confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '{{پانویس رنگی}}↵'''' به ''''') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حسبانیه''' از «سوفسطائیه» [[اسلام]] | '''حسبانیه''' از «سوفسطائیه» [[اسلام]]<nowiki/>اند و ظاهرا حسابیه هم خوانده میشوند، ولی حسبانیه صحیحتر است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 157</ref> | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
حسبانیه یا همان سوفسطاییه اسلام، پیشینهای کهن دارند و به همین سبب در منابع اسلامی سدههای نخستین، اغلب اصطلاح سوفسطاییه و حسبانیه در معنایی اعم به کار رفته است، که شامل لاادریه نیز میشود. نقل شده است که شخصی از حسبانیه روزی بر [[مأمون عباسی|مأمون خلیفه عباسی]] وارد شد و ثمامة بن الاشرس (از بزرگان [[معتزله]]) نزد او نشسته بود. ثمامه از او پرسید که [[مذهب]] تو چیست؟ پاسخ داد که: من می گویم، همه چیزها توهم و پندار است! پس ثمامه برخاست و ضربهای سخت بر سر او زد چنان که چهره وی سیاه گشت. مرد روی به مأمون کرد و گفت:ای امیرالمؤمنین دیدی که این بیادب در این مجلس چه کرد! ثمامه گفت: من به تو کاری نکردم، من بر سر تو روغن درخت بان ریختم و تو گمان کردهای که بر سر تو زدهام؟! سپس این شعر را بسرود: | حسبانیه یا همان سوفسطاییه اسلام، پیشینهای کهن دارند و به همین سبب در منابع اسلامی سدههای نخستین، اغلب اصطلاح سوفسطاییه و حسبانیه در معنایی اعم به کار رفته است، که شامل لاادریه نیز میشود. نقل شده است که شخصی از حسبانیه روزی بر [[مأمون عباسی|مأمون خلیفه عباسی]] وارد شد و ثمامة بن الاشرس (از بزرگان [[معتزله]]) نزد او نشسته بود. ثمامه از او پرسید که [[مذهب]] تو چیست؟ پاسخ داد که: من می گویم، همه چیزها توهم و پندار است! پس ثمامه برخاست و ضربهای سخت بر سر او زد چنان که چهره وی سیاه گشت. مرد روی به مأمون کرد و گفت:ای امیرالمؤمنین دیدی که این بیادب در این مجلس چه کرد! ثمامه گفت: من به تو کاری نکردم، من بر سر تو روغن درخت بان ریختم و تو گمان کردهای که بر سر تو زدهام؟! سپس این شعر را بسرود: |