۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
جز (جایگزینی متن - 'می خواهد' به 'میخواهد') |
||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
محمد بن سلیمان می گوید: وقتی ابوایوب انصاری بر ما وارد شد و اطراق کرد، خدمتش رفتیم، قدری علوفه برای اسبش بردیم و گفتیم: ای ابوایوب! تو با همین شمشیری که همراه داری در رکاب رسول خدا (ع) با [[کفار]] جنگیدی؛ اکنون با مسلمانان می جنگی؟! گفت: رسول خدا ما را به جنگ با قاسطین و مارقین و ناکثین فرمان داد. من، طبق دستور او، با دو گره جنگ کردم و در آینده نیز با گروه سوم... در نهروان خواهم جنگید؛ ولی نمی دانم این در کجاست؟ ابوایوب در جنگ نهروان | محمد بن سلیمان می گوید: وقتی ابوایوب انصاری بر ما وارد شد و اطراق کرد، خدمتش رفتیم، قدری علوفه برای اسبش بردیم و گفتیم: ای ابوایوب! تو با همین شمشیری که همراه داری در رکاب رسول خدا (ع) با [[کفار]] جنگیدی؛ اکنون با مسلمانان می جنگی؟! گفت: رسول خدا ما را به جنگ با قاسطین و مارقین و ناکثین فرمان داد. من، طبق دستور او، با دو گره جنگ کردم و در آینده نیز با گروه سوم... در نهروان خواهم جنگید؛ ولی نمی دانم این در کجاست؟ ابوایوب در جنگ نهروان | ||
وقتی خوارج به بهانه های پوچ در محلی به نام «حرورا» توقف کردند، امیرمومنان به میان آن ها رفت تا شبهه هایشان را پاسخ دهد و آنان را به راه راست فراخواند. آن گاه پرچم امان را به دست ابوایوب انصاری سپرد تا هر که | وقتی خوارج به بهانه های پوچ در محلی به نام «حرورا» توقف کردند، امیرمومنان به میان آن ها رفت تا شبهه هایشان را پاسخ دهد و آنان را به راه راست فراخواند. آن گاه پرچم امان را به دست ابوایوب انصاری سپرد تا هر که میخواهد برگردد، خود را به ابوایوب رساند. ابوایوب فریاد برآورد: هر که به طرف این پرچم بیاید تا از بین این گروه بیرون رود ایمن خواهد بود. هشت هزار نفر از آن ها برگشتند. خوارج بر طغیان و سرکشی خود پای فشردند و منطقه را به قصد نهروان ترک گفتند. | ||
'''ابوایوب در میمنه''' | '''ابوایوب در میمنه''' |