۸۷٬۷۷۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''علویان''' جمع علوی به خاندان حضرت علی(ع) و شیعیان ایشان گفته میشود. واژه ع...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''علویان''' جمع علوی به خاندان | '''علویان''' جمع علوی به خاندان [[علی بن ابی طالب]] و شیعیان ایشان گفته میشود. واژه علوی در لغت منسوب به حضرت علی(ع) است اما در اصطلاح کاربردهای متعددی داشته است. | ||
=ریشهیابی لغت علوی= | |||
علوی در لغت منسوب به امام علی علیهالسلام است. این واژه در اصطلاح در معانی متعددی به کار رفته است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ماده علوی.</ref> | |||
<br> | <br> | ||
= | کسی که از اولاد [[علی بن ابی طالب|علی(ع)]] و [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه(س)]] و یا از نسل آنان باشد. در این تعریف واژه علوی با سید مترادف میشود. | ||
<br> | |||
افرادی که پس از قتل [[عثمان]]، علی(ع) را در این قتل متهم ننموده و برای انتقام خون عثمان، از [[عایشه]] و [[معاویه|معاویه]] حمایت نکردند. علوی در این تعریف در برابر عثمانی (عثمانیه) است.<ref>هدایت پناه، بازتاب تفکر عثمانی در واقعه کربلا، قم، ۱۳۸۹ش، ص۲۵، ۳۱ و ۳۲.</ref> | |||
<br> | |||
کسی که علی را برتر از سه خلیفه نخست میداند و پیرو او است. بر اساس این تعریف، اصطلاح علوی با اصطلاح شیعه در یک معنا به کار میرود.<ref>دائره المعارف میدان لاروس، استانبول، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | |||
=کاربرد واژه علوی در طول تاریخ= | |||
در بسیاری از منابع و گزارشهای تاریخی که سخن از علویان در قرون نخستین شده منظور از آن گروههای مختلف شیعه اعم از امامیه و غیر آن نظیر [[زیدیه]] بوده است. | |||
<br> | |||
علویان در طول تاریخ در مناطق مختلف [[خراسان]]، [[ایران]]، [[عراق]]، [[حجاز]]، [[یمن]]، [[شام]] و [[شمال آفریقا]] میزیستهاند. | |||
<br> | |||
آنان بیشتر از فرزندان امام حسن(ع)، علی بن الحسین (زین العابدین)(ع) و [[محمد حنفیه]] بودند.<ref>کحالة، عمر رضا، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ هفتم، 1414ق، ج5، ص344.</ref> | |||
<br> | |||
این واژه از قرون میانه درباره شیعیان ساکن در منطقه شامات و آناتولی ([[ترکیه]] امروزی) و مغرب عربی به کار رفت. | |||
<br> | |||
علویان شام به نصیریه و علویان سوریه شهرت دارند و علویان ترکیه به بکتاشیه نیز معروفند. | |||
=علویان ترکیه یا بکتاشیه= | |||
پس از جنگ چالدران بین حکومت عثمانی در آناتولی و حکومت صفوی در ایران، ارتباط علویان ترکیه با مراکز علمی و فرهنگی پیروان [[اهل بیت | |||
]] قطع شد و از سو دیگر آنان تحت سختترین فشارهای حکومتی از سوی حکومت عثمانی که جنگ سیاسی خود با حکومت صفوی را تبدیل به مسئلهای مذهبی و دینی کرده بود قرار گرفتند. | |||
<br> | |||
این فشارها تا به حدی ادامه یافت که برخی از علویان مجبور به تقیه و تبدیل مذهب و حتی دین و برخی دیگر مجبور به پناهنده شدن به کوهها و جنگلهای صعب العبور برای در امان ماندن از هجمههای خونین حکومتی شدند. | |||
<br> | |||
این مسائل منجر به این شد که در طول دههها و قرون متمادی، علویون ترکیه و سوریه کم کم از معارف اصیل [[اسلام]] و [[تشیع]] دور شده و تحت تأثیر آموزههای التقاطی قرار گیرند.<ref>[https://fa.abna24.com/cultural/archive/2014/01/28/500994/story.html برگرفته شده از مقاله تاریخ اجتماعی سیاسی علویان ترکیه]</ref> | |||
=علویان در دوره امویان و عباسیان= | |||
انتقام از قاتلان حسین بن علی (سید الشهدا)، اعتقاد به حقانیت خلافت خاندان [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] | |||
، روحیه تسلیمناپذیری در برابر ظلم و فشار بیش از حد خلفای اموی و عباسی بر شیعیان، علویان را بر آن داشت تا برای مقابله با خلفای جور دست به قیام بزنند. | |||
علویان در دوره امویان دارای دو شاخه علویان حسنی (از نسل امام حسن(ع)) و علویان حسینی (از نسل امام حسین(ع)) بودند و قیامهای متعددی را برپا کردند. | |||
<br> | |||
آنها موفق شدند در برخی از مناطق جهان اسلام از جمله [[طبرستان]] در شمال ایران، یمن و مغرب حکومت برپا کنند. | |||
=حکومت شیعی آل بویه با نهضت علویان= | |||
بیشترمورخان [[آل بویه]] را پیرو مذهب تشیع امامیه و دوستدار اهل بیت علیهمالسلام میدانند، اما چون محیط رشد و قدرتیابی آلبویه قلمرو قدرت مذهب زیدیه یعنی علویان طبرستان بوده، برخی آنان را شیعه زیدی دانستهاند. | |||
<br> | |||
[[ابن خلدون]] درباره مذهب آل بویه چنین میگوید: در سطح کلان، اعتقاد شیعه مبنی بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر(ص)، عامل احیای حرکت انقلابی علویان و شیعیان بر ضد حاکمیت را تشکیل داد و در درجه دوم، این حرکتها، بازتابی روشن از سیاستها و برنامههای سرکوبگرانه عباسیان بود. | |||
<br> | |||
روحیه تسلیمناپذیری علویان در برابر ستم از یکسو و فشار بیش از حد [[عباسیان]] بر شیعیان و نسلکشی آنها از سوی دیگر، چهرههای برجسته و ممتاز علوی را بر آن داشت تا برای احقاق حق امامان خود و پایان دادن بر اعمال ننگین دستگاه، دست به قیام بزنند. | |||
<br> | |||
سردمداران این قیامها، خود از فرزندان ائمه اطهار و نوادگان آنان بودند که به انگیزه براندازی نظام ستم پیشه عباسی با شعار لرضا من آل محمد با شخص برگزیدهای از خاندان پیامبر(ص)، قیام خود را آغاز کردند. | |||
<br> | |||
علت انتخاب این شعار، ابتدا زیر سوال بردن مشروعیت خلافت عباسیان و غاصبانه بودن حکومت آنها و در گام دوم، حفظ جان امامشان بود که در آن زمان تحت مراقبت نظامی قرار داشت؛ زیرا اگر آنها نام شخص خاصی را بر نهضت خود میگذاشتند، که بیشک، آن شخص [[علی بن محمد (هادی)|امام هادی علیهالسلام]] بود دستگاه به آسانی با از بین بردن آن فرد، قیام را سرکوب میکرد. | |||
=اسفهبدان طبرستان و پذیرش اسلام= | |||
از سوى دیگر، چون اسفهبدان طبرستان و ملوک باوند اسلام را پذیرفته بودند و حتى به روایت منابع، گرایش تشیع داشتند، سادات راحتتر مىتوانستند در این مناطق زندگى کنند. | |||
<br> | |||
این از علل دیگر ورود سادات به طبرستان است. سید ظهیرالدین مرعشى در تأیید آن مىنویسد: "چون اسفهبدان مازندران در اوایل که اسلام قبول کردند، شیعه بودند و با اولاد رسول (ص) حسن اعتقاد داشتند، سادات را در این ملک مقام آسانتر بود". | |||
=زهد و پارسایى علویان= | |||
مردمان طبرستان به زهد و علم و پرهیزگارى سادات علوى معتقد بودند و آنها با رفتار و گفتار خود اسلام را به مردم معرفى مىکردند. | |||
<br> | |||
اهل طبرستان به نقل ابن اسفندیار از ستم و ناجوانمردى حاکمان خلیفه به ویژه محمد بن اوس که از سوى طاهریان در این منطقه بود، به ستوه آمده بودند. هر زمانى ساداتى به نواحى آنها مىآمدند، به او مىگراییدند و به زهد و علم و ورع آنها اعتقاد داشتند و معتقد بودند آنچه سیرت مسلمانى است، با سادات است.<ref>فراى، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ج 4، ص 179.</ref> | |||
<br> | <br> | ||
طبرستان در این زمان زیر سلطه حاکمان طاهرى بود و ستم طاهریان و برخى از حاکمان محلى در گرایش مردم به علویان تأثیر زیادى داشت. در سال 227 ق قارن بن شهریار باوندى که به پیروزى طاهریان در منطقه کمک کرده بود و به پاداش خدمتش دوباره به حکومت کوههاى شروین رسید، اسلام را پذیرفت. | |||
<br> | <br> | ||
در این ایام، روند پذیرش اسلام از سوى جمعیت بومى طبرستان روندى شتابآهنگ داشت. بیشترین مردم مذهب سنت و [[شافعی|فقه شافعى]] را برگزیدند. اما دیرى نگذشت که تشیع در طبرستان به خاطر عملکرد سادات انتشار یافت. امامیه به ویژه در آمل و مشرق طبرستان یعنى گرگان طرفدارانى یافت. | |||
<br> | <br> | ||
پیروان [[قاسم بن ابراهیم الرسى]] علوى (متوفى به 246ق) در رویان و کلار مذهب شیعه زیدیه را تبلیغ مىکردند. یکى از مهمترین ناشران آموزههاى قاسم، [[جعفر بن محمد النیروسى]]، از مردم نیروس رویان بود. | |||
<br> | <br> | ||
در نتیجه یکى از علل گسترش تشیع امامیه و زیدیه در منطقه طبرستان، زهد و پارسایى سادات علوى بود.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/46318/%D8%B9%D9%84%D9%84-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%89-250%D9%82 برگرفته شده از مقاله علل ورود علویان به طبرستان تا تشکیل دولت علوى]</ref> | |||
=پانویس= | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] |