بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:




قراءات جمع قرائت ، در لغت بمعنای تلاوت نمودن می باشد . اصل این واژه نیز بمعنای جمع و ضمیمه کردن می باشد.  
قراءات جمع قرائت ، در لغت بمعنای تلاوت نمودن می باشد . اصل این واژه نیز بمعنای جمع و ضمیمه کردن می باشد. <ref>صفحات في علوم القراءات ص 9-  ....وهي في الأصل بمعنى الجمع والضم، تقول: قرأتُ الماءَ في الحوض أي: جمعته فيه، وسمي "القرآن" قرآنًا؛ لأنه يجمع الآيات والسور ويضم بعضها إلى بعض</ref>




خط ۳۳: خط ۳۳:




"علم بكيفية أداء كلمات القرآن واختلافها بعزو الناقلة"  
"علم بكيفية أداء كلمات القرآن واختلافها بعزو الناقلة" <ref>همان  ؛ مناهل العرفان فی علوم القران الزرقانی ج 1ص 284</ref> 




عبد الفتاح القاضي -رحمه الله- نیز علم قرائت را اینگونه تعریف می کند :  
عبد الفتاح القاضي -رحمه الله- نیز علم قرائت را اینگونه تعریف می کند :  
"هو علم يُعرف به كيفية النطق بالكلمات القرآنية، وطريق أدائها اتفاقًا واختلافًا مع عزو كل وجه لناقله".  
"هو علم يُعرف به كيفية النطق بالكلمات القرآنية، وطريق أدائها اتفاقًا واختلافًا مع عزو كل وجه لناقله"<ref>صفحات في علوم القراءات ص 9-</ref>.  




خط ۴۴: خط ۴۴:




بدان قران و قرائات دو حقیقت متغایر از هم می باشند ؛ قران همان وحی است که بر پیامبر ص بعنوان بیان و اعجاز نازل گریده است اما قرائات  اختلاف الفاظ وحی در کتابت حروف  و کیفیت ان است .  
بدان قران و قرائات دو حقیقت متغایر از هم می باشند ؛ قران همان وحی است که بر پیامبر ص بعنوان بیان و اعجاز نازل گریده است اما قرائات  اختلاف الفاظ وحی در کتابت حروف  و کیفیت ان است .<ref>البرهان زرکشی ج 1ص 318واعلم أن القرآن والقراءات حقيقتان متغايرتان ، فالقرآن هو الوحي المنزل على محمد صلى الله عليه وسلم للبيان والإعجاز ،  والقراءات هي اختلاف ألفاظ الوحي المذكور في كتبة الحروف أو كيفيتها ; من تخفيف وتثقيل وغيرهما</ref>
 
 
نکته مهم دیگر انکه اختلاف قرائات هر چند در برخی موارد سبب اختلاف در معنا  می گردد اما شکی نیست که این امر به شیوه قرائت قراء مرتبط بوده بنابر این  مستلزم هیچ نوع تزلزلی دراصالت قران نخواهد بود  . ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد :  
نکته مهم دیگر انکه اختلاف قرائات هر چند در برخی موارد سبب اختلاف در معنا  می گردد اما شکی نیست که این امر به شیوه قرائت قراء مرتبط بوده بنابر این  مستلزم هیچ نوع تزلزلی دراصالت قران نخواهد بود  . ایه الله خوئی در این زمینه می نویسد :  




مجموعه قران بطریق تواتر ثابت شده است حتی اگرقراء  سبعه یا عشره موجود نبودند باز تواتر مجموع قران ثابت بود واساسا شان قران برتر از ان است که  اصالتش توسط تعداد معدودی از قراء ثابت گردد..  
مجموعه قران بطریق تواتر ثابت شده است حتی اگرقراء  سبعه یا عشره موجود نبودند باز تواتر مجموع قران ثابت بود واساسا شان قران برتر از ان است که  اصالتش توسط تعداد معدودی از قراء ثابت گردد.<ref>البیان فی تفسیر القران ص 157 : ان الواصل إلينا بتوسط القراء إنما هو خصوصيات قراءاتهم  وأما أصل القرآن فهو واصل إلينا بالتواتر بين المسلمين ، وبنقل الخلف عن السلف  وتحفظهم على ذلك في صدورهم وفي كتاباتهم ، ولا دخل للقراء في ذلك أصلا ، ولذلك فإن القرآن ثابت التواتر حتى لو فرضنا أن هؤلاء القراء السبعة أو العشرة لم يكونوا موجودين أصلا . وعظمة القرآن أرقي من أن تتوقف على نقل أولئك النفر المحصورين</ref>




== 3-1- مراد از قرائات سبعه : ==
== 3-1- مراد از قرائات سبعه : ==
   
   
مراد از  قرائات سبعه ان است  که در بین قرائتهای گوناگونی که از صدر اسلام تاکنون نسبت به برخی از الفاظ قران  نقل شده است  قرائات هفت تن از قاریان برجسته محور و مبنا  قرار گرفته است بگونه ای که از منظر معتقدان  به این قرائتها  ، همه انها متواتر بوده و قرانیت انها اثبات گردیده است  از این رو لازم است در تفسیر و استتباط مسائل از قران این قرائتها مورد عنایت قرار گیرد
مراد از  قرائات سبعه ان است  که در بین قرائتهای گوناگونی که از صدر اسلام تاکنون نسبت به برخی از الفاظ قران  نقل شده است  قرائات هفت تن از قاریان برجسته محور و مبنا  قرار گرفته است بگونه ای که از منظر معتقدان  به این قرائتها  ، همه انها متواتر بوده و قرانیت انها اثبات گردیده است  از این رو لازم است در تفسیر و استتباط مسائل از قران این قرائتها مورد عنایت قرار گیرد <ref>توضیح این امر و بیان اقوال فریقین در ادامه مباحث ذکر می گردد .</ref>   




== 4-1-قراءسبعه چه کسانی هستند ؟ ==  
== 4-1-قراءسبعه چه کسانی هستند ؟ ==  
قراء سبعه به کسانی اطلاق می گردد که قرائت انها مبنا و میزان تمام قرائتها قرار گرفته و غیر از انها پذیرفته نمی شود  .  
قراء سبعه به کسانی اطلاق می گردد که قرائت انها مبنا و میزان تمام قرائتها قرار گرفته و غیر از انها پذیرفته نمی شود  .  
زرقانی در کتاب مناهل العرفان فی علوم القران  اسامی قراء سبعه را اینگونه بیان می کند : ....وهم نافع وعاصم وحمزة وعبد الله بن عامر وعبد الله بن كثير وأبو عمرو بن العلاء وعلي الكسائي
زرقانی در کتاب مناهل العرفان فی علوم القران  اسامی قراء سبعه را اینگونه بیان می کند : ....وهم نافع وعاصم وحمزة وعبد الله بن عامر وعبد الله بن كثير وأبو عمرو بن العلاء وعلي الكسائي
ایشان در مورد قرائات عشر نیز می نویسد : قراء سبعه به ضمیمه أبي جعفر ويعقوب وخلف ، قراء عشره می باشند.  
ایشان در مورد قرائات عشر نیز می نویسد : قراء سبعه به ضمیمه أبي جعفر ويعقوب وخلف ، قراء عشره می باشند. <ref>مناهل العرفان فی علوم القران ج 1ص 287</ref>




   
   
علامه طباطبائی  بعد از بیان  طبقات پنجگانه قراء و اسماء انها در زمینه قراء سبعه -  القراء السبعة-  می نویسد :  
علامه طباطبائی  بعد از بیان  طبقات پنجگانه قراء و اسماء انها در زمینه قراء سبعه -  القراء السبعة-  می نویسد :  
هفت نقر از قراء طبقه سوم قاریان شهرت یافته و مرجع علم قرائت گردیدند ونیز به همین شکل ازهر یک از قراء سبعه  دو راوی که روایتگر قرائت انان بودند شهرت یافتند .  
هفت نقر از قراء طبقه سوم قاریان شهرت یافته و مرجع علم قرائت گردیدند ونیز به همین شکل ازهر یک از قراء سبعه  دو راوی که روایتگر قرائت انان بودند شهرت یافتند . <ref>القران فی الاسلام : ص 146اشتهر كثيرا سبعة من قراء الطبقة الثالثة وأصبحوا المرجع في علم القراءة وغطوا على القراء الآخرين ، وهكذا اشتهر كل واحد من هؤلاء السبعة راويان من بين الرواة الذين لا يعدون حصرا ،</ref>
 
 
ایشان سپس  به ذکر اسامی قراء سبعه و راویان از انها  می پردازد :
ایشان سپس  به ذکر اسامی قراء سبعه و راویان از انها  می پردازد :


خط ۷۵: خط ۸۳:
6 -أبو عمرو بن علاء بصري که راوي از اودوري وسوسي می باشند که با یک واسطه از او نقل می کنند .   
6 -أبو عمرو بن علاء بصري که راوي از اودوري وسوسي می باشند که با یک واسطه از او نقل می کنند .   
7 ابن عامر که راوي از او  هشام وابن ذكوان می باشند که با یک واسطه از او نقل می کنند .   
7 ابن عامر که راوي از او  هشام وابن ذكوان می باشند که با یک واسطه از او نقل می کنند .   
ایشان در ادامه  به قرائتهای دیگر غیر مشهور و شاذ نیز اشاره می کند.
ایشان در ادامه  به قرائتهای دیگر غیر مشهور و شاذ نیز اشاره می کند.<ref>القران فی الاسلام : ص 146-151: والقراء السبعة مع الراويين عنهم هذه أسماؤهم : 1 ابن كثير مكي والراوي عنه قنبل وبزي يرويان عنه بواسطة واحدة . 2 نافع مدني  والراوي عنه  قالون وورش . 3 عاصم كوفي والراوي عنه أبو بكر شعبة بن العياش وحفص ، والقرآن الموجود عند المسلمين اليوم هو بقراءة عاصم هذا برواية حفص . 4 حمزة كوفي والراوي عنه خلف وخلاد يرويان عنه بواسطة . 5 الكسائي كوفي الراوي عنه دوري وأبو الحارث . 6 أبو عمرو بن العلاء بصري والراوي عنه دوري وسوسي يرويان عنه بواسطة . 7 ابن عامر والراوي عنه هشام وابن ذكوان يرويان عنه بواسطة .  وهناك قراءات أخرى غير مشهورة ، كالقراءات المذكورة عن بعض الصحابة والقراءات الشاذة التي لم يعمل بها ، وقراءات متفرقة توجد في أحاديث مروية عن أئمة أهل البيت عليهم السلام ، الا أنهم أمروا أصحابهم باتباع القراءات المشهورة</ref>
 


   
   
خط ۸۲: خط ۸۹:




قرائات  سبعه هر چند در جوامع اسلامی مدتی  بعنوان مبنا و میزان قرائتهای دیگر گردید  اما  بتدریج  از تعداد انها کاسته شد  بگونه ای که  امروزه  تنها قرائت باقی مانده از انها قرائت حفص ازعاصم  است که در تمامی جوامع اسلامی  رائج  می باشد  . فقط در کشور مغرب قرائت نافع به روایت ورش  متداول است .
قرائات  سبعه هر چند در جوامع اسلامی مدتی  بعنوان مبنا و میزان قرائتهای دیگر گردید  اما  بتدریج  از تعداد انها کاسته شد  بگونه ای که  امروزه  تنها قرائت باقی مانده از انها قرائت حفص ازعاصم  است که در تمامی جوامع اسلامی  رائج  می باشد  . فقط در کشور مغرب قرائت نافع به روایت ورش  متداول است .<ref>دراسات قرآنیه، صغیر، محمد حسین علی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1413، ص 110 - 111.؟؟؟؟؟ دکتر محمد حسین علی الصغیر در این باره می نویسد : تظل القضیه قضیه تاریخیه فحسب، إذ القرآن المعاصر الذی اجمع علیه العالم الاسلامی و هو ذات القرآن الذی نزل به الوحی علی رسول اللّه(ص) مرقوم بروایة حفص لقراءة عاصم بن ابی النجود الکوفی، باستثناء المغرب العربی الذی اعتمد قراءة نافع المدنی بروایة ورش</ref>


    
    
خط ۱۰۱: خط ۱۰۸:




برخی بخیال اینکه احرف سبعه – در روایات- همان قرائات سبعه بوده جهت اثبات قرانی بودن این قرائات به روایات مذکور متمسک می شوند در حالی هیچیک از محققین ، ادعای مذکور را تایید نمی کنند. .
برخی بخیال اینکه احرف سبعه – در روایات- همان قرائات سبعه بوده جهت اثبات قرانی بودن این قرائات به روایات مذکور متمسک می شوند در حالی هیچیک از محققین ، ادعای مذکور را تایید نمی کنند. <ref>البیان فی تفسیر القران ص 164 قد يتخيل أن الأحرف السبعة التي نزل بها القرآن هي القراءات السبع ، فيتمسك لاثبات كونها من القرآن بالروايات التي دلت على أن القرآن نزل على سبعة أحرف ، فلا بد لنا أن ننبه على هذا الغلط ، وان ذلك شئ لم يتوهمه أحد من العلماء المحققينالبیان فی تفسیر القران ص 164 قد يتخيل أن الأحرف السبعة التي نزل بها القرآن هي القراءات السبع ، فيتمسك لاثبات كونها من القرآن بالروايات التي دلت على أن القرآن نزل على سبعة أحرف ، فلا بد لنا أن ننبه على هذا الغلط ، وان ذلك شئ لم يتوهمه أحد من العلماء المحققين</ref> 




ایشان در ادامه گفتاربرخی از عالمان اهل سنت را در زمینه عدم ارتباط  قرائات سبعه با روایات نزول قران به سبعه احرف نقل می کند.  
ایشان در ادامه گفتاربرخی از عالمان اهل سنت را در زمینه عدم ارتباط  قرائات سبعه با روایات نزول قران به سبعه احرف نقل می کند. <ref>همان ص 164-165 والأولى أن نذكر كلام الجزائري في هذا الموضع . قال :" لم تكن القراءات السبع متميزة عن غيرها ، حتى قام الإمام أبو بكر أحمد ابن موسى بن العباس بن مجاهد - وكان على رأس الثلاثمائة ببغداد – فجمع قراءات سبعة من مشهوري أئمة الحرمين والعراقين والشام ، وهم : نافع ، وعبد الله ابن كثير ، وأبو عمرو بن العلاء ، وعبد الله بن عامر ، وعاصم وحمزة ، وعلي الكسائي . وقد توهم بعض الناس أن القراءات السبعة هي الأحرف السبعة ، وليس الامر كذلك . . . وقد لام كثير من العلماء ابن مجاهد على اختياره عدد السبعة ، لما فيه من الايهام .</ref>




ایشان در ادامه به کثرت  قاریانی که قرائتشان  ارجح ا ز قرائت قراء سبع  اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می دارد که وقتی  بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند  چگونه می توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان  بر انها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است . ایشان از قول  الشرف المرسي نقل می کند که منشا گفتار کسانی که  مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می دانند جهل قبیح می باشد . سپس ایشان گفتارقرطبي را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می کند "   
ایشان در ادامه به کثرت  قاریانی که قرائتشان  ارجح ا ز قرائت قراء سبع  اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می دارد که وقتی  بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند  چگونه می توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان  بر انها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است . ایشان از قول  الشرف المرسي نقل می کند که منشا گفتار کسانی که  مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می دانند جهل قبیح می باشد . سپس ایشان گفتارقرطبي را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می کند " <ref>البیان فی تفسیر القران ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مكي : " قد ذكر الناس من الأئمة في كتبهم أكثر من سبعين ممن هو أعلى رتبة ، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فكيف يجوز أن يظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرين ، قراءة كل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص عليها – هذا تخلف عظيم - أكان ذلك بنص من النبي صلى الله عليه وآله وسلم أم كيف ذلك ! ! ! وكيف يكون ذلك ؟ والكسائي إنما ألحق بالسبعة بالأمس في أيام المأمون وغيره – وكان السابع يعقوب الحضرمي - فأثبت ابن مجاهد في سنة ثلاثمائة ونحوها الكسائي موضع يعقوب وقال الشرف المرسي : " وقد ظن كثير من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع ، وهو جهل قبيح ".... قال كثير من علمائنا كالداودي ، وابن أبي سفرة وغيرهما : هذه القراءات السبع ، التي تنسب لهؤلاء القراء السبعة ليست هي الأحرف السبعة التي اتسعت الصحابة في القراءة بها ، وإنما هي راجعة إلى حرف واحد من تلك السبعة ، وهو الذي جمع عليه عثمان المصحف . ذكره ابن النحاس وغيره وهذه القراءات  المشهورة هي اختيارات أولئك الأئمة القراء</ref>




نتیجه انکه  ارتباط دادن  مساله قرائات سبع  با  روایاتی که بیانگر نزول قران به سبعه احرف می باشد ناشی از جهل بوده  و تفکیک  بین این  دو  امری  لازم  است .
نتیجه انکه  ارتباط دادن  مساله قرائات سبع  با  روایاتی که بیانگر نزول قران به سبعه احرف می باشد ناشی از جهل بوده  و تفکیک  بین این  دو  امری  لازم  است <ref>لازم به ذکر است که در اخرین مبحث این مقاله به بررسی تفصیلی روایات سبعه احرف خواهیم پرداخت</ref>


    
    
== 2- تواتر سور و ایات قران  : ==  
== 2- تواتر سور و ایات قران  : ==  
تمامی علمای فریقین  در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات  قران بوده و بدون ان نمی توان هیچ ایه و سوره ای را بعنوان قران تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات ان  برمی گردد .بدین معنا که برخی از عالمان  دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه انها را نازل شده از ناحیه خداوند می دانند در حالی که بیشتر انان  متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند  قران نازل شده  تنها با یک قرائت بوده و قرائتهای دیگر  را نمی توان بعنوان قران و کلام الهی دانست  .
تمامی علمای فریقین  در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات  قران بوده و بدون ان نمی توان هیچ ایه و سوره ای را بعنوان قران تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات ان  برمی گردد .بدین معنا که برخی از عالمان  دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه انها را نازل شده از ناحیه خداوند می دانند در حالی که بیشتر انان  متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند  قران نازل شده  تنها با یک قرائت بوده و قرائتهای دیگر  را نمی توان بعنوان قران و کلام الهی دانست  .


خط ۱۲۱: خط ۱۲۹:




این شرط – تواتر- مقتضای کتابی است که همانند قران معجزه عظیم پیامبر بوده و اصل دین بران قائم است چون دواعی نقلش – حتی در جزئیات ان - انچنان گسترده است که بدون ان نمی توان قران بودن چیزی راپذیرفت. ولی بسیاری از اصولیین شرط تواتر را فقط در اصل  قران پذیرفته اما در جزئیاتی نظیر ترتیب ، محل و وضع؟ قران این شرط را لازم نمی دانند .
این شرط – تواتر- مقتضای کتابی است که همانند قران معجزه عظیم پیامبر بوده و اصل دین بران قائم است چون دواعی نقلش – حتی در جزئیات ان - انچنان گسترده است که بدون ان نمی توان قران بودن چیزی راپذیرفت. ولی بسیاری از اصولیین شرط تواتر را فقط در اصل  قران پذیرفته اما در جزئیاتی نظیر ترتیب ، محل و وضع؟ قران این شرط را لازم نمی دانند .<ref>الاتقان فی علوم القران  ج اص 209لا خلاف أن كل ما هو من القرآن يجب أن يكون متواترا في أصله وأجزائه وأما في محله ووضعه وترتيبه فكذلك عند محققي أهل السنة للقطع بأن العادة تقضي بالتواتر في تفاصيل مثله لأن هذا المعجز العظيم الذي هو أصل الدين القويم والصراط المستقيم مما تتوفر الدواعي على نقل جمله وتفاصيله فما نقل آحادا ولم يتواتر يقطع بأنه ليس من القرآن قطعا وذهب كثير من الأصوليين إلى أن التواتر شرط في ثبوت ما هو من القرآن بحسب أصله وليس بشرط في محله ووضعه وترتيبه بل يكثر فيها نقل الآحاد قيل</ref>


   
   
ایه الله خوئی نیز در زمینه اتفاق مسلمانان نسبت به لزوم تواتر در ثبوت قران می فرماید :  
ایه الله خوئی نیز در زمینه اتفاق مسلمانان نسبت به لزوم تواتر در ثبوت قران می فرماید :  
همه مسلمانان باقطع نظراز مذاهب و فرق مختلفشان معتقدند که تواتز تنها طریق اثبات قران است  بنابر این با خبر واحد  نمی توان قران بودن ایه یا سوره ای را ثابت نمود .  
همه مسلمانان باقطع نظراز مذاهب و فرق مختلفشان معتقدند که تواتز تنها طریق اثبات قران است  بنابر این با خبر واحد  نمی توان قران بودن ایه یا سوره ای را ثابت نمود . <ref>البیان فی تفسیر القران  ص 123... قد أطبق المسلمون بجميع نحلهم ومذاهبهم على أن ثبوت القرآن ينحصر طريقه بالتواتر.... وعلى ذلك فما كان نقله بطريق الآحاد لا يكون من القرآن قطعا .</ref>
ایشان دواعی نقل الفاظ قران را بدلیل جایگاه عظیم و محوری ان در  ثبوت دین و نیزاعجاز ان بعنوان کلام الهی دلیل متواتر بودن قران می داند.
 
 
ایشان دواعی نقل الفاظ قران را بدلیل جایگاه عظیم و محوری ان در  ثبوت دین و نیزاعجاز ان بعنوان کلام الهی دلیل متواتر بودن قران می داند.<ref>همان ص 124 واستدل كثير من علماء السنة والشيعة على ذلك : بأن القرآن تتوافر الدواعي لنقله ، لأنه الأساس للدين الاسلامي ، والمعجز الإلهي لدعوة نبي المسلمين ، وكل شئ تتوفر الدواعي لنقله لا بد وأن يكون متواترا .وعلى ذلك فما كان نقله بطريق الآحاد لا يكون من القرآن قطعا</ref>




۸۷۵

ویرایش