۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهلسنت' به 'اهل سنت') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آیه اولیالامر (آیه اطاعت)''' آیهای ست که در آن خداوند متعال فرموده یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِـیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍفَرُدُّوهُ إِلی اللّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ ذ لِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً<ref>نساء، ۵۹)</ref>: ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و رسول و اولیالامر اطاعت کنید و اگر در چیزی کارتان به نزاع کشید به حکم خدا و | '''آیه اولیالامر (آیه اطاعت)''' آیهای ست که در آن خداوند متعال فرموده یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا أَطِـیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍفَرُدُّوهُ إِلی اللّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ ذ لِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً<ref>نساء، ۵۹)</ref>: ای کسانی که ایمان آوردهاید از [[خدا]] و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول]] و اولیالامر اطاعت کنید و اگر در چیزی کارتان به نزاع کشید به حکم خدا و رسول باز گردید اگر به خدا و [[قیامت|روز قیامت]] ایمان دارید. این برایتان بهتر و خوشفرجامتر خواهد بود. این آیه اطاعت یا آیه اولیالامر است. این آیه از آیاتی است که شیعه برای اثبات امامت [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] به آن استدلال کرده است. | ||
== تفسیر آیه اولیالامر == | == تفسیر آیه اولیالامر == | ||
قبل از بیان تقریر استدلال به آیه یاد شده و | قبل از بیان تقریر استدلال به آیه یاد شده و با توجه به شبهاتی که بر آن وارد کردهاند، ارائه توضیحات زیر درباره آیه لازم است: | ||
۱- اگرچه جمله اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اساس همه ادیان آسمانی است، ولی در این آیه باتوجه به تفریغ جمله فان تنازعتم فی شیء بهعنوان مقدمه برای آمادهکردن مسلمانان برای رجوع به خدا و رسول در موارد اختلاف مطرح است، چنانکه همین نکته را در آیات بعد نیز تکرار میکند؛ | ۱- اگرچه جمله اطیعوا الله و اطیعوا الرسول اساس همه ادیان آسمانی است، ولی در این آیه باتوجه به تفریغ جمله فان تنازعتم فی شیء بهعنوان مقدمه برای آمادهکردن مسلمانان برای رجوع به خدا و رسول در موارد اختلاف مطرح است، چنانکه همین نکته را در آیات بعد نیز تکرار میکند؛ | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
* فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِـیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ<ref>نساء، ۶۵</ref> نه چنین نیست، قسم به پروردگار تو اینان به حقیقت ایمان نمیآورند مگر این که برای حل تمام اختلافات بین خود به تو مراجعه کنند. | * فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِـیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ<ref>نساء، ۶۵</ref> نه چنین نیست، قسم به پروردگار تو اینان به حقیقت ایمان نمیآورند مگر این که برای حل تمام اختلافات بین خود به تو مراجعه کنند. | ||
این آیات و آیات همانند آن نیز میرساند که مسلمانان باید برای حل اختلافات خود، به خدا و رسول خدا رویآورند و به داوری آن حضرت رضایت داده و از حکمی که آن حضرت صادر میکند، دلگیر نشوند. | این آیات و آیات همانند آن نیز میرساند که مسلمانان باید برای حل اختلافات خود، به خدا و رسول خدا رویآورند و به داوری آن حضرت رضایت داده و از حکمی که آن حضرت صادر میکند، دلگیر نشوند. | ||
۲- بدون تردید اطاعت از خداوند، اطاعت از آن چیزی است که بر پیامبران وحی نموده است و آنان آن معارف و احکام را برای مردم تبلیغ کردهاند. | ۲- بدون تردید اطاعت از خداوند، اطاعت از آن چیزی است که بر پیامبران وحی نموده است و آنان آن معارف و احکام را برای مردم تبلیغ کردهاند. | ||
اما اطاعت از رسول خدا از دو نظر موردتوجه است: | اما اطاعت از رسول خدا از دو نظر موردتوجه است: | ||
الف – خداوند یکی از وظایف رسول را تبیین و تفسیر آنچه در کتاب بهصورت اجمال آمده است، میداند و میفرماید: | الف – خداوند یکی از وظایف رسول را تبیین و تفسیر آنچه در کتاب بهصورت اجمال آمده است، میداند و میفرماید: | ||
وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَـیِّنَ لِلنّاسِ ما نُـزِّلَ إِلَیْهِمْ<ref>نحل، ۴۴</ref> قرآن را بر تو نازل کردیم تا بر امت آنچه را که فرستاده شده است، بیان کنی. | وَأَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَـیِّنَ لِلنّاسِ ما نُـزِّلَ إِلَیْهِمْ<ref>نحل، ۴۴</ref> قرآن را بر تو نازل کردیم تا بر امت آنچه را که فرستاده شده است، بیان کنی. | ||
ب – یکی از وظایفی که خداوند در آیات قرآن به رسول خدا واگذار کرده است، قضاوت در مسائل اختلافی بین مردم بر اساس تشخیص خود اوست؛لِتَحْکُمَ بَیْنَالنّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ<ref>نساء، ۱۰۵</ref> گرچه این حکم بر اساس ظواهر قوانین قضا بود، ولی مردم موظفاند از پیامبر اطاعت کنند. باتوجهبه آیه یاد شده حاکمیت بین مردم به رسول خدا سپرده شده است؛ زیرا آنچه پیامبر میگوید و بدان حکم میکند و آنچه در تبیین احکام خدا بیان میکند، معلوماتی است که خداوند در اختیار او گذاشته است؛ وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی<ref>نجم، ۳-۵</ref>.<br>بدین ترتیب سنت پیامبر یعنی گفتار، رفتار و تأیید رسول خدا حجت میشود و تفکیک بین کتاب خدا و سنت رسول خدا در حجیت جایز نیست و آنان که شعار «حسبنا کتابالله» را در روزهای پایانی عمر رسول خدا مطرح کرده بودند، شعاری انحرافی و خلاف کتاب خدا و سنت رسول خدا بود، چنان که آن حضرت چنین تفکیکی را پیش بینی میکرد. | ب – یکی از وظایفی که خداوند در آیات قرآن به رسول خدا واگذار کرده است، قضاوت در مسائل اختلافی بین مردم بر اساس تشخیص خود اوست؛لِتَحْکُمَ بَیْنَالنّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ<ref>نساء، ۱۰۵</ref> گرچه این حکم بر اساس ظواهر قوانین قضا بود، ولی مردم موظفاند از پیامبر اطاعت کنند. باتوجهبه آیه یاد شده حاکمیت بین مردم به رسول خدا سپرده شده است؛ زیرا آنچه پیامبر میگوید و بدان حکم میکند و آنچه در تبیین احکام خدا بیان میکند، معلوماتی است که خداوند در اختیار او گذاشته است؛ وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی<ref>نجم، ۳-۵</ref>.<br>بدین ترتیب سنت پیامبر یعنی گفتار، رفتار و تأیید رسول خدا حجت میشود و تفکیک بین کتاب خدا و سنت رسول خدا در حجیت جایز نیست و آنان که شعار «حسبنا کتابالله» را در روزهای پایانی عمر رسول خدا مطرح کرده بودند، شعاری انحرافی و خلاف کتاب خدا و سنت رسول خدا بود، چنان که آن حضرت چنین تفکیکی را پیش بینی میکرد. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
عده ای بر این باورند که «اولیالامر انّهم اصحاب محمّد خاصّه»؛<ref>همان، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> مقصود از «اولیالامر» اصحاب محمد(صلیالله علیه وآله وسلّم) هستند». | عده ای بر این باورند که «اولیالامر انّهم اصحاب محمّد خاصّه»؛<ref>همان، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> مقصود از «اولیالامر» اصحاب محمد(صلیالله علیه وآله وسلّم) هستند». | ||
===== نقد ===== | ===== نقد ===== | ||
# الف – پیشتر بیان شد که از آیه موردبحث عصمت اولیالامر استفاده میشود، درحالیکه در بین امت اسلامی هیچکس برای همه اصحاب رسول خدا عصمت قائل نیست، تا اطاعت از آنان واجب باشد. | # الف – پیشتر بیان شد که از آیه موردبحث عصمت اولیالامر استفاده میشود، درحالیکه در بین امت اسلامی هیچکس برای همه اصحاب رسول خدا عصمت قائل نیست، تا اطاعت از آنان واجب باشد. | ||
# ب – اصحاب رسول خدا چنین شأنی برای خود قائل نبودند که مصداق آیه ما هستیم. | # ب – اصحاب رسول خدا چنین شأنی برای خود قائل نبودند که مصداق آیه ما هستیم. | ||
# ج – گرچه در برخی از آیات و روایات از جمعی از اصحاب رسول خدا بسیار تجلیل شده است و آن تجلیلها نیز واقعی است، ولی باتوجهبه تعریفی که اهل سنت درباره صحابه دارند، بررسی مجموع آیات و روایات درباره صحابه بیانگر این است که عدهای از صحابه در عصر خود حضرت رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) و عدهای بعد از آن حضرت مرتد شدهاند؛ برخی از آنان مریضدلان بودهاند؛ عدهای از آنان در زمره منافقان پنهان و عدهای از منافقان آشکار و شماری از آنان، همکاران و جاسوسان دشمن بودهاند و عدهای از دستورات آن حضرت تخلف میکردند و…. | # ج – گرچه در برخی از آیات و روایات از جمعی از اصحاب رسول خدا بسیار تجلیل شده است و آن تجلیلها نیز واقعی است، ولی باتوجهبه تعریفی که اهل سنت درباره صحابه دارند، بررسی مجموع آیات و روایات درباره صحابه بیانگر این است که عدهای از صحابه در عصر خود حضرت رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) و عدهای بعد از آن حضرت مرتد شدهاند؛ برخی از آنان مریضدلان بودهاند؛ عدهای از آنان در زمره منافقان پنهان و عدهای از منافقان آشکار و شماری از آنان، همکاران و جاسوسان دشمن بودهاند و عدهای از دستورات آن حضرت تخلف میکردند و…. | ||
تاریخ اسلام، چه در عصر رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) و چه بعد از آن تا زمانی که آنان زنده بودند، از تخلفات آنان از احکام اسلام حکایت میکند. | تاریخ اسلام، چه در عصر رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) و چه بعد از آن تا زمانی که آنان زنده بودند، از تخلفات آنان از احکام اسلام حکایت میکند. | ||
۱ – انس بن مالک:<br>وی از تخلفات و تغییراتی که اصحاب در احکام اسلامی به وجود آوردهاند، چنین یاد میکند: | ۱ – انس بن مالک:<br>وی از تخلفات و تغییراتی که اصحاب در احکام اسلامی به وجود آوردهاند، چنین یاد میکند: | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
در آخرین روز حیات ابوبکر، عبدالرحمان بن عوف بر او وارد شد و خواست او را تسلّی دهد که ابوبکر گفت: «اما انّی لا آسی الاّ علی ثلاث فعلتهنّ وددت انّی لم افعلهنّ، ثلاث لم افعلهنّ وددت انّی فعلتهنّ، و ثلاث وددت انّی سألت رسولالله عنهن فامّا الثلاث اتی فعلتها وددت انّی لم اکن فعلتها فوددت انّی لم اکن کشفت عن بیت فاطمه و ترکته و لو اغلق علی حرب ووددت انّی یوم سقیفه بنی ساعده کنت قذفت الامر فی عنق احد الرجلین عمر او ابی عبیده، فکان امیرا و کنت وزیرا ووددت انّی اذا اتیت بالفجاه لم اکن احرقته و کنت قتلته بالحدید او اطلقته.» | در آخرین روز حیات ابوبکر، عبدالرحمان بن عوف بر او وارد شد و خواست او را تسلّی دهد که ابوبکر گفت: «اما انّی لا آسی الاّ علی ثلاث فعلتهنّ وددت انّی لم افعلهنّ، ثلاث لم افعلهنّ وددت انّی فعلتهنّ، و ثلاث وددت انّی سألت رسولالله عنهن فامّا الثلاث اتی فعلتها وددت انّی لم اکن فعلتها فوددت انّی لم اکن کشفت عن بیت فاطمه و ترکته و لو اغلق علی حرب ووددت انّی یوم سقیفه بنی ساعده کنت قذفت الامر فی عنق احد الرجلین عمر او ابی عبیده، فکان امیرا و کنت وزیرا ووددت انّی اذا اتیت بالفجاه لم اکن احرقته و کنت قتلته بالحدید او اطلقته.» | ||
اما من تأسف نمیخورم مگر بر سه کاری که انجام دادهام، ولی ایکاش انجام نمیدادم [از این قرارند]:<br> | اما من تأسف نمیخورم مگر بر سه کاری که انجام دادهام، ولی ایکاش انجام نمیدادم [از این قرارند]:<br> | ||
# ایکاش هرگز درِ خانه فاطمه را نمیگشودم؛ گرچه آن در برای جنگ بسته شده بود؛ | # ایکاش هرگز درِ خانه فاطمه را نمیگشودم؛ گرچه آن در برای جنگ بسته شده بود؛ | ||
# ایکاش در روز «سقیفه بنیساعده» خلافت را به عمر یا ابوعبیده واگذار میکردم و آنان حاکم بودند و من مشاور؛ | # ایکاش در روز «سقیفه بنیساعده» خلافت را به عمر یا ابوعبیده واگذار میکردم و آنان حاکم بودند و من مشاور؛ | ||
# و ایکاش هنگامی که فجات را آوردند او را نمیسوزاندم، بلکه او را با آهن میکشتم یا آزاد میکردم. | # و ایکاش هنگامی که فجات را آوردند او را نمیسوزاندم، بلکه او را با آهن میکشتم یا آزاد میکردم. | ||
«و اما الثلاث التی ترکتها و وددت انّی فعلتها فوددت انّی یوم اتیت بالاشعث کنت ضربت عنقه فانّه یخیل الیّ انّه لا یری شرّا الاّ اعان علیه و وددت انّی حیث وجّهت خالدا الی اهل الرده اقمت بذی القصّه فان ظفر المسلمون و الا کنت ردءا لهم وودت حیث وجّهت خالدا الی الشام کنت وجّهت عمر الی العراق فاکون قد بسطت کلتا یدی الیمین و الشمال فی سبیل الله» | «و اما الثلاث التی ترکتها و وددت انّی فعلتها فوددت انّی یوم اتیت بالاشعث کنت ضربت عنقه فانّه یخیل الیّ انّه لا یری شرّا الاّ اعان علیه و وددت انّی حیث وجّهت خالدا الی اهل الرده اقمت بذی القصّه فان ظفر المسلمون و الا کنت ردءا لهم وودت حیث وجّهت خالدا الی الشام کنت وجّهت عمر الی العراق فاکون قد بسطت کلتا یدی الیمین و الشمال فی سبیل الله» | ||
و اما آن سه کاری که انجام ندادم و ایکاش انجام میدادم [اینها بودند]: | و اما آن سه کاری که انجام ندادم و ایکاش انجام میدادم [اینها بودند]: | ||
# ایکاش روزی که اشعث را بهعنوان اسیر نزد من آوردند گردنش را میزدم؛ زیرا چنین به نظرم میرسد که هیچ شرّی برایش پیش نیاید، مگر این که او به آن دامن زد. | # ایکاش روزی که اشعث را بهعنوان اسیر نزد من آوردند گردنش را میزدم؛ زیرا چنین به نظرم میرسد که هیچ شرّی برایش پیش نیاید، مگر این که او به آن دامن زد. | ||
# ایکاش وقتی خالد را برای جنگ مرتدان فرستادم، در ذیالقصه میماندم که در صورت شکست مسلمانان به آنان کمک میکردم؛ | # ایکاش وقتی خالد را برای جنگ مرتدان فرستادم، در ذیالقصه میماندم که در صورت شکست مسلمانان به آنان کمک میکردم؛ | ||
# و ایکاش هنگامی که خالد را برای فتح شام فرستادم عمر را نیز برای فتح عراق میفرستادم بهگونهای که با هردو بازویم در راه خدا میجنگیدم. | # و ایکاش هنگامی که خالد را برای فتح شام فرستادم عمر را نیز برای فتح عراق میفرستادم بهگونهای که با هردو بازویم در راه خدا میجنگیدم. | ||
«و اما الثلاث اللواتی وددت انّی کنت سألت رسولالله عنهنّ فوردت انّی سألته فیمن هذا الامر فکنّا لا ننازعه اهله و وددت انّی کنت سألته هل للانصار فی هذاالامر نصیب و وددت انّی سألته عن میراث العمه و ابنه الاخت، فانّ فی نفسی منهما حاجه.» <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۱۹؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۴۶</ref> | «و اما الثلاث اللواتی وددت انّی کنت سألت رسولالله عنهنّ فوردت انّی سألته فیمن هذا الامر فکنّا لا ننازعه اهله و وددت انّی کنت سألته هل للانصار فی هذاالامر نصیب و وددت انّی سألته عن میراث العمه و ابنه الاخت، فانّ فی نفسی منهما حاجه.» <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۱۹؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۴۶</ref> | ||
و اما آن سه چیزی که ایکاش از رسول خدا میپرسیدم: [ازاینقرار بودند] | و اما آن سه چیزی که ایکاش از رسول خدا میپرسیدم: [ازاینقرار بودند] | ||
# ایکاش از رسول خدا میپرسیدم که خلافت حق کیست، تا با صاحبان آن به نزاع برنخیزیم؛ | # ایکاش از رسول خدا میپرسیدم که خلافت حق کیست، تا با صاحبان آن به نزاع برنخیزیم؛ | ||
# ایکاش از رسول خدا میپرسیدم که آیا انصار هم در خلافت حقی دارند یا نه؟ | # ایکاش از رسول خدا میپرسیدم که آیا انصار هم در خلافت حقی دارند یا نه؟ | ||
# ایکاش از رسول خدا درباره ارث عمه و دختر خواهر میپرسیدم؛ زیرا در دلم نسبت به ارث این دو شبههای است. | # ایکاش از رسول خدا درباره ارث عمه و دختر خواهر میپرسیدم؛ زیرا در دلم نسبت به ارث این دو شبههای است. | ||
آنچه بیان شد؛ سخنان ابوبکر در آخرین روز حیات او در این دنیاست. یکبار دیگر این مطالب را مرور کنید. سه کاری که ابوبکر انجام داده است و آرزو میکرد که هرگز انجام نمیداد که این مسئله مشروعیت حکومت او را زیر سؤال میبرد که بنا نداریم بیشتر آن را توضیح دهیم. | آنچه بیان شد؛ سخنان ابوبکر در آخرین روز حیات او در این دنیاست. یکبار دیگر این مطالب را مرور کنید. سه کاری که ابوبکر انجام داده است و آرزو میکرد که هرگز انجام نمیداد که این مسئله مشروعیت حکومت او را زیر سؤال میبرد که بنا نداریم بیشتر آن را توضیح دهیم. | ||
اما آن سه کاری که انجام نداده است و آرزو میکرد که ایکاش انجام داده بود یک بار دیگر مرور کنید. در جریان حرکتهای نظامی خالد که موجب اعتراض عمر – که هم یار صمیمی ابوبکر بود و در خیرخواهی او نسبت به ابوبکر شبههای نیست – شده است، چه انسانهای بیگناهی کشته شدند و چه اموالی به غارت رفت و چه هتک حرمتهایی که از زنان مسلمان شد و… که داستانی بسیار غم انگیز است. | اما آن سه کاری که انجام نداده است و آرزو میکرد که ایکاش انجام داده بود یک بار دیگر مرور کنید. در جریان حرکتهای نظامی خالد که موجب اعتراض عمر – که هم یار صمیمی ابوبکر بود و در خیرخواهی او نسبت به ابوبکر شبههای نیست – شده است، چه انسانهای بیگناهی کشته شدند و چه اموالی به غارت رفت و چه هتک حرمتهایی که از زنان مسلمان شد و… که داستانی بسیار غم انگیز است. | ||
اما سه سؤالی که آرزو میکرد، از رسول خدا میپرسید، قابلتوجه است. | اما سه سؤالی که آرزو میکرد، از رسول خدا میپرسید، قابلتوجه است. | ||
یکی از محورهای سخنان رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) در «حجةالوداع» همین مسئله بود که اصحاب با صاحبان امر درگیر نشوند و یکی از مواردی که در پیمان عقبه دوم – که به «بیعة الحرب» شهرت یافت – این بود که مسلمانان با پیامبر بیعت کردند که با صاحبان امر درگیر نشوند.<br>بدین ترتیب نمیتوان پذیرفت که با سابقه طرح این مسئله در بین مسلمانان، بهخصوص در حجةالوداع – که ابوبکر حضور داشت – او نپرسیده باشد که صاحبان امر چه کسانی هستند، با این که او در سقیفه برای خارجکردن انصار از میدان خود را احق و اولی به خلافت میدانست و حال که در پایان راه است از هجوم به خانه فاطمه س که در واقع صاحب امر در آنجا بود، تأسف میخورد و… که جای توضیح بیشتر آن نیست. | یکی از محورهای سخنان رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) در «حجةالوداع» همین مسئله بود که اصحاب با صاحبان امر درگیر نشوند و یکی از مواردی که در پیمان عقبه دوم – که به «بیعة الحرب» شهرت یافت – این بود که مسلمانان با پیامبر بیعت کردند که با صاحبان امر درگیر نشوند.<br>بدین ترتیب نمیتوان پذیرفت که با سابقه طرح این مسئله در بین مسلمانان، بهخصوص در حجةالوداع – که ابوبکر حضور داشت – او نپرسیده باشد که صاحبان امر چه کسانی هستند، با این که او در سقیفه برای خارجکردن انصار از میدان خود را احق و اولی به خلافت میدانست و حال که در پایان راه است از هجوم به خانه فاطمه س که در واقع صاحب امر در آنجا بود، تأسف میخورد و… که جای توضیح بیشتر آن نیست. | ||
اکنون سؤال این است که آیا شایسته است که چنین انسانی را با این اعترافات صریح، نسبت به کارهایی که نباید انجام میداد و کارهایی که میبایست انجام میداد و انجام نداده است، مصداق اولیالامری بدانیم که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از او پیروی کنیم؟! | اکنون سؤال این است که آیا شایسته است که چنین انسانی را با این اعترافات صریح، نسبت به کارهایی که نباید انجام میداد و کارهایی که میبایست انجام میداد و انجام نداده است، مصداق اولیالامری بدانیم که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از او پیروی کنیم؟! | ||
===== نقد ===== | ===== نقد ===== | ||
در ادامه، به نقد رأی یاد شده درباره عمر میپردازیم: | در ادامه، به نقد رأی یاد شده درباره عمر میپردازیم: | ||
۱- نقدهایی که بر همه صحابه بهعنوان کلی مطرح شد بر او نیز وارد است؛ | ۱- نقدهایی که بر همه صحابه بهعنوان کلی مطرح شد بر او نیز وارد است؛ | ||
۲- عمر در به قدرت رسیدن ابوبکر و ادامه حکومت او نقش اساسی داشت؛ بنابراین او در کارهای ابوبکر شریک است و بخش عمدهای از نقدهایی که بر ابوبکر یاد شد، بر او نیز وارد است. | ۲- عمر در به قدرت رسیدن ابوبکر و ادامه حکومت او نقش اساسی داشت؛ بنابراین او در کارهای ابوبکر شریک است و بخش عمدهای از نقدهایی که بر ابوبکر یاد شد، بر او نیز وارد است. | ||
۳- اگر بخواهیم عملکرد عمر را نقد کنیم سخن بسیار طولانی خواهد بود و تنها به یک عملکرد او اشاره میکنیم. | ۳- اگر بخواهیم عملکرد عمر را نقد کنیم سخن بسیار طولانی خواهد بود و تنها به یک عملکرد او اشاره میکنیم. | ||
قرآن میفرماید: وَما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا<ref>حشر، ۷</ref>و آیات دیگری که به متابعت مطلق از رسول خدا دستور میدهد و آیاتی که سخن رسول خدا را وحی میداند نه سخن از روی هوای نفس؛ وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی<ref>نجم، ۵-۴</ref> | قرآن میفرماید: وَما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا<ref>حشر، ۷</ref>و آیات دیگری که به متابعت مطلق از رسول خدا دستور میدهد و آیاتی که سخن رسول خدا را وحی میداند نه سخن از روی هوای نفس؛ وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی<ref>نجم، ۵-۴</ref> | ||
با این وصف، در روز پنجشنبه که رسول خدا در حجرهاش در حضور اصحاب دستور داد [کاغذ و قلمی] بیاورید تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید، عمر فریاد زد: | با این وصف، در روز پنجشنبه که رسول خدا در حجرهاش در حضور اصحاب دستور داد [کاغذ و قلمی] بیاورید تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید، عمر فریاد زد: | ||
«ان الرجل لیهجر، حسبنا کتابالله.» صحیح، البخاری، کتاب المریض باب قول المریض قوموا عنّی؛ <ref>صحیح، مسلم، باب ترک الوصیه، ص ۷۶؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۵۵۲، ج ۴، ص ۳۰۸؛ تاریخ، طبری، ج ۲، ص ۴۳۶؛ کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص ۳۲۰</ref | «ان الرجل لیهجر، حسبنا کتابالله.» صحیح، البخاری، کتاب المریض باب قول المریض قوموا عنّی؛ <ref>صحیح، مسلم، باب ترک الوصیه، ص ۷۶؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۵۵۲، ج ۴، ص ۳۰۸؛ تاریخ، طبری، ج ۲، ص ۴۳۶؛ کامل، ابن اثیر، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> | ||
اکنون سؤال این است که بهراستی کسی که با صراحت به مخالفت با دستور رسول خدا برمیخیزد؛ همان اولیالامری است که خداوند دستور داده است، در هر شرایطی، از او اطاعت کنند؟ و اگر شما در آنجا بودید، چه میکردید؟ آیا به دستور رسول خدا عمل میکردید یا به دستور عمر؟ | اکنون سؤال این است که بهراستی کسی که با صراحت به مخالفت با دستور رسول خدا برمیخیزد؛ همان اولیالامری است که خداوند دستور داده است، در هر شرایطی، از او اطاعت کنند؟ و اگر شما در آنجا بودید، چه میکردید؟ آیا به دستور رسول خدا عمل میکردید یا به دستور عمر؟ | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
عدهای بر این باورند که مقصود از اولیالامر – «هم امراء السرایا و فرماندهان جنگی هستند.»<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۳۵؛ تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰–</ref> | عدهای بر این باورند که مقصود از اولیالامر – «هم امراء السرایا و فرماندهان جنگی هستند.»<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۵۳۵؛ تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰–</ref> | ||
===== نقد ===== | ===== نقد ===== | ||
الف – پیشتر بیان شد که آیه موردبحث بیانگر عصمت اولیالامر است، درحالیکه هیچکس برای فرماندهان نظامی عصمت قائل نیست؛ | الف – پیشتر بیان شد که آیه موردبحث بیانگر عصمت اولیالامر است، درحالیکه هیچکس برای فرماندهان نظامی عصمت قائل نیست؛ | ||
ب – فرماندهان نظامی رسول خدا نیز چنین ادعایی نداشتهاند، حتی «عبدالله بن حذافه» که گفتهاند آیه درباره او نازل شده چنین ادعایی نداشته است؛ | ب – فرماندهان نظامی رسول خدا نیز چنین ادعایی نداشتهاند، حتی «عبدالله بن حذافه» که گفتهاند آیه درباره او نازل شده چنین ادعایی نداشته است؛ | ||
ج: نه پیامبر و نه اصحاب او چنین اعتقادی درباره فرماندهان نظامی نداشتند و شاهد آن این است که پیامبر در همین جریان، مخالفت صحابه با عبدالله را تأیید کرد. | ج: نه پیامبر و نه اصحاب او چنین اعتقادی درباره فرماندهان نظامی نداشتند و شاهد آن این است که پیامبر در همین جریان، مخالفت صحابه با عبدالله را تأیید کرد. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
«اهل القرآن و العلم و هو اختیار مالک»<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | «اهل القرآن و العلم و هو اختیار مالک»<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۵۹</ref> | ||
===== نقد ===== | ===== نقد ===== | ||
الف – باتوجهبه این که مستفاد از آیه عصمت اولیالامر است، هیچ قاری قرآن و هیچ اهل علمی در دنیای اسلام ادعای عصمت نکرده است؛ | الف – باتوجهبه این که مستفاد از آیه عصمت اولیالامر است، هیچ قاری قرآن و هیچ اهل علمی در دنیای اسلام ادعای عصمت نکرده است؛ | ||
ب – امت اسلامی با همه اختلافاتی که دارند این دو گروه را معصوم نمیدانند؛ | ب – امت اسلامی با همه اختلافاتی که دارند این دو گروه را معصوم نمیدانند؛ | ||
ج – بررسی زندگی هر دو گروه – قاریان و عالمان – حکایت از آن دارد که نمیتوان به این نتیجه رسید که اینان اولیالامری هستند که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از آنان اطاعت کنند. | ج – بررسی زندگی هر دو گروه – قاریان و عالمان – حکایت از آن دارد که نمیتوان به این نتیجه رسید که اینان اولیالامری هستند که خداوند دستور داده است در هر شرایطی از آنان اطاعت کنند. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
«هم اولوا العقل و الرأی الذین یدبّرون امرالناس»؛<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref> | «هم اولوا العقل و الرأی الذین یدبّرون امرالناس»؛<ref>تفسیر، قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۰</ref> | ||
===== نقد ===== | ===== نقد ===== | ||
الف – پیشتر بیان شد که امت اسلامی با همه اختلافات خود در این مسئله اتفاقنظر دارند که عالمان دینی معصوم نیستند، تا چه رسد به اهل حل و عقد که گاه از عالمان دینی هم نیستند؛ | الف – پیشتر بیان شد که امت اسلامی با همه اختلافات خود در این مسئله اتفاقنظر دارند که عالمان دینی معصوم نیستند، تا چه رسد به اهل حل و عقد که گاه از عالمان دینی هم نیستند؛ | ||
ب – همه حکومتها در سراسر دنیا، دارای چنین اصحاب اهل حل و عقدی هستند. بسیاری از جنایتهایی که حکومتها در طول تاریخ انجام دادهاند بهوسیله همینگونه افراد طراحی و اجرا شده است. برایناساس چگونه میتوان گفت مقصود از اولیالامری که خداوند دستور داده است – در هر شرایطی از آنان پیروی کنید – اهل حل و عقد هستند؟ | ب – همه حکومتها در سراسر دنیا، دارای چنین اصحاب اهل حل و عقدی هستند. بسیاری از جنایتهایی که حکومتها در طول تاریخ انجام دادهاند بهوسیله همینگونه افراد طراحی و اجرا شده است. برایناساس چگونه میتوان گفت مقصود از اولیالامری که خداوند دستور داده است – در هر شرایطی از آنان پیروی کنید – اهل حل و عقد هستند؟ | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
===== نقد ===== | ===== نقد ===== | ||
قبل از نقد نظر یاد شده این سؤال مطرح است که چرا بیشتر اهل سنت به این نظر رسیدهاند؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: اهل سنت در منابع حدیثی خود روایاتی دارند که چون نتوانستهاند مصداق درست آنها را تشخیص دهند، بهناچار به این نظر گرایش پیدا کردهاند که صاحبان قدرت را اولیالامر بدانند؛ | قبل از نقد نظر یاد شده این سؤال مطرح است که چرا بیشتر اهل سنت به این نظر رسیدهاند؟ در پاسخ این سؤال باید گفت: اهل سنت در منابع حدیثی خود روایاتی دارند که چون نتوانستهاند مصداق درست آنها را تشخیص دهند، بهناچار به این نظر گرایش پیدا کردهاند که صاحبان قدرت را اولیالامر بدانند؛ | ||
# الف – روایاتی که میگوید: نباید با صاحبان امر درگیر شوند؛«عن عباده بن الصامت قال: دعانا النبی فبایعناه فکان فی ما اخذ علینا ان بایعناه علی السمع و الطاعه و الا ننازع الامر اهله الاّ ان تروا کفرا بواحا عندکم من الله فیه برهان.» <ref>صحیح، البخاری کتاب الفتن باب دوم، حدیث ۷؛ صحیح، مسلم، کتاب الاماره باب وجوب طاعه الامراء؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۴۲۱؛ حدیث ۷۷۷؛ سنن، ابی ماجه، ج ۲، ص ۹۵۷، حدیث ۲۸۶۶؛ الموطأ، ص ۳۹۲، حدیث ۵؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۱۴ و ۳۱۹؛ مسند، الحمیدی، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۳۸۹؛ مصنف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۶۱۴، حدیث ۱۴۹؛ السنه، لابن ابی عاصم، ص ۴۸۰، حدیث ۱۰۲۹؛ مسند، ابی عوانه، ج ۴، ص ۴۰۶، حدیث ۷۱۱۹؛ مسند، الشاشی، ج ۳، ص ۱۱۹، حدیث ۱۱۸۰؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبّان، ج ۷، ص ۳۹، حدیث ۴۵۳۰</ref>عباده بن صامت میگوید: رسول خدا ما را خواست و ما با او بیعت کردیم. از مواردی که بر آن بیعت کردیم این بود که تسلیم باشیم و با صاحبان امر درگیر نشویم مگر این که کفر آشکاری را ببینیم که دلیل قطعی از طرف خداوند داشته باشد. پیشتر بیان کردیم که رسول خدا این مسئله را چند بار تکرار کرده است و آنچه عباده بن صامت نقل میکند جریان بیعهالحرب است. در جریان حجةالوداع نیز رسول خدا چندین بار تأکید کرده است که اصحاب بعد از او با صاحبان امر درگیر نشوند. | # الف – روایاتی که میگوید: نباید با صاحبان امر درگیر شوند؛«عن عباده بن الصامت قال: دعانا النبی فبایعناه فکان فی ما اخذ علینا ان بایعناه علی السمع و الطاعه و الا ننازع الامر اهله الاّ ان تروا کفرا بواحا عندکم من الله فیه برهان.» <ref>صحیح، البخاری کتاب الفتن باب دوم، حدیث ۷؛ صحیح، مسلم، کتاب الاماره باب وجوب طاعه الامراء؛ السنن الکبری، ج ۴، ص ۴۲۱؛ حدیث ۷۷۷؛ سنن، ابی ماجه، ج ۲، ص ۹۵۷، حدیث ۲۸۶۶؛ الموطأ، ص ۳۹۲، حدیث ۵؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۳۱۴ و ۳۱۹؛ مسند، الحمیدی، ج ۱، ص ۱۹۲، حدیث ۳۸۹؛ مصنف، ابن ابی شیبه، ج ۸، ص ۶۱۴، حدیث ۱۴۹؛ السنه، لابن ابی عاصم، ص ۴۸۰، حدیث ۱۰۲۹؛ مسند، ابی عوانه، ج ۴، ص ۴۰۶، حدیث ۷۱۱۹؛ مسند، الشاشی، ج ۳، ص ۱۱۹، حدیث ۱۱۸۰؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبّان، ج ۷، ص ۳۹، حدیث ۴۵۳۰</ref>عباده بن صامت میگوید: رسول خدا ما را خواست و ما با او بیعت کردیم. از مواردی که بر آن بیعت کردیم این بود که تسلیم باشیم و با صاحبان امر درگیر نشویم مگر این که کفر آشکاری را ببینیم که دلیل قطعی از طرف خداوند داشته باشد. پیشتر بیان کردیم که رسول خدا این مسئله را چند بار تکرار کرده است و آنچه عباده بن صامت نقل میکند جریان بیعهالحرب است. در جریان حجةالوداع نیز رسول خدا چندین بار تأکید کرده است که اصحاب بعد از او با صاحبان امر درگیر نشوند. | ||
# ب – روایاتی که میگوید: هر کس بدون پیروی از امامی بمیرد به مرگ جاهلی مرده است؛ «قال رسولالله: من مات بغیر امام مات میته جاهلیّه.» <ref>مسند، احمدبن حنبل، ج ۴، ص ۹۶؛ مسند، ابی یعلی، ج ۱۳، ص ۳۶۶، حدیث ۷۶۷۵؛ المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۳۸۸، حدیث ۹۹۱۰؛ مسند، الطیالسی، ص ۲۵۹، حدیث ۱۹۱۳؛ السنه، لابن ابی عاصم، ص ۴۸۹، حدیث ۱۰۵۷؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹، حدیث ۴۵۵۴؛ حلیه الاولیاء، ج ۳، ص ۲۲۴</ref>هر کس بدون پیروی از امامی بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. | # ب – روایاتی که میگوید: هر کس بدون پیروی از امامی بمیرد به مرگ جاهلی مرده است؛ «قال رسولالله: من مات بغیر امام مات میته جاهلیّه.» <ref>مسند، احمدبن حنبل، ج ۴، ص ۹۶؛ مسند، ابی یعلی، ج ۱۳، ص ۳۶۶، حدیث ۷۶۷۵؛ المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۳۸۸، حدیث ۹۹۱۰؛ مسند، الطیالسی، ص ۲۵۹، حدیث ۱۹۱۳؛ السنه، لابن ابی عاصم، ص ۴۸۹، حدیث ۱۰۵۷؛ الاحسان، بترتیب صحیح ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹، حدیث ۴۵۵۴؛ حلیه الاولیاء، ج ۳، ص ۲۲۴</ref>هر کس بدون پیروی از امامی بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. | ||
# ج – روایاتی که خروج بر سلطان را منع میکند؛ «من کره من امیره شیئا فلیصبر علیه، فانّه من خرج عن السلطان شبرا مات میته جاهلیه.» <ref>صحیح، مسلم، ج ۶، ص ۲۱؛ صحیح، البخاری، ج ۹، ص ۸۴، حدیث ۵ و ص ۱۱۳، حدیث ۷؛ سنن، الدارمی، ج ۲، ص ۱۶۶، حدیث ۲۵۱۵؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۷۵، ۲۹۷، ۳۱۰؛ المعجم الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۲۴، حدیث ۱۲۷۵۹؛ السنن الکبری، لبیهقی، ج ۸، ص ۱۵۷</ref>هر کس از حاکمش کار ناخوشایندی دید باید صبر کند؛ زیرا هر کس بهاندازه یک وجب بر حاکم خروج کند به مرگ جاهلی مرده است. | # ج – روایاتی که خروج بر سلطان را منع میکند؛ «من کره من امیره شیئا فلیصبر علیه، فانّه من خرج عن السلطان شبرا مات میته جاهلیه.» <ref>صحیح، مسلم، ج ۶، ص ۲۱؛ صحیح، البخاری، ج ۹، ص ۸۴، حدیث ۵ و ص ۱۱۳، حدیث ۷؛ سنن، الدارمی، ج ۲، ص ۱۶۶، حدیث ۲۵۱۵؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۲۷۵، ۲۹۷، ۳۱۰؛ المعجم الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۲۴، حدیث ۱۲۷۵۹؛ السنن الکبری، لبیهقی، ج ۸، ص ۱۵۷</ref>هر کس از حاکمش کار ناخوشایندی دید باید صبر کند؛ زیرا هر کس بهاندازه یک وجب بر حاکم خروج کند به مرگ جاهلی مرده است. | ||
# د – روایاتی که اطاعت از سلطان را واجب شمرده است؛ «من خلع یدا من طاعته لقی الله یوم القیامه لا حجّه له و من مات و لیس فی عنقه بیعه مات میتّه جاهلیّه<ref>صحیح، مسلم، ج ۶، ص ۲۲</ref>هر کس دست از اطاعت سلطان بردارد، روز قیامت در حالی خداوند را ملاقات خواهد کرد که حجتی ندارد و هر کس بمیرد و بیعت امامی در گردنش نباشد به مرگ جاهلی مرده است. | # د – روایاتی که اطاعت از سلطان را واجب شمرده است؛ «من خلع یدا من طاعته لقی الله یوم القیامه لا حجّه له و من مات و لیس فی عنقه بیعه مات میتّه جاهلیّه<ref>صحیح، مسلم، ج ۶، ص ۲۲</ref>هر کس دست از اطاعت سلطان بردارد، روز قیامت در حالی خداوند را ملاقات خواهد کرد که حجتی ندارد و هر کس بمیرد و بیعت امامی در گردنش نباشد به مرگ جاهلی مرده است. | ||
# هـ- روایات اثنا عشر خلیفه که پیشتر بیان شد، نتوانستهاند آن را بر خلفای بعد از پیامبر تطبیق دهند و روایات دیگر، بهویژه باتوجهبه آیه موردبحث که اطاعت از اولیالامر را بدون قیدوشرط واجب میکند و از این اطلاق عصمت به دست میآید و از طرفی جانشینی رسول خدا که قابلانکار نیست و آنان که در صدر اسلام چه بنیامیه و چه بنیعباس قدرت را به دست گرفتند عموماً افراد فاسد، فاجر و منحرف از دین بودهاند. مجموع این عوامل باعث شد تا آنان نهتنها عصمت را در جانشین رسول خدا یا به تعبیری در امام شرط ندانند، بلکه شرط بودن عدالت را هم نپذیرفتهاند و هر کس به هر شیوهای که قدرت را به دست گرفت او را امام خوانده و قیام علیه او را نیز ممنوع شمرده و متابعت از او را هم لازم دانستهاند. | # هـ- روایات اثنا عشر خلیفه که پیشتر بیان شد، نتوانستهاند آن را بر خلفای بعد از پیامبر تطبیق دهند و روایات دیگر، بهویژه باتوجهبه آیه موردبحث که اطاعت از اولیالامر را بدون قیدوشرط واجب میکند و از این اطلاق عصمت به دست میآید و از طرفی جانشینی رسول خدا که قابلانکار نیست و آنان که در صدر اسلام چه بنیامیه و چه بنیعباس قدرت را به دست گرفتند عموماً افراد فاسد، فاجر و منحرف از دین بودهاند. مجموع این عوامل باعث شد تا آنان نهتنها عصمت را در جانشین رسول خدا یا به تعبیری در امام شرط ندانند، بلکه شرط بودن عدالت را هم نپذیرفتهاند و هر کس به هر شیوهای که قدرت را به دست گرفت او را امام خوانده و قیام علیه او را نیز ممنوع شمرده و متابعت از او را هم لازم دانستهاند. | ||
به سخنان احمد بن حنبل، پیشوای حنابله، توجه کنید: | به سخنان احمد بن حنبل، پیشوای حنابله، توجه کنید: | ||
«السمع و الطاعه للائمه و امیرالمؤمنین البرّ و الفاجر و من ولی الخلافه فاجمع الناس و رضوا به و من غلبهم بالسیف و سمی امیرالمؤمنین و الغز و ماض مع الامراء الی یوم القیامه البرّ و الفاجر و اقامه الحدود الی الائمّه و لیس لاحد ان یطعن علیهم و ینازعهم و دفع الصدقات الیهم جائز من دفعها الیهم اجزأت عنهم برّا کان او فاجرا و صلاه الجمعه خلفه و خلف کل من ولی جائزه اقامته و من اعادها فهو مبتدع تارک للاوثار مخالف للسنّه <ref>تاریخ المذاهب الاسلامیه، لابی زهره، ج ۲، ص ۳۲۲</ref> | «السمع و الطاعه للائمه و امیرالمؤمنین البرّ و الفاجر و من ولی الخلافه فاجمع الناس و رضوا به و من غلبهم بالسیف و سمی امیرالمؤمنین و الغز و ماض مع الامراء الی یوم القیامه البرّ و الفاجر و اقامه الحدود الی الائمّه و لیس لاحد ان یطعن علیهم و ینازعهم و دفع الصدقات الیهم جائز من دفعها الیهم اجزأت عنهم برّا کان او فاجرا و صلاه الجمعه خلفه و خلف کل من ولی جائزه اقامته و من اعادها فهو مبتدع تارک للاوثار مخالف للسنّه <ref>تاریخ المذاهب الاسلامیه، لابی زهره، ج ۲، ص ۳۲۲</ref> | ||
باید مطیع رهبران و پیشوای مسلمانان – چه صالح و چه فاجر – بود. همچنین باید از هرکسی که خلافت را به دست میگیرد و مردم قبولش دارند اطاعت کرد. همچنین باید مطیع هرکسی بود که با زور اسلحه قدرت را به دست گرفته و خود را امام مسلمانان نامیده است. جنگیدن همراه حاکمان تا قیامت جایز است، چه حاکمان صالح و چه حاکمان فاسد. اجرای حدود شرعی به عهده حاکمان است و هیچکس حق ندارد آنان را نقد کند یا علیه آنان قیام کند و با آنان درگیر شود. پرداخت صدقات به آنان جایز است و هر کس صدقات را به آنان بپردازد وظیفهاش را انجام داده است؛ چه آنان صالح باشند و چه فاجر. | باید مطیع رهبران و پیشوای مسلمانان – چه صالح و چه فاجر – بود. همچنین باید از هرکسی که خلافت را به دست میگیرد و مردم قبولش دارند اطاعت کرد. همچنین باید مطیع هرکسی بود که با زور اسلحه قدرت را به دست گرفته و خود را امام مسلمانان نامیده است. جنگیدن همراه حاکمان تا قیامت جایز است، چه حاکمان صالح و چه حاکمان فاسد. اجرای حدود شرعی به عهده حاکمان است و هیچکس حق ندارد آنان را نقد کند یا علیه آنان قیام کند و با آنان درگیر شود. پرداخت صدقات به آنان جایز است و هر کس صدقات را به آنان بپردازد وظیفهاش را انجام داده است؛ چه آنان صالح باشند و چه فاجر. | ||
نمازجمعه پشت سر امام و هرکسی که قدرت را به دست بگیرد، جایز است و هر کس چنین نمازی را اعاده کند بدعتگذار و مخالف سنت و آثارِ رسیده است! | نمازجمعه پشت سر امام و هرکسی که قدرت را به دست بگیرد، جایز است و هر کس چنین نمازی را اعاده کند بدعتگذار و مخالف سنت و آثارِ رسیده است! | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۹: | ||
* قال رسولالله: «من ارضی سلطانا بما یسخط ربّه خرج من دین الله.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۸۸</ref>هر کس سلطانی را به چیزی راضی کند که موجب خشم خداوند شود، از دین خدا خارج شده است. | * قال رسولالله: «من ارضی سلطانا بما یسخط ربّه خرج من دین الله.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۸۸</ref>هر کس سلطانی را به چیزی راضی کند که موجب خشم خداوند شود، از دین خدا خارج شده است. | ||
* قال رسولالله: «اسمعوا هل سمعتم انّه سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم و اعانهم علی ظلمهم فلیس منّی و لست منه و لیس بوارد علیّ الحوض و من لم یدخل علیهم و لم یعنهم علی ظلمهم و لم یصدقهم بکذبهم فهو منّی و انا منه و هو وارد علیّ الحوض.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۹۱</ref>رسول خدا فرمود: بشنوید! آیا شنیدهاید که بعد از من حاکمانی خواهند آمد، پس هر کس بر آنان وارد شود و با این که آنان دروغ میگویند آنان را تصدیق کند و بر ستمی که انجام میدهند آنان را یاری کند، از من نیست و من هم از او نیستم و بر حوض بر من وارد نمیشود و مرا ملاقات نخواهد کرد و آن که بر آنان وارد نشود و بر ظلم همکار آنان نباشد و دروغهای آنان را تصدیق نکند، او از من است و من از او هستم و بر حوض بر من وارد میشود. | * قال رسولالله: «اسمعوا هل سمعتم انّه سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدّقهم بکذبهم و اعانهم علی ظلمهم فلیس منّی و لست منه و لیس بوارد علیّ الحوض و من لم یدخل علیهم و لم یعنهم علی ظلمهم و لم یصدقهم بکذبهم فهو منّی و انا منه و هو وارد علیّ الحوض.» <ref>همان، ص ۷۰، حدیث ۱۴۸۹۱</ref>رسول خدا فرمود: بشنوید! آیا شنیدهاید که بعد از من حاکمانی خواهند آمد، پس هر کس بر آنان وارد شود و با این که آنان دروغ میگویند آنان را تصدیق کند و بر ستمی که انجام میدهند آنان را یاری کند، از من نیست و من هم از او نیستم و بر حوض بر من وارد نمیشود و مرا ملاقات نخواهد کرد و آن که بر آنان وارد نشود و بر ظلم همکار آنان نباشد و دروغهای آنان را تصدیق نکند، او از من است و من از او هستم و بر حوض بر من وارد میشود. | ||
* قال رسولالله: «سیکون علیکم ائمّه یملکون ارزاقکم یحدّثونکم فیکذّبونکم و یعملون فیسیئون العمل لا یرضون منکم حتی تحسنّوا قبیحهم و تصدّقوا کذبهم فاعطوهم الحق ما رضوا به فاذا تجاوزوا فمن قتل علی ذلک فهو شهید.» <ref>همان، ص ۴۷، حدیث ۱۴۸۷۶</ref>رسول خدا فرمود: بعد از من حاکمانی بر شما مسلط میشوند که منابع مالی شما را در اختیار دارند، احادیثی برای شما نقل میکنند و شما را در احادیثی که نقل میکنید، تکذیب میکنند و با شما بدرفتاری میکنند، تا اعمال زشت آنان را تحسین نکنید و دروغهای آنان را تصدیق ننمایید، از شما راضی نخواهند شد. تا آنجا که حق را رعایت میکنند، حق را به آنان بدهید و هنگامی که از حق تجاوز کردند [با آنان به مبارزه برخیزید] و هر کس در این راه کشته شود، شهید است. آیا با اینگونه روایات که هرگونه همکاری با حاکم ظالم را خروج از دین خدا میشمارد و مبارزه و کشتهشدن در این راه را شهادت میداند، میتوان گفت هر حاکمی که به هر شکلی قدرت را در اختیار بگیرد و به هرگونهای عمل کند اولیالامری است که باید از او اطاعت کرد؟ | * قال رسولالله: «سیکون علیکم ائمّه یملکون ارزاقکم یحدّثونکم فیکذّبونکم و یعملون فیسیئون العمل لا یرضون منکم حتی تحسنّوا قبیحهم و تصدّقوا کذبهم فاعطوهم الحق ما رضوا به فاذا تجاوزوا فمن قتل علی ذلک فهو شهید.» <ref>همان، ص ۴۷، حدیث ۱۴۸۷۶</ref>رسول خدا فرمود: بعد از من حاکمانی بر شما مسلط میشوند که منابع مالی شما را در اختیار دارند، احادیثی برای شما نقل میکنند و شما را در احادیثی که نقل میکنید، تکذیب میکنند و با شما بدرفتاری میکنند، تا اعمال زشت آنان را تحسین نکنید و دروغهای آنان را تصدیق ننمایید، از شما راضی نخواهند شد. تا آنجا که حق را رعایت میکنند، حق را به آنان بدهید و هنگامی که از حق تجاوز کردند [با آنان به مبارزه برخیزید] و هر کس در این راه کشته شود، شهید است. آیا با اینگونه روایات که هرگونه همکاری با حاکم ظالم را خروج از دین خدا میشمارد و مبارزه و کشتهشدن در این راه را شهادت میداند، میتوان گفت هر حاکمی که به هر شکلی قدرت را در اختیار بگیرد و به هرگونهای عمل کند اولیالامری است که باید از او اطاعت کرد؟ | ||
آنچه بیان شد، بخش بسیار ناچیزی از روایات در منابع اهل سنت بود که بهعنوان نمونه ارائه کردیم و بررسی اینگونه روایات در منابع شیعه بسیار مفصل و تکاندهندهتر است. | آنچه بیان شد، بخش بسیار ناچیزی از روایات در منابع اهل سنت بود که بهعنوان نمونه ارائه کردیم و بررسی اینگونه روایات در منابع شیعه بسیار مفصل و تکاندهندهتر است. |