پرش به محتوا

بررسی ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد'
جز (جایگزینی متن - 'می باشند' به 'می‌باشند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۷: خط ۵۷:
===دیدگاه مفسرین فریقین نسبت به اخبار نهی از تفسیر به رایبعد از بیان اجمالی  مفاد روایات ناهیه از تفسیر به رای ، اینک به بیان دیدگاه مفسرین فریقین در این زمینه می پردازیم :===
===دیدگاه مفسرین فریقین نسبت به اخبار نهی از تفسیر به رایبعد از بیان اجمالی  مفاد روایات ناهیه از تفسیر به رای ، اینک به بیان دیدگاه مفسرین فریقین در این زمینه می پردازیم :===
دیدگاه طبرسی در مجمع البیان در زمینه اخبار ناهیه از تفسیربه رای  
دیدگاه طبرسی در مجمع البیان در زمینه اخبار ناهیه از تفسیربه رای  
ایشان بعد از بیان  دلیل قائلین به لزوم مراجعه به روایات در تفسیر قرآن - از جمله روایات ناهیه از تفسیر به رای در قرآن-  در رد دلیل مذکور  می نویسد :با عنایت به ایات متعدد قرآن که بیانگر لزوم تدبر در ایات بوده و نیز روایات لزوم عرض احادیث به قرآن ، مراد از تفسیر به رای منهی عنه درروایات ان است که انسان قرآن را بدون توجه به شواهد و قرائن، به رای خودش حمل نماید . بنابر این  بر اساس روایات ناهیه از تفسیربه رای ، تفسیر قرآن براساس رای شخصی و بدون شواهدی از الفاظ قرآنی صحیح نیست حتی اگر ان فهم مطابق با واقع باشد .   
ایشان بعد از بیان  دلیل قائلین به لزوم مراجعه به روایات در تفسیر قرآن - از جمله روایات ناهیه از تفسیر به رای در قرآن-  در رد دلیل مذکور  می‌نویسد :با عنایت به ایات متعدد قرآن که بیانگر لزوم تدبر در ایات بوده و نیز روایات لزوم عرض احادیث به قرآن ، مراد از تفسیر به رای منهی عنه درروایات ان است که انسان قرآن را بدون توجه به شواهد و قرائن، به رای خودش حمل نماید . بنابر این  بر اساس روایات ناهیه از تفسیربه رای ، تفسیر قرآن براساس رای شخصی و بدون شواهدی از الفاظ قرآنی صحیح نیست حتی اگر ان فهم مطابق با واقع باشد .   




خط ۸۷: خط ۸۷:




ایشان در تبیین  روش خاص فهم قرآن و تمایز ان با سائر روشها می نویسد :....معلوم است که فرق بین آن دو- روش فهم قرآن با سائر روشها -  در نحوه استعمال الفاظ ، و چیدن جملات ، و به کار بردن فنون ادبى ، و صناعات لفظى ، نیست ، ...بلکه اختلاف بین آن دو از جهت مراد و مصداق است ، مصداقى که مفهوم کلى کلام بر آن منطبق است ،  
ایشان در تبیین  روش خاص فهم قرآن و تمایز ان با سائر روشها می‌نویسد :....معلوم است که فرق بین آن دو- روش فهم قرآن با سائر روشها -  در نحوه استعمال الفاظ ، و چیدن جملات ، و به کار بردن فنون ادبى ، و صناعات لفظى ، نیست ، ...بلکه اختلاف بین آن دو از جهت مراد و مصداق است ، مصداقى که مفهوم کلى کلام بر آن منطبق است ،  




خط ۹۹: خط ۹۹:


گفتار علامه در اثار زیانبار تفسیر به رای   
گفتار علامه در اثار زیانبار تفسیر به رای   
ایشان در اثار زیانبار تفسیر به رای می نویسد:   
ایشان در اثار زیانبار تفسیر به رای می‌نویسد:   
"سخن کوتاه اینکه تفسیر به رأى باعث مىشود ترتیب آیات خدا از بین رفته و در هم و بر هم شود و هر یک منظور و مقصود آن دیگرى را نفى کند ، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود ، چون به حکم قرآن در او اختلافى نیست ، و اگر اختلافى در بین آیات پیدا شود تنها بجهت اختلال نظم آنها ، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است و این همان است که در بعضى از روایات از آن به عبارت « ضرب بعض قرآن به بعض دیگر  تعبیر شده ، مانند روایتی که در تفسیر عیاشى از امام صادق از پدر بزرگوارش ( ع ) آمده که فرمود : هیچ کس بعضى از قرآن را به بعضى دیگرش نمىزند مگر آنکه کافر مىشود . – انتهی -   
"سخن کوتاه اینکه تفسیر به رأى باعث مىشود ترتیب آیات خدا از بین رفته و در هم و بر هم شود و هر یک منظور و مقصود آن دیگرى را نفى کند ، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود ، چون به حکم قرآن در او اختلافى نیست ، و اگر اختلافى در بین آیات پیدا شود تنها بجهت اختلال نظم آنها ، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است و این همان است که در بعضى از روایات از آن به عبارت « ضرب بعض قرآن به بعض دیگر  تعبیر شده ، مانند روایتی که در تفسیر عیاشى از امام صادق از پدر بزرگوارش ( ع ) آمده که فرمود : هیچ کس بعضى از قرآن را به بعضى دیگرش نمىزند مگر آنکه کافر مىشود . – انتهی -   


خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:


میرزای قمی:  
میرزای قمی:  
ایشان دررد تمسک اخباریین  به روایت" من خوطب به " بر اختصاص فهم قرآن به پیامبرص "  می نویسد:  بر اساس روایت مذکور -من خوطب به-فهم قرآن  اختصاص به پیامبر نداشته بلکه تمام  کسانی که در مجلس وحی حاضر بوده و نیز تمام مردم زمان ان حضرت را شامل می‌گردد .  
ایشان دررد تمسک اخباریین  به روایت" من خوطب به " بر اختصاص فهم قرآن به پیامبرص "  می‌نویسد:  بر اساس روایت مذکور -من خوطب به-فهم قرآن  اختصاص به پیامبر نداشته بلکه تمام  کسانی که در مجلس وحی حاضر بوده و نیز تمام مردم زمان ان حضرت را شامل می‌گردد .  


                                                                                                                                              
                                                                                                                                              
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:




نکته مهم دیگری  که در ادامه گفتار شیخ وجود دارد این است که از منظر ایشان در فهم ظواهر قرآن و عمل بدان لازم است دقت و تعمق زیادی صورت گیرد تا بتوان احکامی را از ان استنباط نمود از اینرو ایشان  بعد از بیان روایت اخیر- در وضوی جبیره -  که امام ع  شیوه فهم و استناد به قرآن  را به یکی از پیروانش  تعلیم  فرمود -می نویسد استفاده حکم مذکور – مسح بر جبیره در صورت حرج – جز با تدبر و تامل در ایات ممکن نیست .   
نکته مهم دیگری  که در ادامه گفتار شیخ وجود دارد این است که از منظر ایشان در فهم ظواهر قرآن و عمل بدان لازم است دقت و تعمق زیادی صورت گیرد تا بتوان احکامی را از ان استنباط نمود از اینرو ایشان  بعد از بیان روایت اخیر- در وضوی جبیره -  که امام ع  شیوه فهم و استناد به قرآن  را به یکی از پیروانش  تعلیم  فرمود -می‌نویسد استفاده حکم مذکور – مسح بر جبیره در صورت حرج – جز با تدبر و تامل در ایات ممکن نیست .   
ایشان ضمن نتیجه گیری از مطلب ذکر شده – در مساله وضوی جبیره – می نویسد :  وقتی امام علیه السلام حکم دقیقی همانند وضوی جبیره ای را که با دقت از ایه استفاده می‌شود به صحابی اش اموزش می‌دهد بنابر این چگونه می توان ادعا نمود احکامی که ظهور ایات بدان دلالت می کند – نظیر نفی وجوب غسل و وضوء در موارد حرج شدید - قابل استخراج از قرآن نبوده و درک ان مبتنی بر روایات تفسیری است .   
ایشان ضمن نتیجه گیری از مطلب ذکر شده – در مساله وضوی جبیره – می‌نویسد :  وقتی امام علیه السلام حکم دقیقی همانند وضوی جبیره ای را که با دقت از ایه استفاده می‌شود به صحابی اش اموزش می‌دهد بنابر این چگونه می توان ادعا نمود احکامی که ظهور ایات بدان دلالت می کند – نظیر نفی وجوب غسل و وضوء در موارد حرج شدید - قابل استخراج از قرآن نبوده و درک ان مبتنی بر روایات تفسیری است .   




خط ۲۰۹: خط ۲۰۹:




ایشان در نفی  ادعای کسانی که حدیث ثقلین را مانع  توانائی عقل درفهم قرآن دانسته و تنها راه درک معارف قرآنی را مراجعه به اهل بیت می دانند می نویسد:  بر اساس حدیث ثقلین ، اهل بیت ع راهنما و دلیل در فهم قرآن هستند بدین معنا که انان روش صحیح  استفاده و مراجعه به قرآن را به دیگران تعلیم می دهند نظیر روایاتی که پیامبر ص  و اهل بیت ع مردم را به تدبر در قرآن  دعوت نموده و از انان می‌خواهد  روایات نقل شده از انان را به قرآن عرضه کنند تا صحت و سقم انها روشن گردد.  
ایشان در نفی  ادعای کسانی که حدیث ثقلین را مانع  توانائی عقل درفهم قرآن دانسته و تنها راه درک معارف قرآنی را مراجعه به اهل بیت می دانند می‌نویسد:  بر اساس حدیث ثقلین ، اهل بیت ع راهنما و دلیل در فهم قرآن هستند بدین معنا که انان روش صحیح  استفاده و مراجعه به قرآن را به دیگران تعلیم می دهند نظیر روایاتی که پیامبر ص  و اهل بیت ع مردم را به تدبر در قرآن  دعوت نموده و از انان می‌خواهد  روایات نقل شده از انان را به قرآن عرضه کنند تا صحت و سقم انها روشن گردد.  
ایشان در ادامه اظهار می دارند که بسیاری از روایات تفسیریه - وارد شده  از ناحیه ائمه ع-  نیز  بیانگر ان  است که به مخاطبین خویش شیوه صحیح استنباط و برداشت معارف  قرآنی را بیاموزند همانگونه که برخی روایات با صراحت کسانی را که معتقد به عدم  امکان بهره گیری عقل ازقرآن را می باشد در زمره  هلاک شوندگان می داند .  
ایشان در ادامه اظهار می دارند که بسیاری از روایات تفسیریه - وارد شده  از ناحیه ائمه ع-  نیز  بیانگر ان  است که به مخاطبین خویش شیوه صحیح استنباط و برداشت معارف  قرآنی را بیاموزند همانگونه که برخی روایات با صراحت کسانی را که معتقد به عدم  امکان بهره گیری عقل ازقرآن را می باشد در زمره  هلاک شوندگان می داند .  
بنظرمی رسد بهترین طریق جمع بین روایات مذکور بیان علامه طباطبائی است که ذکر گردید .  
بنظرمی رسد بهترین طریق جمع بین روایات مذکور بیان علامه طباطبائی است که ذکر گردید .  
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
دیدگاه علامه طباطبائی  در زمینه روایات "ضرب القرآن بعضه ببعض"  
دیدگاه علامه طباطبائی  در زمینه روایات "ضرب القرآن بعضه ببعض"  
دیدگاه ایشان در این مساله ضمن بررسی اثار زیانبار  تفسیر به رای اظهار بیان شده است  :
دیدگاه ایشان در این مساله ضمن بررسی اثار زیانبار  تفسیر به رای اظهار بیان شده است  :
ایشان نخست در اثار زیانبار تفسیر به رای می نویسد
ایشان نخست در اثار زیانبار تفسیر به رای می‌نویسد
... "تفسیر به رأى باعث مىشود ترتیب آیات خدا از بین رفته و نظم انها بهم ریزد  و هر یک منظور و مقصود آن دیگرى را نفى کند ، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود ، چون به حکم خود قرآن در قرآن هیچ اختلافى نیست ، و اگر اختلافى در بین آیات پیدا شود تنها و تنها بخاطر اختلال نظم آنها ، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است .
... "تفسیر به رأى باعث مىشود ترتیب آیات خدا از بین رفته و نظم انها بهم ریزد  و هر یک منظور و مقصود آن دیگرى را نفى کند ، و در نهایت مقصود هر دو از بین برود ، چون به حکم خود قرآن در قرآن هیچ اختلافى نیست ، و اگر اختلافى در بین آیات پیدا شود تنها و تنها بخاطر اختلال نظم آنها ، و در نتیجه اختلاف مقاصد آنها است .


خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:
ابن تیمیه   
ابن تیمیه   
    
    
ابوزهره در تبیین دیدگاه ابن تیمیه می نویسد :  
ابوزهره در تبیین دیدگاه ابن تیمیه می‌نویسد :  
ایشان قلمرو ناتوانی عقل در فهم معارف دینی را علاوه بر فروعات دینی ، نسبت به اصول اعتقادی نیز پذیرفته و معتقد است در فهم اصول دین نیز باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها به دلائل عقلی که در قرآن -یا سنت- ذکر شده است می توان اعتماد نمود .  
ایشان قلمرو ناتوانی عقل در فهم معارف دینی را علاوه بر فروعات دینی ، نسبت به اصول اعتقادی نیز پذیرفته و معتقد است در فهم اصول دین نیز باید به کتاب و سنت رجوع کرد و تنها به دلائل عقلی که در قرآن -یا سنت- ذکر شده است می توان اعتماد نمود .  
از منظر ایشان عقل درفهم دین  به تنهائی قابل اعتماد نبوده و لازم است در این توع امور از قرآن و سنت نیز بهره گرفت .
از منظر ایشان عقل درفهم دین  به تنهائی قابل اعتماد نبوده و لازم است در این توع امور از قرآن و سنت نیز بهره گرفت .
ایشان در تبیین بیشتر دیدگاه ابن تیمیه  می نویسد : عقل بدون نقل قادربه درک حقائق دینی نمی باشد بنابر این عقل حتی در مقدمات استدلالش تابع قرآن بوده و تاویل قرآن نیز فقط بوسیله قرآن انجام می گیرد.–     
ایشان در تبیین بیشتر دیدگاه ابن تیمیه  می‌نویسد : عقل بدون نقل قادربه درک حقائق دینی نمی باشد بنابر این عقل حتی در مقدمات استدلالش تابع قرآن بوده و تاویل قرآن نیز فقط بوسیله قرآن انجام می گیرد.–     
    
    
ملا امین استرابادی   
ملا امین استرابادی   
خط ۳۴۵: خط ۳۴۵:
تقریبا همان وضعى که در یونان باستان در قرن پنجم قبل از میلاد موجب شد که عده اى از دانشمندان آن سرزمین از علم به کلى سلب اعتماد کنند و راه سفسطه را پیش بگیرند در قرون جدیده در اروپا تجدید شد و چنان که میدانیم ایده آلیستهائى مانند برکلى و شوپنهاور در اروپا پیدا شدند که آراءشان نظیر آراء پروتاغوراس و گورگیاس  از سوفسطائیان یونان قدیم است و مسلکها و طریقه هائى در باب ارزش معلومات پدید آمد که نتیجه منتهى بمسلک شکاکان پیروهونى مىشود
تقریبا همان وضعى که در یونان باستان در قرن پنجم قبل از میلاد موجب شد که عده اى از دانشمندان آن سرزمین از علم به کلى سلب اعتماد کنند و راه سفسطه را پیش بگیرند در قرون جدیده در اروپا تجدید شد و چنان که میدانیم ایده آلیستهائى مانند برکلى و شوپنهاور در اروپا پیدا شدند که آراءشان نظیر آراء پروتاغوراس و گورگیاس  از سوفسطائیان یونان قدیم است و مسلکها و طریقه هائى در باب ارزش معلومات پدید آمد که نتیجه منتهى بمسلک شکاکان پیروهونى مىشود


ایشان در تبیین بیشتر این مشابهت - بین  نسبیون جدید در اروپا و شکاکان  قبل ازمیلاد - می نویسد:
ایشان در تبیین بیشتر این مشابهت - بین  نسبیون جدید در اروپا و شکاکان  قبل ازمیلاد - می‌نویسد:
پس از انقراض مکتب شکاکان که تا سه چهار قرن بعد از میلاد ادامه داشت تمام فلاسفه چه در اروپا و چه در میان مسلمین بر اساس مسلک جزم و یقین قضاوت مىکردند و هیچ کس در قدر و ارزش ادراکات تردید نمىکرد تا آنکه از قرن شانزدهم به بعد حوادثى در اروپا پدید آمد و تحولاتى در جهان دانش رخ داد که مسئله ارزش معلومات دوباره مورد توجه قرار گرفت .
پس از انقراض مکتب شکاکان که تا سه چهار قرن بعد از میلاد ادامه داشت تمام فلاسفه چه در اروپا و چه در میان مسلمین بر اساس مسلک جزم و یقین قضاوت مىکردند و هیچ کس در قدر و ارزش ادراکات تردید نمىکرد تا آنکه از قرن شانزدهم به بعد حوادثى در اروپا پدید آمد و تحولاتى در جهان دانش رخ داد که مسئله ارزش معلومات دوباره مورد توجه قرار گرفت .
در تحول جدید اروپا در فلکیات و قسمتهاى مختلف طبیعیات مطالبى که هزارها سال مورد قبول و تسلم قاطبه دانشمندان جهان بود و خلاف آنها در ذهن احدى خطور نمىکرد یکباره بطلانشان مسلم گشت و این امر سبب شد که علوم ارزش و اعتبار سابق خود را از دست دادند و گوشه اى از عجز بشر براى رسیدن به واقع آشکار شد .- انتهی -
در تحول جدید اروپا در فلکیات و قسمتهاى مختلف طبیعیات مطالبى که هزارها سال مورد قبول و تسلم قاطبه دانشمندان جهان بود و خلاف آنها در ذهن احدى خطور نمىکرد یکباره بطلانشان مسلم گشت و این امر سبب شد که علوم ارزش و اعتبار سابق خود را از دست دادند و گوشه اى از عجز بشر براى رسیدن به واقع آشکار شد .- انتهی -
خط ۳۵۷: خط ۳۵۷:
ایشا ن در پاسخ  به چنین استدلالی می فرماید:
ایشا ن در پاسخ  به چنین استدلالی می فرماید:
ادراکات ، خواص عمومى ماده و از آن جمله خاصیت تغییر را ندارند و با آنکه مغز با جمیع محتویات خود در طول عمر یکنفر چندین بار عوض مىشود ممکن است افکار شخص در تمام این مدت ثابت و پابرجا باقى بمانند و این خود دلیل است که افکار در ماده جایگزین نیستند .
ادراکات ، خواص عمومى ماده و از آن جمله خاصیت تغییر را ندارند و با آنکه مغز با جمیع محتویات خود در طول عمر یکنفر چندین بار عوض مىشود ممکن است افکار شخص در تمام این مدت ثابت و پابرجا باقى بمانند و این خود دلیل است که افکار در ماده جایگزین نیستند .
ایشان در ادامه می نویسد :
ایشان در ادامه می‌نویسد :
در اینجا اضافه مىکنیم اگر فرضا افکار در ماده مغز جایگزین باشند و به همراه سایر اجزاء طبیعت سیر استکمالى داشته باشند این نوع از تکامل افکار را نمىتوان جزء قوانین مخصوص منطق و متود تفکر بشمار آورد زیرا بدیهى است این تغییر و تبدل قانون جبرى و ضرورى طبیعت است و اگر فکر از خواص مغز و جزء طبیعت باشد جبرا تغییر خواهد کرد و در این خاصیت افکار و ادراکات همه انسانها بلکه همه حیوانها مساوى خواهند بود و قهرا مفاهیم ذهنى همه انسانها خواه مادى باشند و خواه الهى داراى تغییر تکاملى خواهند بود.انتهی   
در اینجا اضافه مىکنیم اگر فرضا افکار در ماده مغز جایگزین باشند و به همراه سایر اجزاء طبیعت سیر استکمالى داشته باشند این نوع از تکامل افکار را نمىتوان جزء قوانین مخصوص منطق و متود تفکر بشمار آورد زیرا بدیهى است این تغییر و تبدل قانون جبرى و ضرورى طبیعت است و اگر فکر از خواص مغز و جزء طبیعت باشد جبرا تغییر خواهد کرد و در این خاصیت افکار و ادراکات همه انسانها بلکه همه حیوانها مساوى خواهند بود و قهرا مفاهیم ذهنى همه انسانها خواه مادى باشند و خواه الهى داراى تغییر تکاملى خواهند بود.انتهی   


خط ۳۶۴: خط ۳۶۴:




ایشان در این زمینه می نویسد :     
ایشان در این زمینه می‌نویسد :     


"...آنچه نسبی است علوم و ادراکات اعتباری و عملی است اما علوم وادراکات و اندیشه های نظری که فلسفه و علوم نظری انسان را می سازند، همچون اصول جهان بینی مذهب و اصول اولیه اخلاق اصولی ثابت و مطلق و غیر نسبی می‌باشند.     
"...آنچه نسبی است علوم و ادراکات اعتباری و عملی است اما علوم وادراکات و اندیشه های نظری که فلسفه و علوم نظری انسان را می سازند، همچون اصول جهان بینی مذهب و اصول اولیه اخلاق اصولی ثابت و مطلق و غیر نسبی می‌باشند.     
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش