شهید سید قطب شاهد بیدار (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
<br>
<noinclude>
</div>
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:Jeld4.jpg|بندانگشتی|فصلنامه چهارم اندیشه تقریب ]]
[[پرونده:Jeld4.jpg|بندانگشتی|فصلنامه چهارم اندیشه تقریب ]]
خط ۶۹: خط ۵۶:
سید قطب از سنین جوانى در مطبوعات مصر مقاله مى‌نوشت و به روزنامه نگارى علاقه وافرى داشت. نخستین مقاله وى در 16سالگى در مجله «صحیفه بلاغ» در سال 1922 میلادى چاپ شد. وى ابتدا با نشریات معروفى چون البلاغ، البلاغ الاسبوعى، الجهاد، الاهرام، و غیره همکارى مى‌کرد و مرتب براى این نشریات مقاله مى‌نوشت <ref>همان، ص98.</ref> <br>
سید قطب از سنین جوانى در مطبوعات مصر مقاله مى‌نوشت و به روزنامه نگارى علاقه وافرى داشت. نخستین مقاله وى در 16سالگى در مجله «صحیفه بلاغ» در سال 1922 میلادى چاپ شد. وى ابتدا با نشریات معروفى چون البلاغ، البلاغ الاسبوعى، الجهاد، الاهرام، و غیره همکارى مى‌کرد و مرتب براى این نشریات مقاله مى‌نوشت <ref>همان، ص98.</ref> <br>
سید قطب در چهل سالگى همزمان با آغاز تفکر در باره حرکت اسلامى و انقلابى با نشریاتى چون الکتاب المصرى، الکتاب السوادى، الشؤون الاجتماعیه و غیره همکارى داشت. پس از چند سال در مجله «اللواء الجدید» نیز که شاخه جوانان حزب وطنى مصر آن را چاپ مى‌کرد، مقاله نوشت؛ اما پس از اندک زمانى به علت انتقاد شدید سید از استعمار و اتهام همکارى دولت با آنان، تعطیل شد. وى پس از تعطیلى مجله اللواء الجدید، دست از مبارزه نکشید و در جایگاه سردبیر و نویسنده مجله «الدعوه» کار خود را ادامه داد. مقالات وى در این نشریه، دعوت از مردم براى انقلاب، تشکیل حکومت اسلامى و تغییر حاکمیت بود؛ اما این مجله را نیز پس از مدتى رژیم مصر تعطیل کرد. سید باز هم ناامید نشد و با همکارى یوسف شماته، نشریه‌اى به نام «العالم العربى» را منتشر ساخت. یوسف شماته در جایگاه مدیر مسؤول و سید قطب در مقام سردبیر مشغول فعالیت شدند <ref>همان، ص103.</ref> <br>
سید قطب در چهل سالگى همزمان با آغاز تفکر در باره حرکت اسلامى و انقلابى با نشریاتى چون الکتاب المصرى، الکتاب السوادى، الشؤون الاجتماعیه و غیره همکارى داشت. پس از چند سال در مجله «اللواء الجدید» نیز که شاخه جوانان حزب وطنى مصر آن را چاپ مى‌کرد، مقاله نوشت؛ اما پس از اندک زمانى به علت انتقاد شدید سید از استعمار و اتهام همکارى دولت با آنان، تعطیل شد. وى پس از تعطیلى مجله اللواء الجدید، دست از مبارزه نکشید و در جایگاه سردبیر و نویسنده مجله «الدعوه» کار خود را ادامه داد. مقالات وى در این نشریه، دعوت از مردم براى انقلاب، تشکیل حکومت اسلامى و تغییر حاکمیت بود؛ اما این مجله را نیز پس از مدتى رژیم مصر تعطیل کرد. سید باز هم ناامید نشد و با همکارى یوسف شماته، نشریه‌اى به نام «العالم العربى» را منتشر ساخت. یوسف شماته در جایگاه مدیر مسؤول و سید قطب در مقام سردبیر مشغول فعالیت شدند <ref>همان، ص103.</ref> <br>
سید در نشریه العالم العربى بر خلاف همه نشریات مصرى که تاریخ روز را به میلادى درج مى‌کردند، بر اساس تاریخ هجرى قمرى مى‌نوشت. وى همچنین در سال 1948میلادى با همکارى جمعیت اخوان المسلمین، مجله «الفکر الجدید» را تأسیس کرد و در این مجله نیز طرفدارى از اصلاحات و تغییر حاکمیت موجود را جزو اهداف خود قرار داد. مقالات سید در این مجله از تندترین و در عین حال قوى‌ترین مقالات به شمار مى‌رود. با ادامه موضع انقلابى در مقالات سید، این نشریه هم تعطیل شد. <br>
سید در نشریه العالم العربى بر خلاف همه نشریات مصرى که تاریخ روز را به میلادى درج مى‌کردند، بر اساس تاریخ هجرى قمرى مى‌نوشت. وى همچنین در سال 1948میلادى با همکارى جمعیت اخوان المسلمین، مجله «الفکر الجدید» را تأسیس کرد و در این مجله نیز طرفدارى از اصلاحات و تغییر حاکمیت موجود را جزو اهداف خود قرار داد. مقالات سید در این مجله از تندترین و در عین حال قوى‌ترین مقالات به شمار مى‌رود.<ref>مقالاتى نظیر «تحروا یا عبید الامریكا و الروس و الانجلیز»، «یا شباب الوادى تأهبوا و استعدوا»، «فلنؤمن بأنفسنا» و «أفخاد و نهود» از جمله این مقالات هستند.</ref> با ادامه موضع انقلابى در مقالات سید، این نشریه هم تعطیل شد. <br>
در سال 1954 جمعیت اخوان المسلمین مجله‌اى به نام «اخوان المسلمین» چاپ کرد و سید قطب را در جایگاه رئیس هیأت تحریریه آن برگزید. این هفته‌نامه روزهاى پنجشنبه منتشر مى‌شد و نخستین شماره آن در 17 رمضان 1373 قمرى به چاپ رسید. سید در این هفته‌نامه افکار اسلامى و انقلابى خود را بیش از گذشته منتشر کرد؛ از این‌رو پس از چاپ دوازده شماره در تاریخ 6 ذى‌الحجه 1373 از انتشار آن جلوگیرى شد و این واپسین فعالیت مطبوعاتى سید قطب به شمار مى‌رفت؛ زیرا در همین سال دستگیر و روانه زندان شد. <br>
در سال 1954 جمعیت اخوان المسلمین مجله‌اى به نام «اخوان المسلمین» چاپ کرد و سید قطب را در جایگاه رئیس هیأت تحریریه آن برگزید. این هفته‌نامه روزهاى پنجشنبه منتشر مى‌شد و نخستین شماره آن در 17 رمضان 1373 قمرى به چاپ رسید. سید در این هفته‌نامه افکار اسلامى و انقلابى خود را بیش از گذشته منتشر کرد؛ از این‌رو پس از چاپ دوازده شماره در تاریخ 6 ذى‌الحجه 1373 از انتشار آن جلوگیرى شد و این واپسین فعالیت مطبوعاتى سید قطب به شمار مى‌رفت؛ زیرا در همین سال دستگیر و روانه زندان شد. <br>
سید قطب در طول حیات 25ساله مطبوعاتى خود، 455 مقاله و قصیده در مجلات و روزنامه‌هاى گوناگون مصر چاپ کرد.<ref>خالدى، ص109.</ref> وى که نیمى از زندگى خود را با نشریات مختلف سپرى کرد، در این مدت پى برد که رفتار و عملکرد بعضى از این مطبوعات مشکوک است و از چاپ مقالات وى خوددارى مى‌کنند و دریافت که بعضى از آن‌ها با بیگانگان در ارتباطند؛ به همین سبب مقاله‌اى تحت عنوان «الدوله تخفق الأدب» ضد این دسته از نشریات نگاشت و آن‌ها را رسوا کرد <ref>همان، ص111.</ref> <br>
سید قطب در طول حیات 25ساله مطبوعاتى خود، 455 مقاله و قصیده در مجلات و روزنامه‌هاى گوناگون مصر چاپ کرد.<ref>خالدى، ص109.</ref> وى که نیمى از زندگى خود را با نشریات مختلف سپرى کرد، در این مدت پى برد که رفتار و عملکرد بعضى از این مطبوعات مشکوک است و از چاپ مقالات وى خوددارى مى‌کنند و دریافت که بعضى از آن‌ها با بیگانگان در ارتباطند؛ به همین سبب مقاله‌اى تحت عنوان «الدوله تخفق الأدب» ضد این دسته از نشریات نگاشت و آن‌ها را رسوا کرد <ref>همان، ص111.</ref> <br>
خط ۷۵: خط ۶۲:
=استادان و افراد تأثیرگذار بر سید قطب=
=استادان و افراد تأثیرگذار بر سید قطب=
افراد متعددى بر سیدقطب تأثیر عقیدتى داشتند که این‌جا به اسامى دو تن از آن‌ها اشاره مى‌کنیم: <br>
افراد متعددى بر سیدقطب تأثیر عقیدتى داشتند که این‌جا به اسامى دو تن از آن‌ها اشاره مى‌کنیم: <br>
1. ابوالاعلى مودودى (م1979م): مودودى، یکى از متفکران بزرگ پاکستانى معتقد به ضرورت تشکیل جامعه اسلامى و مبارزه با استعمار بود. وى در سال 1941 میلادى در هندوستان، حزب «جماعت اسلامى» را تأسیس کرد که شباهت بسیارى به تشکیلات اخوان المسلمین مصر داشت (پیامبر و فرعون، ص48). وى نویسنده کتاب‌هاى الاسلام الیوم، منهاج الانقلاب الاسلامى، الحکومة الاسلامیه، الاسلام و المدینه، تدوین الدستور الاسلامى و المصطلحات الاربعة فى القرآن است و سید قطب در زندان با افکار و آثار او آشنا شد. <ref>سیرى در اندیشه‌هاى سیدقطب، ص9.</ref> <br>
1. ابوالاعلى مودودى (م1979م): مودودى، یکى از متفکران بزرگ پاکستانى معتقد به ضرورت تشکیل جامعه اسلامى و مبارزه با استعمار بود. وى در سال 1941 میلادى در هندوستان، حزب «جماعت اسلامى» را تأسیس کرد که شباهت بسیارى به تشکیلات اخوان المسلمین مصر داشت (پیامبر و فرعون، ص48). وى نویسنده کتاب‌هاى الاسلام الیوم، منهاج الانقلاب الاسلامى، الحکومة الاسلامیه، الاسلام و المدینه، تدوین الدستور الاسلامى و المصطلحات الاربعة فى القرآن است و سید قطب در زندان با افکار و آثار او آشنا شد. <ref>سیرى در اندیشه‌هاى سید قطب، ص9.</ref> <br>
از نظر ابوالاعلى مودودى، اسلام دین کاملى است و اگر کسى به بخشى از اسلام عمل کند و بخش دیگرى را رها سازد، مرتکب ارتداد جزئى مى‌شود. وى اسلام بدون حاکمیت را اسلام نمى‌داند. آثار ابوالاعلى تأثیر شگرفى بر فکر و ذهن سید قطب داشته است. هنگامى که سید دستگیر شد، در پاسخ این پرسش که آیا افکارت را از مودودى گرفته اى، پاسخ داد: فکر و نظر من همان اندیشه‌هاى ابوالاعلى مودودى است. <br>
از نظر ابوالاعلى مودودى، اسلام دین کاملى است و اگر کسى به بخشى از اسلام عمل کند و بخش دیگرى را رها سازد، مرتکب ارتداد جزئى مى‌شود. وى اسلام بدون حاکمیت را اسلام نمى‌داند. آثار ابوالاعلى تأثیر شگرفى بر فکر و ذهن سید قطب داشته است. هنگامى که سید دستگیر شد، در پاسخ این پرسش که آیا افکارت را از مودودى گرفته اى، پاسخ داد: فکر و نظر من همان اندیشه‌هاى ابوالاعلى مودودى است. <br>
2. عباس محمود عقاد: سید قطب پس از ورود به قاهره به واسطه دایى‌اش، احمد حسین عثمان با او آشنا شد و به دلیل مشترکاتى که سید با او داشت، تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سید مدتى در مدرسه عقادیه که زیر نظر عقاد اداره مى‌شد، درس خواند و در این مدت با افکار و عقاید او آشنا شد؛ اما پس از مدتى آثار ادبى او را نقد کرد. زمانى که سید در سال 1951 میلادى به طور رسمى به اخوان المسلمین پیوست، عقاد که با اخوان المسلمین به شدت مخالف بود، از سید قطب انتقاد کرد و تحت مقاله‌اى با عنوان «ارادة الغفلة» به سید بى‌حرمتى کرد.<ref>خالدى، ص146.</ref> <br>
2. عباس محمود عقاد: سید قطب پس از ورود به قاهره به واسطه دایى‌اش، احمد حسین عثمان با او آشنا شد و به دلیل مشترکاتى که سید با او داشت،<ref>نظیر این‌كه هر دو مصرى هستند؛ هر دو ادیب، شاعر و نقاد هستند؛ هر دو نویسنده هستند؛ هر دو تا پایان عمر ازدواج نكردند و سرانجام هر دو مدتى طولانى عضو حزب وفد بودند.</ref> تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سید مدتى در مدرسه عقادیه که زیر نظر عقاد اداره مى‌شد، درس خواند و در این مدت با افکار و عقاید او آشنا شد؛ اما پس از مدتى آثار ادبى او را نقد کرد. زمانى که سید در سال 1951 میلادى به طور رسمى به اخوان المسلمین پیوست، عقاد که با اخوان المسلمین به شدت مخالف بود، از سید قطب انتقاد کرد و تحت مقاله‌اى با عنوان «ارادة الغفلة» به سید بى‌حرمتى کرد.<ref>خالدى، ص146.</ref> <br>


=اندیشه‌ها و اعتقادات سید قطب=
=اندیشه‌ها و اعتقادات سید قطب=
خط ۸۹: خط ۷۶:
=اندیشه وحدت در کلام سید قطب=
=اندیشه وحدت در کلام سید قطب=
سید قطب متفکر و دانشمند بزرگ مصرى، آفت بزرگ جوامع اسلام را ملى گرایى مى‌داند و معتقد است تا وحدت میان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپریالیسم غرب بر منابع مالى مسلمانان چنگ خواهد انداخت. علت مخالفت سید با ملى‌گرایى این است که ملى‌گرایى در مقابل وحدت مسلمانان قرار گرفته. همین اندیشه سید، یکى از مواردى بود که باعث تیرگى روابط او با جمال عبدالناصر شد؛ زیرا جمال عبدالناصر به ناسیونالیسم عربى معتقد بود؛ در حالى که سید قطب با ملى گرایى به شدت مخالفت مى‌کرد. <br>
سید قطب متفکر و دانشمند بزرگ مصرى، آفت بزرگ جوامع اسلام را ملى گرایى مى‌داند و معتقد است تا وحدت میان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپریالیسم غرب بر منابع مالى مسلمانان چنگ خواهد انداخت. علت مخالفت سید با ملى‌گرایى این است که ملى‌گرایى در مقابل وحدت مسلمانان قرار گرفته. همین اندیشه سید، یکى از مواردى بود که باعث تیرگى روابط او با جمال عبدالناصر شد؛ زیرا جمال عبدالناصر به ناسیونالیسم عربى معتقد بود؛ در حالى که سید قطب با ملى گرایى به شدت مخالفت مى‌کرد. <br>
وى در نوشتارى مى‌نویسد: بى‌تردید، اندیشه تنگ و تاریک ملى‌گرایى در درون مسائل داخلى ما اندیشه ویرانگرى بود؛ اندیشه‌اى که نیروهاى میهن بزرگ اسلامى را پراکنده ساخت و آن را به دولت‌هاى کوچک ناتوان بى ارزشى که با هیچ چیزى، قدرت مقابله ندارد، تبدیل نمود. اندیشه‌اى بود که به امپریالیسم غربى اجازه و امکان داد روزانه یک کشور اسلامى را بدَرَد و بخورد؛ در حالى که اطمینان دارد این مرزهاى ساختگى به هیچ دولت کوچکى اجازه کمک به دیگرى را نخواهد داد (تاریخ فرهنگ معاصر، ش 6، ص278، به نقل از مصر الفتاه، 6سپتامبر 1951م). <br>
وى در نوشتارى مى‌نویسد: بى‌تردید، اندیشه تنگ و تاریک ملى‌گرایى در درون مسائل داخلى ما اندیشه ویرانگرى بود؛ اندیشه‌اى که نیروهاى میهن بزرگ اسلامى را پراکنده ساخت و آن را به دولت‌هاى کوچک ناتوان بى ارزشى که با هیچ چیزى، قدرت مقابله ندارد، تبدیل نمود. اندیشه‌اى بود که به امپریالیسم غربى اجازه و امکان داد روزانه یک کشور اسلامى را بدَرَد و بخورد؛ در حالى که اطمینان دارد این مرزهاى ساختگى به هیچ دولت کوچکى اجازه کمک به دیگرى را نخواهد داد.<ref>تاریخ فرهنگ معاصر، ش 6، ص278، به نقل از مصر الفتاه، 6سپتامبر 1951م.</ref> <br>
سید قطب همچون سیدجمال الدین اسدآبادى مرزهاى جغرافیایى را در هم شکست. وى معتقد بود هر جا مسلمانى هست، آن‌جا قلمرو اسلام است. در جریان ملى شدن صنعت نفت ایران، وى نامه‌اى به آیت الله سیدابوالقاسم کاشانى نوشت و از نهضت ملى‌شدن صنعت نفت حمایت کرد. سید قطب در این نامه نکات بسیار مهمى را بیان مى‌کند. به اعتقاد او، نهضت ملى‌شدن صنعت نفت، نهضت ملى نیست؛ بلکه نهضتى اسلامى به رهبرى شخصى روحانى است. وى این گام را قدمى در راه استقرار نظام اسلامى و کوتاه کردن دست اجانب از کشور ایران مى‌داند. همچنین در این نامه مسلمانان را به وحدت و دورى از تفرقه فرا مى‌خواند. <br>
سید قطب همچون سیدجمال الدین اسدآبادى مرزهاى جغرافیایى را در هم شکست. وى معتقد بود هر جا مسلمانى هست، آن‌جا قلمرو اسلام است. در جریان ملى شدن صنعت نفت ایران، وى نامه‌اى به آیت الله سیدابوالقاسم کاشانى نوشت و از نهضت ملى‌شدن صنعت نفت حمایت کرد. سید قطب در این نامه نکات بسیار مهمى را بیان مى‌کند. به اعتقاد او، نهضت ملى‌شدن صنعت نفت، نهضت ملى نیست؛ بلکه نهضتى اسلامى به رهبرى شخصى روحانى است. وى این گام را قدمى در راه استقرار نظام اسلامى و کوتاه کردن دست اجانب از کشور ایران مى‌داند. همچنین در این نامه مسلمانان را به وحدت و دورى از تفرقه فرا مى‌خواند. <br>


=مبارزات سیاسى سیدقطب=
=مبارزات سیاسى سیدقطب=
مهم ترین دوران مبارزه سیدقطب به زمانى مربوط مى‌شود که به جمعیت اخوان المسلمین پیوست. جمعیت اخوان المسلمین یکى از جمعیت‌هاى مبارز در سال‌هاى 1930 تا 1960میلادى بود که در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مى‌کرد و مقر اصلى آن در مصر قرار داشت. این جمعیت را حسن البناء (م1368ق) در شهر اسماعیلیه مصر در ذى القعده سال 1347 پایه‌گذاشت و فعالیت خود را در مدرسه «التهذیب» با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى، آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350قمرى، رساله‌اى دربردارنده اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و در جایگاه دبیرکل جمعیت برگزیده شد. هنگام جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 میلادى جمعیت اخوان المسلمین به یارى ملت فلسطین شتافت و بسیارى از اعضاى آن در این جنگ شرکت کردند. پس از این وقایع، از طرفى محبوبیت اخوان المسلمین بین مسلمانان به شدت افزایش یافت و از طرف دیگر، دربار مصر و استعمار پیر انگلیس از آنان عصبانى و ناراحت شدند؛ از این‌رو به فرمان ملک فاروق در سال 1368 قمرى فرمان انحلال جمعیت صادر شد و به تلافى این فرمان، جمعیت اخوان المسلمین نخست وزیر مصر(نقراشى پاشا) را کشتند و حکومت وقت نیز به تلافى این اقدام، دبیر کل این جمعیت یعنى «حسن البناء» را در سال 1369ق ترور کرد (دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج7، ص271). ترور حسن البناء زمانى بود که سیدقطب در امریکا به سر مى‌برد. او مى‌دید که نشریات امریکایى به شدت از کشته شدن حسن البناء ابراز خوشحالى مى‌کنند؛ بدین جهت همان‌جا تصمیم گرفت پس از بازگشت از امریکا در سال 1951 میلادى به طور رسمى به اخوان المسلمین بپیوندد. وى چنان به این گروه علاقه داشت که همیشه مى‌گفت: من در سال 1951 میلادى متولد شدم (پیامبر و فرعون، ص39). <br>
مهم ترین دوران مبارزه سیدقطب به زمانى مربوط مى‌شود که به جمعیت اخوان المسلمین پیوست. جمعیت اخوان المسلمین یکى از جمعیت‌هاى مبارز در سال‌هاى 1930 تا 1960میلادى بود که در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مى‌کرد و مقر اصلى آن در مصر قرار داشت. این جمعیت را حسن البناء (م1368ق) در شهر اسماعیلیه مصر در ذى القعده سال 1347 پایه‌گذاشت و فعالیت خود را در مدرسه «التهذیب» با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى، آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350قمرى، رساله‌اى دربردارنده اهداف جمعیت اخوان المسلمین منتشر کرد و در جایگاه دبیرکل جمعیت برگزیده شد. هنگام جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948 میلادى جمعیت اخوان المسلمین به یارى ملت فلسطین شتافت و بسیارى از اعضاى آن در این جنگ شرکت کردند. پس از این وقایع، از طرفى محبوبیت اخوان المسلمین بین مسلمانان به شدت افزایش یافت و از طرف دیگر، دربار مصر و استعمار پیر انگلیس از آنان عصبانى و ناراحت شدند؛ از این‌رو به فرمان ملک فاروق در سال 1368 قمرى فرمان انحلال جمعیت صادر شد و به تلافى این فرمان، جمعیت اخوان المسلمین نخست وزیر مصر(نقراشى پاشا) را کشتند و حکومت وقت نیز به تلافى این اقدام، دبیر کل این جمعیت یعنى «حسن البناء» را در سال 1369ق ترور کرد.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج7، ص271.</ref> ترور حسن البناء زمانى بود که سیدقطب در امریکا به سر مى‌برد. او مى‌دید که نشریات امریکایى به شدت از کشته شدن حسن البناء ابراز خوشحالى مى‌کنند؛ بدین جهت همان‌جا تصمیم گرفت پس از بازگشت از امریکا در سال 1951 میلادى به طور رسمى به اخوان المسلمین بپیوندد. وى چنان به این گروه علاقه داشت که همیشه مى‌گفت: من در سال 1951 میلادى متولد شدم.<ref>پیامبر و فرعون، ص39.</ref> <br>
سیدقطب پس از عضویت در جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا عضو مکتب ارشاد، سپس در جایگاه رئیس هیأت تحریریه نشریه اخوان المسلمین منصوب شد. مقالات تند و صریح او در این نشریه و روزنامه هاى دیگر، سبب شد تا وى در سال 1954 به همراه حسن الهضیبى  دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم شود. پس از صدور حکم، وى را به زندان قدیم «لیمان طره» که قدمتى پانصد ساله دارد، منتقل کردند. وى در زندان به نوشتن کتاب ادامه داد و تفسیر نفیس فى ظلال القرآن را در زندان نگاشت. پس از پنج سال محکومیت، سید در زندان بیمار شد و بیم مرگ وى مى‌رفت؛ از این‌رو مسؤولان اخوان المسلمین مصر با دبیر این جمعیت در عراق به نام أمجد زهاوى تماس گرفتند و به او توصیه کردند عبدالسلام عارف، رئیس جمهور وقت عراق را واسطه قرار دهد که جمال عبدالناصر را قانع کند تا سید از زندان آزاد شود. عبدالسلام عارف پیغام را فرستاد و به واسطه این پیغام، سیدقطب در سال 1964 میلادى از زندان آزاد شد. <br>
سیدقطب پس از عضویت در جمعیت اخوان المسلمین، ابتدا عضو مکتب ارشاد، سپس در جایگاه رئیس هیأت تحریریه نشریه اخوان المسلمین منصوب شد. مقالات تند و صریح او در این نشریه و روزنامه هاى دیگر، سبب شد تا وى در سال 1954 به همراه حسن الهضیبى  دستگیر و به پانزده سال زندان محکوم شود. پس از صدور حکم، وى را به زندان قدیم «لیمان طره» که قدمتى پانصد ساله دارد، منتقل کردند. وى در زندان به نوشتن کتاب ادامه داد و تفسیر نفیس فى ظلال القرآن را در زندان نگاشت. پس از پنج سال محکومیت، سید در زندان بیمار شد و بیم مرگ وى مى‌رفت؛ از این‌رو مسؤولان اخوان المسلمین مصر با دبیر این جمعیت در عراق به نام أمجد زهاوى تماس گرفتند و به او توصیه کردند عبدالسلام عارف، رئیس جمهور وقت عراق را واسطه قرار دهد که جمال عبدالناصر را قانع کند تا سید از زندان آزاد شود. عبدالسلام عارف پیغام را فرستاد و به واسطه این پیغام، سیدقطب در سال 1964 میلادى از زندان آزاد شد. <br>
پس از آزادى از زندان بر سر ادامه کار جمعیت، اختلاف نظر حاصل شد. عبدالفتاح اسماعیل، عضو ارشد این جمعیت و همفکرانش بر این عقیده بودند که باید جهاد را ادامه داد؛ ولى بعضى از اعضا با این نظر موافق نبودند. سیدقطب که روحیه انقلابى و جهادى داشت، به عبدالفتاح اسماعیل پیوست و مطالبى در باره لزوم تغییر حاکمیت و برپایى نظام اسلامى نگاشت که بعدها با عنوان کتاب معالم فى الطریق چاپ شد. با ادامه فعالیت‌هاى سیدقطب و تأثیر افکار و آراى وى بر مردم به ویژه جوانان مصر و جهان عرب، در سال 1965 میلادى دوباره دستگیر و زندانى شد. گروه‌هاى کمونیستى مصر که به شدت با افکار سید مخالف بودند، آن‌جا شعار مى‌دادند: جمال، ذبح کن. ذبح کن. در این دوره از زندان که حدود چهارماه طول کشید، سید را در زندان انفرادى حبس کردند و پیش چشم او خواهرزاده اش، رفعت را کشتند. محاکمه سیدقطب در جایگاه متهم ردیف اول به فرمان جمال عبدالناصر در دادگاه نظامى در تاریخ 1966/4/12 میلادى آغاز شد و به مدت 36روز ادامه یافت و پس از اتمام محاکمه، آن‌ها منتظر صدور حکم بودند (الشهید سید قطب من المیلاد الى الاستشهاد، بخش اخوان المسلمین). <br>
پس از آزادى از زندان بر سر ادامه کار جمعیت، اختلاف نظر حاصل شد. عبدالفتاح اسماعیل، عضو ارشد این جمعیت و همفکرانش بر این عقیده بودند که باید جهاد را ادامه داد؛ ولى بعضى از اعضا با این نظر موافق نبودند. سیدقطب که روحیه انقلابى و جهادى داشت، به عبدالفتاح اسماعیل پیوست و مطالبى در باره لزوم تغییر حاکمیت و برپایى نظام اسلامى نگاشت که بعدها با عنوان کتاب معالم فى الطریق چاپ شد. با ادامه فعالیت‌هاى سیدقطب و تأثیر افکار و آراى وى بر مردم به ویژه جوانان مصر و جهان عرب، در سال 1965 میلادى دوباره دستگیر و زندانى شد. گروه‌هاى کمونیستى مصر که به شدت با افکار سید مخالف بودند، آن‌جا شعار مى‌دادند: جمال، ذبح کن. ذبح کن. در این دوره از زندان که حدود چهارماه طول کشید، سید را در زندان انفرادى حبس کردند و پیش چشم او خواهرزاده اش، رفعت را کشتند. محاکمه سیدقطب در جایگاه متهم ردیف اول به فرمان جمال عبدالناصر در دادگاه نظامى در تاریخ 1966/4/12 میلادى آغاز شد و به مدت 36 روز ادامه یافت و پس از اتمام محاکمه، آن‌ها منتظر صدور حکم بودند.<ref>الشهید سید قطب من المیلاد الى الاستشهاد، بخش اخوان المسلمین.</ref> <br>


=شهادت سید قطب=
=شهادت سید قطب=
چهارماه از زمان محاکمه گذشت و سرانجام قاضى مصر، فؤاد الدجوى احکام صادره را چنین اعلام کرد: سید قطب و محمد یوسف هواش و عبدالفتاح اسماعیل محکوم به اعدام و بقیه اعضاى اخوان المسلمین از 10 سال تا حبس ابد زندانى مى‌شوند. سید در پاسخ دوستانش که پرسیدند حکم اعدام را چگونه یافتى؟ پاسخ داد: شکر خدا من پانزده سال است که آرزوى شهادت دارم (ما چه مى‌گوییم، ص22). بعضى از دوستانش از او خواستند که از اعمالش عذر بخواهد تا شاید از اعدامش صرف‌نظر کنند؛ اما وى در پاسخ گفت: من از عملى که براى خدا انجام دادم، عذر نمى خواهم. سرانجام روز اعدام فرا رسید و در تاریخ 9 آگوست 1966 هنگام طلوع خورشید، سید قطب و دوستانش به سوى جوخه اعدام هدایت شدند. سید سربلند و با روى گشاده و خندان جمله‌اى به سربازان گفت که ترجمه شعر اقبال لاهورى است: «نشان مرد مؤمن با تو مى‌گویم که چون مرگش رسد خندان بمیرد». روحش شاد و راهش پر رهرو باد. <br>
چهارماه از زمان محاکمه گذشت و سرانجام قاضى مصر، فؤاد الدجوى احکام صادره را چنین اعلام کرد: سید قطب و محمد یوسف هواش و عبدالفتاح اسماعیل محکوم به اعدام و بقیه اعضاى اخوان المسلمین از 10 سال تا حبس ابد زندانى مى‌شوند. سید در پاسخ دوستانش که پرسیدند حکم اعدام را چگونه یافتى؟ پاسخ داد: شکر خدا من پانزده سال است که آرزوى شهادت دارم.<ref>ما چه مى‌گوییم، ص22.</ref> بعضى از دوستانش از او خواستند که از اعمالش عذر بخواهد تا شاید از اعدامش صرف‌نظر کنند؛ اما وى در پاسخ گفت: من از عملى که براى خدا انجام دادم، عذر نمى خواهم. سرانجام روز اعدام فرا رسید و در تاریخ 9 آگوست 1966 هنگام طلوع خورشید، سید قطب و دوستانش به سوى جوخه اعدام هدایت شدند. سید سربلند و با روى گشاده و خندان جمله‌اى به سربازان گفت که ترجمه شعر اقبال لاهورى است: «نشان مرد مؤمن با تو مى‌گویم که چون مرگش رسد خندان بمیرد». روحش شاد و راهش پر رهرو باد. <br>


=آثار و تألیفات سید قطب=
=آثار و تألیفات سید قطب=
خط ۱۱۶: خط ۱۰۳:
# نشانه هاى راه، ترجمه محمود محمودى، تهران، نشر احسان، 1378، 256ص.
# نشانه هاى راه، ترجمه محمود محمودى، تهران، نشر احسان، 1378، 256ص.
# ویژگى‌هاى ایدئولوژى اسلامى، ترجمه محمد خامنه اى، تهران، کیهان، 1369، 368ص.
# ویژگى‌هاى ایدئولوژى اسلامى، ترجمه محمد خامنه اى، تهران، کیهان، 1369، 368ص.
همچنین کتاب‌هاى:
'''همچنین کتاب‌هاى:'''
# امریکا از دیدگاه سید قطب، ترجمه مصطفى اربابى، تهران، نشر احسان، 1370ش، 265ص.
# امریکا از دیدگاه سید قطب، ترجمه مصطفى اربابى، تهران، نشر احسان، 1370ش، 265ص.
# سید قطب و اشعار او، تألیف عبدالله رسول نژاد، تهران، نشر احسان، 1379ش، 271ص.
# سید قطب و اشعار او، تألیف عبدالله رسول نژاد، تهران، نشر احسان، 1379ش، 271ص.
خط ۱۳۸: خط ۱۲۵:
# السلام العالمى و الاسلام، سید قطب، قاهره، دارالکتاب العربى، 1950م. (در این کتاب، مشکلات صلح جهانى بررسى شده است).
# السلام العالمى و الاسلام، سید قطب، قاهره، دارالکتاب العربى، 1950م. (در این کتاب، مشکلات صلح جهانى بررسى شده است).
# تفسیر فى ظلال القرآن، سید قطب، بیروت، دار الشروق، 1415ق، 6جلد. (سید در ادامه تألیف کتاب التصویر الفنى فى القرآن تصمیم گرفت تمام قرآن را با رویکردى جهادى تفسیر کند. نگارش این تفسیر چهار مرحله دارد. مرحله اول: سلسله مقالاتى با عنوان «فى ظلال» که در مجله «المسلمون» نوشته شد و تا سال 1952 میلادى ادامه یافت و سید توانست تا آیه 103 از سوره بقره را تفسیر کند. مرحله دوم: زمانى بود که سید تصمیم گرفت تمام قرآن را به این صورت تفسیر کند و آن‌ها را به صورت کتاب مستقل در آورد که نخستین جزء آن را دار احیاء الکتب العربیه در قاهره چاپ کرد و تا سال 1954 میلادى، 16 جزء از آن چاپ شد. مرحله سوم: مربوط به دوران حبس و زندان او مى‌شود که توانست کل قرآن را تفسیر کند. مرحله چهارم: مربوط به تغییراتى است که سید در این تفسیر داده است. وى در زندان با خود اندیشید که چرا او را زندانى کرده‌اند و سرانجام علت آن را در حرکت انقلابى و جهادى خویش دید؛ از این‌رو تصمیم گرفت در همان زندان قرآن را با رویکردى جهادى تفسیر کند. در ابتدا سه جزء آخر قرآن و سپس 10 جزء اول را با این رویکرد نوشت و انتشارات دار احیاء الکتب العربیة آن را چاپ کرد. پس از آزادى از زندان، جزء 11 تا 13 را هم دوباره با همین رویکرد نوشت، ولى بقیه را نتوانست بنویسد؛ زیرا در زندان حکم اعدام او صادر، و شهید شد. تفسیر فى ظلال القرآن تاکنون بارها تجدید چاپ، و به زبان‌هاى انگلیسى، فرانسه، ترکى، فارسى، اردو و اسپانیایى ترجمه شده است). <br>
# تفسیر فى ظلال القرآن، سید قطب، بیروت، دار الشروق، 1415ق، 6جلد. (سید در ادامه تألیف کتاب التصویر الفنى فى القرآن تصمیم گرفت تمام قرآن را با رویکردى جهادى تفسیر کند. نگارش این تفسیر چهار مرحله دارد. مرحله اول: سلسله مقالاتى با عنوان «فى ظلال» که در مجله «المسلمون» نوشته شد و تا سال 1952 میلادى ادامه یافت و سید توانست تا آیه 103 از سوره بقره را تفسیر کند. مرحله دوم: زمانى بود که سید تصمیم گرفت تمام قرآن را به این صورت تفسیر کند و آن‌ها را به صورت کتاب مستقل در آورد که نخستین جزء آن را دار احیاء الکتب العربیه در قاهره چاپ کرد و تا سال 1954 میلادى، 16 جزء از آن چاپ شد. مرحله سوم: مربوط به دوران حبس و زندان او مى‌شود که توانست کل قرآن را تفسیر کند. مرحله چهارم: مربوط به تغییراتى است که سید در این تفسیر داده است. وى در زندان با خود اندیشید که چرا او را زندانى کرده‌اند و سرانجام علت آن را در حرکت انقلابى و جهادى خویش دید؛ از این‌رو تصمیم گرفت در همان زندان قرآن را با رویکردى جهادى تفسیر کند. در ابتدا سه جزء آخر قرآن و سپس 10 جزء اول را با این رویکرد نوشت و انتشارات دار احیاء الکتب العربیة آن را چاپ کرد. پس از آزادى از زندان، جزء 11 تا 13 را هم دوباره با همین رویکرد نوشت، ولى بقیه را نتوانست بنویسد؛ زیرا در زندان حکم اعدام او صادر، و شهید شد. تفسیر فى ظلال القرآن تاکنون بارها تجدید چاپ، و به زبان‌هاى انگلیسى، فرانسه، ترکى، فارسى، اردو و اسپانیایى ترجمه شده است). <br>
=منابع و مآخذ
# آینده در قلمرو اسلام، ترجمه على خامنه‌اى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1369 ش.
# ترجمه مصطفى اربابى، چرا اعدامم کردند؟، سراوان، کتابفروشى خالدبن ولید، 1369 ش.
# دائره المعارف بزرگ اسلامى، زیر نظر کاظم بجنوردى، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامى، 1380ش، ج7.
# ربیع بن هادى عمیرى، مطاعن سید قطب، فى أصحاب رسول‌الله، عربستان، 1997م.
# ژیل کوپل، پیامبر و فرعون.
# سید قطب، قاهره، طفل من القریه، نشر جامعین، 1946م.
# سید قطب، ما چه مى‌گوییم، ترجمه و تفصیل از هادى خسروشاهى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1370 ش.
# سید قطب، ویژگى‌هاى ایدئولوژى اسلامى، ترجمه على حجتى کرمانى، تهران، انتشارات اسلامى، بى تا.
# سیدهادى خسروشاهى، فصلنامه تاریخ فرهنگ معاصر، ش 6.
# صلاح عبدالفتاح خالدى، الشهید سید قطب من المیلاد الى الاستشهاد، دمشق، دارالفکر، 1999م، ص42.
# عدالت اجتماعى در اسلام: مباحثى در زمینه‌هاى جامعه، اقتصاد، سیاست و حکومت، ترجمه و توضیحات سیدهادى خسروشاهى و محمدعلى گرامى، تهران، کلبه شروق، 1379 ش.
# محمد مسجدجامعى، زمینه تفکر سیاسى در قلمرو تشیع و تسنن.


=پانویس=
=پانویس=
۱٬۷۴۱

ویرایش