۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== معنای اصطلاحی اباحیه == | == معنای اصطلاحی اباحیه == | ||
اباحیه در اصطلاح، به فرقههایی گفته میشود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب [[حرام]] را روا میدانند<ref> المصری ابننجیم، بحرالرائق، نشر دار الکتب العلمیة، بیروت؛ چ اول، ج ۱، ص ۱۸۱.</ref>. در بیان دیگر: اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهلانگارانه اخلاقی که منع شرعی و عرفی دارد، اطلاق میشود. چنانکه بعضی از فرقههای [[غلاة]] و [[متصوّفه]] را متهم به اباحه کردهاند. | اباحیه در اصطلاح، به فرقههایی گفته میشود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب [[حرام]] را روا میدانند<ref> المصری ابننجیم، بحرالرائق، نشر دار الکتب العلمیة، بیروت؛ چ اول، ج ۱، ص ۱۸۱.</ref>. در بیان دیگر: اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهلانگارانه اخلاقی که منع شرعی و عرفی دارد، اطلاق میشود. چنانکه بعضی از فرقههای [[غلاة]] و [[تصوف|متصوّفه]] را متهم به اباحه کردهاند. | ||
==اباحیه در نگاه صوفیان== | ==اباحیه در نگاه صوفیان== | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
بعضی از [[غلاة]] [[شیعه]] میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود [[حرام]] نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن [[امام]] و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و همین موجب میشود که نیازی نداشته باشند تا از حرام پرهیز کنند، از اینرو، انجام هر کاری را هر چند مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح میدانستند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب '''«الفرق بینالفرق»''' از بعضی فرقههای اباحی نام برده است و مینویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان گرد هم آیند و مِی خورند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را خاموش کرده جامه از تن برکنند و مردان با زنان درآویزند. «[[معتزله]]» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] (از بزرگان معتزله) میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد، مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق، بطلتالشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، | بعضی از [[غلاة]] [[شیعه]] میگفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود [[حرام]] نشماریم. برخی دیگر میگفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن [[امام]] و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و همین موجب میشود که نیازی نداشته باشند تا از حرام پرهیز کنند، از اینرو، انجام هر کاری را هر چند مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح میدانستند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب '''«الفرق بینالفرق»''' از بعضی فرقههای اباحی نام برده است و مینویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستانشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان گرد هم آیند و مِی خورند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را خاموش کرده جامه از تن برکنند و مردان با زنان درآویزند. «[[معتزله]]» میگفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری میدانستند میگفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان بخش ناروا است. [[جاحظ]] (از بزرگان معتزله) میگفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد، مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» میگفتند: «اذا ظهرت الحقایق، بطلتالشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، شرایع و قوانین باطل میشود<ref>مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی؛ سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم؛ ص 4 همراه با ویرایش عبارات.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |