۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
دومین بار که حلیمه سعدیه، کودک عبدالمطلب را به مکه آورده بود، موقعى بود که دستهاى از روحانیان حبشه به حجاز آمده بودند، محمد(صلى الله علیه وآله) را در قبیله «بنى سعد» مشاهده کردند. آنان علایمى را که در کتابهاى آسمانى، براى پیامبرى که پس از عیسى(علیهالسلام) خواهد آمد، به طور کامل در این طفل دیدند. از این نظر تصمیم گرفتند او را به هر شکلى که ممکن است بربایند و با خود به حبشه ببرند تا این افتخار نصیب آنان شود. <ref>سیره ابن هشام، ج 1، ص 167.</ref><br> | دومین بار که حلیمه سعدیه، کودک عبدالمطلب را به مکه آورده بود، موقعى بود که دستهاى از روحانیان حبشه به حجاز آمده بودند، محمد(صلى الله علیه وآله) را در قبیله «بنى سعد» مشاهده کردند. آنان علایمى را که در کتابهاى آسمانى، براى پیامبرى که پس از عیسى(علیهالسلام) خواهد آمد، به طور کامل در این طفل دیدند. از این نظر تصمیم گرفتند او را به هر شکلى که ممکن است بربایند و با خود به حبشه ببرند تا این افتخار نصیب آنان شود. <ref>سیره ابن هشام، ج 1، ص 167.</ref><br> | ||
این مطلب هیچ استبعادى ندارد ؛ زیرا به تصریح قرآن، علایم پیامبر در انجیل بیان شده بود. هیچ مانعى ندارد که دانشمندانِ وقت، از روى آن علایم، دارنده آن را تشخیص داده باشند.<ref>جعفر سبحانى، ج 1، ص 165.</ref><br> | این مطلب هیچ استبعادى ندارد ؛ زیرا به تصریح قرآن، علایم پیامبر در انجیل بیان شده بود. هیچ مانعى ندارد که دانشمندانِ وقت، از روى آن علایم، دارنده آن را تشخیص داده باشند.<ref>جعفر سبحانى، ج 1، ص 165.</ref><br> | ||
قرآن کریم | قرآن کریم دراینباره مىفرماید: وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِى إِسْرَائِیلَ إِنِّى رَسُولُ اللهِ إِلَیکمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَىَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُول یأْتِى مِنْ بَعْدِى اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَینَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ<ref>صف (61): 6.</ref><br> | ||
و یاد آور هنگامى که عیساى مریم به بنى اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوى شما هستم، و بر حقانیت کتاب تورات که مقابل من است، تصدیق مىکنم ونیز شما را مژده مىدهم که بعد از من، رسول بزرگوارى که نامش ]در انجیل من[ احمد است، بیاید. چون آن رسول با آیات و معجزات به سوى خلق آمد، گفتند: این ]معجزات و قرآن وى[ سحرى آشکار است.<br> | و یاد آور هنگامى که عیساى مریم به بنى اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوى شما هستم، و بر حقانیت کتاب تورات که مقابل من است، تصدیق مىکنم ونیز شما را مژده مىدهم که بعد از من، رسول بزرگوارى که نامش ]در انجیل من[ احمد است، بیاید. چون آن رسول با آیات و معجزات به سوى خلق آمد، گفتند: این ]معجزات و قرآن وى[ سحرى آشکار است.<br> | ||
==ج. هجرت صحابه به حبشه:== با آغاز دعوت رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، مشرکان قریش یاران حضرت را آزردند. با افزایش گروندگان به اسلام، خشم قریش فزونى یافت و شکنجه مسلمانان بیشتر شد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مسلمانان دستور داد در شهرها و زمینهاى دیگر پراکنده شوند. آنان پرسیدند: کجا رویم؟ حضرت به سمت حبشه که آن را بسیار دوست مىداشت، اشاره کرد. دو گروه از مسلمانان که نام سى تن از آنان در مصادر تاریخى آمده است، به حبشه مهاجرت کردند، و در هجرت، ضمن حفظ دین خود، به تبلیغ اسلام پرداختند و بسیارى از آنان در سال هفتم هجرت به مدینه آمدند.<ref>ر.ک: طبقات ابن سعد، ج 1، ص 188ـ192 ؛ ابن عبد ربه، ج 2، ص 277.</ref><br> | ==ج. هجرت صحابه به حبشه:== با آغاز دعوت رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، مشرکان قریش یاران حضرت را آزردند. با افزایش گروندگان به اسلام، خشم قریش فزونى یافت و شکنجه مسلمانان بیشتر شد. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مسلمانان دستور داد در شهرها و زمینهاى دیگر پراکنده شوند. آنان پرسیدند: کجا رویم؟ حضرت به سمت حبشه که آن را بسیار دوست مىداشت، اشاره کرد. دو گروه از مسلمانان که نام سى تن از آنان در مصادر تاریخى آمده است، به حبشه مهاجرت کردند، و در هجرت، ضمن حفظ دین خود، به تبلیغ اسلام پرداختند و بسیارى از آنان در سال هفتم هجرت به مدینه آمدند.<ref>ر.ک: طبقات ابن سعد، ج 1، ص 188ـ192 ؛ ابن عبد ربه، ج 2، ص 277.</ref><br> |