|
|
خط ۱۲۱: |
خط ۱۲۱: |
| == مجتهد مرد == | | == مجتهد مرد == |
| اکثر فقهای معاصر میگویند فقط از مجتهدی میتوان تقلید کرد که مرد باشد. یعنی مقلد، چه زن باشد و چه مرد، باید از مجتهد مرد تقلید کند. اما تعدادی از مراجع مانند محمدابراهیم جناتی،<ref>«فتاوای منتخب». سایت رسمی محمد ابراهیم جناتی</ref> علی ریاحی نبی<ref>«احکام مربوط به مرجع تقلید». سایت رسمی علامه علی ریاحی نبی، مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۹.</ref> و محمد صادقی تهرانی <ref>«رساله نوین - بخش اجتهاد و تقلید». سایت رسمی محمد صادقی تهرانی. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۹.</ref> مرد بودن را جزء شرایط مرجع تقلید نمیدانند. | | اکثر فقهای معاصر میگویند فقط از مجتهدی میتوان تقلید کرد که مرد باشد. یعنی مقلد، چه زن باشد و چه مرد، باید از مجتهد مرد تقلید کند. اما تعدادی از مراجع مانند محمدابراهیم جناتی،<ref>«فتاوای منتخب». سایت رسمی محمد ابراهیم جناتی</ref> علی ریاحی نبی<ref>«احکام مربوط به مرجع تقلید». سایت رسمی علامه علی ریاحی نبی، مؤسسه حکمت اسلامی احتجاج. بایگانیشده از اصلی در ۳۱ اکتبر ۲۰۱۹.</ref> و محمد صادقی تهرانی <ref>«رساله نوین - بخش اجتهاد و تقلید». سایت رسمی محمد صادقی تهرانی. بایگانیشده از اصلی در ۱۲ مارس ۲۰۱۹.</ref> مرد بودن را جزء شرایط مرجع تقلید نمیدانند. |
|
| |
| == ضرورت اجتهاد در اندیشه امام خمینی ==
| |
| در مکتب [[روحالله خمینی|امام خمینی]] حداقل با سه نوع نگاه مواجه هستیم نگاه اول این است که اندیشه و مکتب امام ظرفیت و پتانسیل آن تمامشده است و بهاصطلاح دورهاش گذشت است و جامعه با توسعه نیازها و سؤالات به مکتب و دستگاه فکری دیگری نیاز دارد و ضرورتهای اجتماعی ما را به مرحلهای خواهد رساند که باید مکتب و اندیشه امام را کنار گذاشت. نگاه دوم برخورد ظاهرگرایانه به محتوای مکتب و اندیشه امام است. برای مثال اصحاب این نگاه میگویند چون امام فرمودند ما اگر از صدام بگذریم از آلسعود نمیگذریم تا ابد باید استراتژی ما در مقابل عربستان استراتژی نزاع باشد. نگاه سوم نگاهی است که از مکتب [[اهلبیت]] برخاسته و آن نگاه اجتهادی است. در این نگاه اجتهاد یک ضرورت برای پویایی مکتب جهت پاسخگویی به پرسشهای هر عصر است.
| |
|
| |
| این سه نگاه در تاریخ اسلام نیز دارای سابقه است ما میبینیم پس از ارتحال پیامبر (صلی الله علیه) جامعه اسلامی با سه رویکرد با مکتب پیامبر مواجه شد. یک رویکرد طرد مطلق بود، این نگاه در برخی از بنیامیه وجود داشت، یک بیتی منصوب به یزید است که «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل»، یعنی این که آل هاشم (پیامبر) با حکومت بازی کرد و هدفش است کسب حکومت بود و الا نه وحی آمد و نه خبری این رویکرد احیاناً جاهایی هم از ترس مواجهه اجتماعی بروز پیدا نمیکرد، بعضی جاها پررنگتر میشد مثل اهل رده، آنها مسلمانی بودند که بعد از پیامبر از اسلام برگشتند.
| |
|
| |
| رویکرد دوم پذیرش مطلق و غیرمجتهدانه و ظاهرگرایانه بود. در تاریخ آمده است که از احمد بن حنبل سؤال کردند که «الرحمن علی العرش استوی» یعنی چه؟ گفت رحمن که معلوم است، عرش هم معلوم است، استوی هم معلوم است، سؤال هم بدعت است. در این رویکرد یا سؤال بدعت بود یا بهنوعی برای سؤالات جدید، به دنبال پاسخهای از پیش دادهشده میگشتند، اگر پاسخ داشتند میگفتند، اگر پاسخ نداشتند فریاد برمیآوردند که سؤال بدعت است.
| |
|
| |
| نگاه سوم نگاه و رویکرد مجتهدانه است، در این نگاه بعثت یک حادثه تاریخی صرف نیست و در دین ظرفیتهای وجود دارد که با اجتهاد میتوان آن را فعال کرد. ما میبینیم بسیاری از سؤالات جدید در عصر رسول اکرم وجود نداشت و دههها و سدههای بعد از بعثت و پس از فتوحات اسلامی و نهضت ترجمه در جامعه به وجود آمد. ائمه نهتنها آنها را پاسخ میگفتند و پاسخهای جدید میگفتند، بلکه به اصحابشان یاد میدادند که چگونه اجتهاد کنند و سؤالات هر عصر را چگونه با تکیهبر مبانی و اصول پاسخ دهند.
| |
|
| |
| در مکتب امام خمینی نیز میتوانیم سه نوع رویکرد داشته باشیم: اول اینکه مکتب امام را نفی کنیم و بگوییم مکتب امام برای روزگار خودش بود، باید به دنبال یک مکتب جدید باشیم. نوع دوم نگاه اینکه ما برای هر سؤال جدیدی به دنبال جوابهای از پیش دادهشده در آثار امام بگردیم، مثلاً تا یک اتفاقی افتاد برویم یکی از کتابهای امام را مستند قرار بدهیم یا صحیفه امام را بازکنیم و عیناً آن متن را بهعنوان جواب مطرح کنیم. نوع سوم نگاه اجتهادی به مکتب و اندیشه امام است اینکه ما مبانی، اصول، محکمات، متشابهات و نواسخ اندیشه امام را بشناسیم و با روش مجتهدانه در آن اجتهاد کنیم.
| |
|
| |
| حال در این زمینه سؤالاتی مطرح میشود که منظور از اجتهاد در اندیشه و مکتب امام چیست؟ آیا به دنبال این هستیم که بفهمیم نظر امام خمینی در خصوص اجتهاد مصطلح حوزوی چیست؟ آیا معتقدیم نظرات امام بهعنوان یک مکتب در عرض مکتب شیعه است که ضرورت دارد در آن اجتهاد کرد؟ آیا منظور از اجتهاد در اندیشه امام خمینی فهم ایستا از اندیشههای ایشان در موضوعات مختلف است؟ آیا اجتهاد در اندیشه یا مکتب امام به معنای نقد و رد اندیشه امام است؟ آیا اجتهاد در اندیشه امام اجتهاد در اصول و مبانی اندیشه ایشان و یا به عبارتی تجدیدنظرطلبی در اندیشههای ایشان است؟ در پاسخ به سؤالات بالا باید گفت اجتهاد در اندیشه یا مکتب امام به معنی فهم اندیشه امام و یافتن پاسخ سؤالات امروز و فردا را با روشهای خاص اجتهادی است.
| |
|
| |
| نکته دیگر اینکه اجتهاد در اندیشه و یا مکتب امام در طول مکتب تشیع میباشد و مکتب امام یک مکتب در عرض مکتب تشیع نیست و استقلال از مکتب و مذهب ندارد و نکته دیگر اینکه اجتهاد موردنظر بر اساس مبانی و اصول پذیرفتهشده در مکتب امام است و اجتهاد در اصول و مبانی امام نیست که تجدیدنظرطلبی و نقد و طرد اندیشه امام تلقی شود هدف از اجتهاد در مکتب و اندیشه امام این است که بتوانیم پاسخ سؤالات امروز و فردای خود را استخراجکنیم. و قبل از آن باید بدانیم مکتب امام خمینی برای روزگار امروز و فردای ما پاسخ دارد و این پاسخها هرگز از پیش، آماده و ارائه نشده است<ref>اجتهاد در اندیشه امام خمینی (ره)؛ ضرورت امروز و فردای انقلاب - ایرنا
| |
| https://www.irna.ir › news › اجتهاد-در...
| |
| </ref>.
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |