۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال') |
جز (جایگزینی متن - 'مى گفت' به 'مىگفت') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
در کتاب «الغنیه» آمده است که: سالمیه مى گویند: خداوند در هر مکان حاضر است و فرق بین [[عرش]] و غیر آن نیست. معتقدند که خداوند درباره بندگان اراده طاعت کند نه معصیت. ابلیس بار دوم به [[آدم]] سجده کرد ولى هرگز به [[بهشت]] اندر نیامد. | در کتاب «الغنیه» آمده است که: سالمیه مى گویند: خداوند در هر مکان حاضر است و فرق بین [[عرش]] و غیر آن نیست. معتقدند که خداوند درباره بندگان اراده طاعت کند نه معصیت. ابلیس بار دوم به [[آدم]] سجده کرد ولى هرگز به [[بهشت]] اندر نیامد. | ||
خداوند در روز [[قیامت|قیامت]] به صورت آدمى محمدى بر انس و جن و ملائکه و حیوانات ظاهر مى شود، و کافران هم خداوند را مى بینند، و خدا از ایشان بازخواست مى نماید. [[ابو نصر سراج طوسى]] (در گذشته در 370 ه) در کتاب خود «اللمع» آورده که از احمد بن سالم از معنى این حدیث پیغمبر (ص) پرسیدند که فرمود: «اطیب ما اکل الرجل من کسب یده»، یعنى: آنچه را که مرد از کسب دستش بخورد، گواراترین چیز است. | خداوند در روز [[قیامت|قیامت]] به صورت آدمى محمدى بر انس و جن و ملائکه و حیوانات ظاهر مى شود، و کافران هم خداوند را مى بینند، و خدا از ایشان بازخواست مى نماید. [[ابو نصر سراج طوسى]] (در گذشته در 370 ه) در کتاب خود «اللمع» آورده که از احمد بن سالم از معنى این حدیث پیغمبر (ص) پرسیدند که فرمود: «اطیب ما اکل الرجل من کسب یده»، یعنى: آنچه را که مرد از کسب دستش بخورد، گواراترین چیز است. | ||
احمد بن سالم گفت کسب [[سنت رسول اللّه (ص)]] و توکل حال او بوده است و از این جهت کسب را براى امت خود سنت قرار داده و از توکل ایشان چیزى نفرموده، زیرا آگاه به ضعف اراده آنان بوده است. در کتاب «الغنیه» آمده که سالمیه | احمد بن سالم گفت کسب [[سنت رسول اللّه (ص)]] و توکل حال او بوده است و از این جهت کسب را براى امت خود سنت قرار داده و از توکل ایشان چیزى نفرموده، زیرا آگاه به ضعف اراده آنان بوده است. در کتاب «الغنیه» آمده که سالمیه مىگفتند خداوند را رازى است که اگر آن را آشکار کند تدبیر باطل شود و [[انبیاء|انبیاء]] را نیز رازى، اگر آن را بازگویند [[نبوت]] باطل گردد و علما را نیز رازى، که اگر آن راآشکار کنند، علم باطل شود. | ||
در کتاب «اللمع» آمده که احمد بن سالم بر [[بایزید بسطامى|بایزید بسطامى]] به واسطه شطحیاتى که در حال فنا از او صادر می شد و | در کتاب «اللمع» آمده که احمد بن سالم بر [[بایزید بسطامى|بایزید بسطامى]] به واسطه شطحیاتى که در حال فنا از او صادر می شد و مىگفت سبحانى سبحانى، ما اعظم شانى سخت اعتراض مى کرد و این سخنان را کفر مى دانست. در «کشف المحجوب» آمده که اکثر سالمیه از [[حلولیه|حلولیه]] بوده اند.<ref>محمد جواد مشکور، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی،چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |