقعی به انسان نسبت می دهد و می گوید تمام افعال بندگان اعم از افعالی که دارای حرکت یا سکون یا بر هر مبنا و وجهی چون کفر و ایمان و طاعت و عصیان باشد؛ کسبش حقیقی است نه مجازی. وی برای تایید ادعای خویش که انسان نه مجبور است و نه مختار بلکه به طور واقعی کاسب فعل خویش است؛ جمله ای را از امام معصوم سلام الله  علیه نقل می کند که فرمود برای فهم امر بین الامرین به آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏» استناد می شود. یعنی هم تو را [[عبادت]] می کنم و هم از تو کمک می خواهم. عبادت فعل یا کسب من است، ولی کمک خدای متعال فعل اوست.<ref> ملا علی قاری، [[شرح كتاب الفقه الأكبر]]، ص 89</ref>  
   
   
'''احمد بن حسن بیاضی( 1098 م)'''در باره افعال اختیاری انسان مطالب صریحی بیان کرده و مطابق با روش جمهور ماتریدیان <ref>بیاضی احمد بن حسن، اشارات المرام من عبارات الامام، ص 256</ref> و نیز اشاعره، خلق و کسب را با هم در ایجاد فعل دخیل می داند. از منظر او تمام آن چه از عبد صادر می شود از جمله ایمان، مخلوق بعد از عدم است که خدا آن را ایجاد کرده است. بنا بر این، خدا خالق فعل و انسان کاسب آن است و کسب را نتیجه فعل انسان می داند که از روی اختیار انجام می شود. بیاضی ادعای خود را مطابق با اجماع سلف از صحابه و تابعین می داند.<ref>همان، ص 252</ref> از منظر این متکلم، انسان آفریننده نیست، ولی قادر است فعل آفریده شده را با قدرت حادث کسب و علاوه آن را دارای عنوان کند.  
'''احمد بن حسن بیاضی( 1098 م)'''در باره افعال اختیاری انسان مطالب صریحی بیان کرده و مطابق با روش جمهور ماتریدیان <ref>بیاضی احمد بن حسن، اشارات المرام من عبارات الامام، ص 256</ref> و نیز اشاعره، خلق و کسب را با هم در ایجاد فعل دخیل می داند. از منظر او تمام آن چه از عبد صادر می شود از جمله ایمان، مخلوق بعد از عدم است که خدا آن را ایجاد کرده است. بنا بر این، خدا خالق فعل و انسان کاسب آن است و کسب را نتیجه فعل انسان می داند که از روی اختیار انجام می شود. بیاضی ادعای خود را مطابق با اجماع سلف از صحابه و تابعین می داند.<ref>همان، ص 252</ref> از منظر این متکلم، انسان آفریننده نیست، ولی قادر است فعل آفریده شده را با قدرت حادث کسب و علاوه آن را دارای عنوان کند.  
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش