confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
دوره زندگانی امام صادق (علیهالسلام) مصادف با اواخر دوره [[بنی امیه|بنیامیه]] و اوائل روزگار [[عباسیان|بنیعباس]] بود. بنابراین، بهسبب اختلافاتی که میان [[امویان]] و [[عباسیان]] وجود داشت، [[شیعه|شیعیان]] فارغالبال بوده و نیز به سبب طولانی بودن عمر حضرتصادق علیهالسلام نسبت بهدیگر امامان؛ دستگاه حکومتی بنیامیه و بنیالعباس فرصت مزاحمت برای آن حضرت و نیز شیعیان را نداشتند. | دوره زندگانی امام صادق (علیهالسلام) مصادف با اواخر دوره [[بنی امیه|بنیامیه]] و اوائل روزگار [[عباسیان|بنیعباس]] بود. بنابراین، بهسبب اختلافاتی که میان [[امویان]] و [[عباسیان]] وجود داشت، [[شیعه|شیعیان]] فارغالبال بوده و نیز به سبب طولانی بودن عمر حضرتصادق علیهالسلام نسبت بهدیگر امامان؛ دستگاه حکومتی بنیامیه و بنیالعباس فرصت مزاحمت برای آن حضرت و نیز شیعیان را نداشتند. | ||
آن حضرت در مدت طولانی امامت خود، موفق شد تا نظم و ترتیبی به وضع «شیعه» امامیه بدهند و فقهشیعه را تدوین نمایند، از اینجهت، امامصادق علیهالسلام را «حبرالامة» یعنی دانشمند امتاسلام و فقیه آلمحمد ( | آن حضرت در مدت طولانی امامت خود، موفق شد تا نظم و ترتیبی به وضع «شیعه» امامیه بدهند و فقهشیعه را تدوین نمایند، از اینجهت، امامصادق علیهالسلام را «حبرالامة» یعنی دانشمند امتاسلام و فقیه آلمحمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خواندهاند. | ||
بیشتر احادیث فقهی «شیعه» از آنحضرت روایت شده است و به همیندلیل، فقهشیعه را «[[فقهجعفری]]» و مذهب او را «[[مذهبجعفری]]» نامیدند. | بیشتر احادیث فقهی «شیعه» از آنحضرت روایت شده است و به همیندلیل، فقهشیعه را «[[فقهجعفری]]» و مذهب او را «[[مذهبجعفری]]» نامیدند. | ||
در مجلس درس آنحضرت که در [[مدینه]] تشکیل میشد، جمع بسیاری از بزرگان حاضر میشدند و از محضر ایشان کسب فیض میکردند که میتوان به [[ابوحنیفه]]، [[مالکبنانس]]، [[جابربنحیان]]، [[زرارةبناعین]] و دو فرزندش، بهعنوان مشهورترین شاگردان آن حضرت اشاره کرد. | در مجلس درس آنحضرت که در [[مدینه]] تشکیل میشد، جمع بسیاری از بزرگان حاضر میشدند و از محضر ایشان کسب فیض میکردند که میتوان به [[ابوحنیفه]]، [[مالکبنانس]]، [[جابربنحیان]]، [[زرارةبناعین]] و دو فرزندش، بهعنوان مشهورترین شاگردان آن حضرت اشاره کرد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
مهمترین اختلاف شیعه با [[اهل سنت]] درباره جانشینی رسولخداوند است که شیعه آن را به «نصّجلیّ» و اهلتسنن به«اختیار»امت میدانند. | مهمترین اختلاف شیعه با [[اهل سنت]] درباره جانشینی رسولخداوند است که شیعه آن را به «نصّجلیّ» و اهلتسنن به«اختیار»امت میدانند. | ||
اما به جز این مسأله اساسی، اختلافات شیعه و سنی در اجتهاد و ادله و اصول و فروع عبادات و معاملات و [[نکاح]] است. | اما به جز این مسأله اساسی، اختلافات شیعه و سنی در اجتهاد و ادله و اصول و فروع عبادات و معاملات و [[نکاح]] است. | ||
مبانی تشریع در مذهبشیعه «کتاباللّه»، «[[سنت]]»، «[[اجماع]]» و «[[عقل]]» است. در سنترسولخدا( | مبانی تشریع در مذهبشیعه «کتاباللّه»، «[[سنت]]»، «[[اجماع]]» و «[[عقل]]» است. در سنترسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، شیعه احادیثی را میپذیرد که از صافی عترت یعنی اهلبیت رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشته باشد و آن [[احادیث]] در نزد ایشان معروف به«اخبار» است. | ||
«اجماع» نزد شیعه، اتفاق علمایشیعه امامیه است بر قول اماممعصوم. «[[قیاس]]» نزد اخباریونشیعه حرام است، ولی نزد «اصولیون» مورد قبول است. در فروعفقه، مذهب «شیعهامامیه» با [[شافعیه|مذهبشافعی]] اختلاف چندانی ندارد. از مسائل مورد اختلافایشان با سنت و جماعت، جایز دانستن «[[متعه]]» و یا زناشویی موقت و بعضی از مسائل [[ارث]] و غیره است. شیعهامامیهجعفریه درباره «[[عدل]]» معتقد است که عدل از «[[صفاتثبوتیه]]» خداوند است و تصوّر عدول از آن و گرائیدن خدا به ستم، جایز نیست. خداوند به بندگان خود تکلیف ما لایطاق نمیفرماید و بیش از آنچه سزاوارند، آنان را عذاب نمیکند و چون «عادل» است هیچگاه فعل حسن و نیکو را ترک نکرده و کار زشت و قبیح از او سر نمیزند. با اینکه قادر به اعمال نیک و زشت هست، اما جز بهفعل نیک نمیگراید. چون خداوند «حکیم» است، پس باید فعل او از روی حکمت و بر حسب نظام اکمل باشد. | «اجماع» نزد شیعه، اتفاق علمایشیعه امامیه است بر قول اماممعصوم. «[[قیاس]]» نزد اخباریونشیعه حرام است، ولی نزد «اصولیون» مورد قبول است. در فروعفقه، مذهب «شیعهامامیه» با [[شافعیه|مذهبشافعی]] اختلاف چندانی ندارد. از مسائل مورد اختلافایشان با سنت و جماعت، جایز دانستن «[[متعه]]» و یا زناشویی موقت و بعضی از مسائل [[ارث]] و غیره است. شیعهامامیهجعفریه درباره «[[عدل]]» معتقد است که عدل از «[[صفاتثبوتیه]]» خداوند است و تصوّر عدول از آن و گرائیدن خدا به ستم، جایز نیست. خداوند به بندگان خود تکلیف ما لایطاق نمیفرماید و بیش از آنچه سزاوارند، آنان را عذاب نمیکند و چون «عادل» است هیچگاه فعل حسن و نیکو را ترک نکرده و کار زشت و قبیح از او سر نمیزند. با اینکه قادر به اعمال نیک و زشت هست، اما جز بهفعل نیک نمیگراید. چون خداوند «حکیم» است، پس باید فعل او از روی حکمت و بر حسب نظام اکمل باشد. | ||
<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 140 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref><ref>محمصانی صبحی رجب، فلسفه التشریع فی الاسلام، ص 53- 56.</ref><ref>عقاید الشیعة، ص 15- 17.</ref> <ref>کاشفالغطاء محمد حسین، اصل الشیعة و اصولها.</ref> | <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 140 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref><ref>محمصانی صبحی رجب، فلسفه التشریع فی الاسلام، ص 53- 56.</ref><ref>عقاید الشیعة، ص 15- 17.</ref> <ref>کاشفالغطاء محمد حسین، اصل الشیعة و اصولها.</ref> |