روزه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
روزه متعارف میان مسلمانان و موضوع اصلى بحث در این مقاله همین قسم از روزه است.
روزه متعارف میان مسلمانان و موضوع اصلى بحث در این مقاله همین قسم از روزه است.


در روزه وصال، شخص روزه‌دار افزون بر روز در شب نیز از خوردن و آشامیدن خوددارى و تنها به خوردن در سحر بسنده مى‌کند . <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 507 ؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 512</ref> .این معنا در روایات پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>الكافى، ج 4، ص 95 - 96؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 172.</ref>
در روزه وصال، شخص روزه‌دار افزون بر روز در شب نیز از خوردن و آشامیدن خوددارى و تنها به خوردن در سحر بسنده مى‌کند .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 507 ؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 512</ref> .این معنا در روایات پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>الكافى، ج 4، ص 95 - 96؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 172.</ref>




خط ۳۴: خط ۳۴:




روزه شرعى از جهت حکم 4 گونه دارد: روزه واجب مانند روزه ماه رمضان و نذر؛ روزه مستحب نظیر روزه همه روزهاى سال جز روزهاى حرام؛ روزه حرام همچون روزه روز عید فطر و قربان؛ روزه مکروه مانند روزه روز عرفه براى کسى که روزه سبب ضعف و عدم توانایى وى براى دعا گردد .(17)<ref>الحدائق، ج 13، ص2 - 3؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 521 .</ref>
روزه شرعى از جهت حکم 4 گونه دارد: روزه واجب مانند روزه ماه رمضان و نذر؛ روزه مستحب نظیر روزه همه روزهاى سال جز روزهاى حرام؛ روزه حرام همچون روزه روز عید فطر و قربان؛ روزه مکروه مانند روزه روز عرفه براى کسى که روزه سبب ضعف و عدم توانایى وى براى دعا گردد .<ref>الحدائق، ج 13، ص2 - 3؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 521 .</ref>




قرآن از روزه با واژه‌ها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله 1. از « صوم » و مشتقات آن 13 بار که در بیشتر آیات مراد از آن روزه شرعى در اسلام یعنى امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات است؛ مانند « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ » ( بقره / 2، 183 )، « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ »، ( بقره / 2، 185 ) یک آیه درباره روزه سکوت است: « اِنّى نَذَرتُ لِلرَّحمـنِ صَومـًا فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسیـّا ». ( مریم / 19، 26 ) 2. سائحون که در لغت به معناى جهانگردان است .<ref>مفردات، ص 246، «ساح»؛ تاج العروس، ج 4، ص98 - 99، «سيح».</ref> در برخى آیات مانند « الحـمِدونَ السـّحونَ » ( توبه / 9، 112 ) به روزه تفسیر شده <ref>جامع البيان، ج 11، ص 51 ؛ مجمع البيان، ج 5 ، ص 13.</ref>) که در روایات اسلامى نیز آمده است .<ref>الكافى، ج 5، ص 15؛ تهذيب، ج 6، ص 130؛ كنزالعمال، ج 2، ص 7.</ref> روزه‌دار سائح خوانده شده، چون هر دو در حال حرکت‌اند، جهانگردان در زمین و روزه‌داران در طاعت الهى و درجات و مقامات معنوى .<ref>نك: التفسير الكبير، ج 16، ص 203.</ref>برخى سائح را روزه‌دارى دانسته‌اند که گوش، چشم، زبان و دیگر جوارح خود را از حرام باز مى‌دارد .(22)  <ref>مفردات، ص 246.</ref>
قرآن از روزه با واژه‌ها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله 1. از « صوم » و مشتقات آن 13 بار که در بیشتر آیات مراد از آن روزه شرعى در اسلام یعنى امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات است؛ مانند « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ » ( بقره / 2، 183 )، « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ »، ( بقره / 2، 185 ) یک آیه درباره روزه سکوت است: « اِنّى نَذَرتُ لِلرَّحمـنِ صَومـًا فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسیـّا ». ( مریم / 19، 26 ) 2. سائحون که در لغت به معناى جهانگردان است .<ref>مفردات، ص 246، «ساح»؛ تاج العروس، ج 4، ص98 - 99، «سيح».</ref> در برخى آیات مانند « الحـمِدونَ السـّحونَ » ( توبه / 9، 112 ) به روزه تفسیر شده <ref>جامع البيان، ج 11، ص 51 ؛ مجمع البيان، ج 5 ، ص 13.</ref>) که در روایات اسلامى نیز آمده است .<ref>الكافى، ج 5، ص 15؛ تهذيب، ج 6، ص 130؛ كنزالعمال، ج 2، ص 7.</ref> روزه‌دار سائح خوانده شده، چون هر دو در حال حرکت‌اند، جهانگردان در زمین و روزه‌داران در طاعت الهى و درجات و مقامات معنوى .<ref>نك: التفسير الكبير، ج 16، ص 203.</ref>برخى سائح را روزه‌دارى دانسته‌اند که گوش، چشم، زبان و دیگر جوارح خود را از حرام باز مى‌دارد . <ref>مفردات، ص 246.</ref>


بعضى گفته‌اند: مراد کسانى‌اند که روزه واجب را به جاى آورده یا بر روزه مداومت دارند .<ref>لسان العرب، ج 2، ص 493؛ تاج العروس، ج 4، ص 98، «سيح»</ref>.3. صبر که در اصل به معناى بازداشتن نفس است .<ref>الصحاح، ج 2، ص 706؛ لسان العرب، ج4، ص 438، «صبر».</ref> در آیه « واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ » ( بقره / 2، 45، 153 ) بر پایه تفسیرى، مراد از آن روزه است. <ref>جامع البيان، ج 1، ص 370؛ فقه القرآن، ج 1، ص 174.</ref> در روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز صبر در آیه به روزه تفسیر شده است .(26)<ref>من لا يحضره‌الفقيه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 408.</ref> ماه رمضان نیز ماه صبر خوانده شده است .(27)<ref>مسند احمد، ج 2، ص 384؛ الكافى، ج 4، ص 66؛ زبدة البيان، ص 129.</ref> روزه را صبر نامیده‌اند، زیرا روزه‌دار بر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مى‌کند .(28)<ref>زبدة البيان، ص128 - 129؛ لسان العرب، ج 4، ص 43؛ تاج العروس، ج 7، ص 75، «صبر».</ref>
بعضى گفته‌اند: مراد کسانى‌اند که روزه واجب را به جاى آورده یا بر روزه مداومت دارند .<ref>لسان العرب، ج 2، ص 493؛ تاج العروس، ج 4، ص 98، «سيح»</ref>.3. صبر که در اصل به معناى بازداشتن نفس است .<ref>الصحاح، ج 2، ص 706؛ لسان العرب، ج4، ص 438، «صبر».</ref> در آیه « واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ » ( بقره / 2، 45، 153 ) بر پایه تفسیرى، مراد از آن روزه است. <ref>جامع البيان، ج 1، ص 370؛ فقه القرآن، ج 1، ص 174.</ref> در روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز صبر در آیه به روزه تفسیر شده است .(26)<ref>من لا يحضره‌الفقيه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 408.</ref> ماه رمضان نیز ماه صبر خوانده شده است .<ref>مسند احمد، ج 2، ص 384؛ الكافى، ج 4، ص 66؛ زبدة البيان، ص 129.</ref> روزه را صبر نامیده‌اند، زیرا روزه‌دار بر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مى‌کند .<ref>زبدة البيان، ص128 - 129؛ لسان العرب، ج 4، ص 43؛ تاج العروس، ج 7، ص 75، «صبر».</ref>




خط ۹۰: خط ۹۰:
==روزه در اسلام==
==روزه در اسلام==


در اسلام نیز همچون شرایع گذشته، روزه تکلیفى لازم براى مسلمانان است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ... * اَیّامـًا مَعدودتٍ ». ( بقره / 2، 183 - 184 ) درباره مراد از « اَیّامـًا مَعدودتٍ » اختلاف است: برخى آن را روزهایى غیر از ماه رمضان دانسته‌اند که این روزها به نظر اینان روز عاشورا (1) یا سه روز در هر ماه یا سه روز در هر ماه و روز عاشورا بوده است .(2) به دیده برخى، روزه این ایام، واجب و به نظر بعضى دیگر مستحب بوده است .(3) در تأیید دیدگاه استحباب روزه در صدر اسلام، برخى گفته‌اند: جملات « وعَلَى الَّذینَیُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ » ( بقره / 2، 184 ) گویاست که مسلمانان در صدر اسلام میان روزه گرفتن و فدیه دادن آزاد بودند، هرچند روزه گرفتن بهتر از فدیه دادن بود .(4) سپس آیه مذکور با آیه « شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) که روزه ماه رمضان را واجب کرد، نسخ گردید .(5) بیشتر مفسران « ایام معدودات » را روزهاى ماه رمضان دانسته‌اند (6) که قرآن نخست در آیه 184 بقره / 2 از این روزها با اجمال یاد کرده و سپس در آیه بعد با نام بردن از ماه رمضان، اجمال آن را برداشته است .(7) دلیل این برداشت اولاً سیاق آیات است که با هم نازل شده‌اند و نسخ متوقف بر تقدّم منسوخ بر ناسخ است. ثانیا نسخ در صورتى عملى مى‌شود که تنافى و تضاد میان دو آیه باشد، در حالى که ذکر اجمالى یک حکم در آیه‌اى و تفصیل و تبیین آن در آیه‌اى دیگر، از مصادیق تنافى نیست .(8) جمله « وعَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ » ( بقره / 2، 184 ) نیز بر جواز افطار روزه دلالت ندارد. ( همین مقاله، شرایط روزه ) همچنین به باور بیشتر عالمان اسلامى، وجوب روزه ماه رمضان * بر مسلمانان در سال دوم هجرى (9) و به نظر برخى سال سوم (10) هجرى نازل گردید؛ ولى برخى معتقدند روزه در مکه و پیش از هجرت پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله به مدینه واجب شده است .(11) دلیل این دیدگاه، نخست سخن جعفر بن ابى طالب به پادشاه حبشه است که در آن از مأمور شدن مسلمانان به روزه از سوى رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله سخن به میان آمده است ؛(12) نیز نقلى که در آن توصیه به روزه، از جمله سفارش‌هاى عمروبن مره اسلمى به قوم خود، پس از پذیرش اسلام در مکه شمرده شده است .(13) پس از تشریع روزه در صدر اسلام، آمیزش با همسر، نیز خوردن و آشامیدن در شب‌هاى ماه رمضان پس از خوابیدن قبل از افطار، براى مسلمانان ممنوع بود، ازاین‌رو نقل شده است که مسلمانى به نام قیس بن صرمه انصارى (14) و به گزارشى، مطعم بن جبیر (15) روزه‌دار بود و چون هنگام افطار به خواب رفت و نتوانست روزه‌اش را افطار کند، روز بعد هنگام کار از هوش رفت؛ همچنین نقل شده که برخى مسلمانان از جمله عمربن خطاب در شب‌ها با همسران خود آمیزش کرده و مرتکب گناه مى‌شدند (16) که در پى این حوادث، آیه 187 بقره / 2 نازل شد و این دو عمل را مباح شمرد: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم فَتابَ عَلَیکُم وعَفا عَنکُم فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ ». به نظر برخى ممنوعیت این اعمال پیش از نزول آیه مذکور از احکام یهود (17) یا مسیحیان (18) بوده است؛ ولى برخى معتقدند که ممکن است اعمال مذکور به حکم خود پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و بر اساس روایات ممنوع شده و با نزول این آیه حلال گردیده است .(19)
در اسلام نیز همچون شرایع گذشته، روزه تکلیفى لازم براى مسلمانان است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ... * اَیّامـًا مَعدودتٍ ». ( بقره / 2، 183 - 184 ) درباره مراد از « اَیّامـًا مَعدودتٍ » اختلاف است: برخى آن را روزهایى غیر از ماه رمضان دانسته‌اند که این روزها به نظر اینان روز عاشورا <ref>نك: تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ تفسير بيضاوى، ج 1، ص 461.</ref> یا سه روز در هر ماه یا سه روز در هر ماه و روز عاشورا بوده است .(2)<ref>نك: جامع البيان، ج 2، ص 177 - 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78</ref>.
 
به دیده برخى، روزه این ایام، واجب و به نظر بعضى دیگر مستحب بوده است .(3)<ref>نك: تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ نك: التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78.</ref> در تأیید دیدگاه استحباب روزه در صدر اسلام، برخى گفته‌اند: جملات « وعَلَى الَّذینَیُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ » ( بقره / 2، 184 ) گویاست که مسلمانان در صدر اسلام میان روزه گرفتن و فدیه دادن آزاد بودند، هرچند روزه گرفتن بهتر از فدیه دادن بود .(4) <ref>جامع البيان، ج 2، ص 180؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10 - 11</ref>.سپس آیه مذکور با آیه « شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) که روزه ماه رمضان را واجب کرد، نسخ گردید .(5) <ref>نك: جامع البيان، ج 2، ص 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9</ref>.بیشتر مفسران « ایام معدودات » را روزهاى ماه رمضان دانسته‌اند (6<ref>)جامع البيان، ج 2، ص 177، 179؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9</ref> که قرآن نخست در آیه 184 بقره / 2 از این روزها با اجمال یاد کرده و سپس در آیه بعد با نام بردن از ماه رمضان، اجمال آن را برداشته است .(7) <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78؛ الميزان، ج 2، ص 9</ref>.
 
 
دلیل این برداشت اولاً سیاق آیات است که با هم نازل شده‌اند و نسخ متوقف بر تقدّم منسوخ بر ناسخ است. ثانیا نسخ در صورتى عملى مى‌شود که تنافى و تضاد میان دو آیه باشد، در حالى که ذکر اجمالى یک حکم در آیه‌اى و تفصیل و تبیین آن در آیه‌اى دیگر، از مصادیق تنافى نیست .(8) <ref>الميزان، ج 2، ص 4 - 8</ref> .
 
جمله « وعَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ » ( بقره / 2، 184 ) نیز بر جواز افطار روزه دلالت ندارد. ( همین مقاله، شرایط روزه ) همچنین به باور بیشتر عالمان اسلامى، وجوب روزه ماه رمضان * بر مسلمانان در سال دوم هجرى (9)<ref>منتهى المطلب،ج 2، ص 897 ؛ المجموع، ج 6، ص 5 ؛ البداية النهايه، ج 3، ص 311، 419؛ فتح البارى، ج 1، ص 47؛ ج 4، ص 127.</ref> و به نظر برخى سال سوم (10)<ref>تفسير سمعانى،ج 2، ص 11.</ref> هجرى نازل گردید؛ ولى برخى معتقدند روزه در مکه و پیش از هجرت پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله به مدینه واجب شده است .(11) <ref>الصحيح من سيرة النبى، ج 4، ص 301.</ref>
 
 
دلیل این دیدگاه، نخست سخن جعفر بن ابى طالب به پادشاه حبشه است که در آن از مأمور شدن مسلمانان به روزه از سوى رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله سخن به میان آمده است ؛(12) <ref>الكامل، ج 2، ص 80 ؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 30.</ref> نیز نقلى که در آن توصیه به روزه، از جمله سفارش‌هاى عمروبن مره اسلمى به قوم خود، پس از پذیرش اسلام در مکه شمرده شده است .(13)<ref>البداية والنهايه، ج 2، ص 429؛ الصحيح من سيرة النبى، ج 4، ص 302.</ref>
 
 
پس از تشریع روزه در صدر اسلام، آمیزش با همسر، نیز خوردن و آشامیدن در شب‌هاى ماه رمضان پس از خوابیدن قبل از افطار، براى مسلمانان ممنوع بود، ازاین‌رو نقل شده است که مسلمانى به نام قیس بن صرمه انصارى (14)<ref>اسباب النزول، ص 30؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197.</ref> و به گزارشى، مطعم بن جبیر (15) <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 21؛ الصافى، ج 1، ص 225.</ref>روزه‌دار بود و چون هنگام افطار به خواب رفت و نتوانست روزه‌اش را افطار کند، روز بعد هنگام کار از هوش رفت؛  
 
همچنین نقل شده که برخى مسلمانان از جمله عمربن خطاب در شب‌ها با همسران خود آمیزش کرده و مرتکب گناه مى‌شدند (16) <ref>جامع البيان، ج 2، ص 223؛ مجمع البيان، ج 2، ص 21 - 22؛ الدر المنثور، ج 1، ص 197.</ref> که در پى این حوادث، آیه 187 بقره / 2 نازل شد و این دو عمل را مباح شمرد: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم فَتابَ عَلَیکُم وعَفا عَنکُم فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ ». به نظر برخى ممنوعیت این اعمال پیش از نزول آیه مذکور از احکام یهود (17) . <ref>الفرقان، ج 2، ص 56 .</ref>یا مسیحیان (18<ref>)جامع البيان، ج 2، ص 176؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 11.</ref> بوده است؛ ولى برخى معتقدند که ممکن است اعمال مذکور به حکم خود پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و بر اساس روایات ممنوع شده و با نزول این آیه حلال گردیده است .(19) <ref>الميزان، ج 2، ص 46؛ الفرقان، ج 2، ص 56</ref>
 




1. نك: تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ تفسير بيضاوى، ج 1، ص 461.
2. نك: جامع البيان، ج 2، ص 177 - 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78.
3. نك: تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ نك: التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78.
4. جامع البيان، ج 2، ص 180؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10 - 11.
5. نك: جامع البيان، ج 2، ص 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9.
6. جامع البيان، ج 2، ص 177، 179؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9.
7. مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78؛ الميزان، ج 2، ص 9.
8. الميزان، ج 2، ص 4 - 8 .
9. منتهى المطلب،ج 2، ص 897 ؛ المجموع، ج 6، ص 5 ؛ البداية النهايه، ج 3، ص 311، 419؛ فتح البارى، ج 1، ص 47؛ ج 4، ص 127.
10. تفسير سمعانى،ج 2، ص 11.
11. الصحيح من سيرة النبى، ج 4، ص 301.
12. الكامل، ج 2، ص 80 ؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 30.
13. البداية والنهايه، ج 2، ص 429؛ الصحيح من سيرة النبى، ج 4، ص 302.
14. اسباب النزول، ص 30؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197.
15. مجمع البيان، ج 2، ص 21؛ الصافى، ج 1، ص 225.
16. جامع البيان، ج 2، ص 223؛ مجمع البيان، ج 2، ص 21 - 22؛ الدر المنثور، ج 1، ص 197.
17. الفرقان، ج 2، ص 56 .
18. جامع البيان، ج 2، ص 176؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 11.
19. الميزان، ج 2، ص 46؛ الفرقان، ج 2، ص 56 .




۸۷۵

ویرایش