confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی میفرمایند: «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیهالسلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیهالسلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیهالسلام) در دست داشت، به امام رضا (علیهالسلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref> | مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی میفرمایند: «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیهالسلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیهالسلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیهالسلام) در دست داشت، به امام رضا (علیهالسلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref> | ||
باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که اینگونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیدهشان نقل نمودهاند را معتبر میدانند؛ به عنوان مثال: مرحوم کشّی راجع به ایشان میفرمایند: «و لا يتهمون عثمان بن عيسى» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمیکردهاند<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و میفرمایند: «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نمودهاند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمیکنند. | باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که اینگونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیدهشان نقل نمودهاند را معتبر میدانند؛ به عنوان مثال: مرحوم کشّی راجع به ایشان میفرمایند: «و لا يتهمون عثمان بن عيسى» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمیکردهاند<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و میفرمایند: «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نمودهاند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمیکنند. | ||
شیخ طوسی در کتاب عدۀ میفرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کردهاند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آنها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقلهایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها بهخاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم علیهالسلام نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا علیهالسلام را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه الْأَشْعَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ الْأَنْبَارِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَى أَبُو إِبْرَاهِيمَ ع وَ عِنْدَ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الرَّوَّاسِيِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْكَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِي عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّي وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِيرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِي حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِي وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ يُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِيَادٌ الْقَنْدِيُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ أَبَاكَ ص لَمْ يَمُتْ وَ هُوَ حَيٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ يَأْمُرْنِي بِدَفْعِ شَيْءٍ إِلَيْكَ وَ أَمَّا الْجَوَارِي فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن. | |||
حال شبهه این است که کسانی که بهخاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کردهاند، امامت امام من الله را انکار کردهاند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بستهاند و گفتهاند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا علیهالسلام را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟ | حال شبهه این است که کسانی که بهخاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کردهاند، امامت امام من الله را انکار کردهاند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بستهاند و گفتهاند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا علیهالسلام را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟ | ||
سوال: شاید در زمان استقامت باشد. | سوال: شاید در زمان استقامت باشد. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۰: | ||
از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنیعشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنیعشری نباشد که شیعه اثنیعشری بودن یا نبودن را باتوجهبه عصری که در آن بودهاند و امامی که تا آن عصر درک کردهاند، باید سنجید. بنابراین صِرف اینکه «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمیشود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیتالله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818 | از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنیعشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنیعشری نباشد که شیعه اثنیعشری بودن یا نبودن را باتوجهبه عصری که در آن بودهاند و امامی که تا آن عصر درک کردهاند، باید سنجید. بنابراین صِرف اینکه «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمیشود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیتالله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818 | ||
</ref> | </ref> | ||
حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/ | * آیت الله خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف میکنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کردهاند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref> | ||
.</ref> | * حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/ | ||
نظر آیتالله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمیتوان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیتالله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref> | * .</ref> | ||
حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة میفرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون میتوان باتکیهبر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کردهاند، استناد کرد علاوهبرآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان بن عيسى که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر میرسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابلاعتماد است<ref>كتاب البيع، ج2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم میتوانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم. | * نظر آیتالله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمیتوان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیتالله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref> | ||
* حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة میفرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون میتوان باتکیهبر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کردهاند، استناد کرد علاوهبرآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان بن عيسى که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر میرسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابلاعتماد است<ref>كتاب البيع، ج2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم میتوانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم. | |||
== در محضر معصوم == | == در محضر معصوم == |