۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فعالیت ها' به 'فعالیتها') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
ویلسون نیز گفته است: | ویلسون نیز گفته است: | ||
«اطلاق مفهوم جدا انگارى دین و دنیا | «اطلاق مفهوم جدا انگارى دین و دنیا درباره کل جامعه، همانندى نیز در فرایند تحولى دارد که در خود نهادهاى دینى در حال وقوع بوده است. نه تنها جامعه بزرگ بیرونى هر روزه بیش از پیش از زیر نفوذ دین گردن بیرون کشیده است، بلکه خود نهادها و رفتار دینى نیز به گونه اى روز افزون تحت نفوذ ارزش ها و معیارها و ضوابطى در آمده اند که در جامعه غیر دینى رواج دارد. از آن جا که جامعه هر روزه امور خود را بیشتر از پیش مطابق با معیارهاى فنى و علمى سامان مى دهد، نهادهاى دینى نیز تحت تأثیر این جریان قرار گرفته اند»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
۳ – تفکیک و تمایز نهادهاى اجتماعى: برخى از جامعه شناسان، تفکیک و تمایز ساختارى و عملکرد نهادهاى اجتماعى را به عنوان یکى از ابعاد سکولاریزاسیون یاد کردهاند، کارل دوبلار گفته است: | ۳ – تفکیک و تمایز نهادهاى اجتماعى: برخى از جامعه شناسان، تفکیک و تمایز ساختارى و عملکرد نهادهاى اجتماعى را به عنوان یکى از ابعاد سکولاریزاسیون یاد کردهاند، کارل دوبلار گفته است: | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
ویلسون نیز از تقدس زدایى به عنوان یکى از معانى و کاربردهاى سکولاریزاسیون یاد کرده و گفته است: | ویلسون نیز از تقدس زدایى به عنوان یکى از معانى و کاربردهاى سکولاریزاسیون یاد کرده و گفته است: | ||
«تقدس زدایى، به ویژه به از دست رفتن فحواى مقدس، على الخصوص | «تقدس زدایى، به ویژه به از دست رفتن فحواى مقدس، على الخصوص درباره اماکن، تمثال ها، و انواع فعالیتها اشاره دارد، و ربط و مناسبت چندانى با سازمان دینى ندارد، و خیلى کم درباره فرایندهاى اندیشه قابل اعمال و اطلاق است»<ref>فرهنگ و دین، ص ۱۲۸.</ref>. | ||
=ارزیابى و نقد= | =ارزیابى و نقد= | ||
آن چه یاد شد، معانى یا کاربردهایى است که جامعه شناسان غربى براى سکولاریزاسیون در دنیاى غرب گفتهاند، اینک لازم است به ارزیابى و نقد آن ها پرداخته و دیدگاه اسلام را | آن چه یاد شد، معانى یا کاربردهایى است که جامعه شناسان غربى براى سکولاریزاسیون در دنیاى غرب گفتهاند، اینک لازم است به ارزیابى و نقد آن ها پرداخته و دیدگاه اسلام را درباره رد یا قبول معانى یاد شده بیان کنیم. | ||
۱ – از دیدگاه اسلام اصل مالکیت براى اشخاص حقیقى یا حقوقى پذیرفته شده است، ولى | ۱ – از دیدگاه اسلام اصل مالکیت براى اشخاص حقیقى یا حقوقى پذیرفته شده است، ولى درباره آن یک سلسله شرایط فقهى و اخلاقى مقرر شده است. به عبارت دیگر، هم در کسب مالکیت و هم در استفاده و بهره بردارى از آن، احکام و مقرراتى وضع شده است، تا عدالت اجتماعى تأمین گردد، و از فضیلت و منزلت انسانى پاسدارى شود. | ||
بر این اساس، رباخوارى، دزدى، غش و تزویر، کم فروشى، بى انصافى، اسراف و تبذیر، تکاثر، شکم بارگى، بى اعتنایى به محرومان و تهى دستان، اعمال و صفاتى زشت و نامشروع به حساب آمده اند. | بر این اساس، رباخوارى، دزدى، غش و تزویر، کم فروشى، بى انصافى، اسراف و تبذیر، تکاثر، شکم بارگى، بى اعتنایى به محرومان و تهى دستان، اعمال و صفاتى زشت و نامشروع به حساب آمده اند. | ||
خط ۱۹۹: | خط ۱۹۹: | ||
بر این اساس، تکاثر و ثروت اندوزى رهبران سیاسى و دینى اجتماع امرى ناشایسته است، و کار کلیسا و علماى دین مسیحى، آن گونه که در تاریخ نقل شده است، از نظر اسلام سخت نکوهیده و ناروا است. چنانکه این روش از عالمان دین اسلام و رهبران دینى اخلاقى و سیاسى جامعه اسلامى نیز نکوهیده و ناپسند است. چنین روشى نه با تعالیم قرآن و سنت سازگار است، و نه با سیره و روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام هم آهنگ است، و نه با سیره و روش سلف صالح از امت اسلامى . | بر این اساس، تکاثر و ثروت اندوزى رهبران سیاسى و دینى اجتماع امرى ناشایسته است، و کار کلیسا و علماى دین مسیحى، آن گونه که در تاریخ نقل شده است، از نظر اسلام سخت نکوهیده و ناروا است. چنانکه این روش از عالمان دین اسلام و رهبران دینى اخلاقى و سیاسى جامعه اسلامى نیز نکوهیده و ناپسند است. چنین روشى نه با تعالیم قرآن و سنت سازگار است، و نه با سیره و روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام هم آهنگ است، و نه با سیره و روش سلف صالح از امت اسلامى . | ||
بر این اساس، آنچه در تاریخ مسیحیت در قرون وسطى رخ داده است چه | بر این اساس، آنچه در تاریخ مسیحیت در قرون وسطى رخ داده است چه درباره علماى دین، و چه درباره رهبران سیاسى از نظر اسلام، ناپسند و نامشروع بوده است. | ||
۲ – آنچه به عنوان نمود و ظهور سکولاریسم در درون کلیسا گفته شده است، از دیدگاه اسلام قابل قبول است. سکولاریزه شدن نهاد کلیسا یا هر نهاد دینى مشابه آن، به این معنا که آن نهاد علاوه بر انجام اعمال و مناسک عبادى خاص، به مسایل و مشکلات مردم اهتمام ورزد و به آنان خدمت کند، نه تنها مذموم نیست، بلکه کارى بس پسندیده، و ارزشمند است، بنابر این، کارى که در نهضت رفرمیسم صورت گرفت، و خدمت صادقانه به مردم به عنوان عملى عبادى که مى تواند انسان را به نجات و رستگارى برساند ترویج گردید، بسیار شایسته و در خور تقدیر است. | ۲ – آنچه به عنوان نمود و ظهور سکولاریسم در درون کلیسا گفته شده است، از دیدگاه اسلام قابل قبول است. سکولاریزه شدن نهاد کلیسا یا هر نهاد دینى مشابه آن، به این معنا که آن نهاد علاوه بر انجام اعمال و مناسک عبادى خاص، به مسایل و مشکلات مردم اهتمام ورزد و به آنان خدمت کند، نه تنها مذموم نیست، بلکه کارى بس پسندیده، و ارزشمند است، بنابر این، کارى که در نهضت رفرمیسم صورت گرفت، و خدمت صادقانه به مردم به عنوان عملى عبادى که مى تواند انسان را به نجات و رستگارى برساند ترویج گردید، بسیار شایسته و در خور تقدیر است. | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
بنابراین، اگر مقصود از سکولاریزه شدن نهادهاى دینى، قانونمند شدن و استفاده کردن از تجارب و فنون بشرى در برنامه ریزى و مدیریت است، امرى است مطلوب، و اسلام صد درصد با آن موافق است. ولى، اگر به این معناست که بدون در نظر گرفتن معیارهاى دینى و متناسب بودن با اهداف و وظایف این نهادها، هرگونه روش و منش مدیریتى حاکم برنهادهاى مدنى دیگر به عنوان الگو و سرمشق برگزیده شود، پذیرفته نخواهد بود. | بنابراین، اگر مقصود از سکولاریزه شدن نهادهاى دینى، قانونمند شدن و استفاده کردن از تجارب و فنون بشرى در برنامه ریزى و مدیریت است، امرى است مطلوب، و اسلام صد درصد با آن موافق است. ولى، اگر به این معناست که بدون در نظر گرفتن معیارهاى دینى و متناسب بودن با اهداف و وظایف این نهادها، هرگونه روش و منش مدیریتى حاکم برنهادهاى مدنى دیگر به عنوان الگو و سرمشق برگزیده شود، پذیرفته نخواهد بود. | ||
۳ – از آنچه در بند دوم گفته شد، مى توان | ۳ – از آنچه در بند دوم گفته شد، مى توان درباره سومین معنا و کاربرد سکولاریزاسیون نیز داورى کرد. در این جا نیز اصل تفکیک و تمایز ساختارى اجتماع و رده بندى امور اجتماعى براى مشخص شدن وظایف و مسؤولیت ها، در راستاى کار آمد شدن نهادهاى مدنى و ارایه بهترین خدمات به شهروندان، مطلوب و ستودنى است. یکى از نکاتى که امام على علیه السلام در عهدنامه خود به مالک اشتر بر آن تأکید کرده، اصل تفکیک نهادها، وظایف و مسؤولیت هاى اجتماعى است. چنان که فرموده است: | ||
بدان که مردم اصناف و طبقات گوناگونى اند که صلاح آن ها به یکدیگر بستگى دارد، و به یگدیگر نیازمندند، دسته اى ارتشیان اند، گروهى نویسندگان و دیوان داران اند، عده اى قضات عدالت اند، دسته اى عمال و ولایت داران اند، گروهى مأموران جزیه و خراج اند، عده اى تاجران و صنعتگران اند، برخى، فقیران و مستمندان اند…»<ref>نهج البلاغه، بخش وصایا، شماره ۵۳.</ref> | بدان که مردم اصناف و طبقات گوناگونى اند که صلاح آن ها به یکدیگر بستگى دارد، و به یگدیگر نیازمندند، دسته اى ارتشیان اند، گروهى نویسندگان و دیوان داران اند، عده اى قضات عدالت اند، دسته اى عمال و ولایت داران اند، گروهى مأموران جزیه و خراج اند، عده اى تاجران و صنعتگران اند، برخى، فقیران و مستمندان اند…»<ref>نهج البلاغه، بخش وصایا، شماره ۵۳.</ref> |