۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'می گفت' به 'میگفت') |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
=نقل حدیث غدیر= | =نقل حدیث غدیر= | ||
ابوایوب انصاری از کسانی بود که در فرصت های مناسب، حدیث غدیر را برای مردم باز | ابوایوب انصاری از کسانی بود که در فرصت های مناسب، حدیث غدیر را برای مردم باز میگفت. بدین ترتیب، از امام علی (ع) دفاع میکرد. | ||
رباح بن حارث نخعی می گوید: من نزد امیرمؤمنان، علی (ع) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب دار از راه رسیدند و خطاب به حضرت گفتند: "سلام بر تو ای مولا و سرور ما". حضرت سلام آنان را پاسخ داد و سپس فرمود: "چگونه مرا مولای خود می خوانید؟ مگر نه اینکه شما گروهی اعراب بادیه نشینید؟" | رباح بن حارث نخعی می گوید: من نزد امیرمؤمنان، علی (ع) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب دار از راه رسیدند و خطاب به حضرت گفتند: "سلام بر تو ای مولا و سرور ما". حضرت سلام آنان را پاسخ داد و سپس فرمود: "چگونه مرا مولای خود می خوانید؟ مگر نه اینکه شما گروهی اعراب بادیه نشینید؟" | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
امیر [[شام]] در جنگ صفین برای ابوایوب انصاری نامه ای تهدید آمیز نوشت، اما ابوایوب بی اعتنا به تهدید، علی (ع) را در جنگ صفین یاری نمود و در رکاب حضرت با جان و دل جنگید. | امیر [[شام]] در جنگ صفین برای ابوایوب انصاری نامه ای تهدید آمیز نوشت، اما ابوایوب بی اعتنا به تهدید، علی (ع) را در جنگ صفین یاری نمود و در رکاب حضرت با جان و دل جنگید. | ||
[[علقمه]] و اسود می گویند: هنگامی که ابوایوب انصاری از جنگ صفین بازگشت، نزد او رفتیم و به وی گفتیم: "ای ابوایوب خداوند تو را گرامی داشت به اینکه محمد (ص) در مدینه به خانه تو آمد و ناقه او در خانه تو زانو زد و این برتری ویژه خدای تعالی برای تو بود و دیگران در آن نقشی ندارند. اما چه شد که تو شمشیر خود را برداشتی و به جنگ اهل شام که لا اله الا الله | [[علقمه]] و اسود می گویند: هنگامی که ابوایوب انصاری از جنگ صفین بازگشت، نزد او رفتیم و به وی گفتیم: "ای ابوایوب خداوند تو را گرامی داشت به اینکه محمد (ص) در مدینه به خانه تو آمد و ناقه او در خانه تو زانو زد و این برتری ویژه خدای تعالی برای تو بود و دیگران در آن نقشی ندارند. اما چه شد که تو شمشیر خود را برداشتی و به جنگ اهل شام که لا اله الا الله میگفتند، رفتی؟" | ||
ابوایوب گفت: "رسول خدا (ص) هرگز به ما [[دروغ]] نگفته است. او ما را به جنگ با سه طایفه در کنار علی (ع) فرمان داده بود: | ابوایوب گفت: "رسول خدا (ص) هرگز به ما [[دروغ]] نگفته است. او ما را به جنگ با سه طایفه در کنار علی (ع) فرمان داده بود: | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۸: | ||
[[یزید]] نیز در برابر، تهدید کرد که در سراسر خاک عرب، یک [[مسیحی]] را زنده و یک [[کلیسا]] را برپا نخواهد گزارد. این تهدید کارگر افتاد و رومیان را از نیّت خویش منصرف ساخت. ابن سعد نقل کرده است که قبر او آنچنان مورد احترام رومیان بود که گروهی از آنان خصوصاً درمواقع خشکسالی به زیارت گور او میرفتند و طلب باران میکردند. به گفته ابن عبدربه بعد ها بر روی گور او قبه ای ساخته شد که تا زمان وی بر جای بوده است. پس از آن تا ۸۵۷ق/ ۱۴۵۳م که ترکان عثمانی قسطنطنیه را تصرف کردند، قبر او ناشناخته بود. در این تاریخ مزار وی به وسیله آق شمس الدین شیخ الاسلام، افسانه گونه شناسانده شد. در ۸۶۳ق/ ۱۴۵۸م سلطان محمد دوم [[عثمانی]] مسجد و بارگاهی بر گور او ساخت و از آن پس بسیاری از بزرگان عثمانی در مجاورت آن به خاک سپرده شدند و سلاطین عثمانی به عنوانی آیینی تشریفاتی هنگام جلوس بر تخت سلطنت، بر تربت او حضور می یافتند و طی مراسمی خاص، شمشیر نیاکان خود را که موسوم به شمشیر عثمان بود، بر کمر می بستند. | [[یزید]] نیز در برابر، تهدید کرد که در سراسر خاک عرب، یک [[مسیحی]] را زنده و یک [[کلیسا]] را برپا نخواهد گزارد. این تهدید کارگر افتاد و رومیان را از نیّت خویش منصرف ساخت. ابن سعد نقل کرده است که قبر او آنچنان مورد احترام رومیان بود که گروهی از آنان خصوصاً درمواقع خشکسالی به زیارت گور او میرفتند و طلب باران میکردند. به گفته ابن عبدربه بعد ها بر روی گور او قبه ای ساخته شد که تا زمان وی بر جای بوده است. پس از آن تا ۸۵۷ق/ ۱۴۵۳م که ترکان عثمانی قسطنطنیه را تصرف کردند، قبر او ناشناخته بود. در این تاریخ مزار وی به وسیله آق شمس الدین شیخ الاسلام، افسانه گونه شناسانده شد. در ۸۶۳ق/ ۱۴۵۸م سلطان محمد دوم [[عثمانی]] مسجد و بارگاهی بر گور او ساخت و از آن پس بسیاری از بزرگان عثمانی در مجاورت آن به خاک سپرده شدند و سلاطین عثمانی به عنوانی آیینی تشریفاتی هنگام جلوس بر تخت سلطنت، بر تربت او حضور می یافتند و طی مراسمی خاص، شمشیر نیاکان خود را که موسوم به شمشیر عثمان بود، بر کمر می بستند. | ||
خانه ابوایّوب در مدینه نیز پیوسته مورد عنایت مسلمانان بوده است، چنانکه در آن جا مدرسه ای برای مذاهب اربعه ساخته شد که به شهابیه شهرت یافت و در آن، موضع فرود آمدن شتر پیامبر (ص) را که بدان مَبروکه | خانه ابوایّوب در مدینه نیز پیوسته مورد عنایت مسلمانان بوده است، چنانکه در آن جا مدرسه ای برای مذاهب اربعه ساخته شد که به شهابیه شهرت یافت و در آن، موضع فرود آمدن شتر پیامبر (ص) را که بدان مَبروکه میگفتند، مشخص ساخته و بدان تبرک می جستند. | ||
=منبع= | =منبع= |