عبدالمجید سلیم (مرزبان شریعت) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
</div>
</div>
{{پانویس رنگی}}
{{پانویس رنگی}}
'''عبدالمجید سلیم (مرزبان شریعت)(1374ـ1302م)(1954 ـ 1882ق)''' عنوان مقاله‌ای از بخش پیشگامان تقریب [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم می‌باشد که به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رحیم ابوالحسینی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.</div>
'''عبدالمجید سلیم (مرزبان شریعت)(1374ـ1302م)(1954 ـ 1882ق)''' <ref>برگرفته از کتابى با همین عنوان، محمد عابدى میانجى، خارج فقه و اصول، کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن (اشتغال به تحصیل).</ref>عنوان مقاله‌ای از بخش پیشگامان تقریب [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم می‌باشد که به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رحیم ابوالحسینی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.</div>


=مقدمه =
=مقدمه =
خط ۴۵: خط ۴۵:


=طلوع زندگى و دوران کودکى سلیم =
=طلوع زندگى و دوران کودکى سلیم =
زمانى که مصر با بحران اشغالگرى و خیانت حاکمان بیگانه دست به گریبان بود، در یکى از شهرک‌هاى «مدینة الشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» واقعه‌اى روى داد که هم چون طلوعى مبارک، آسمان روستا را روشن کرد. این رویداد مهم که در سال 1302ق. روى داد، تولد نوزادى مبارک بود که پدر و مادر به نشانه ایمان به معبودِ با مجد و عظمت نامش را عبدالمجید گذاشتند.عبدالمجید از اوان کودکى به تیزهوشى و زیرکى شناخته مى‌شد و در سایه تربیت والدین، دوران کودکى را در روستاى کوچک خود «میت شهاله» به دور از غوغاهاى معمول و تأثیرات ناشى از تهاجم خارجى و... گذراند. وى همانند دیگر کودکان روستا با خواندن و نوشتن ابتدایى آشنا شد. با این تفاوت که تربیت و آموزش وى با علاقه و انگیزه و جدیت از سوى والدین پى گیرى شد تا جایى که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعى وافر نمود.
زمانى که مصر با بحران اشغالگرى و خیانت حاکمان بیگانه دست به گریبان بود، در یکى از شهرک‌هاى «مدینة الشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» <ref>قریه «میت شهالة» از شهرک‌هاى «مدینة الشهداء» منوفیه است. یاقوت مى‌گوید: «منوف» از روستاهاى مصر قدیم است که در فتوحات مصر نیز نامى از آن برده مى‌شود. معمولاً واژه کورة هم به آن اضافه مى‌کنند و «کورة رمسیس و منوف» مى‌گویند. جایى که از کشتزارها و آبادى‌ها... پایین‌تر است و به بخش کورة آن، امروزه منوفیه مى‌گویند. (معجم البلدان، ج 5، ص 216؛ المعجم الوسیط، ج 1، ص 386 «توضیح واژه ریف»).</ref> واقعه‌اى روى داد که هم چون طلوعى مبارک، آسمان روستا را روشن کرد. این رویداد مهم که در سال 1302ق. روى داد، تولد نوزادى مبارک بود که پدر و مادر به نشانه ایمان به معبودِ با مجد و عظمت نامش را عبدالمجید گذاشتند.عبدالمجید از اوان کودکى به تیزهوشى و زیرکى شناخته مى‌شد و در سایه تربیت والدین، دوران کودکى را در روستاى کوچک خود «میت شهاله» به دور از غوغاهاى معمول و تأثیرات ناشى از تهاجم خارجى و... گذراند. وى همانند دیگر کودکان روستا با خواندن و نوشتن ابتدایى آشنا شد. با این تفاوت که تربیت و آموزش وى با علاقه و انگیزه و جدیت از سوى والدین پى گیرى شد تا جایى که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعى وافر نمود.
دیگر وقت آن بود که عبدالمجید بار سفر را ببندد و به سوى کانون علم و ایمان و معبد عشق و عرفان یعنى الأزهر رهسپار شود، و این در حالى بود که سال‌هاى آغازین قرن نوزدهم هم زمان با گرایش جوانان عربى و مصرى به تحصیل علوم غربى و تحصیل در مراکزى با رنگ و بوى آن چنانى بود. با این وصف، خانواده‌هاى مذهبى با احساس وظیفه دینى، فرزندان خود را براى تضمین آینده امت اسلامى و علوم دینى راهى الأزهر مى‌کردند.
دیگر وقت آن بود که عبدالمجید بار سفر را ببندد و به سوى کانون علم و ایمان و معبد عشق و عرفان یعنى الأزهر رهسپار شود، و این در حالى بود که سال‌هاى آغازین قرن نوزدهم هم زمان با گرایش جوانان عربى و مصرى به تحصیل علوم غربى و تحصیل در مراکزى با رنگ و بوى آن چنانى بود. با این وصف، خانواده‌هاى مذهبى با احساس وظیفه دینى، فرزندان خود را براى تضمین آینده امت اسلامى و علوم دینى راهى الأزهر مى‌کردند.


خط ۷۰: خط ۷۰:


=وقایع دوران تحصیل =
=وقایع دوران تحصیل =
در زمانى که کشور مسلمان مصر، تحت حاکمیت خدیو عباس حلمى (1914 ـ 1892م.) و زیر پرچم و سلطه انگلیس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه مى‌کرد، عبدالمجید سلیم به آینده‌اى آزاد و اسلامى براى مصر مى‌اندیشید و با این روحیه تحصیلاتش را ادامه مى‌داد تا این که با گذر سال‌ها، در سن 26 سالگى (1918 میلادى) توانست با درجه عالى از الأزهر فارغ التحصیل شود. در این دوره از زندگى علمىِ عبدالمجید سلیم، الأزهر شاهد تغییر و تحولات عملى و ادارى بود و تلاش‌هاى زیادى صورت مى‌گرفت تا این مرکز تبدیل به مکانى منطبق با شرایط روز و پاسخ گو به نیازهاى علمى، مذهبى و سیاسى روز گردد. عبدالمجید سلیم در این دوره شاهد وضع قوانینى، نظیر قانون تشکیل مجلس اداره الازهر، امتحان گرفتن از کسانى که مى‌خواستند در الأزهر تدریس کنند، نحوه هزینه شهریه‌ها در الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمى و بالأخره قانون جامع الأزهر (در سال 1896 م.) بود.
در زمانى که کشور مسلمان مصر، تحت حاکمیت خدیو عباس حلمى (1914 ـ 1892م.) و زیر پرچم و سلطه انگلیس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه مى‌کرد، عبدالمجید سلیم به آینده‌اى آزاد و اسلامى براى مصر مى‌اندیشید و با این روحیه تحصیلاتش را ادامه مى‌داد تا این که با گذر سال‌ها، در سن 26 سالگى (1918 میلادى) توانست با درجه عالى از الأزهر فارغ التحصیل شود. در این دوره از زندگى علمىِ عبدالمجید سلیم، الأزهر شاهد تغییر و تحولات عملى و ادارى بود و تلاش‌هاى زیادى صورت مى‌گرفت تا این مرکز تبدیل به مکانى منطبق با شرایط روز و پاسخ گو به نیازهاى علمى، مذهبى و سیاسى روز گردد. <ref>در قرن نوزدهم، جنبشى فرهنگى و آموزشى در مصر پدید آمد و جوانان به سوى فرهنگ نوین گرایش پیدا کردند و صدها نفر براى تحصیل عازم اروپا شدند و مدارس جدید در مصر تأسیس شد. با این وضع، الأزهر با روش قدیمى نمى توانست در جذب جوانان موفق باشد. به همین دلیل مدتى متروک ماند. در پى اقدامات اصلاح‌گرایانه که سال‌ها (از 1872 تا 1936) به طول کشید، به صورت مدرن و متشکل از سه دانشکده (اصول دین، حقوق اسلامى و زبان و ادبیات عرب) درآمد و دانشجویان قبل از ورود به رشته‌هاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در دو دوره مقدماتى و متوسطه مى‌گذرانند. هنوز هم برخى کلاس‌ها به روش سابق، یعنى نشستن دور استاد، اداره مى‌شود. (بى‌آزار شیرازى، 1377، ص 391؛ خفاجى، ج 1، ص181).</ref> عبدالمجید سلیم در این دوره شاهد وضع قوانینى، نظیر قانون تشکیل مجلس اداره الازهر، امتحان گرفتن از کسانى که مى‌خواستند در الأزهر تدریس کنند، نحوه هزینه شهریه‌ها در الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمى و بالأخره قانون جامع الأزهر (در سال 1896 م.) بود.
علاوه بر این امور، عبدالمجید سلیم در این دوره با وقایع تلخى هم روبه رو بود؛ درگذشت اساتید بزرگوارش و نیز شخصیت‌هاى علمى و اصلاح‌گر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را مى‌آزرد. او در سال 1897م. از وفات سید جمال الدین اسدآبادى آغازگر نهضت اصلاح‌گرى اسلامى مطلع شد و به فاصله پنج سال از این ماجرا، از درگذشت عبدالرحمن کواکبى (1902م.) برجسته‌ترین شخصیت پیرو مکتب اتحاد اسلامى سید جمال الدین و محمد عبده، آگاهى یافت. کواکبى اهل حلب و ایرانى الاصل بود. او در سال 1899م. بعد از هجرت به مصر، منصب قضاوت شرعى را عهده دار شد و بعد از مسافرت به کشورهاى دیگر به مصر بازگشت و با محمد عبده که حاصل افکار جمال الدین بود، آشنا شد. (موثقى، 1371، ج 2، ص 57ـ52). اما بزرگ‌ترین مصیبتى که عبدالمجید به آن دچار شد، درگذشت استاد فرزانه و پیشواى عزت طلب او شیخ محمد عبده بود که در سال 1905م. روى داد.  
علاوه بر این امور، عبدالمجید سلیم در این دوره با وقایع تلخى هم روبه رو بود؛ درگذشت اساتید بزرگوارش و نیز شخصیت‌هاى علمى و اصلاح‌گر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را مى‌آزرد. او در سال 1897م. از وفات سید جمال الدین اسدآبادى آغازگر نهضت اصلاح‌گرى اسلامى مطلع شد و به فاصله پنج سال از این ماجرا، از درگذشت عبدالرحمن کواکبى (1902م.) برجسته‌ترین شخصیت پیرو مکتب اتحاد اسلامى سید جمال الدین و محمد عبده، آگاهى یافت. کواکبى اهل حلب و ایرانى الاصل بود. او در سال 1899م. بعد از هجرت به مصر، منصب قضاوت شرعى را عهده دار شد و بعد از مسافرت به کشورهاى دیگر به مصر بازگشت و با محمد عبده که حاصل افکار جمال الدین بود، آشنا شد. (موثقى، 1371، ج 2، ص 57ـ52). اما بزرگ‌ترین مصیبتى که عبدالمجید به آن دچار شد، درگذشت استاد فرزانه و پیشواى عزت طلب او شیخ محمد عبده بود که در سال 1905م. روى داد.  
ویژگى این دوره از زندگى عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامى، براى بازگرداندن عزّت اسلامى به جهان اسلام و ایجاد نهضت‌هاى اصلاح‌گرى دینى است. از این رو عبدالمجید در یکى از حساس‌ترین قله‌هاى وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکت‌هایى که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنى روند تاریخى تقریب و وحدت اسلامى نیز توجه کرد. زمانى که عبدالمجید دو سال تا فارغ التحصیلى فاصله داشت، علامه شرف الدین موسوى عاملى در مصر با سلیم بشرى، مفتى مصر ارتباطات علمى برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیش‌تر مذاهب اسلامى، تلاش مى‌کرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» مى‌باشد. (ر.ک: پیشین، ص 272ـ260). به این ترتیب، وى با رئیس علماى مصر، سلیم بشرى (1335 ـ 1284 ق) آشنا شد و هر دو براى درد مشترک، گام بر مى‌داشتند. اهمیت این رویداد آن جا روشن مى‌شود که بدانیم عبدالمجید سلیم، دقیقاً ره نورد همین مسیرى است که در دوران جوانى و تحصیل او، سلیم بشرى و سید عبدالحسین شرف الّدین پى ریخته‌اند و نهایت کار عبدالمجید سلیم هم توسط شاگردش شیخ محمود شلتوت به این آرمان مى‌رسد که: «اتحاد اسلامى و پیمان برادرى وقتى به دست مى‌آید که شما مذهب شیعه را آزاد اعلام کنید و آن را مانند یکى از مذاهب چهارگانه بدانید. باید نظر شافعى و حنفى و مالکى و حنبلى به شیعه و پیروان آل محمد(علیهم السلام)مانند نظرشان به یک دیگر باشد تا در اثر این احترام اختلافات مسلمانان برطرف شود». (پیشین، ص28).  
ویژگى این دوره از زندگى عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامى، براى بازگرداندن عزّت اسلامى به جهان اسلام و ایجاد نهضت‌هاى اصلاح‌گرى دینى است. از این رو عبدالمجید در یکى از حساس‌ترین قله‌هاى وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکت‌هایى که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنى روند تاریخى تقریب و وحدت اسلامى نیز توجه کرد. زمانى که عبدالمجید دو سال تا فارغ التحصیلى فاصله داشت، علامه شرف الدین موسوى عاملى در مصر با سلیم بشرى، مفتى مصر ارتباطات علمى برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیش‌تر مذاهب اسلامى، تلاش مى‌کرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» مى‌باشد. (ر.ک: پیشین، ص 272ـ260). <ref>این کتاب که حاصل نامه‌هاى دو اندیشمند اهل سنت و شیعه است به نام «رهبرى امام على(علیه‌السلام)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسى ترجمه و بارها چاپ و منتشر شده‌است.</ref> به این ترتیب، وى با رئیس علماى مصر، سلیم بشرى (1335 ـ 1284 ق) آشنا شد و هر دو براى درد مشترک، گام بر مى‌داشتند. اهمیت این رویداد آن جا روشن مى‌شود که بدانیم عبدالمجید سلیم، دقیقاً ره نورد همین مسیرى است که در دوران جوانى و تحصیل او، سلیم بشرى و سید عبدالحسین شرف الّدین پى ریخته‌اند و نهایت کار عبدالمجید سلیم هم توسط شاگردش شیخ محمود شلتوت به این آرمان مى‌رسد که: «اتحاد اسلامى و پیمان برادرى وقتى به دست مى‌آید که شما مذهب شیعه را آزاد اعلام کنید و آن را مانند یکى از مذاهب چهارگانه بدانید. باید نظر شافعى و حنفى و مالکى و حنبلى به شیعه و پیروان آل محمد(علیهم السلام)مانند نظرشان به یک دیگر باشد تا در اثر این احترام اختلافات مسلمانان برطرف شود». (پیشین، ص28). <ref>اوّلین نامه بین آن دو در ذى قعده 1329 ق. رد و بدل شد.</ref>
 
=اوضاع فرهنگى مصر در زمان عبدالمجید سلیم =
=اوضاع فرهنگى مصر در زمان عبدالمجید سلیم =
وقوع جنگ جهانى بین سال‌هاى 1939 تا 1945، وضع کشور مصر را نیز آشفته ساخت و این کشور اسیرِ دست انگلیس را با تلاطم دیگر روبه رو کرد. در این سال‌ها حزب وفد که با امضاى معاهده 1936 با انگلیس، مصر را دربند نمود و به جدایى حزب سعد زغلول از مردم انجامید، در سال 1942 با پشتیبانى تانک‌هاى انگلیس به قدرت رسید و با ویژگى غیرمذهبى ظاهر شد و شعار «دین براى خدا و وطن براى همه و حق مافوق قدرت و ملّت برتر از حکومت است» سرداد. (احزاب سیاسى در مصر، ص109).
وقوع جنگ جهانى بین سال‌هاى 1939 تا 1945، وضع کشور مصر را نیز آشفته ساخت و این کشور اسیرِ دست انگلیس را با تلاطم دیگر روبه رو کرد. در این سال‌ها حزب وفد که با امضاى معاهده 1936 با انگلیس، مصر را دربند نمود و به جدایى حزب سعد زغلول از مردم انجامید، در سال 1942 با پشتیبانى تانک‌هاى انگلیس به قدرت رسید و با ویژگى غیرمذهبى ظاهر شد و شعار «دین براى خدا و وطن براى همه و حق مافوق قدرت و ملّت برتر از حکومت است» سرداد. (احزاب سیاسى در مصر، ص109).
خط ۱۰۵: خط ۱۰۶:


=شاگردان عبدالمجید=
=شاگردان عبدالمجید=
در مورد شاگردان او نیز از افراد معینى غیر از «محمود شلتوت» نام برده نشده‌است، اما کثرت شاگردانش از نوشته‌هاى اهل تراجم و گزارشگران روشن مى‌شود. خفاجى درباره وفات وى مى‌گوید:
در مورد شاگردان او نیز از افراد معینى غیر از «محمود شلتوت» نام برده نشده‌است، <ref>به دلیل ارتباط ویژه‌اى که بین عبدالمجید سلیم و شلتوت وجود داشت، از وى در گزینه بعدى سخن خواهیم گفت.</ref> اما کثرت شاگردانش از نوشته‌هاى اهل تراجم و گزارشگران روشن مى‌شود. خفاجى درباره وفات وى مى‌گوید:
«خلأ بزرگى ایجاد کرد که چیزى آن را پر نمى‌کند گرچه شاگردان و مریدانى بجا گذاشت که از او به خیر و شکوه و وفا یاد مى‌کنند».
«خلأ بزرگى ایجاد کرد که چیزى آن را پر نمى‌کند گرچه شاگردان و مریدانى بجا گذاشت که از او به خیر و شکوه و وفا یاد مى‌کنند».
عبدالمجید سلیم در هر موقعیتى، به موضوع تحصیل و اصلاح نظام آموزشى الأزهر اهمیت مى‌داد که از جمله مى‌توان به سخنان وى در مجله رسالة الاسلام اشاره نمود. وى در دفاع از تحصیل محققانه علوم دینى و جلوگیرى از هجوم برخى افراد به نظام درسى الأزهر مى‌نویسد:
عبدالمجید سلیم در هر موقعیتى، به موضوع تحصیل و اصلاح نظام آموزشى الأزهر اهمیت مى‌داد که از جمله مى‌توان به سخنان وى در مجله رسالة الاسلام اشاره نمود. وى در دفاع از تحصیل محققانه علوم دینى و جلوگیرى از هجوم برخى افراد به نظام درسى الأزهر مى‌نویسد:
خط ۱۱۱: خط ۱۱۲:


=شلتوت شاگردى نمونه=
=شلتوت شاگردى نمونه=
شیخ عبدالمجید در طول دوران تدریس بى گمان چون چشمه‌اى جوشان هزاران تن از تشنگان علوم اسلامى را سیراب ساخته‌است و هر چند ما به طور دقیق از نام آنان بى اطلاع هستیم، ولى بارزترین شاگرد او «شیخ شلتوت» را به خوبى مى‌شناسیم. شیخ شلتوت چنان متأثر از استادش عبدالمجید بود که بعدها در مسیر تقریب بین مذاهب، راه استاد را تداوم بخشید. مهم‌ترین اقدام وى فتواى معروف او در به رسمیت شناختن مذهب شیعه در کنار مذاهب اهل سنّت است که دنباله تلاش‌هاى شیخ سلیم بود. این فتوا اصلى از اصول اساسى تقریب بود و در حقیقت این فتواى یک نفر نبود، بلکه فتواى شخصیت‌هایى بود که بار امانت تقریب را به دوش کشیدند و در طلیعه آن استاد بزرگ عبدالمجید سلیم قرار داشت. (بى‌آزار شیرازى، 1377، ص 70).
شیخ عبدالمجید در طول دوران تدریس بى گمان چون چشمه‌اى جوشان هزاران تن از تشنگان علوم اسلامى را سیراب ساخته‌است و هر چند ما به طور دقیق از نام آنان بى اطلاع هستیم، ولى بارزترین شاگرد او «شیخ شلتوت» را به خوبى مى‌شناسیم. شیخ شلتوت چنان متأثر از استادش عبدالمجید بود که بعدها در مسیر تقریب بین مذاهب، راه استاد را تداوم بخشید. <ref>شیخ شلتوت در مصاحبه با روزنامه اطلاعات درباره شکل‌گیرى جماعت تقریب مى‌گوید: «افتخار همکارى من از روز اول شکل گرفت و استاد مغفور ما شیخ عبدالمجید سلیم شیخ سابق الأزهر مرا دعوت کرد و من فهمیدم که او و شیخ مراغى و عبدالرزاق آرزوهاى زیادى در این زمینه دارند لذا من هم در رسالة الاسلام بحثى قرآنى را شروع کردم». (رسالة الاسلام، سال 11، ص 219).</ref> مهم‌ترین اقدام وى فتواى معروف او در به رسمیت شناختن مذهب شیعه در کنار مذاهب اهل سنّت است که دنباله تلاش‌هاى شیخ سلیم بود. این فتوا اصلى از اصول اساسى تقریب بود و در حقیقت این فتواى یک نفر نبود، بلکه فتواى شخصیت‌هایى بود که بار امانت تقریب را به دوش کشیدند و در طلیعه آن استاد بزرگ عبدالمجید سلیم قرار داشت. (بى‌آزار شیرازى، 1377، ص 70).
به این ترتیب این حقیقت تاریخى روشن مى‌شود که در مسیر تقریب، شاگرد و استاد چون یک روح در دو بدن، رسالتى بزرگ را به اتمام رساندند و همان گونه که فتواى جواز پیروى از مذهب شیعه را به طور آشکار از شاگرد مى‌دانیم، بى هیچ تردیدى به استاد نیز نسبت مى‌دهیم. متن این فتوا چنین است:
به این ترتیب این حقیقت تاریخى روشن مى‌شود که در مسیر تقریب، شاگرد و استاد چون یک روح در دو بدن، رسالتى بزرگ را به اتمام رساندند و همان گونه که فتواى جواز پیروى از مذهب شیعه را به طور آشکار از شاگرد مى‌دانیم، بى هیچ تردیدى به استاد نیز نسبت مى‌دهیم. متن این فتوا چنین است:
«... 1. اسلام بر کسى پیروى از مذهب معینى را واجب نکرده است بلکه مى‌گوییم هر مسلمانى حق دارد که از هر مذهب از مذاهبى که به طور صحیح نقل شده‌است و احکامش در کتب خاصه مدون شده‌است پیروى کند. و هر کسى که از این مذاهب پیروى مى‌کند، مى‌تواند به مذهب دیگرى منتقل شود، هر مذهبى که باشد و در این راه هیچ مشکلى نیست.  
«... 1. اسلام بر کسى پیروى از مذهب معینى را واجب نکرده است بلکه مى‌گوییم هر مسلمانى حق دارد که از هر مذهب از مذاهبى که به طور صحیح نقل شده‌است و احکامش در کتب خاصه مدون شده‌است پیروى کند. و هر کسى که از این مذاهب پیروى مى‌کند، مى‌تواند به مذهب دیگرى منتقل شود، هر مذهبى که باشد و در این راه هیچ مشکلى نیست.  
خط ۱۱۷: خط ۱۱۸:
شلتوت درباره استاد خود عبدالمجید سلیم مى‌گوید: «آرزو داشتم مى‌توانستم تصویرى ارایه دهم هم چون... مرحوم استاد اکبر شیخ عبدالمجید سلیم، مردى با ایمان و عالم به علوم مختلف اسلامى و مسلط به مذاهب فقهى در اصول و فروع. او هم چون کوهى عظیم و پایدار بود، مردى که در تأسیس پایه‌هاى تقریب، گام‌هاى بسیار مؤثرى برداشت. (بى‌آزار شیرازى، 1377، ص 52، به نقل از شیخ شلتوت در مقاله تاریخچه فشرده تقریب).
شلتوت درباره استاد خود عبدالمجید سلیم مى‌گوید: «آرزو داشتم مى‌توانستم تصویرى ارایه دهم هم چون... مرحوم استاد اکبر شیخ عبدالمجید سلیم، مردى با ایمان و عالم به علوم مختلف اسلامى و مسلط به مذاهب فقهى در اصول و فروع. او هم چون کوهى عظیم و پایدار بود، مردى که در تأسیس پایه‌هاى تقریب، گام‌هاى بسیار مؤثرى برداشت. (بى‌آزار شیرازى، 1377، ص 52، به نقل از شیخ شلتوت در مقاله تاریخچه فشرده تقریب).
=شیخ عبدالمجید بر مسند قضاوت=
=شیخ عبدالمجید بر مسند قضاوت=
عبدالمجید سلیم با کوله بارى از تجربه‌هاى تلخ عصر اشغال و تحقیر، کوشید در حد توان خود بارى از دوش ملّت بردارد و در فضایى که امکان بیان افکار و تبلیغات دینى وجود نداشت، بر مسند قضاوت تکیه زد. وى در سال 1926م. وارد کار قضاوت شد. آن چه ما را از درخشان بودن دو سال خدمت او در مقام قضاوت (1926 تا 1928م.) مطمئن مى‌کند، روحیه ظلم ستیزى و عدالت خواهى اوست که همه کسانى که با او آشنا بوده‌اند از آن سخن مى‌گویند.  
عبدالمجید سلیم با کوله بارى از تجربه‌هاى تلخ عصر اشغال و تحقیر، کوشید در حد توان خود بارى از دوش ملّت بردارد و در فضایى که امکان بیان افکار و تبلیغات دینى وجود نداشت، بر مسند قضاوت تکیه زد. وى در سال 1926م. <ref>به دنبال سقوط عثمانى بحث‌هاى زیادى درباره خلافت درگرفته بود. در همین سال، کنگره مهمى در قاهره در مورد مسئله خلافت برگزار شد. (موثقى، 1371، ج2، ص 40).</ref> وارد کار قضاوت شد. آن چه ما را از درخشان بودن دو سال خدمت او در مقام قضاوت (1926 تا 1928م.) مطمئن مى‌کند، روحیه ظلم ستیزى و عدالت خواهى اوست که همه کسانى که با او آشنا بوده‌اند از آن سخن مى‌گویند.  
علامه محمدتقى قمى دبیرکل دارالتقریب مى‌نویسد:  
علامه محمدتقى قمى دبیرکل دارالتقریب مى‌نویسد:  
«شیخ عبدالمجید سلیم... نسبت به ظلم هم نهایت حساسیت داشت». (بى‌آزار شیرازى، 1379، ص191؛ ر. ک: احمدى و دیگران، 1379، ص 235 از آیت‌الله واعظ زاده خراسانى).
«شیخ عبدالمجید سلیم... نسبت به ظلم هم نهایت حساسیت داشت». (بى‌آزار شیرازى، 1379، ص191؛ ر. ک: احمدى و دیگران، 1379، ص 235 از آیت‌الله واعظ زاده خراسانى).
هم چنین شیخ حسنین محمد مخلوف مفتى مصر درباره عبدالمجید و دوره قضاوت وى مى‌گوید:
هم چنین شیخ حسنین محمد مخلوف مفتى مصر درباره عبدالمجید و دوره قضاوت وى مى‌گوید:
«او را براى قضاوت برگزیدند و دو سال قضاوت کرد... شیخ عبدالمجید سلیم را به عنوان قاضى پاکیزه، عالمى توانا، فقیهى مجتهد، مردى صالح و تقواپیشه، برادرى باوفا و صبورى مخلص هرگز فراموش نمى‌کنم، او را که آزار دید و مورد هجوم قرار گرفت و تحت فشار بود، علم و عالمان در الازهر و غیر آن از او محروم شدند. تاریخ به زودى از مواضع مهم و شجاعت و قوت ایمان و صلابت عقیده وى یاد خواهد کرد.»  (رسالة الاسلام، سال 6، ص 436ـ430).
«او را براى قضاوت برگزیدند و دو سال قضاوت کرد... شیخ عبدالمجید سلیم را به عنوان قاضى پاکیزه، عالمى توانا، فقیهى مجتهد، مردى صالح و تقواپیشه، برادرى باوفا و صبورى مخلص هرگز فراموش نمى‌کنم، او را که آزار دید و مورد هجوم قرار گرفت و تحت فشار بود، علم و عالمان در الازهر و غیر آن از او محروم شدند. تاریخ به زودى از مواضع مهم و شجاعت و قوت ایمان و صلابت عقیده وى یاد خواهد کرد.»  (رسالة الاسلام، سال 6، ص 436ـ430).<ref>درباره ویژگى‌هاى اخلاقى وى از جمله عدالت طلبى در تمام ابعاد، در بخش ویژگى‌هاى اخلاقى سخن خواهیم گفت.</ref>
در دوره دو ساله فعالیت عبدالمجید سلیم، واقعه خاصى روى نداد، جز این که روند تخریب مسئله خلافت که از سال 1924 در پى سقوط عثمانى و روى کار آمدن آتاترک، ایجاد شده بود، وارد مرحله جدیدى شد و حتى کنگره مهمى در سال 1926 م. هم زمان با آغاز کار عبدالمجید در مسند قضاوت، در شهر قاهره پیرامون مسئله خلافت برگزار شد. این موضوع ذهن علماى الأزهر را به خود مشغول کرده بود و حتى شخصى مانند رشید رضا ده سال قبل از الغاى خلافت، کتابى با عنوان «الخلافة و الامامة العظمى» (1922 م.) نوشت و بر تربیت کادرهاى شایسته خلافت تأکید کرد؛ بر خلاف على عبدالرزاق که خلافت را چندان قبول نداشت. رشید رضا به ترک‌ها پیشنهاد کرد که به شکل کنونى حکومت (جمهورى) خود به عنوان موقت نگاه کنند تا مسئله خلافت به تصمیم یک کنگره واگذار شود؛ کنگره‌اى که مرکب از نمایندگان تمام کشورهاى اسلامى باشد. پیرو همین نظریه، در سال 1926 م. کنگره قاهره تشکیل شد و پیشنهاد داد مدرسه‌اى مخصوص براى پرورش نامزدهاى خلافت برپا شد... (موثقى، 1371، ج 2، ص 40).
در دوره دو ساله فعالیت عبدالمجید سلیم، واقعه خاصى روى نداد، جز این که روند تخریب مسئله خلافت که از سال 1924 در پى سقوط عثمانى و روى کار آمدن آتاترک، ایجاد شده بود، وارد مرحله جدیدى شد و حتى کنگره مهمى در سال 1926 م. هم زمان با آغاز کار عبدالمجید در مسند قضاوت، در شهر قاهره پیرامون مسئله خلافت برگزار شد. این موضوع ذهن علماى الأزهر را به خود مشغول کرده بود و حتى شخصى مانند رشید رضا ده سال قبل از الغاى خلافت، کتابى با عنوان «الخلافة و الامامة العظمى» (1922 م.) نوشت و بر تربیت کادرهاى شایسته خلافت تأکید کرد؛ بر خلاف على عبدالرزاق که خلافت را چندان قبول نداشت. رشید رضا به ترک‌ها پیشنهاد کرد که به شکل کنونى حکومت (جمهورى) خود به عنوان موقت نگاه کنند تا مسئله خلافت به تصمیم یک کنگره واگذار شود؛ کنگره‌اى که مرکب از نمایندگان تمام کشورهاى اسلامى باشد. پیرو همین نظریه، در سال 1926 م. کنگره قاهره تشکیل شد و پیشنهاد داد مدرسه‌اى مخصوص براى پرورش نامزدهاى خلافت برپا شد... (موثقى، 1371، ج 2، ص 40).


۱٬۷۴۱

ویرایش