جری و تطبیق (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
==مفهوم‌شناسی جری و تطبیق==  
==مفهوم‌شناسی جری و تطبیق==  
واژه «جری» مصدر ثلاثی مجرد فعل «جَرَی، یَجرِی»، در لغت به معنای جریان داشتن، عبور سریع، حرکت منظم داشتن در طول مکان، و «تطبیق» نیز مصدر ثلاثی مزید فعل «طَبَّقَ، یُطَبِّقُ»، در لغت به معنای پوشاندن چیزی توسط چیز دیگر است.
واژه «جری» مصدر ثلاثی مجرد فعل «جَرَی، یَجرِی»، در لغت به معنای جریان داشتن، عبور سریع، حرکت منظم داشتن در طول مکان، و «تطبیق» نیز مصدر ثلاثی مزید فعل «طَبَّقَ، یُطَبِّقُ»، در لغت به معنای پوشاندن چیزی توسط چیز دیگر است.
اما در اصطلاح، «جری و تطبیق» از واژگانی است که نخستین بار توسط علامه طباطبایی، استعمال شده و ایشان نیز مفهوم آن را از روایاتی که آیات قرآن را دارای ظاهر و باطن دانسته و ظاهر را به تنزیل و باطن را به تأویل معنا کرده و [[تأویل]] قرآن را به مثابه گردش ماه و خورشید می‌داند که در گذر زمان جریان دارد. مانند [[روایت|روایتی]] که می‌گوید که از امام صادق (علیه‌السلام) درباره «مَا مِنَ الْقُرْآنِ آيَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ» سوال شد و امام در پاسخ فرمودند: «... ظَهْرُهُ تَنْزِيلُهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِيلُهُ مِنْهُ مَا قَدْ مَضَى وَ مِنْهُ مَا لَمْ يَكُنْ يَجْرِي‏ كَمَا يَجْرِي‏ الشَّمْسُ‏ وَ الْقَمَرُ كَمَا جَاءَ تَأْوِيلُ شَيْ‏ءٍ مِنْهُ يَكُونُ عَلَى الْأَمْوَاتِ كَمَا يَكُونُ عَلَى الْأَحْيَاءِ ...»؛ ... ظاهر قرآن تنزیل آن و باطن آن تاویلش است. بخشی از  تاویل آن واقع شده و بخشی دیگر هنوز نیامده است. مثل تاویل قرآن مانند جریان خورشید و ماه جریان دارد همچنانکه بر گذشتگان جاری بوده بر آیندگان نیز جاری خواهد بود ....
اما در اصطلاح، «جری و تطبیق» از واژگانی است که نخستین بار توسط [[سید محمدحسین طباطبایی|علامه طباطبایی]]، استعمال شده و ایشان نیز مفهوم آن را از روایاتی که آیات قرآن را دارای ظاهر و باطن دانسته و ظاهر را به تنزیل و باطن را به تأویل معنا کرده و [[تأویل]] قرآن را به مثابه گردش ماه و خورشید می‌داند که در گذر زمان جریان دارد. مانند [[روایت|روایتی]] که می‌گوید که از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] درباره «مَا مِنَ الْقُرْآنِ آیَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ» سوال شد و امام در پاسخ فرمودند: «... ظَهْرُهُ تَنْزِیلُهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ مِنْهُ مَا قَدْ مَضَى وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَکُنْ یَجْرِی‏ کَمَا یَجْرِی‏ الشَّمْسُ‏ وَ الْقَمَرُ کَمَا جَاءَ تَأْوِیلُ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ یَکُونُ عَلَى الْأَمْوَاتِ کَمَا یَکُونُ عَلَى الْأَحْیَاءِ ...»؛ ... ظاهر قرآن تنزیل آن و باطن آن تاویلش است. بخشی از  تاویل آن واقع شده و بخشی دیگر هنوز نیامده است. مثل تاویل قرآن مانند جریان خورشید و ماه جریان دارد همچنانکه بر گذشتگان جاری بوده بر آیندگان نیز جاری خواهد بود ....
علامه طباطبایی در کتاب قرآن در اسلام در مورد فلسفه «جری» می‌گوید:
علامه طباطبایی در کتاب قرآن در اسلام در مورد فلسفه «جری» می‌گوید:
«نظر به اینکه قرآن مجید کتابی است همگانی و همیشگی، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق می‌شود، مثلا آیاتی که در شرایط خاصه‌ای برای مومنین زمان نزول تکالیفی بار می‌کنند، مومنینی که پس از عصر نزول دارای همان شرایط هستند بی کم و کاست همان تکالیف را دارند و آیاتی را که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش می‌کنند یا مژده می‌دهند یا می‌ترسانند کسانی را که با آن صفات متّصفند در هر زمان و در هر مکان باشند شامل هستند. بنابراین هرگز مورد نزول آیه ای مُخَصِّصِ آن آیه نخواهد بود. یعنی آیه‌ای که درباره شخصی یا اشخاص معیّنی نازل شده در مورد نزول خود منجمد نشده، به هر موردی که در صفات و خصوصیّات با مورد نزول آیه شریک است سرایت خواهد نمود و این خاصه همان است که در عرف روایات به نام «جری» نامیده می‌شود».
«نظر به اینکه قرآن مجید کتابی است همگانی و همیشگی، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق می‌شود، مثلا آیاتی که در شرایط خاصه‌ای برای مومنین زمان نزول تکالیفی بار می‌کنند، مومنینی که پس از عصر نزول دارای همان شرایط هستند بی کم و کاست همان تکالیف را دارند و آیاتی را که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش می‌کنند یا مژده می‌دهند یا می‌ترسانند کسانی را که با آن صفات متّصفند در هر زمان و در هر مکان باشند شامل هستند. بنابراین هرگز مورد نزول آیه ای مُخَصِّصِ آن آیه نخواهد بود. یعنی آیه‌ای که درباره شخصی یا اشخاص معیّنی نازل شده در مورد نزول خود منجمد نشده، به هر موردی که در صفات و خصوصیّات با مورد نزول آیه شریک است سرایت خواهد نمود و این خاصه همان است که در عرف روایات به نام «جری» نامیده می‌شود».
همچنین ایشان در تفسیرش در توضیح «تطبیق» می‌نویسد:
همچنین ایشان در تفسیرش در توضیح «تطبیق» می‌نویسد:
«اين خود سليقه [[اهل بیت|اهل بيت (علیهم‌السلام)]] است، كه همواره يک آيه از قرآن را بر هر موردى كه قابل انطباق با آن باشد تطبيق می‌كنند، هر چند كه اصلا ربطى به مورد نزول آيه نداشته باشد، [[عقل]] هم همين سليقه و روش را صحيح می‌داند، براى اينكه قرآن به‌منظور هدايت همه انسانها، در همه ادوار نازل شده، تا آنان را به سوى آنچه بايد بدان معتقد باشند، و آنچه بايد بدان متخلّق گردند، و آنچه كه بايد عمل كنند، هدايت كند، چون معارف نظرى قرآن مختصّ به يك عصر خاص، و يك حال مخصوص نيست ...»
«این خود سلیقه [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] است، که همواره یک آیه از قرآن را بر هر موردى که قابل انطباق با آن باشد تطبیق می‌کنند، هر چند که اصلا ربطى به مورد نزول آیه نداشته باشد، [[عقل]] هم همین سلیقه و روش را صحیح می‌داند، براى اینکه قرآن به‌منظور هدایت همه انسانها، در همه ادوار نازل شده، تا آنان را به سوى آنچه باید بدان معتقد باشند، و آنچه باید بدان متخلّق گردند، و آنچه که باید عمل کنند، هدایت کند، چون معارف نظرى قرآن مختص به یک عصر خاص، و یک حال مخصوص نیست ...»


==انواع جری و تطبیق==
==انواع جری و تطبیق==