۸۷٬۹۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==شرح حال موسس== | ==شرح حال موسس== | ||
اَبومَنْصورِ عِجْلی، ملقب به کِسف، از غالیان مشهور شیعی در اوایل سده دوم هجری قمری بوده و پیروانش به [[منصوریه]] شهرت داشتند و چنان که از زندگی و تعالیم وی پیدا است، اهدافی سیاسی در سر داشته است و بدین جهت از سوی عمال [[امویان|حکومت اموی]] کشته شد. بعضی او را با عنوان منصور بن سعید یاد کردهاند. <ref>قلهاتی محمد، الفرق الاسلامیه من خلال الکشف و البیان، به کوشش محمد بن عبدالجلیل، چاپ تونس، سال 1984 میلادی، ص 288</ref> | اَبومَنْصورِ عِجْلی، ملقب به کِسف، از غالیان مشهور شیعی در اوایل سده دوم هجری قمری بوده و پیروانش به [[منصوریه]] شهرت داشتند و چنان که از زندگی و تعالیم وی پیدا است، اهدافی سیاسی در سر داشته است و بدین جهت از سوی عمال [[امویان|حکومت اموی]] کشته شد. بعضی او را با عنوان منصور بن سعید یاد کردهاند. <ref>قلهاتی محمد، الفرق الاسلامیه من خلال الکشف و البیان، به کوشش محمد بن عبدالجلیل، چاپ تونس، سال 1984 میلادی، ص 288</ref> | ||
برخی <ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ شمسی، ص 46</ref> گفتهاند که که وی از قبیله عبدالقیس بود در حالی که در منابع دیگر او را ابو منصور عجلی خواندهاند.<ref>بغدادی عبدالقاهر،الفرق بین الفرق، به کوشش عزت عطار حسینی ،قاهره،۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م، ص 149</ref> با توجه به این گزارش ها ثابت | برخی <ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ شمسی، ص 46</ref> گفتهاند که که وی از قبیله عبدالقیس بود در حالی که در منابع دیگر او را ابو منصور عجلی خواندهاند.<ref>بغدادی عبدالقاهر،الفرق بین الفرق، به کوشش عزت عطار حسینی ،قاهره،۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م، ص 149</ref> با توجه به این گزارش ها ثابت میشود که ابو منصور از موالی نبوده، بلکه عرب بادیه نشین و ساکن کوفه بوده است و از سواد خواندن و نوشتن بهره ای نداشته است.<ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ش، ص۴۶</ref> | ||
==وجه تسمیه== | ==وجه تسمیه== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر علیه السلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی میکرد. | ابو منصور مدعی مهدویت امام باقر علیه السلام بوده و بر همین اساس خود را در زمان غیبت و انتظار، خلیفه حضرت معرفی میکرد. | ||
همچنین میگفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)امام علی بن حسین(ع) و امام امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیدهاند. او خود را همچون ابراهیم، خلیل الله میدانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ش، ص 46</ref> | همچنین میگفت که امام علی ع، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)امام علی بن حسین(ع) و امام امام باقر (ع) و در ادامه خود وی به نبوت و رسالت رسیدهاند. او خود را همچون ابراهیم، خلیل الله میدانست. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 185</ref> <ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ش، ص 46</ref> | ||
و گمان میکرد که جبرئیل بر وی نازل | و گمان میکرد که جبرئیل بر وی نازل میشود و منزلت وی نزد رسول (ص) چون منزلت یوشع بن نون نزد موسی (ع) است. <ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ش، ص 47</ref> از دیگر اعتقادات وی این بود که میگفت سلسله رسولان الهی خاتمه نمی یابد. | ||
<ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت،۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.ص9</ref> | <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلموت ریتر، بیروت،۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.ص9</ref> | ||
و نیز مدعی بود که پس از خودش امر رسالت در 6 تن از فرزندانش ادامه خواهد داشت که آخرین آن مهدی موعود است.<ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | و نیز مدعی بود که پس از خودش امر رسالت در 6 تن از فرزندانش ادامه خواهد داشت که آخرین آن مهدی موعود است.<ref>اشعری سعد،المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران،۱۳۶۱ش، ص 47</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''بهشت و دوزخ''' | '''بهشت و دوزخ''' | ||
ابومنصور معتقد بود که مراد از بهشت یعنی شخصی که مامور به دوستی و پیروی از او هستیم وشخص مورد نظر، امام حاضر و امام وقت است و مقصود از جهنم یعنی شخصی که با امام دشمنی دارد و همگی مأمورند تا با او دشمن باشند و به این نتیجه میرسد که اگر کسی به شناخت امام زمانش نایل شد، چون به بهشت کمال رسیده است، پس تمام تکالیف از او ساقط | ابومنصور معتقد بود که مراد از بهشت یعنی شخصی که مامور به دوستی و پیروی از او هستیم وشخص مورد نظر، امام حاضر و امام وقت است و مقصود از جهنم یعنی شخصی که با امام دشمنی دارد و همگی مأمورند تا با او دشمن باشند و به این نتیجه میرسد که اگر کسی به شناخت امام زمانش نایل شد، چون به بهشت کمال رسیده است، پس تمام تکالیف از او ساقط میشود. <ref>شهرستانی،محمد،الملل و النحل،به کوشش محمد بن فتح الله بدران،قاهره،۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م، ج۱، ص۱۵۸ـ۱۵۹</ref> | ||
'''حلال کردن محرمات''' | '''حلال کردن محرمات''' |