۸٬۱۴۱
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
[[فخر رازى]] بعد از بيان مقدمهاى كوتاه بر كتاب كه در آن خطبهاى كوتاه و مطالبى راجع به كتاب بيان مىكند، وارد قسم اول كتاب خود كه در ده فصل تنظيم كرده و عبارت از مباحثى پيرامون اسم و ذكر و...مىباشد او راجع به اسم به سه نظريه مهم اشاره كرده و نهايتا نظر خود را اعلام مىكند نظر اول را كه نظر جمعى از اصحاب مىداند اين است كه اسم نفى مسمّى و غير تسميه است.نظر دوم نظر معتزله است كه مىگويند اسم غير تسميه و غير مسمّى است. نظر سوم كه از [[غزالى]] است اين است كه اسم و مسمّى و تسميه امور سهگانه تباين و غير هم مىباشند فخر رازى موافقت خود را با اين نظريه با توضيحاتى در ذيل آن بيان مىدارد و براى آن چند دليل ارائه مىنمايد.<br> | [[فخر رازى]] بعد از بيان مقدمهاى كوتاه بر كتاب كه در آن خطبهاى كوتاه و مطالبى راجع به كتاب بيان مىكند، وارد قسم اول كتاب خود كه در ده فصل تنظيم كرده و عبارت از مباحثى پيرامون اسم و ذكر و...مىباشد او راجع به اسم به سه نظريه مهم اشاره كرده و نهايتا نظر خود را اعلام مىكند نظر اول را كه نظر جمعى از اصحاب مىداند اين است كه اسم نفى مسمّى و غير تسميه است.نظر دوم نظر معتزله است كه مىگويند اسم غير تسميه و غير مسمّى است. نظر سوم كه از [[غزالى]] است اين است كه اسم و مسمّى و تسميه امور سهگانه تباين و غير هم مىباشند فخر رازى موافقت خود را با اين نظريه با توضيحاتى در ذيل آن بيان مىدارد و براى آن چند دليل ارائه مىنمايد.<br> | ||
=تقسیمات مؤلف درباره صفات الهی= | |||
مؤلف صفات الهى را نيز به دو قسم سلبى و اضافى تقسيم كرده مىگويد صفات سلبيه خداوند در [[قرآن]] صفات جلال ناميده شدهاند و صفات اضافيه صفات اكرام كه ذى الجلال و الاكرام از آيۀ 78 سورۀ الرحمن بدان دلالت دارد.وى سپس نظريات مختلفى را در اين زمينه بيان مىدارد. | مؤلف صفات الهى را نيز به دو قسم سلبى و اضافى تقسيم كرده مىگويد صفات سلبيه خداوند در [[قرآن]] صفات جلال ناميده شدهاند و صفات اضافيه صفات اكرام كه ذى الجلال و الاكرام از آيۀ 78 سورۀ الرحمن بدان دلالت دارد.وى سپس نظريات مختلفى را در اين زمينه بيان مىدارد. | ||
اينكه اسماء الهى توقيفيهاند يا قياسيهاند از ديگر مطالبى است كه فخر رازى در اين بخش بدان پرداخته است او توقيفى بودن اسماء را نظر اصحاب مىداند در مقابل معتزله و كراميه كه برخلاف اين نظريه مىگويند هرمعنايى كه عقل بر ثابت بودن آن در حق خدا ما را دلالت كند جائز است كه به خداوند اطلاق گردد.<br> | اينكه اسماء الهى توقيفيهاند يا قياسيهاند از ديگر مطالبى است كه فخر رازى در اين بخش بدان پرداخته است او توقيفى بودن اسماء را نظر اصحاب مىداند در مقابل معتزله و كراميه كه برخلاف اين نظريه مىگويند هرمعنايى كه عقل بر ثابت بودن آن در حق خدا ما را دلالت كند جائز است كه به خداوند اطلاق گردد.<br> | ||
=تقسیمات مؤلف درباره اسماء الهی= | |||
او اسماء را به سه صورت اسماء ذات، اسماء جزئى از اجزاء ذات و اسماء خارج از ذات تقسيم مىكند.تقسيمى كه فخر رازى به صفات قائل است نيز به سه قسمت مىباشد كه عبارتند از صفات ذاتيه، صفات معنويه و صفات فعليّه، صفات ذاتيه يعنى القابى كه دلالت بر ذات دارند.صفات معنويه الفاظ دالّ بر معانى قائم به ذات خدا هستند و صفات فعليه الفاظى هستند كه دلالت بر صدور اثرى از آثار قدرت خداوند دارند. | او اسماء را به سه صورت اسماء ذات، اسماء جزئى از اجزاء ذات و اسماء خارج از ذات تقسيم مىكند. تقسيمى كه فخر رازى به صفات قائل است نيز به سه قسمت مىباشد كه عبارتند از صفات ذاتيه، صفات معنويه و صفات فعليّه، صفات ذاتيه يعنى القابى كه دلالت بر ذات دارند.صفات معنويه الفاظ دالّ بر معانى قائم به ذات خدا هستند و صفات فعليه الفاظى هستند كه دلالت بر صدور اثرى از آثار قدرت خداوند دارند. | ||
فخر ذكر خداوند با اسماء و صفاتش را داراى فضيلت مىداند كه قرآن و روايات و عقل بر آن دلالت دارند شاهد قرآنيش بر اين مدّعا آيۀ و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بهامىباشد كه به همراه چند آيۀ ديگر آورده است او معنى اسماء حسنى را با دو قول تبيين مىكند اول آنكه عبارتند از اسمائى كه دلالت بر معانى حسن دارند زيرا اجل و اعلاء صفات، صفات الهى مىباشند.دوم آنكه اسماء حسنى اوصاف حسنه هستند مانند وصف به وحدانيت و جلال و عزت و... . | فخر ذكر خداوند با اسماء و صفاتش را داراى فضيلت مىداند كه قرآن و روايات و عقل بر آن دلالت دارند شاهد قرآنيش بر اين مدّعا آيۀ و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بهامىباشد كه به همراه چند آيۀ ديگر آورده است او معنى اسماء حسنى را با دو قول تبيين مىكند اول آنكه عبارتند از اسمائى كه دلالت بر معانى حسن دارند زيرا اجل و اعلاء صفات، صفات الهى مىباشند.دوم آنكه اسماء حسنى اوصاف حسنه هستند مانند وصف به وحدانيت و جلال و عزت و... . | ||
راجع به اينكه فكر افضل است يا ذكر فخر رازى معتقد است هركدام به دلائلى نسبت به ديگرى برترى دارند و در واقع ذكر نتيجۀ فكر مىباشد.البته هركدام از ايندو يعنى برتر بودن فكر يا برتر بودن ذكر طرفدارانى دارند كه هركدام براى ادعاى خود دلائلى را برشمردهاند.وى در بخش ديگر روايتى كه از ابوهريره منقول است و دلالت بر حصر اسماء الهى در نود و نه اسم دارد را ذكر مىكند و اشكالات وارد شده بر اين روايت را جواب مىدهد كه ازاشكالات لازمۀ اين حديث است كه اسماء الهى محصور در همين نود و نه اسم باشند و اسم ديگرى نباشد كه فخر معتقد است اين روايت زائد بر اين تعداد را نفى نمىكند.او در دفاع از حقيقت دعا ابتداء به تعريف دعا مىپردازد كه عبارت از استدعاء عبدعنايت پروردگار و استمدادش از اوست و در واقع اظهار افتقار به او و اعتراف به برائت از غير حول و قوۀ الهى همچنين ثناء بر خدا و اضافۀ جود كرم به خداوند است.سپس وارد شبهاتى كه در مورد دعا وارد شده كه مىگويند فائدهاى بر دعا مترتب نيست را جواب داده و مورد تخطئه قرار مىدهد وى در همين زمينه به آيات و رواياتى نيز استناد مىجويد كه از آنجمله روايت بنى مكرم اسلام(ص) است كه مىفرمايد الدعاء مخ العبادة.<br> | راجع به اينكه فكر افضل است يا ذكر فخر رازى معتقد است هركدام به دلائلى نسبت به ديگرى برترى دارند و در واقع ذكر نتيجۀ فكر مىباشد.البته هركدام از ايندو يعنى برتر بودن فكر يا برتر بودن ذكر طرفدارانى دارند كه هركدام براى ادعاى خود دلائلى را برشمردهاند.وى در بخش ديگر روايتى كه از ابوهريره منقول است و دلالت بر حصر اسماء الهى در نود و نه اسم دارد را ذكر مىكند و اشكالات وارد شده بر اين روايت را جواب مىدهد كه ازاشكالات لازمۀ اين حديث است كه اسماء الهى محصور در همين نود و نه اسم باشند و اسم ديگرى نباشد كه فخر معتقد است اين روايت زائد بر اين تعداد را نفى نمىكند.او در دفاع از حقيقت دعا ابتداء به تعريف دعا مىپردازد كه عبارت از استدعاء عبدعنايت پروردگار و استمدادش از اوست و در واقع اظهار افتقار به او و اعتراف به برائت از غير حول و قوۀ الهى همچنين ثناء بر خدا و اضافۀ جود كرم به خداوند است.سپس وارد شبهاتى كه در مورد دعا وارد شده كه مىگويند فائدهاى بر دعا مترتب نيست را جواب داده و مورد تخطئه قرار مىدهد وى در همين زمينه به آيات و رواياتى نيز استناد مىجويد كه از آنجمله روايت بنى مكرم اسلام(ص) است كه مىفرمايد الدعاء مخ العبادة.<br> | ||
=تقسیمات مؤلف درباره صفات الهی= | |||
بيان اقوال مختلف در مورد اسم اعظم خداوند پايانبخش قسمت اول كتاب فخر رازى است.او مىگويد عدهاى معتقدند اسم اعظم اسم معيّن و معلومى نيست و هراسمى كه بنده با استغراق در معرفت خدا آنرا ذكر مىكند همان اسم اعظم است. | بيان اقوال مختلف در مورد اسم اعظم خداوند پايانبخش قسمت اول كتاب فخر رازى است.او مىگويد عدهاى معتقدند اسم اعظم اسم معيّن و معلومى نيست و هراسمى كه بنده با استغراق در معرفت خدا آنرا ذكر مىكند همان اسم اعظم است. | ||
و عدهاى ديگر معتقدند اسم اعظم اسم معين و مشخصى است كه خود اينها به دو دسته تقسيم مىشوند برخى مىگويند آن اسم بر خلق معلوم است و برخى ديگر قائلند آن اسم بر خلائق معلوم نمىباشد. عدهاى معتقدند اسم اعظم الحى القيوم است.<br> | و عدهاى ديگر معتقدند اسم اعظم اسم معين و مشخصى است كه خود اينها به دو دسته تقسيم مىشوند برخى مىگويند آن اسم بر خلق معلوم است و برخى ديگر قائلند آن اسم بر خلائق معلوم نمىباشد. عدهاى معتقدند اسم اعظم الحى القيوم است.<br> |