۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[سید ابوالقاسم خویی' به '[[سید ابوالقاسم خوئی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = | |||
| تصویر = بهبهانی.jpg | |||
| نام = سید محمد بهبهانی | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = 1253 ش | ||
| تاریخ تولد = | |||
| | | محل تولد = تهران | ||
| سال درگذشت = ۱۳۴۲ ش | |||
|تهران | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = تهران | ||
|تاریخ | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی | آخوند ملاکاظم خراسانی| سید ابوالحسن جلوه| سید عبدالله بهبهانی}} | ||
| شاگردان = | |||
| دین = | |||
| مذهب = شیعه | |||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | اثر | اثر | اثر}} | |||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
|تهران | }} | ||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
|شیعه | |||
| | |||
|} | |||
'''سیدمحمد بهبهانی''' (۱۲۵۳-۱۳۴۲ش) فرزند سیدعبدالله بهبهانی در دوران مشروطه عضو شورای خلع محمدعلی شاه از سلطنت و نماینده مجلس دوم عضو مجلس مؤسسان در زمان [[رضاخان]] و نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را در دوران [[محمدرضا شاه]] ایفا میکرد. | '''سیدمحمد بهبهانی''' (۱۲۵۳-۱۳۴۲ش) فرزند سیدعبدالله بهبهانی در دوران مشروطه عضو شورای خلع محمدعلی شاه از سلطنت و نماینده مجلس دوم عضو مجلس مؤسسان در زمان [[رضاخان]] و نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را در دوران [[محمدرضا شاه]] ایفا میکرد. | ||
خط ۳۴: | خط ۲۴: | ||
روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ش به بعد رو به تیرگی نهاد. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲ش (۲۴ جمادیالثانی ۱۳۸۳ق)، درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد. | روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ش به بعد رو به تیرگی نهاد. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲ش (۲۴ جمادیالثانی ۱۳۸۳ق)، درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد. | ||
=معرفی= | == معرفی == | ||
سید محمد بهبهانی در ۱۲۹۱ق در [[تهران]] متولد شد. پدرش سیدعبدالله بهبهانی از رهبران مشهور [[نهضت مشروطه]] بهشمار میرفت. سیدمحمد بیشتر شهرت و نفوذ خود را مدیون پدرش بود<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹</ref>. | سید محمد بهبهانی در ۱۲۹۱ق در [[تهران]] متولد شد. پدرش سیدعبدالله بهبهانی از رهبران مشهور [[نهضت مشروطه]] بهشمار میرفت. سیدمحمد بیشتر شهرت و نفوذ خود را مدیون پدرش بود<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹</ref>. | ||
او نخستین آموزشهای دینی را نزد پدرش فراگرفت و گفتهاند که در علوم عقلی از شاگردان میرزاابوالحسن جلوه بوده است. پس از مدتی به [[نجف]] رفت و در فقه و اصول، در درس اساتیدی چون [[آخوند خراسانی]] حاضر شد<ref>مرتضوی برازجانی، ص۱۱۵؛ ایرانیکا، ذیل مادّه</ref>. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲، در تهران بر اثر سرطان درگذشت؛ روز وفات او عزای رسمی اعلام شد و جنازه او به نجف انتقال یافته<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵</ref> در حجره شماره ۲۹ حرم امیرالمومنین(ع) دفن شد<ref>فتلاوی، مشاهیر المدفونین فی الصحن العلوی الشریف، ۱۴۲۷ق، ص۳۰۸</ref>. | او نخستین آموزشهای دینی را نزد پدرش فراگرفت و گفتهاند که در علوم عقلی از شاگردان میرزاابوالحسن جلوه بوده است. پس از مدتی به [[نجف]] رفت و در فقه و اصول، در درس اساتیدی چون [[آخوند خراسانی]] حاضر شد<ref>مرتضوی برازجانی، ص۱۱۵؛ ایرانیکا، ذیل مادّه</ref>. وی در ۲۰ آبان ۱۳۴۲، در تهران بر اثر سرطان درگذشت؛ روز وفات او عزای رسمی اعلام شد و جنازه او به نجف انتقال یافته<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۶۵</ref> در حجره شماره ۲۹ حرم امیرالمومنین(ع) دفن شد<ref>فتلاوی، مشاهیر المدفونین فی الصحن العلوی الشریف، ۱۴۲۷ق، ص۳۰۸</ref>. | ||
=در دوران مشروطه= | == در دوران مشروطه == | ||
آغاز فعالیتهای سیاسی بهبهانی از دوره مشروطه و در کنار پدرش آغاز شد. پس از دوره استبداد صغیر و سقوط محمدعلی شاه، به عضویت شورایی از مشروطه خواهان درآمد که برای اعاده مشروطیت تشکیل شده بود. این شورا در نخستین جلسه، محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کرد و احمد میرزا را به جای او نشاند<ref>صفایی، ج۱، ص۲۰۳؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۴۰ـ۴۱؛ مرتضوی برازجانی، ص۱۱۲؛ کریمیان، ص۹۹</ref>. بهبهانی برای تشکیل مجلس نیز فعالیت زیادی کرد و در مجلس دوم به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، فرهنگ قهرمانی، ص۱۶</ref>. | آغاز فعالیتهای سیاسی بهبهانی از دوره مشروطه و در کنار پدرش آغاز شد. پس از دوره استبداد صغیر و سقوط محمدعلی شاه، به عضویت شورایی از مشروطه خواهان درآمد که برای اعاده مشروطیت تشکیل شده بود. این شورا در نخستین جلسه، محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کرد و احمد میرزا را به جای او نشاند<ref>صفایی، ج۱، ص۲۰۳؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۴۰ـ۴۱؛ مرتضوی برازجانی، ص۱۱۲؛ کریمیان، ص۹۹</ref>. بهبهانی برای تشکیل مجلس نیز فعالیت زیادی کرد و در مجلس دوم به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، فرهنگ قهرمانی، ص۱۶</ref>. | ||
به تدریج نفوذ و اعتبار بهبهانی به ویژه بعد از شهادت پدرش افزایش یافت به طوری که تقریباً در بیشتر حوادث سیاسی نقش داشت<ref>مرتضوی برازجانی، ص۱۱۴؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹، ایرانیکا، ذیل مادّه</ref>.یکی از اولین اقدامات او اعتراض به تبعید علما از عتبات توسط حکومت [[عراق]] و به دستور [[انگلیس]]، در ۱۳۰۲ ش بود<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایرانش، ج۱، ص۱۲۶؛ عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۳۳۹؛ کریمیان، ص۹۹</ref>. | به تدریج نفوذ و اعتبار بهبهانی به ویژه بعد از شهادت پدرش افزایش یافت به طوری که تقریباً در بیشتر حوادث سیاسی نقش داشت<ref>مرتضوی برازجانی، ص۱۱۴؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹، ایرانیکا، ذیل مادّه</ref>.یکی از اولین اقدامات او اعتراض به تبعید علما از عتبات توسط حکومت [[عراق]] و به دستور [[انگلیس]]، در ۱۳۰۲ ش بود<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایرانش، ج۱، ص۱۲۶؛ عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۳۳۹؛ کریمیان، ص۹۹</ref>. | ||
=در دوران رضاخان= | == در دوران رضاخان == | ||
وی در ۱۳۰۴ ش، به عضویت مجلس مؤسسان انتخاب شد<ref>مکی، ج۳، ص۴۸۷</ref> و تا پایان سلطنت رضاشاه با دربار مناسباتی داشت. با این همه ظاهراً تا پس از سلطنت رضاشاه در فعالیت اجتماعی مهمی شرکت نکرد<ref>حکمت، ص۳۰ـ۳۱؛ کاتوزیان، ص۵۹؛ ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. | وی در ۱۳۰۴ ش، به عضویت مجلس مؤسسان انتخاب شد<ref>مکی، ج۳، ص۴۸۷</ref> و تا پایان سلطنت رضاشاه با دربار مناسباتی داشت. با این همه ظاهراً تا پس از سلطنت رضاشاه در فعالیت اجتماعی مهمی شرکت نکرد<ref>حکمت، ص۳۰ـ۳۱؛ کاتوزیان، ص۵۹؛ ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. | ||
== در دوران محمدرضا شاه == | |||
در دوره حکومت محمدرضاشاه بهبهانی در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا میکرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام مینمود<ref>ر. ک:شهربانی کشور، ج۱، ص۱۶، ۹۰ـ۹۱</ref>. | در دوره حکومت محمدرضاشاه بهبهانی در جایگاه یک روحانی طراز اول تهران نقش واسط بین مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا میکرد و با توجه به موقعیت دینی ـ اجتماعی خود از یک سو و نفوذ در دربار از سوی دیگر، نسبت به حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و دینی مردم اقدام مینمود<ref>ر. ک:شهربانی کشور، ج۱، ص۱۶، ۹۰ـ۹۱</ref>. | ||
=صدور بیانیه در مورد حجاب= | == صدور بیانیه در مورد حجاب == | ||
بهبهانی در ۱۳۲۷ ش، به همراه چهارده تن از مجتهدان بیانیهای را امضا کرد که در آن ظاهر شدن زنان در اماکن عمومی بدون حجاب، حرام اعلام شده بود. بعد از این اطلاعیه، نخستوزیر وقت، با واسطه، از وی خواست که با توجه به نفوذ دینی خود، مردم را از تعرض به زنانی که رعایت حجاب را نمیکنند، بازدارد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. در دوره نخستوزیری [[دکتر مصدق]] نیز به نظر میرسد که مخالفت رهبران مذهبیِ بانفوذی، همچون بهبهانی با لایحه اصلاح قانون انتخابات دولت، که خواستار اعطای حق رأی به زنان شده بود، در ناکام ماندن آن مؤثر بود<ref>کاتوزیان، ص۱۶۲</ref>. | بهبهانی در ۱۳۲۷ ش، به همراه چهارده تن از مجتهدان بیانیهای را امضا کرد که در آن ظاهر شدن زنان در اماکن عمومی بدون حجاب، حرام اعلام شده بود. بعد از این اطلاعیه، نخستوزیر وقت، با واسطه، از وی خواست که با توجه به نفوذ دینی خود، مردم را از تعرض به زنانی که رعایت حجاب را نمیکنند، بازدارد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. در دوره نخستوزیری [[دکتر مصدق]] نیز به نظر میرسد که مخالفت رهبران مذهبیِ بانفوذی، همچون بهبهانی با لایحه اصلاح قانون انتخابات دولت، که خواستار اعطای حق رأی به زنان شده بود، در ناکام ماندن آن مؤثر بود<ref>کاتوزیان، ص۱۶۲</ref>. | ||
=در نهضت ملی شدن صنعت نفت= | == در نهضت ملی شدن صنعت نفت == | ||
در نهضت ملی شدن صنعت نفت و تلاش و مبارزه جدی نیروهای ملی و مذهبی برای تحقق این امر، بهبهانی حضور فعال نداشت و بنابر اظهارات خودش تا میتوانست از مداخله در امور سیاسی فاصله میگرفت ـ هرچند گفته شده است که او هر زمان لازم میدانست در ابراز عقاید سیاسی خود تردید نمیکرد<ref>همان، ص۱۹۷</ref>. بهبهانی، هیچگاه در شمار مدافعان دولت مصدق نبود و حتی در مواردی از دولت انتقاد میکرد؛ هرچند از برخی حرکتهای گروههای سیاسی در مقابله با حکومت مصدق، حتی اقداماتی که جنبه دینی داشت، خرسند نبود و اظهار میکرد که «برای پیشرفت امور اجتماعی مرکزیت ضروری است، و گرنه تشتت افکار و اعمال سیاستهای جاهلانه متکی بر احساسات در نهضتهای اجتماعی و سیاسی موجب مفاسد و عدم موفقیت است»<ref>اطلاعات، ش ۷۸۲۸، ص۵</ref>. | در نهضت ملی شدن صنعت نفت و تلاش و مبارزه جدی نیروهای ملی و مذهبی برای تحقق این امر، بهبهانی حضور فعال نداشت و بنابر اظهارات خودش تا میتوانست از مداخله در امور سیاسی فاصله میگرفت ـ هرچند گفته شده است که او هر زمان لازم میدانست در ابراز عقاید سیاسی خود تردید نمیکرد<ref>همان، ص۱۹۷</ref>. بهبهانی، هیچگاه در شمار مدافعان دولت مصدق نبود و حتی در مواردی از دولت انتقاد میکرد؛ هرچند از برخی حرکتهای گروههای سیاسی در مقابله با حکومت مصدق، حتی اقداماتی که جنبه دینی داشت، خرسند نبود و اظهار میکرد که «برای پیشرفت امور اجتماعی مرکزیت ضروری است، و گرنه تشتت افکار و اعمال سیاستهای جاهلانه متکی بر احساسات در نهضتهای اجتماعی و سیاسی موجب مفاسد و عدم موفقیت است»<ref>اطلاعات، ش ۷۸۲۸، ص۵</ref>. | ||
=انصراف شاه از سفر به خارج= | == انصراف شاه از سفر به خارج == | ||
در نهم اسفند ۱۳۳۱، در پی اختلافاتی که بین دکتر مصدق و دربار پیش آمد، محمدرضا پهلوی تصمیم قطعی به سفر به خارج از کشور گرفت. بنابر گزارشهای آن دوره، بهبهانی بیشترین نقش را در منصرف کردن شاه ایفا کرد. او گذشته از اقدامات مختلف برای جلوگیری از این سفر، از جمله گفتگوی تلفنی با نخستوزیر وقت و درخواست از او برای منصرف کردن شاه، در آخرین ساعت حرکت شاه به دربار رفت و با اصرار فراوان، بویژه پس از درخواست جدی تظاهرکنندگان از بهبهانی، سرانجام موضوع مسافرت را منتفی کرد<ref>اطلاعات، ش ۸۰۳۹، ص۱، ۲، ۴؛ کریمیان، ص۹۹؛ عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۷۷۳؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۳۴۶</ref>. شماری از مبارزان نهضت ملی، بهبهانی را به دلیل این اقدام سرزنش کردند و غالب مورخان نیز نگاهی انتقادآمیز به آن دارند، تا جایی که اقدام او را نوعی همسویی با دربار و مخالفت با دکتر مصدق تلقی کردهاند<ref>نجاتی، ص۲۶۱، ۲۶۴، ۲۶۶، ۳۷۷؛ کاتوزیان، ص۱۹۴، ۲۱۲ـ ۲۱۳، ۲۲۴؛ گذشته چراغ راه آینده است، ص۶۳۶؛ خامهای، ص۱۰۰۴ـ ۱۰۰۵</ref>. | در نهم اسفند ۱۳۳۱، در پی اختلافاتی که بین دکتر مصدق و دربار پیش آمد، محمدرضا پهلوی تصمیم قطعی به سفر به خارج از کشور گرفت. بنابر گزارشهای آن دوره، بهبهانی بیشترین نقش را در منصرف کردن شاه ایفا کرد. او گذشته از اقدامات مختلف برای جلوگیری از این سفر، از جمله گفتگوی تلفنی با نخستوزیر وقت و درخواست از او برای منصرف کردن شاه، در آخرین ساعت حرکت شاه به دربار رفت و با اصرار فراوان، بویژه پس از درخواست جدی تظاهرکنندگان از بهبهانی، سرانجام موضوع مسافرت را منتفی کرد<ref>اطلاعات، ش ۸۰۳۹، ص۱، ۲، ۴؛ کریمیان، ص۹۹؛ عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۷۷۳؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۱، ص۳۴۶</ref>. شماری از مبارزان نهضت ملی، بهبهانی را به دلیل این اقدام سرزنش کردند و غالب مورخان نیز نگاهی انتقادآمیز به آن دارند، تا جایی که اقدام او را نوعی همسویی با دربار و مخالفت با دکتر مصدق تلقی کردهاند<ref>نجاتی، ص۲۶۱، ۲۶۴، ۲۶۶، ۳۷۷؛ کاتوزیان، ص۱۹۴، ۲۱۲ـ ۲۱۳، ۲۲۴؛ گذشته چراغ راه آینده است، ص۶۳۶؛ خامهای، ص۱۰۰۴ـ ۱۰۰۵</ref>. | ||
=مخالفت با اعلام همه پرسی مصدق= | == مخالفت با اعلام همه پرسی مصدق == | ||
در مرداد ۱۳۳۲، در پی اعلام همه پرسی مصدق راجع به انحلال مجلس هفدهم، که حتی با مخالفت بسیاری از نزدیکترین یاران وی و نمایندگان طرفدار نهضت ملی روبرو شد، بهبهانی و [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی]] اقدام مصدق را خلاف شرع و حرام دانستند<ref>کاتوزیان، ص۱۹۴، ۲۳۰ـ۲۳۱؛ مدنی، ج۱، ص۲۷۸</ref>. بهبهانی و کاشانی هرچند در مواردی در برابر مصدق موضع مشترکی داشتند، اما این موضع مشترک به منزله همسویی کامل نبود و حتی کاشانی از او انتقاد هم میکرده است<ref>شهربانی کشور، ج۱، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ کریمیان، ص۸۹؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۶۳</ref>. | در مرداد ۱۳۳۲، در پی اعلام همه پرسی مصدق راجع به انحلال مجلس هفدهم، که حتی با مخالفت بسیاری از نزدیکترین یاران وی و نمایندگان طرفدار نهضت ملی روبرو شد، بهبهانی و [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی]] اقدام مصدق را خلاف شرع و حرام دانستند<ref>کاتوزیان، ص۱۹۴، ۲۳۰ـ۲۳۱؛ مدنی، ج۱، ص۲۷۸</ref>. بهبهانی و کاشانی هرچند در مواردی در برابر مصدق موضع مشترکی داشتند، اما این موضع مشترک به منزله همسویی کامل نبود و حتی کاشانی از او انتقاد هم میکرده است<ref>شهربانی کشور، ج۱، ص۴۹۱ـ۴۹۲؛ کریمیان، ص۸۹؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۶۳</ref>. | ||
=نقش بهبهانی در کودتای ۲۸ مرداد= | == نقش بهبهانی در کودتای ۲۸ مرداد == | ||
غالباً در حوادثی که به [[کودتای ۲۸ مرداد]] انجامید، نام بهبهانی نیز مطرح است، اما در چند و چون آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی برای او نقش تعیینکنندهای قائلاند و بسیج گروههایی از اوباش را در روز ۲۷ مرداد در حمایت از شاه که بعد از شکست کودتای ۲۵ مرداد از کشور فرار کرده بود به او نسبت میدهند. این گروهها به تظاهرات ضدآمریکایی و ضدشاه که توده ایها به راهانداخته بودند، حمله کردند<ref>نجاتی، ص۳۷۷، ۴۳۲</ref>. آشوبگرانِ روز ۲۸ مرداد را نیز که همراه کودتاچیان، رادیو را تصرف و خانه دکتر مصدق را محاصره و سپس غارت کردند، همان نیروهای بهبهانی، کاشانی و بقایی دانستهاند<ref>کاتوزیان، ص۲۳۵؛ گذشته چراغ راه آینده است، ص۶۶۵؛ ابتهاج، ج۱، ص۳۴۳؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹</ref>. برخی نیز گفتهاند که ملکه مادر در این دوره بارها به منزل بهبهانی و کاشانی رفته و از آنها برای حمایت شاه استمداد کرده است<ref>ذبیح، ص۱۸۲؛ گازیوروسکی، ص۲۸، ۳۶؛ تقی زاده، ص۳۷۰؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۰۴ـ۱۰۶؛ اخوی، ص۱۸۶.</ref> برخی نویسندگان در تحلیل موضع بهبهانی در این سالها و جهت گیری او نسبت به دولت مصدق، ترسِ از به قدرت رسیدن حزب توده را مطرح کردهاند؛ در برابر، گفته شده است که او خود در بزرگ نمایی خطر حزب توده نقش داشته است<ref>مدنی، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸؛ ذبیح، ص۱۸۶؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۱۸۶</ref>. | غالباً در حوادثی که به [[کودتای ۲۸ مرداد]] انجامید، نام بهبهانی نیز مطرح است، اما در چند و چون آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی برای او نقش تعیینکنندهای قائلاند و بسیج گروههایی از اوباش را در روز ۲۷ مرداد در حمایت از شاه که بعد از شکست کودتای ۲۵ مرداد از کشور فرار کرده بود به او نسبت میدهند. این گروهها به تظاهرات ضدآمریکایی و ضدشاه که توده ایها به راهانداخته بودند، حمله کردند<ref>نجاتی، ص۳۷۷، ۴۳۲</ref>. آشوبگرانِ روز ۲۸ مرداد را نیز که همراه کودتاچیان، رادیو را تصرف و خانه دکتر مصدق را محاصره و سپس غارت کردند، همان نیروهای بهبهانی، کاشانی و بقایی دانستهاند<ref>کاتوزیان، ص۲۳۵؛ گذشته چراغ راه آینده است، ص۶۶۵؛ ابتهاج، ج۱، ص۳۴۳؛ بامداد، ج۲، ص۲۸۹</ref>. برخی نیز گفتهاند که ملکه مادر در این دوره بارها به منزل بهبهانی و کاشانی رفته و از آنها برای حمایت شاه استمداد کرده است<ref>ذبیح، ص۱۸۲؛ گازیوروسکی، ص۲۸، ۳۶؛ تقی زاده، ص۳۷۰؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۰۴ـ۱۰۶؛ اخوی، ص۱۸۶.</ref> برخی نویسندگان در تحلیل موضع بهبهانی در این سالها و جهت گیری او نسبت به دولت مصدق، ترسِ از به قدرت رسیدن حزب توده را مطرح کردهاند؛ در برابر، گفته شده است که او خود در بزرگ نمایی خطر حزب توده نقش داشته است<ref>مدنی، ج۱، ص۲۷۷ـ ۲۷۸؛ ذبیح، ص۱۸۶؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۱۸۶</ref>. | ||
بهبهانی بعد از کودتا | == بهبهانی بعد از کودتا == | ||
پس از کودتا، محمدرضاشاه، طی تلگرافی از رم به بهبهانی خواست که دستورات دولت زاهدی، رهبر کودتا، اجرا شود؛ بهبهانی نیز طی تلگرافی به شاه پاسخ مثبت داد<ref>اطلاعات، ش ۸۱۶۹، ص۸</ref>. در سوم شهریور همان سال نیز بهبهانی در کاخ سعدآباد با شاه ملاقات و گفتگو کرد. | پس از کودتا، محمدرضاشاه، طی تلگرافی از رم به بهبهانی خواست که دستورات دولت زاهدی، رهبر کودتا، اجرا شود؛ بهبهانی نیز طی تلگرافی به شاه پاسخ مثبت داد<ref>اطلاعات، ش ۸۱۶۹، ص۸</ref>. در سوم شهریور همان سال نیز بهبهانی در کاخ سعدآباد با شاه ملاقات و گفتگو کرد. | ||
=مقابله با بهائیت= | == مقابله با بهائیت == | ||
واقعه دیگری که بهبهانی در آن نقش جدی داشت، مقابله با [[فرقه بهائی]] بود. در پی فشار روزافزون مراجع تقلید، علما و مردم به دولت نسبت به رشد فرقه بهائی و فعالیتهای آزادانه آنها، شاه مجبور شد دستور بسته شدن حظیرة القدس، مرکز تجمع بهائیان، را صادر کند. بهبهانی در تحقق این خواسته علما و مردم بسیار کوشید و پس از آن نیز در سوم اردیبهشت ۱۳۳۴ طی ملاقاتی با شاه از او تشکر کرد<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۲، ۵۱؛ فلسفی، ص۱۹۳، ۱۹۴، پانویس ۱، ص۱۹۶</ref>. | واقعه دیگری که بهبهانی در آن نقش جدی داشت، مقابله با [[فرقه بهائی]] بود. در پی فشار روزافزون مراجع تقلید، علما و مردم به دولت نسبت به رشد فرقه بهائی و فعالیتهای آزادانه آنها، شاه مجبور شد دستور بسته شدن حظیرة القدس، مرکز تجمع بهائیان، را صادر کند. بهبهانی در تحقق این خواسته علما و مردم بسیار کوشید و پس از آن نیز در سوم اردیبهشت ۱۳۳۴ طی ملاقاتی با شاه از او تشکر کرد<ref>عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۲، ۵۱؛ فلسفی، ص۱۹۳، ۱۹۴، پانویس ۱، ص۱۹۶</ref>. | ||
=تیرگی روابط با محمدرضا شاه= | == تیرگی روابط با محمدرضا شاه == | ||
روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ ش به بعد رو به تیرگی نهاد. مهمترین اختلافات میان دربار خصوصاً محمدرضا شاه و بهبهانی میتوان به این موارد اشاره کرد: | روابط بهبهانی با حکومت از ۱۳۳۷ ش به بعد رو به تیرگی نهاد. مهمترین اختلافات میان دربار خصوصاً محمدرضا شاه و بهبهانی میتوان به این موارد اشاره کرد: | ||
== زنان و انتخابات == | === زنان و انتخابات === | ||
در دی ماه این سال او در نامهای که در کیهان منتشر شد طرح مجدد مسئله شرکت زنان در انتخابات را در [[مجلس سنا]] مورد حمله قرار داد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. | در دی ماه این سال او در نامهای که در کیهان منتشر شد طرح مجدد مسئله شرکت زنان در انتخابات را در [[مجلس سنا]] مورد حمله قرار داد<ref>ایرانیکا، ذیل ماده</ref>. | ||
== نبود آزادی بیان == | === نبود آزادی بیان === | ||
در بیستم بهمن ۱۳۴۰ نیز با آغاز برنامه اصلاحات ارضی در تلگراف شدیداللحنی به شاه وقایع دانشگاه و کشته شدن عدهای از دانشجویان را ناشی از تأخیر در افتتاح مجلس و نبودن آزادی دانست و شاه را به کوتاهی در انجام وظیفه متهم کرد. پس از این تلگراف که با تشدید فعالیت سید جعفر بهبهانی فرزند سیدمحمد همراه بود سیدجعفر که چندین دوره وکیل مجلس بود بازداشت شد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۳۵</ref>. | در بیستم بهمن ۱۳۴۰ نیز با آغاز برنامه اصلاحات ارضی در تلگراف شدیداللحنی به شاه وقایع دانشگاه و کشته شدن عدهای از دانشجویان را ناشی از تأخیر در افتتاح مجلس و نبودن آزادی دانست و شاه را به کوتاهی در انجام وظیفه متهم کرد. پس از این تلگراف که با تشدید فعالیت سید جعفر بهبهانی فرزند سیدمحمد همراه بود سیدجعفر که چندین دوره وکیل مجلس بود بازداشت شد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۳۵</ref>. | ||
== قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی == | === قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی === | ||
به دنبال تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به [[قرآن]] و [[مسلمان]] بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود، رابطه بهبهانی و حکومت تیرهتر شد<ref>مدنی، ج۱، ص۳۷۴، ۳۷۵؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۴۹</ref>. | به دنبال تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در ۱۶ مهر ۱۳۴۱، که در آن شرط قسم به [[قرآن]] و [[مسلمان]] بودن از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان حذف و به زنان نیز حق رأی داده شده بود، رابطه بهبهانی و حکومت تیرهتر شد<ref>مدنی، ج۱، ص۳۷۴، ۳۷۵؛ ملکی، مقدمه کاتوزیان، ص۱۴۹</ref>. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۷۸: | ||
از آنجا که دولت به این اعتراضها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان، تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله، تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند. زمانی که بیاعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت، وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت، جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته، دفن نکنند. سرانجام، نخستوزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویب نامه را اعلام کرد و با قبول خواستههای مراجع، اجتماعات بعدی نیز لغو شد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷</ref>. | از آنجا که دولت به این اعتراضها توجهی نکرد، بهبهانی و سه نفر از مجتهدان، تصمیم گرفتند در مسجد حاج سیدعزیزالله، تحصن و مردم را به حضور در مسجد دعوت کنند. زمانی که بیاعتنایی دولت شدت یافت، بهبهانی که حدود نود سال داشت، وصیت کرد که اگر در این میان از دنیا رفت، جنازه او را تا این قانون لغو نشده در مسجد گذاشته، دفن نکنند. سرانجام، نخستوزیر در تلگرافی به علمای قم و تهران لغو تصویب نامه را اعلام کرد و با قبول خواستههای مراجع، اجتماعات بعدی نیز لغو شد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۲۷، ۳۳، ۵۲؛ دوانی، ج۲، ص۴۲، ۴۴، ۴۶، ۵۰، ۷۲ـ۷۳، ۱۳۷، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۱، ۱۵۳ـ۱۵۴؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۰۴، ۱۰۶ـ۱۰۷</ref>. | ||
== انقلاب سفید == | === انقلاب سفید === | ||
در همه پرسی اصول شش گانه انقلاب سفید، آیتالله خویی در تلگرافی به بهبهانی، انقلاب سفید را مورد اعتراض قرار داد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۶ـ۲۰۷</ref> و بهبهانی نیز طی نامهای به عَلَم، نخستوزیر وقت، صریحاً دولت را از تقسیم املاک موقوفه و دخالت در امور این املاک بازداشت. | در همه پرسی اصول شش گانه انقلاب سفید، آیتالله خویی در تلگرافی به بهبهانی، انقلاب سفید را مورد اعتراض قرار داد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۰؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۶ـ۲۰۷</ref> و بهبهانی نیز طی نامهای به عَلَم، نخستوزیر وقت، صریحاً دولت را از تقسیم املاک موقوفه و دخالت در امور این املاک بازداشت. | ||
== تحریم همه پرسی == | === تحریم همه پرسی === | ||
هنگامی که [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] همه پرسی شاه را برای انقلاب سفید تحریم کرد، آیتالله بهبهانی در کنار [[سید احمد خوانساری|آیتالله سیداحمد خوانساری]] به تحریم همه پرسی فتوا داد. در دوم بهمن ۱۳۴۱، محمدتقی فلسفی در منزل بهبهانی، در مخالفت با همه پرسی سخنرانی کرد. این اجتماع در نهایت به زدوخورد با پلیس منجر شد و به دنبال آن بهبهانی تحت نظر قرار گرفت و از خروج او از منزل جلوگیری شد. بدین ترتیب، این بار بهبهانی به طور مستقیم رودرروی دربار قرار گرفت<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۴۶۰؛ عاقلی، روز شمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۴۸؛ دوانی، ج۳، ص۲۰۸</ref>. | |||
=== فاجعۀ مدرسۀ فیضیه === | |||
هنگامی که [[سید روحالله موسوی خمینی|آیتالله خمینی]] و مراجع تقلید، نوروز ۱۳۴۲ را عزای ملی اعلام کردند، بهبهانی نیز با صدور اعلامیهای با ایشان همراه شد و در واقعه [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] نیز جنایت رژیم شاه را به شدت محکوم کرد<ref>طلوعی، داستان انقلاب، ص۲۰۵ـ۲۰۶؛ دوانی، ج۴، ص۱۲۱ـ ۱۲۳</ref>. | |||
== فاجعۀ مدرسۀ فیضیه == | |||
هنگامی که [[خمینی | |||
=== قضیۀ پانزده خرداد === | |||
پس از [[قیام پانزده خرداد]] ۱۳۴۲، بهبهانی بیانیهای صادر و در آن «جنایت هیئت حاکمه» را بشدت محکوم کرد. او با به کار بردن عباراتی صریح، از «مقاومت مجدّانه روحانیت مذهب مقدس جعفری در مقابل اعمال و فجایع ناشیانه دولت» سخن گفت و از آن زمان بود که بیش از پیش مورد غضب حکومت واقع شد و حتی از انتخاب فرزند او به نمایندگی مجلس نیز جلوگیری به عمل آمد<ref>عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۹۳۸ـ ۹۴۱، ۹۴۶، ۹۵۰</ref>. | پس از [[قیام پانزده خرداد]] ۱۳۴۲، بهبهانی بیانیهای صادر و در آن «جنایت هیئت حاکمه» را بشدت محکوم کرد. او با به کار بردن عباراتی صریح، از «مقاومت مجدّانه روحانیت مذهب مقدس جعفری در مقابل اعمال و فجایع ناشیانه دولت» سخن گفت و از آن زمان بود که بیش از پیش مورد غضب حکومت واقع شد و حتی از انتخاب فرزند او به نمایندگی مجلس نیز جلوگیری به عمل آمد<ref>عاقلی، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، ص۹۳۸ـ ۹۴۱، ۹۴۶، ۹۵۰</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:ایران]] |