بررسی ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می باشد' به 'می‌باشد'
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می باشد' به 'می‌باشد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱: خط ۱:
'''ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] نگاشته شده است. در این مقاله موضوع امکان تفسیر [[قرآن]] و یا عدم ان به تحلیل و نقد گذارده شده است. در واقع در مقابل دیدگاه قائلین به امکان فهم پذیری قرآن و تفسیر آن ،  بعضی با استناد به برخی ادله – نقلی و عقلی – اظهار می دارند که قرآن کریم برای انسان های عادی قابل فهم نبوده و اغلب انان  مدعی هستند که  قرآن تنها بوسیله [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله وسلم) و  [[اهل بیت]] ایشان (علیهم السلام) قابل درک می باشد. دراین فصل  به نقد و بررسی ادله اینان می پردازیم:  
'''ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] نگاشته شده است. در این مقاله موضوع امکان تفسیر [[قرآن]] و یا عدم ان به تحلیل و نقد گذارده شده است. در واقع در مقابل دیدگاه قائلین به امکان فهم پذیری قرآن و تفسیر آن ،  بعضی با استناد به برخی ادله – نقلی و عقلی – اظهار می دارند که قرآن کریم برای انسان های عادی قابل فهم نبوده و اغلب انان  مدعی هستند که  قرآن تنها بوسیله [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله وسلم) و  [[اهل بیت]] ایشان (علیهم السلام) قابل درک می‌باشد. دراین فصل  به نقد و بررسی ادله اینان می پردازیم:  


===1-روایات===
===1-روایات===


روایاتی که قائلین به فهم ناپذیری قرآن بدان استناد می‌کنند به چهار طائفه می‌باشند  :  
روایاتی که قائلین به فهم ناپذیری قرآن بدان استناد می‌کنند به چهار طائفه می‌باشند  :  
طائفه اول :  روایاتی که مفادشان نهی از تفسیر به رای قرآن می باشد .
طائفه اول :  روایاتی که مفادشان نهی از تفسیر به رای قرآن می‌باشد .
طائفه دوم  :  روایاتی که تفسیر قرآن  را مختص به  پیامبر ص و اهل بیت ع می داند .
طائفه دوم  :  روایاتی که تفسیر قرآن  را مختص به  پیامبر ص و اهل بیت ع می داند .
طائفه سوم :  روایاتی که  ورود عقل  را  در تفسیر قرآن ناصواب می داند :
طائفه سوم :  روایاتی که  ورود عقل  را  در تفسیر قرآن ناصواب می داند :
خط ۱۴: خط ۱۴:




برخی از روایات طائفه اول به شرح ذیل می باشد :  
برخی از روایات طائفه اول به شرح ذیل می‌باشد :  
عن أبی عبدالله ( علیه السلام ) قال : سئل عن الحکومة فقال : من حکم برأیه بین اثنین فقد کفر ، ومن فسر برأیه آیة من کتاب الله فقد کفر - .
عن أبی عبدالله ( علیه السلام ) قال : سئل عن الحکومة فقال : من حکم برأیه بین اثنین فقد کفر ، ومن فسر برأیه آیة من کتاب الله فقد کفر - .
عن أبی عبدالله ( علیه السلام قال : من فسر القرآن برأیه ، إن أصاب لم یوجر ، وإن أخطأ خر أبعد من السماء .  
عن أبی عبدالله ( علیه السلام قال : من فسر القرآن برأیه ، إن أصاب لم یوجر ، وإن أخطأ خر أبعد من السماء .  
خط ۲۵: خط ۲۵:


عن أبی جعفر ( علیه السلام  قال : ما علمتم فقولوا : وما لم تعلموا فقولوا : الله أعلم ، فان الرجل ینتزع الآیة فیخر فیها أبعد ما بین السماء والأرض .  
عن أبی جعفر ( علیه السلام  قال : ما علمتم فقولوا : وما لم تعلموا فقولوا : الله أعلم ، فان الرجل ینتزع الآیة فیخر فیها أبعد ما بین السماء والأرض .  
در منابع اهل سنت نیز روایات ناهیه از تفسیر به رای امده است که برخی از انها بشرح ذیل می باشد :
در منابع اهل سنت نیز روایات ناهیه از تفسیر به رای امده است که برخی از انها بشرح ذیل می‌باشد :


عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال ( من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوأ مقعده من النار )   
عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال ( من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوأ مقعده من النار )   
خط ۷۱: خط ۷۱:




2-در فهم قرآن باید از متن قرآن بهره گرفت – تفسیر قرآن به قرآن -ایشان روش فهم قرآن  را متفاوت با سائر روشها دانسته و معتقد است  روش فهم قرآن مختص به قرآن می باشد بدین معنا که  ایات قرآن همگی به هم پیوسته بوده و در فهم ان  فقط باید از متن قرآن بهره گرفت  بعبارت دیگر منهی عنه  در روایات  مذکور  -روایات ناهی از تفسیر به رای –  طریق و روش  فهم متعارف  در قرآن است  ..   
2-در فهم قرآن باید از متن قرآن بهره گرفت – تفسیر قرآن به قرآن -ایشان روش فهم قرآن  را متفاوت با سائر روشها دانسته و معتقد است  روش فهم قرآن مختص به قرآن می‌باشد بدین معنا که  ایات قرآن همگی به هم پیوسته بوده و در فهم ان  فقط باید از متن قرآن بهره گرفت  بعبارت دیگر منهی عنه  در روایات  مذکور  -روایات ناهی از تفسیر به رای –  طریق و روش  فهم متعارف  در قرآن است  ..   


3-منهی عنه در روایات مذکور ، استقلال در فهم و اعتماد مفسر به فهم خود و عدم مراجعه به متن قرآن می باشد .  
3-منهی عنه در روایات مذکور ، استقلال در فهم و اعتماد مفسر به فهم خود و عدم مراجعه به متن قرآن می‌باشد .  
ایشان بعد از بیان وجوه دهگانه در مفهوم تفسیربه رای در روایات  ،  پاسخ  به انها را  بدلیل واضح البطلان  بودنشان ، لازم نمی داند .   
ایشان بعد از بیان وجوه دهگانه در مفهوم تفسیربه رای در روایات  ،  پاسخ  به انها را  بدلیل واضح البطلان  بودنشان ، لازم نمی داند .   


خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
دیدگاه محقق اردبیلی در زبده البیان فی احکام القرآن   
دیدگاه محقق اردبیلی در زبده البیان فی احکام القرآن   
   
   
ایشان معتقد است مراد از روایات ناهیه  از تفسیر به رای ، یقین به فهم خود  از ایاتی است که دلیلی بر اثبات ان وجود نداشته و مستند ان فقط استحسانات عقلی می باشد :  
ایشان معتقد است مراد از روایات ناهیه  از تفسیر به رای ، یقین به فهم خود  از ایاتی است که دلیلی بر اثبات ان وجود نداشته و مستند ان فقط استحسانات عقلی می‌باشد :  
مراد از تفسیر به رای ممنوع ان است ک بدون دلیل به مراد از لفظی که ظهور در معنائی خاص ندارد حکم کنیم .  
مراد از تفسیر به رای ممنوع ان است ک بدون دلیل به مراد از لفظی که ظهور در معنائی خاص ندارد حکم کنیم .  


خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


ایشان در کتاب " مقدمه التفسیر" بعد از بیان  مراحل تفسیر قرآن : 1- تفسیرقرآن به قرآن 2-  تفسیر قرآن به سنت  3- تفسیر قرآن به قول صحابه 4- تفسیرقرآن به روایات  تابعین ،  تحت عنوان  "فصل [تفسیر القرآن بمجرد الرأی] "این نوع تفسیر را در مقابل تفسیر اثری دانسته و در بطلان ان اظهار می‌دارد :  
ایشان در کتاب " مقدمه التفسیر" بعد از بیان  مراحل تفسیر قرآن : 1- تفسیرقرآن به قرآن 2-  تفسیر قرآن به سنت  3- تفسیر قرآن به قول صحابه 4- تفسیرقرآن به روایات  تابعین ،  تحت عنوان  "فصل [تفسیر القرآن بمجرد الرأی] "این نوع تفسیر را در مقابل تفسیر اثری دانسته و در بطلان ان اظهار می‌دارد :  
تفسیر قرآن لازم است بر اساس علم صورت گیرد نه ظن و رای ؛ از اینرو تفسیر به رای را که در مقابل تفسیر اثری  است مردود و حرام می باشد .
تفسیر قرآن لازم است بر اساس علم صورت گیرد نه ظن و رای ؛ از اینرو تفسیر به رای را که در مقابل تفسیر اثری  است مردود و حرام می‌باشد .
ایشان در این زمینه به روایات زیادی استشهاد می کند که مفادشان  توقف صحابه در تفسیر ایاتی است که پیرامون ان روایتی بدست شان نرسیده است نظیر روایت : عن إبراهیم التیمی؛ أن أبا بکر الصدیق سئل عن قوله : {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } [ عبس : 31 ] فقال : أی سماء تظلنی، وأی أرض تقلنی، إن أنا قلت فی کتاب اللّه ما لا أعلم ؟ منقطع وقال أبو عبید أیضًا : حدثنا یزید، عن حمید، عن أنس؛ أن عمر بن الخطاب قرأ على المنبر : {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } فقال : هذه الفاکهة قد عرفناها فما الأبُّ ؟ ثم رجع إلى نفسه فقال : إن هذا لهو التکلف یا عمر ..   
ایشان در این زمینه به روایات زیادی استشهاد می کند که مفادشان  توقف صحابه در تفسیر ایاتی است که پیرامون ان روایتی بدست شان نرسیده است نظیر روایت : عن إبراهیم التیمی؛ أن أبا بکر الصدیق سئل عن قوله : {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } [ عبس : 31 ] فقال : أی سماء تظلنی، وأی أرض تقلنی، إن أنا قلت فی کتاب اللّه ما لا أعلم ؟ منقطع وقال أبو عبید أیضًا : حدثنا یزید، عن حمید، عن أنس؛ أن عمر بن الخطاب قرأ على المنبر : {وَفَاکِهَةً وَأَبًّا } فقال : هذه الفاکهة قد عرفناها فما الأبُّ ؟ ثم رجع إلى نفسه فقال : إن هذا لهو التکلف یا عمر ..   


خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:




دقت در گفتار ابن تیمیه بیانگر این است که دیدگاه ایشان  از جهاتی به دیدگاه علامه طباطبائی شباهت دارد از جهت انکه در گفتار ابن تیمیه -همانطور که در ادامه بحث می‌آید - در مراحل تفسیر قرآن امده است که برترین روش تفسیر ،  تفسیر قرآن به قرآن می باشد و تنها در صورت عدم  امکان این طریق - تفسیر قرآن به قرآن -  لازم است به روایات تفسیریه یا قول صحابه و تابعین مراجعه گردد .  
دقت در گفتار ابن تیمیه بیانگر این است که دیدگاه ایشان  از جهاتی به دیدگاه علامه طباطبائی شباهت دارد از جهت انکه در گفتار ابن تیمیه -همانطور که در ادامه بحث می‌آید - در مراحل تفسیر قرآن امده است که برترین روش تفسیر ،  تفسیر قرآن به قرآن می‌باشد و تنها در صورت عدم  امکان این طریق - تفسیر قرآن به قرآن -  لازم است به روایات تفسیریه یا قول صحابه و تابعین مراجعه گردد .  
بدیهی است  این گفتار شبیه دیدگاه  علامه طباطبائی است که  ذیل روایات ناهیه از تفسیر به رای نقل گردید که برترین روش تفسیرقرآن ،  تفسیر قرآن بقرآن است .
بدیهی است  این گفتار شبیه دیدگاه  علامه طباطبائی است که  ذیل روایات ناهیه از تفسیر به رای نقل گردید که برترین روش تفسیرقرآن ،  تفسیر قرآن بقرآن است .


===ب- روایات طائفه دوم : روایاتی که تفسیر قرآن  را مختص به  پیامبر ص و اهل بیت ع می داند .===  
===ب- روایات طائفه دوم : روایاتی که تفسیر قرآن  را مختص به  پیامبر ص و اهل بیت ع می داند .===  


روایات این طائفه علاوه بر اینکه مفادشان لزوم مراجعه به اهل بیت در تفسیر قرآن می باشد بیانگر ان است  که فقط مخاطبین اصلی قرآن قادر به  فهم قرآن بوده و  اینان نیز منحصر به  پیامبر ص و معصومین  می‌باشند .     
روایات این طائفه علاوه بر اینکه مفادشان لزوم مراجعه به اهل بیت در تفسیر قرآن می‌باشد بیانگر ان است  که فقط مخاطبین اصلی قرآن قادر به  فهم قرآن بوده و  اینان نیز منحصر به  پیامبر ص و معصومین  می‌باشند .     


   
   
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:




در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که علم به تنزیل و تاویل قرآن فقط در اختیار پیامبر ص و معصومین ع می باشد : « إن الله علم نبیه ( صلى الله علیه وآله ) التنزیل والتأویل ، فعلمه رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) علیا ( علیه السلام ) قال : وعلمنا والله   
در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که علم به تنزیل و تاویل قرآن فقط در اختیار پیامبر ص و معصومین ع می‌باشد : « إن الله علم نبیه ( صلى الله علیه وآله ) التنزیل والتأویل ، فعلمه رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) علیا ( علیه السلام ) قال : وعلمنا والله   
طبرسی در مجمع البیان نیز مدعی وجود اخبار صحیح از اهل بیت ع در عدم جواز تفسیر بدون بیان روائی از معصومین ع  می باشد : أن الخبر قد صح عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم وعن الأئمة القائمین مقامه ( علیه السلام ) أن تفسیر القرآن لا یجوز إلا بالأثر الصحیح والنص الصریح  .
طبرسی در مجمع البیان نیز مدعی وجود اخبار صحیح از اهل بیت ع در عدم جواز تفسیر بدون بیان روائی از معصومین ع  می‌باشد : أن الخبر قد صح عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم وعن الأئمة القائمین مقامه ( علیه السلام ) أن تفسیر القرآن لا یجوز إلا بالأثر الصحیح والنص الصریح  .
اخباریین با تمسک به روایات مذکور، تفسیر و فهم قرآن را مختص به پیامبر ص و اهل بیت ع دانسته و غیر انان را مجاز در فهم قرآن نمی دانند . در برابر اینان اعلام شیعی معتقدند این روایات بیانگر ان است که  فهم جامع  قرآن  مختص ائمه علیهم السلام  بوده  و با امکان فهم فی الجمله غیر معصومین نسبت به قرآن منافات نخواهد داشت  . دراینجا گفتار برخی از اعلام شیعی را در این زمینه بیان می کنیم     
اخباریین با تمسک به روایات مذکور، تفسیر و فهم قرآن را مختص به پیامبر ص و اهل بیت ع دانسته و غیر انان را مجاز در فهم قرآن نمی دانند . در برابر اینان اعلام شیعی معتقدند این روایات بیانگر ان است که  فهم جامع  قرآن  مختص ائمه علیهم السلام  بوده  و با امکان فهم فی الجمله غیر معصومین نسبت به قرآن منافات نخواهد داشت  . دراینجا گفتار برخی از اعلام شیعی را در این زمینه بیان می کنیم     


خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
گفتارعالمان شیعی  در زمینه اخبار طائفه دوم  
گفتارعالمان شیعی  در زمینه اخبار طائفه دوم  
ایه الله خوئی :  
ایه الله خوئی :  
ایشان در کتاب " البیان فی تفسیر القرآن  " درپاسخ به مرسله شعیب بن انس  که فهم قرآن را مختص به اهل بیت ع می داند اظهار می‌دارد این نوع روایات بیانگر ان است که فهم جامع  و کامل قرآن مختص به انان می باشد . بدیهی است  این  امر منافاتی با جواز و امکان فهم دیگران  نسبت به مراتب دیگر قرآن نخواهد داشت  .  
ایشان در کتاب " البیان فی تفسیر القرآن  " درپاسخ به مرسله شعیب بن انس  که فهم قرآن را مختص به اهل بیت ع می داند اظهار می‌دارد این نوع روایات بیانگر ان است که فهم جامع  و کامل قرآن مختص به انان می‌باشد . بدیهی است  این  امر منافاتی با جواز و امکان فهم دیگران  نسبت به مراتب دیگر قرآن نخواهد داشت  .  
ایشان در زمینه روایت دوم – روایت زید شحام -  که فهم قرآن را مختص به من خوطب به می داند  معتقدند :  مراد از ان ،  تفسیر بمعنای کشف القناع می باشد بنابر این  روایت مذکور منافاتی با امکان  فهم ظواهر قرآن  برای غیر معصومین  نخواهد داشت .   
ایشان در زمینه روایت دوم – روایت زید شحام -  که فهم قرآن را مختص به من خوطب به می داند  معتقدند :  مراد از ان ،  تفسیر بمعنای کشف القناع می‌باشد بنابر این  روایت مذکور منافاتی با امکان  فهم ظواهر قرآن  برای غیر معصومین  نخواهد داشت .   




نکته مهم :باید گفت  در روایت زید شحام گرچه واژه تفسیر ذکر شده است- إن کنت إنما فسرت القرآن من تلقاء نفسک فقد هلکت وأهلکت وإن کنت قد أخذته من الرجال فقد هلکت وأهلکت ،-اما این امر دلیل بر اختصاص تفسیر قرآن  به معصومین ع نخواهد بود چون :  
نکته مهم :باید گفت  در روایت زید شحام گرچه واژه تفسیر ذکر شده است- إن کنت إنما فسرت القرآن من تلقاء نفسک فقد هلکت وأهلکت وإن کنت قد أخذته من الرجال فقد هلکت وأهلکت ،-اما این امر دلیل بر اختصاص تفسیر قرآن  به معصومین ع نخواهد بود چون :  


اولا تفسیر قرآن دارای مراتبی است که عالیترین مراتب ان مختص اهل بیت ع می باشد . بدیهی است مطلب ذکر شده  با امکان فهم مراتب دیگر تفسیر برای غیر معصومین ع قابل جمع  می باشد .
اولا تفسیر قرآن دارای مراتبی است که عالیترین مراتب ان مختص اهل بیت ع می‌باشد . بدیهی است مطلب ذکر شده  با امکان فهم مراتب دیگر تفسیر برای غیر معصومین ع قابل جمع  می‌باشد .




خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
ایشان  در رد تمسک اخباریین به  روایات مذکور،  پاسخ های متعددی می‌دهد که عبارتند از :
ایشان  در رد تمسک اخباریین به  روایات مذکور،  پاسخ های متعددی می‌دهد که عبارتند از :
1-روایات مذکور نهی از عمل به ظواهر قرآن بعد از فحص از مخصص و ناسخ و ...نمی کند چون  تفسیر رفع  ابهام از امری مشکل است وعمل به ظواهر  تفسیر نخواهد بود  .
1-روایات مذکور نهی از عمل به ظواهر قرآن بعد از فحص از مخصص و ناسخ و ...نمی کند چون  تفسیر رفع  ابهام از امری مشکل است وعمل به ظواهر  تفسیر نخواهد بود  .
2- گفتار اخباریین در تمسک به احادیث مذکور با روایاتی نظیر حدیث ثقلین و حدیث عرض اخبار به قرآن و...که بیانگر جواز عمل به ظواهر قرآن برای  غیر معصومین بوده و مسلمانان  مکلفند صحت و سقم روایات را با قرآن بسنجند معارض می باشد .  
2- گفتار اخباریین در تمسک به احادیث مذکور با روایاتی نظیر حدیث ثقلین و حدیث عرض اخبار به قرآن و...که بیانگر جواز عمل به ظواهر قرآن برای  غیر معصومین بوده و مسلمانان  مکلفند صحت و سقم روایات را با قرآن بسنجند معارض می‌باشد .  




3- ادعای اخباریین با سیره ائمه در تعلیم شیوه استنباط احکام از قرآن به دیگران نیز معارض می باشد . چون سیره عملی اهل بیت ع بخوبی بیانگر ان است که غیر معصوم نیز می تواند احکام الهی را از قرآن استنباط نماید همانگونه که ائمه علیهم السلام شیوه استنباط حکم  مسح بر قسمتی از سر- را در وضوء -و نیز مسح بر جبیره را -در هنگامی که مسح بر عضوپوشیده از جبیره ممکن نیست- به شیعیان شان تعلیم دادند .  
3- ادعای اخباریین با سیره ائمه در تعلیم شیوه استنباط احکام از قرآن به دیگران نیز معارض می‌باشد . چون سیره عملی اهل بیت ع بخوبی بیانگر ان است که غیر معصوم نیز می تواند احکام الهی را از قرآن استنباط نماید همانگونه که ائمه علیهم السلام شیوه استنباط حکم  مسح بر قسمتی از سر- را در وضوء -و نیز مسح بر جبیره را -در هنگامی که مسح بر عضوپوشیده از جبیره ممکن نیست- به شیعیان شان تعلیم دادند .  




خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:




نتیجه انکه دلالت  طائفه دوم نیز بر عدم جواز و امکان  فهم قرآن برای غیر معصومین تمام نمی باشد .  
نتیجه انکه دلالت  طائفه دوم نیز بر عدم جواز و امکان  فهم قرآن برای غیر معصومین تمام نمی‌باشد .  


===ج- روایات طائفه سوم :  روایاتی که  ورود عقل  را  در تفسیر قرآن ناصواب می داند===
===ج- روایات طائفه سوم :  روایاتی که  ورود عقل  را  در تفسیر قرآن ناصواب می داند===


   
   
برخی از روایات این طائفه به شرح ذیل می باشد :  
برخی از روایات این طائفه به شرح ذیل می‌باشد :  
جابر از امام صادق ع نقل می کند که ان حضرت فرمود : ای جابر قرآن –معانی- بطنی است و برای بطن ان نیز ظهری است و هیچ امری به اندازه قرآن از عقول بشر دورتر نست – و عقل بشر بدان نمی رسد – گاه ایه در قرآن دیده می‌شود که هریک از  ابتدا و میانه و اخرش پیرامون مطلبی است در حالی که همه اجزاء  ان ایه در واقع بهم پیوستگی داشته و هماهنگ با هم می باشد
جابر از امام صادق ع نقل می کند که ان حضرت فرمود : ای جابر قرآن –معانی- بطنی است و برای بطن ان نیز ظهری است و هیچ امری به اندازه قرآن از عقول بشر دورتر نست – و عقل بشر بدان نمی رسد – گاه ایه در قرآن دیده می‌شود که هریک از  ابتدا و میانه و اخرش پیرامون مطلبی است در حالی که همه اجزاء  ان ایه در واقع بهم پیوستگی داشته و هماهنگ با هم می‌باشد




در روایتی دیگر امام صادق ع به معلی بن خنیس فرمود : مطالبی که از قرآن فهمیده ای منطبق با حقیقت قرآن نیست همانا قرآن مشتمل بر اموری است که فقط عده ای خاص قادر به درک ان هستند همانگونه که پیامبر ص فرمود : برای عقول عالمان تفسیرهیچ امری دورتر از تفسیر قرآن نمی باشد ..  
در روایتی دیگر امام صادق ع به معلی بن خنیس فرمود : مطالبی که از قرآن فهمیده ای منطبق با حقیقت قرآن نیست همانا قرآن مشتمل بر اموری است که فقط عده ای خاص قادر به درک ان هستند همانگونه که پیامبر ص فرمود : برای عقول عالمان تفسیرهیچ امری دورتر از تفسیر قرآن نمی‌باشد ..  
در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که : هیچ امر اختلافی نیست مگر اینکه در قرآن حقیقت ان – قول حق -  بیان شده است اما در دسترس عقول بشری نمی باشد.  .
در روایتی دیگر از امام صادق ع نقل شده است که : هیچ امر اختلافی نیست مگر اینکه در قرآن حقیقت ان – قول حق -  بیان شده است اما در دسترس عقول بشری نمی‌باشد.  .
قائلیین به فهم ناپذیری قرآن برای غیر معصومین معتقدند بر اساس روایات مذکور، درک معارف قرآن از قلمرو عقل خارج بوده و در این امر لازم است به اهلش – معصومین -  مراجعه نمود .  
قائلیین به فهم ناپذیری قرآن برای غیر معصومین معتقدند بر اساس روایات مذکور، درک معارف قرآن از قلمرو عقل خارج بوده و در این امر لازم است به اهلش – معصومین -  مراجعه نمود .  


خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:


ایشان در نفی  ادعای کسانی که حدیث ثقلین را مانع  توانائی عقل درفهم قرآن دانسته و تنها راه درک معارف قرآنی را مراجعه به اهل بیت می دانند می‌نویسد:  بر اساس حدیث ثقلین ، اهل بیت ع راهنما و دلیل در فهم قرآن هستند بدین معنا که انان روش صحیح  استفاده و مراجعه به قرآن را به دیگران تعلیم می دهند نظیر روایاتی که پیامبر ص  و اهل بیت ع مردم را به تدبر در قرآن  دعوت نموده و از انان می‌خواهد  روایات نقل شده از انان را به قرآن عرضه کنند تا صحت و سقم انها روشن گردد.  
ایشان در نفی  ادعای کسانی که حدیث ثقلین را مانع  توانائی عقل درفهم قرآن دانسته و تنها راه درک معارف قرآنی را مراجعه به اهل بیت می دانند می‌نویسد:  بر اساس حدیث ثقلین ، اهل بیت ع راهنما و دلیل در فهم قرآن هستند بدین معنا که انان روش صحیح  استفاده و مراجعه به قرآن را به دیگران تعلیم می دهند نظیر روایاتی که پیامبر ص  و اهل بیت ع مردم را به تدبر در قرآن  دعوت نموده و از انان می‌خواهد  روایات نقل شده از انان را به قرآن عرضه کنند تا صحت و سقم انها روشن گردد.  
ایشان در ادامه اظهار می دارند که بسیاری از روایات تفسیریه - وارد شده  از ناحیه ائمه ع-  نیز  بیانگر ان  است که به مخاطبین خویش شیوه صحیح استنباط و برداشت معارف  قرآنی را بیاموزند همانگونه که برخی روایات با صراحت کسانی را که معتقد به عدم  امکان بهره گیری عقل ازقرآن را می باشد در زمره  هلاک شوندگان می داند .  
ایشان در ادامه اظهار می دارند که بسیاری از روایات تفسیریه - وارد شده  از ناحیه ائمه ع-  نیز  بیانگر ان  است که به مخاطبین خویش شیوه صحیح استنباط و برداشت معارف  قرآنی را بیاموزند همانگونه که برخی روایات با صراحت کسانی را که معتقد به عدم  امکان بهره گیری عقل ازقرآن را می‌باشد در زمره  هلاک شوندگان می داند .  
بنظرمی رسد بهترین طریق جمع بین روایات مذکور بیان علامه طباطبائی است که ذکر گردید .  
بنظرمی رسد بهترین طریق جمع بین روایات مذکور بیان علامه طباطبائی است که ذکر گردید .  


خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
دیدگاه ملاصالح مازندرانی در شرح  روایت مذکور :  
دیدگاه ملاصالح مازندرانی در شرح  روایت مذکور :  
ایشان  دو احتمال را در معنای حدیث مذکور مطرح نموده و براساس ان ، ضرب القرآن بعضه ببعض را امری ناصواب درشیوه فهم قرآن می داند :  
ایشان  دو احتمال را در معنای حدیث مذکور مطرح نموده و براساس ان ، ضرب القرآن بعضه ببعض را امری ناصواب درشیوه فهم قرآن می داند :  
احتمال اول : ایات قرآن ضد یکدیگر جلوه داده شده  و بوسیله قرآن ، قرآن نقض گردد  . این امر سبب استخفاف قرآن بوده و مستلزم کفر می باشد .
احتمال اول : ایات قرآن ضد یکدیگر جلوه داده شده  و بوسیله قرآن ، قرآن نقض گردد  . این امر سبب استخفاف قرآن بوده و مستلزم کفر می‌باشد .
احتمال دوم : در موارد مجمل ، مطلق عموم ، متشابه و امور مشابه ان بدون استناد و قرائن روشن ، به رای شخصی عمل گردد .،  
احتمال دوم : در موارد مجمل ، مطلق عموم ، متشابه و امور مشابه ان بدون استناد و قرائن روشن ، به رای شخصی عمل گردد .،  


خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
==2-دلیل عقلی قائلین  بر فهم ناپذیری قرآن  : خطاپذیری عقل==
==2-دلیل عقلی قائلین  بر فهم ناپذیری قرآن  : خطاپذیری عقل==
   
   
مهمترین دلیل قائلین بر عدم امکان تفسیر قرآن خطا پذیری عقل می باشد . اینان معتقدند عدم احاطه عقل به مسائل گوناگون و امکان خطاپذیری ان موجب سلب  اعتماد به احکام و برداشتهای عقلی می‌گردد .  
مهمترین دلیل قائلین بر عدم امکان تفسیر قرآن خطا پذیری عقل می‌باشد . اینان معتقدند عدم احاطه عقل به مسائل گوناگون و امکان خطاپذیری ان موجب سلب  اعتماد به احکام و برداشتهای عقلی می‌گردد .  
باید گفت دلیل مذکور – خطاپذیری عقل – را  به دو گونه می توان تقریر کرد :   
باید گفت دلیل مذکور – خطاپذیری عقل – را  به دو گونه می توان تقریر کرد :   


خط ۲۶۰: خط ۲۶۰:
ایشان قلمرو ناتوانی عقل در فهم معارف دینی را علاوه بر فروعات دینی ، نسبت به اصول اعتقادی نیز پذیرفته و معتقد است در فهم اصول دین نیز باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها به دلائل عقلی که در قرآن -یا سنت- ذکر شده است می توان اعتماد نمود .  
ایشان قلمرو ناتوانی عقل در فهم معارف دینی را علاوه بر فروعات دینی ، نسبت به اصول اعتقادی نیز پذیرفته و معتقد است در فهم اصول دین نیز باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها به دلائل عقلی که در قرآن -یا سنت- ذکر شده است می توان اعتماد نمود .  
از منظر ایشان عقل درفهم دین  به تنهائی قابل اعتماد نبوده و لازم است در این توع امور از قرآن و سنت نیز بهره گرفت .
از منظر ایشان عقل درفهم دین  به تنهائی قابل اعتماد نبوده و لازم است در این توع امور از قرآن و سنت نیز بهره گرفت .
ایشان در تبیین بیشتر دیدگاه ابن تیمیه  می‌نویسد : عقل بدون نقل قادربه درک حقائق دینی نمی باشد بنابر این عقل حتی در مقدمات استدلالش تابع قرآن بوده و تاویل قرآن نیز فقط بوسیله قرآن انجام می گیرد.–     
ایشان در تبیین بیشتر دیدگاه ابن تیمیه  می‌نویسد : عقل بدون نقل قادربه درک حقائق دینی نمی‌باشد بنابر این عقل حتی در مقدمات استدلالش تابع قرآن بوده و تاویل قرآن نیز فقط بوسیله قرآن انجام می گیرد.–     
    
    
ملا امین استرابادی   
ملا امین استرابادی   
    
    
ایشان در الفوائد المدنیه بعد از بیان مقدماتی ، خطاپذیری عقل را علت اصلی عدم توانائی عقل در فهم معارف دینی می داند :  
ایشان در الفوائد المدنیه بعد از بیان مقدماتی ، خطاپذیری عقل را علت اصلی عدم توانائی عقل در فهم معارف دینی می داند :  
ایشان معتقد است منشا خطا در استنباطات عقلی یا از جهت صورت استدلال ویا از جهت مواد تشکیل دهنده ان می باشد .در علوم نظری نظیر ریاضیات امکان خطا بسیار اندک است  چون بوسیله رعایت قواعد منطق می توان مانع بروز خطا در صورت استدلال گردید.
ایشان معتقد است منشا خطا در استنباطات عقلی یا از جهت صورت استدلال ویا از جهت مواد تشکیل دهنده ان می‌باشد .در علوم نظری نظیر ریاضیات امکان خطا بسیار اندک است  چون بوسیله رعایت قواعد منطق می توان مانع بروز خطا در صورت استدلال گردید.
از طرفی چون مواد تشکیل دهنده قیاسات در این نوع علوم امور قریب به حس می باشد می توان از خطا در انها نیز اجتناب نمود اما درعلوم دینی هر چند می توان از بروز خطا  در صورت استدلال اجتناب نمود اما بدلیل انکه مقدمات بکار رفته در انها امور غیر حسی یا بعید ازحس بوده و عقل قادر به درک صحیح انها نیست از اینرو امکان خطا در ان بسیار است .   
از طرفی چون مواد تشکیل دهنده قیاسات در این نوع علوم امور قریب به حس می‌باشد می توان از خطا در انها نیز اجتناب نمود اما درعلوم دینی هر چند می توان از بروز خطا  در صورت استدلال اجتناب نمود اما بدلیل انکه مقدمات بکار رفته در انها امور غیر حسی یا بعید ازحس بوده و عقل قادر به درک صحیح انها نیست از اینرو امکان خطا در ان بسیار است .   




ایشان بعد از بیان مقدماتی – نسبتا طولانی – چنین نتیجه می گیرد  که تنها راه  برای اجتناب از خطا در استنباطات دینی تمسک به گفتار اهل بیت ع می باشد چون در تمسک به گفتار انان  – بدلیل عصمت شان - قطعا طریق صواب را پیموده  و مایه اطمینان خواهد بود  در حالی که با تمسک به غیر انان  چنین اطمینانی حاصل نمی‌گردد .  
ایشان بعد از بیان مقدماتی – نسبتا طولانی – چنین نتیجه می گیرد  که تنها راه  برای اجتناب از خطا در استنباطات دینی تمسک به گفتار اهل بیت ع می‌باشد چون در تمسک به گفتار انان  – بدلیل عصمت شان - قطعا طریق صواب را پیموده  و مایه اطمینان خواهد بود  در حالی که با تمسک به غیر انان  چنین اطمینانی حاصل نمی‌گردد .  


ایشان در ادامه نکاتی را در زمینه دلیل برعصمت ائمه ع و عدم جواز اعتماد به ادله ظنی بیان می‌کنند .  
ایشان در ادامه نکاتی را در زمینه دلیل برعصمت ائمه ع و عدم جواز اعتماد به ادله ظنی بیان می‌کنند .  
خط ۲۹۳: خط ۲۹۳:




از جمله کسانی که در ایران  مروج چنین  اندیشه ای هستند  مجتهد شبستری  و دکتر سروش می باشد . اینان  با پذیرش  هرمنوتیک در قرآن  و سنت معتقدند فهم  صحیح  و اطمینان بخش  از قرآن  و سنت ممکن نیست .
از جمله کسانی که در ایران  مروج چنین  اندیشه ای هستند  مجتهد شبستری  و دکتر سروش می‌باشد . اینان  با پذیرش  هرمنوتیک در قرآن  و سنت معتقدند فهم  صحیح  و اطمینان بخش  از قرآن  و سنت ممکن نیست .




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش