۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در كتابهاى فقهى نيز عبوديت در مورد غلام و برده استعمال شده است. بهعنوان مثال در كتب فقه آمده است: «و لا يجوز رد الحر الى العبودية»، يعنى، جایز نيست انسان حر و آزاد شده را به بردگى و عبوديت برگرداند [۴۱] | در كتابهاى فقهى نيز عبوديت در مورد غلام و برده استعمال شده است. بهعنوان مثال در كتب فقه آمده است: «و لا يجوز رد الحر الى العبودية»، يعنى، جایز نيست انسان حر و آزاد شده را به بردگى و عبوديت برگرداند [۴۱] | ||
تشابه عبودیت و عبادت | =تشابه عبودیت و عبادت= | ||
به نظر مىرسد واژه «عبوديت» به دليل كاربردهاى آن به مفهوم «بندگى»، «بردگى»، «مملوكيت»، «عبديت» و مانند آن است. در كتاب بحار قضيه اى را از يكى از اصحاب امام صادق عليهالسلام نقل مىكند كه مشتمل بر جملهاى است كه مىتواند شاهدى بر مطلب فوق باشد. وى مىگويد: در مسافرت به مدینه همسفرى داشتم كه (به دليلى) كمر به خدمت و «عبوديت» او بستم: «.... و طنت نفسي عليه من خدمته و العبودية له..» [۴۲] عبوديت اگر به خدا انتساب پيدا كند، شخصى به واسطه آن، عنوان «عبدالله» مىيابد ر روايات متعدد آمده است: بهترين نامها آن است كه دلالت بر عبوديت كند مثل عبدالله و عبدالرحمان و ... [۴۳] و اگر به غير خدا انتساب پيدا كند، عنوان «عبد غير خدا» مىيابد. در كتاب «شرح الاسماء الحسنى» نوشته «حاج ملا هادى سبزوارى» آمده است: در شب معراج به پيامبر خطاب شد: «هر چه از سعادتها كه مىخواهى درخواست كن! پيامبر گفت: من را به عبوديت خودت منتسب كن ! در اين هنگام اين آيه سبحان الذى اسرى بعبده... نازل شد». [۴۴] | به نظر مىرسد واژه «عبوديت» به دليل كاربردهاى آن به مفهوم «بندگى»، «بردگى»، «مملوكيت»، «عبديت» و مانند آن است. در كتاب بحار قضيه اى را از يكى از اصحاب امام صادق عليهالسلام نقل مىكند كه مشتمل بر جملهاى است كه مىتواند شاهدى بر مطلب فوق باشد. وى مىگويد: در مسافرت به مدینه همسفرى داشتم كه (به دليلى) كمر به خدمت و «عبوديت» او بستم: «.... و طنت نفسي عليه من خدمته و العبودية له..» [۴۲] عبوديت اگر به خدا انتساب پيدا كند، شخصى به واسطه آن، عنوان «عبدالله» مىيابد ر روايات متعدد آمده است: بهترين نامها آن است كه دلالت بر عبوديت كند مثل عبدالله و عبدالرحمان و ... [۴۳] و اگر به غير خدا انتساب پيدا كند، عنوان «عبد غير خدا» مىيابد. در كتاب «شرح الاسماء الحسنى» نوشته «حاج ملا هادى سبزوارى» آمده است: در شب معراج به پيامبر خطاب شد: «هر چه از سعادتها كه مىخواهى درخواست كن! پيامبر گفت: من را به عبوديت خودت منتسب كن ! در اين هنگام اين آيه سبحان الذى اسرى بعبده... نازل شد». [۴۴] | ||
تفاوت عبودیت و عبادت | =تفاوت عبودیت و عبادت= | ||
تفاوت عبودیت با عبادت، بنابراين معنا (جدا از مسئله تقديس)، اين است كه عبادت از مقوله «فعل» و عمل است كه انسان انجام مىدهد، اما عبوديت «صفت» است كه انسان به آن متصف مىشود . مثلا مىگويند: فلانى «صفت عبوديت» دارد، اما نمىگويند «صفت عبادت» دارد (بلكه فاعل آن است). | تفاوت عبودیت با عبادت، بنابراين معنا (جدا از مسئله تقديس)، اين است كه عبادت از مقوله «فعل» و عمل است كه انسان انجام مىدهد، اما عبوديت «صفت» است كه انسان به آن متصف مىشود . مثلا مىگويند: فلانى «صفت عبوديت» دارد، اما نمىگويند «صفت عبادت» دارد (بلكه فاعل آن است). | ||
اين در صورتى است كه عبوديت به معناى «اسم مصدرى» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدى» لحاظ شود، به مفهوم «بندگى كردن» است، كه از مقوله فعل و عمل است و اگر به همين معنا به خدا انتساب يابد (بندگى خدا كردن)، در اين صورت از نظر مصداق با عبادت يكى خواهد شد. شايد كسانى كه واژه عبادت و عبوديت را به يك معنا گرفته اند، اولا عبوديت را «مصدر متعدى» فرض كردهاند و ثانيا عبوديت مقصد يعنى عبوديت خداوند را منظور كردهاند.در اينجا مناسب است نظر امام خمينى قدس سره درباره موضوع عبادت، كه در مبحث «تعبدى و توصلى» علم اصول بيان كردهاند، آورده شود. ايشان مىگويند: «عبادت؛ واجب آن است كه نياز به قصد قربت دارد و آن بر دو قسم است. قسم اول عبادتى است كه نفس عمل براى عبوديت و تقرب به خداوند تشريع شده است مثل نماز و حج كه در زبان فارسى به آن «پرستش» مىگويند . قسم دوم عملى است كه نفس عمل براى تقرب به خداوند وضع نشده است، مثل زكات و خمس. اين قسم هر چند عبادت است و بدون قصد قربت امتثال نمىشود، اما مصداق عبوديت و پرستش نيست» .از سخنان ايشان استفاده مىشود كه عبادت به طور كلى عبارت است از عملى كه يا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتى پرستش خداوند نيست بلكه عملى كه براى اظهار عبوديت خداوند وضع شده است پرستش است. [۴۵] | اين در صورتى است كه عبوديت به معناى «اسم مصدرى» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدى» لحاظ شود، به مفهوم «بندگى كردن» است، كه از مقوله فعل و عمل است و اگر به همين معنا به خدا انتساب يابد (بندگى خدا كردن)، در اين صورت از نظر مصداق با عبادت يكى خواهد شد. شايد كسانى كه واژه عبادت و عبوديت را به يك معنا گرفته اند، اولا عبوديت را «مصدر متعدى» فرض كردهاند و ثانيا عبوديت مقصد يعنى عبوديت خداوند را منظور كردهاند.در اينجا مناسب است نظر امام خمينى قدس سره درباره موضوع عبادت، كه در مبحث «تعبدى و توصلى» علم اصول بيان كردهاند، آورده شود. ايشان مىگويند: «عبادت؛ واجب آن است كه نياز به قصد قربت دارد و آن بر دو قسم است. قسم اول عبادتى است كه نفس عمل براى عبوديت و تقرب به خداوند تشريع شده است مثل نماز و حج كه در زبان فارسى به آن «پرستش» مىگويند . قسم دوم عملى است كه نفس عمل براى تقرب به خداوند وضع نشده است، مثل زكات و خمس. اين قسم هر چند عبادت است و بدون قصد قربت امتثال نمىشود، اما مصداق عبوديت و پرستش نيست» .از سخنان ايشان استفاده مىشود كه عبادت به طور كلى عبارت است از عملى كه يا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتى پرستش خداوند نيست بلكه عملى كه براى اظهار عبوديت خداوند وضع شده است پرستش است. [۴۵] | ||
شرایط کمال عبادات | =شرایط کمال عبادات= | ||
غیر از شرایط صحّت و قبول عبادات، اموری هم جزء شرایط کمال عبادت است. این شرایط، نشان دهنده ارزش والاتر و محتوای بهتر و تأثیر بیشتر عبادات است. شرایط کمال عبادات، از این قرار است: | غیر از شرایط صحّت و قبول عبادات، اموری هم جزء شرایط کمال عبادت است. این شرایط، نشان دهنده ارزش والاتر و محتوای بهتر و تأثیر بیشتر عبادات است. شرایط کمال عبادات، از این قرار است: | ||
==مشکل تر باشد== | |||
انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر می آید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیک تر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش می کند.[۴۶] | انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر می آید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیک تر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش می کند.[۴۶] | ||
خط ۶۳: | خط ۵۷: | ||
قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»[۴۹] | قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»[۴۹] | ||
==مهم تر باشد== | |||
در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبت اندیشی و مصلحت شناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازم تر و مفیدتر و مهم تر است تشویق می کند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. | در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبت اندیشی و مصلحت شناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازم تر و مفیدتر و مهم تر است تشویق می کند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. | ||
پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج»[۵۰] | پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج»[۵۰] | ||
خط ۷۱: | خط ۶۴: | ||
هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. | هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. | ||
==اثرش پایدارتر باشد== | |||
برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. | برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. | ||
علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: « رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ»[۵۲]چه بسا کارهای کم و ناچیز، که از کارهای بسیار، رشد و نمو بیشتری دارد. برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشته ها و اعمال، فاقد آن است. | علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: « رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ»[۵۲]چه بسا کارهای کم و ناچیز، که از کارهای بسیار، رشد و نمو بیشتری دارد. برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشته ها و اعمال، فاقد آن است. | ||
پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. | پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. | ||
==در خطّ پیامبر باشد== | |||
کمال عبادات و اعمال، آن است که در مسیر و خط سنّت و سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اولیاء دین باشد، نه بر اساس تشریفات یا سنّت های موروثی از نیاکان یا محیط و خواسته مردم. عبادت، هر چه به روش معصومین ـ علیهم السّلام ـ نزدیک تر باشد ارزشمندتر است. | کمال عبادات و اعمال، آن است که در مسیر و خط سنّت و سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اولیاء دین باشد، نه بر اساس تشریفات یا سنّت های موروثی از نیاکان یا محیط و خواسته مردم. عبادت، هر چه به روش معصومین ـ علیهم السّلام ـ نزدیک تر باشد ارزشمندتر است. | ||