کرامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''كرامّیه''' از فرق [[اهل سنت و جماعت|سنت و جماعت]] بودند و از ابوعبداللّه محمد بن كرام بن عرّاف بن خزامة بن براء (در گذشته در 255 ه) پیروى مى‏ كردند.
'''کرامّیه''' از فرق [[اهل سنت و جماعت|سنت و جماعت]] بودند و از ابوعبداللّه محمد بن کرام بن عرّاف بن خزامة بن براء (در گذشته در 255 ه) پیروى مى‏ کردند.


==رهبر فرقه==
==رهبر فرقه==
رهبر کرامیه شخصی به نام [[ابوعبدالله محمد بن كرام]] است.  
رهبر کرامیه شخصی به نام [[ابوعبدالله محمد بن كرام|ابوعبدالله محمد بن کرام]] است.  
<ref>فخررازی، ،محمد بن عمر؛اعتقادات فرق المسلمین والمشركین ، بیروت ،دارالكتب العلمیه ،۱۴۰۲، ص ۶۷ .</ref>
<ref>فخررازی، ،محمد بن عمر؛اعتقادات فرق المسلمین والمشركین ، بیروت ،دارالكتب العلمیه ،۱۴۰۲، ص ۶۷ .</ref>
<ref>ااسفراینی، طاهربن محمد؛ التبصیرفی الدین،بیروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولی ، ص ۱۱۱ .</ref>
<ref>ااسفراینی، طاهربن محمد؛ التبصیرفی الدین،بیروت ،عالم الكتب ،۱۹۸۳، الطبعة الاولی ، ص ۱۱۱ .</ref>
خط ۸: خط ۸:


==شرح حال موسس==
==شرح حال موسس==
او در اصل سجستانی و پدرش رزبان بود و چون رزبان را به پارسى كرام گویند، از این جهت به «ابن كرام» معروف شد. وی از آن جا به [[گرجستان]] تبعید و مطرود شد ولی توانست با تملق و نفاق، هم‌پیمانانی به دست آورد و  با تظاهر به زهد و تعبد؛ جلوه ای ویژه به خود بدهد و مردم آن دیار را به بدعت خویش كشاند و بیعت آنان را به سوی خود جلب کند. ابن کرام در ادامه به [[مکه]] رفت و  مدت پنج سال در آن شهر مجاور بود و پس از آن، به [[نیشابور]] رفت. اما در آن شهر از سوی طاهر بن عبد اللّه  دستگیر و  به زندان افكنده شد. وی در سال 251 هجری قمری از زندان آزاد شد و به [[بیت المقدس]] رفت و همان جا در گذشت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364</ref>ابن كرّام ظاهرا هم [[تصوف|صوفى]] بود و هم متكلم. وى در نوشته ‏هایش در اصطلاحات فنى [[تصوف]] و كلام، تجدید نظر كرد. او از حیث حكمت الهى میان [[مكتب سنت‏ گرایى]] كه به كلى مخالف كلام خردگراى بود و «[[معتزله]]» كه كاملا از برداشت خردگرایانه حمایت مى‏ كردند، قرار گرفت و نفوذ او بیش از همه در مذهب «ماتریدى» مشاهده مى ‏شود.
او در اصل سجستانی و پدرش رزبان بود و چون رزبان را به پارسى کرام گویند، از این جهت به «ابن کرام» معروف شد. وی از آن جا به [[گرجستان]] تبعید و مطرود شد ولی توانست با تملق و نفاق، هم‌پیمانانی به دست آورد و  با تظاهر به زهد و تعبد؛ جلوه ای ویژه به خود بدهد و مردم آن دیار را به بدعت خویش کشاند و بیعت آنان را به سوی خود جلب کند. ابن کرام در ادامه به [[مکه]] رفت و  مدت پنج سال در آن شهر مجاور بود و پس از آن، به [[نیشابور]] رفت. اما در آن شهر از سوی طاهر بن عبد اللّه  دستگیر و  به زندان افکنده شد. وی در سال 251 هجری قمری از زندان آزاد شد و به [[بیت المقدس]] رفت و همان جا در گذشت. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364</ref>ابن کرّام ظاهرا هم [[تصوف|صوفى]] بود و هم متکلم. وى در نوشته ‏هایش در اصطلاحات فنى [[تصوف]] و کلام، تجدید نظر کرد. او از حیث حکمت الهى میان [[مكتب سنت‏ گرایى|مکتب سنت‏ گرایى]] که به کلى مخالف کلام خردگراى بود و «[[معتزله]]» که کاملا از برداشت خردگرایانه حمایت مى‏ کردند، قرار گرفت و نفوذ او بیش از همه در مذهب «ماتریدى» مشاهده مى ‏شود.


==اعتقادات کرامیه==
==اعتقادات کرامیه==
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''نظر کرامیه در باره خدا'''
'''نظر کرامیه در باره خدا'''
کرامیه معتقد بودند خداوند دارای جسم است. عرش مکان اوست. آن ها صفات و حالاتی را که برای خداوند به نحو تشبیه و تجسیم اثبات می کردند.  
کرامیه معتقد بودند خداوند دارای جسم است. عرش مکان اوست. آن ها صفات و حالاتی را که برای خداوند به نحو تشبیه و تجسیم اثبات می کردند.  
مثلا در تفسیر آیه شریفه  «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» می گویند که خدا در جهت بالا و در بالای عرش قرار گرفته است! و نیز از جهت تحتانی نهایت دارد! آنان در این اعتقاد، سخن [[ثنویه]] را تکرار می کنند که می گویند نور از جهت تحتانی محدود به تاریكی ها است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364</ref> او و پیروانش خداوند را محل و جایگاه تمام حوادث می‌دانند.<ref> بغدادی عبدا لقاهر،الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانیة، ص 203و204</ref>
مثلا در تفسیر آیه شریفه  «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» می گویند که خدا در جهت بالا و در بالای عرش قرار گرفته است! و نیز از جهت تحتانی نهایت دارد! آنان در این اعتقاد، سخن [[ثنویه]] را تکرار می کنند که می گویند نور از جهت تحتانی محدود به تاریکی ها است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364</ref> او و پیروانش خداوند را محل و جایگاه تمام حوادث می‌دانند.<ref> بغدادی عبدا لقاهر،الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانیة، ص 203و204</ref>


'''تفسیر کرامیه در باره رسالت و پیامبران'''
'''تفسیر کرامیه در باره رسالت و پیامبران'''
به اعتقاد این فرقه، [[نبوت]] و [[رسالت]] دو صفت عرضی هستند که به غیر از [[وحی]]، [[معجزه]] و [[عصمت]] از گناه، در ایشان به ‏وجود می آید و همچنین معتقدند ‏کسی که دارای این دو صفت باشد، بر خداوند تعالی واجب است که او را  رسالت بر گزیند و به مردم معرفی کند. به عبارت دیگر، معجزه، وحی و عصمت، ملاك نبوت و رسالت نیست، بلکه هر كسی که در او چنین حالت عرضی (نبوت و رسالت) حاصل شود، بر خدا واجب است كه او را به سوی خلق مبعوث نماید. اگر او را ارسال كند، آن شخص مرسل (فرستاده شده) می شود و گرنه مرسل نیست. بنا بر این، بین رسول و مُرسل تفاوت گذارده‏ اند با این تفسیر که رسول کسی است که این صفت در او باشد و مرسل فقط مأمور به ادای رسالت است. یعنی با این وصف مُرسل کسی است که بدون برخورداری از شرایط رسالت، مأمور به انجام تکلیف رسالت می ‏شود! کرامیه درباره عصمت پیامبران نیز گفته ‏اند که پیامبران نسبت به هر گناهی که مستوجب کیفر باشد و عدالت را ساقط کند، معصوم اند، ولی در مورد همه گناهان معصوم نیستند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364 با اقتباس</ref>
به اعتقاد این فرقه، [[نبوت]] و [[رسالت]] دو صفت عرضی هستند که به غیر از [[وحی]]، [[معجزه]] و [[عصمت]] از گناه، در ایشان به ‏وجود می آید و همچنین معتقدند ‏کسی که دارای این دو صفت باشد، بر خداوند تعالی واجب است که او را  رسالت بر گزیند و به مردم معرفی کند. به عبارت دیگر، معجزه، وحی و عصمت، ملاک نبوت و رسالت نیست، بلکه هر کسی که در او چنین حالت عرضی (نبوت و رسالت) حاصل شود، بر خدا واجب است که او را به سوی خلق مبعوث نماید. اگر او را ارسال کند، آن شخص مرسل (فرستاده شده) می شود و گرنه مرسل نیست. بنا بر این، بین رسول و مُرسل تفاوت گذارده‏ اند با این تفسیر که رسول کسی است که این صفت در او باشد و مرسل فقط مأمور به ادای رسالت است. یعنی با این وصف مُرسل کسی است که بدون برخورداری از شرایط رسالت، مأمور به انجام تکلیف رسالت می ‏شود! کرامیه درباره عصمت پیامبران نیز گفته ‏اند که پیامبران نسبت به هر گناهی که مستوجب کیفر باشد و عدالت را ساقط کند، معصوم اند، ولی در مورد همه گناهان معصوم نیستند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364 با اقتباس</ref>


'''تفسیر کرامیه در کلام'''
'''تفسیر کرامیه در کلام'''
در باب [[کلام الهی]]، کرامیه میان «کلام» و «قول» تفاوت گذاشته اند و گفته اند که قول خداوند در نظر آن ها، حادث و کلام او قدیم است.ابن کرام در برخى از آثارش جایگاه پروردگار را به «حیثوثیت» تعبیر كرده است و معتقد است نخستین چیزى كه خداى تعالى آفریده ناگزیر باید جسمى زنده باشد كه بتواند عبرت گیرد و اگر او نخست جمادات را مى ‏آفرید، از حکمتش به دور بود.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364  با اقتباس</ref> آنان معتقدند که هر موجودی كه عرض نباش ، یعنی جسم باشد،  باید در یكی از جهات باشد بنا بر این گفتند که خدا در برترین و شریف ترین جهات، یعنی جهت فوق است. <ref>شهرستانی،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸
در باب [[کلام الهی]]، کرامیه میان «کلام» و «قول» تفاوت گذاشته اند و گفته اند که قول خداوند در نظر آن ها، حادث و کلام او قدیم است.ابن کرام در برخى از آثارش جایگاه پروردگار را به «حیثوثیت» تعبیر کرده است و معتقد است نخستین چیزى که خداى تعالى آفریده ناگزیر باید جسمى زنده باشد که بتواند عبرت گیرد و اگر او نخست جمادات را مى ‏آفرید، از حکمتش به دور بود.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364  با اقتباس</ref> آنان معتقدند که هر موجودی که عرض نباش ، یعنی جسم باشد،  باید در یکی از جهات باشد بنا بر این گفتند که خدا در برترین و شریف ترین جهات، یعنی جهت فوق است. <ref>شهرستانی،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸
</ref>
</ref>


خط ۳۱: خط ۳۱:
   
   
'''فتاوای فقهی کرامیه'''
'''فتاوای فقهی کرامیه'''
همچنین ابن کرام در [[علم فقه]] نیز دخالت می کرد و در باره [[نماز مسافر]] می گفت که انجام آن منوط به گفتن دو تکبیر است و همبن مقدار کفایت می کند. بنا بر این، نیازی به رکوع، سجود، قیام، قعود، تشهد و سلام نیست. هم چنین معتقد بود که غسل میت و [[نماز]] بر او، از سنت های غیر واجب است.بلکه آن چه واجب است كفن و دفن اوست و نیز  نماز و [[روزه]] [[حج]] بدون ‏نیت درست است‏. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 365  با ویرایش و اقتباس</ref>
همچنین ابن کرام در [[علم فقه]] نیز دخالت می کرد و در باره [[نماز مسافر]] می گفت که انجام آن منوط به گفتن دو تکبیر است و همبن مقدار کفایت می کند. بنا بر این، نیازی به رکوع، سجود، قیام، قعود، تشهد و سلام نیست. هم چنین معتقد بود که غسل میت و [[نماز]] بر او، از سنت های غیر واجب است.بلکه آن چه واجب است کفن و دفن اوست و نیز  نماز و [[روزه]] [[حج]] بدون ‏نیت درست است‏. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 365  با ویرایش و اقتباس</ref>


==پانویس==  
==پانویس==  


<references />
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۴۱

ویرایش