۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می داشت' به 'میداشت') |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=کبرویه= | =کبرویه= | ||
طریقۀ کبرویه نیز به شیخ نجمالدین کبری (مق ۶۱۸ق) منسوب است که خلفای بزرگ چون مجدالدین بغدادی، سیفالدین باخرزی، رضیالدین علی لالا و سعدالدین حمویه را پرورد که هر یک از | طریقۀ کبرویه نیز به شیخ نجمالدین کبری (مق ۶۱۸ق) منسوب است که خلفای بزرگ چون مجدالدین بغدادی، سیفالدین باخرزی، رضیالدین علی لالا و سعدالدین حمویه را پرورد که هر یک از آنها نقش مهمی در گسترش این طریقه در نقاط گوناگون سرزمینهای اسلامیداشتند. | ||
==مبانی== | ==مبانی== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
حروفیه، نقطویه و مشعشعیه نیز از دیگر جنبشهای متمایل به شیعـه در این دوران بودند. | حروفیه، نقطویه و مشعشعیه نیز از دیگر جنبشهای متمایل به شیعـه در این دوران بودند. | ||
حروفیه پیروان فضل الله استرابادی (مق ۷۹۶ق) به شمار میآمدند که در دورۀ حکومت تیمور به تبلیغ مکتب خود پرداخت. | حروفیه پیروان فضل الله استرابادی (مق ۷۹۶ق) به شمار میآمدند که در دورۀ حکومت تیمور به تبلیغ مکتب خود پرداخت. | ||
آراء وی مبتنی بر اهمیت خواب و رؤیا و تأویل آن، تجلی خداوند در تمام اشیاء و امور عالم و بالاتر از همه در انسان، تقدس حروف و معانی رمزی | آراء وی مبتنی بر اهمیت خواب و رؤیا و تأویل آن، تجلی خداوند در تمام اشیاء و امور عالم و بالاتر از همه در انسان، تقدس حروف و معانی رمزی آنها، و ادوار سهگانۀ عالم بود. | ||
سومین دور از این ادوار، دور امامت است که با علی (ع) آغاز میگردد و با امام حسن عسگری (ع) به پایان میرسد و اعتقاد به آن نشانهای از باورهای شیعی فضل الله و اعتقاد او به ائمۀ دوازدهگانه است. | سومین دور از این ادوار، دور امامت است که با علی (ع) آغاز میگردد و با امام حسن عسگری (ع) به پایان میرسد و اعتقاد به آن نشانهای از باورهای شیعی فضل الله و اعتقاد او به ائمۀ دوازدهگانه است. | ||
فضل الله در سفرهای خود پیروان بسیاری یافت که برجستهترین آنان ابوالحسن علی الأعلی، سید اسحاق، سید عمادالدین نسیمی، میرشریف، مجدالدین استرابادی، حسین ابن کیا بن ثاقب و کمالالدین هاشمی بودند. | فضل الله در سفرهای خود پیروان بسیاری یافت که برجستهترین آنان ابوالحسن علی الأعلی، سید اسحاق، سید عمادالدین نسیمی، میرشریف، مجدالدین استرابادی، حسین ابن کیا بن ثاقب و کمالالدین هاشمی بودند. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
==دوره افول تصوف== | ==دوره افول تصوف== | ||
اولین پادشاهان صفوی که در ابتدای کار این دولت با استفاده از دو عامل تصوف و تشیع، و نیز بهرهگیری از گرایشهای غالیانه، مریدانی بهویژه از طایفههای قزلباش را به دور خود گرد آوردند و با قیام خود به قدرت رسیدند، به علل متعدد بهتدریج از پیشینۀ صوفیانۀ خود فاصله گرفتند و کوشیدند تا با تأکید بر عنصر دوم، یعنی تشیع، قدرت خود را تثبیت کنند. | اولین پادشاهان صفوی که در ابتدای کار این دولت با استفاده از دو عامل تصوف و تشیع، و نیز بهرهگیری از گرایشهای غالیانه، مریدانی بهویژه از طایفههای قزلباش را به دور خود گرد آوردند و با قیام خود به قدرت رسیدند، به علل متعدد بهتدریج از پیشینۀ صوفیانۀ خود فاصله گرفتند و کوشیدند تا با تأکید بر عنصر دوم، یعنی تشیع، قدرت خود را تثبیت کنند. | ||
از این رو، از فقها و علمای شیعه که در مناطق شیعهنشین سرزمینهای عربی مانند جبل عامل لبنان و بحرین ساکن بودند، برای مهاجرت و اقامت در ایران دعوت کردند و بهتدریج به | از این رو، از فقها و علمای شیعه که در مناطق شیعهنشین سرزمینهای عربی مانند جبل عامل لبنان و بحرین ساکن بودند، برای مهاجرت و اقامت در ایران دعوت کردند و بهتدریج به آنها اعتبار و نفوذ هرچه بیشتری بخشیدند.<ref>فرهانی منفرد، مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی، ج۱، ص۸۳-۸۸، تهران، ۱۳۷۷ش. - میراحمدی، مریم، ج۱، ص۵۳-۵۴، دین و مذهب در عصر صفوی، تهران، ۱۳۷۷ش.</ref> | ||
به این ترتیب، با مهاجرت علمای شیعه و در اختیار گرفتن مناصب اداری ـ دینیِ دولت صفوی توسط آنان، دیدگاههای فقهی ـ دینی آنان مجال طرح بیشتری یافت و موجب تضعیف گرایشهای غالیانه و جریانهای صوفیانه شد، و اینچنین، با قدرت گرفتن روزافزون فقها و علما، سیاست سرکوب صوفیان با شدت بیشتری اعمال گردید و در نتیجۀ آن، تصوف در این دوره هر چه بیشتر رو به افول نهاد.<ref> زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۲۳-۲۳۰، دنبالۀ جستوجو در تصوف، تهران، ۱۳۶۲ش. - لاکهارت، لارنس، ج۱، ص۸۱-۸۲، انقراض صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمۀ مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳ش. - صفا، ذبیحالله، ج۵، ص۱۸۷-۱۹۲، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.</ref> | به این ترتیب، با مهاجرت علمای شیعه و در اختیار گرفتن مناصب اداری ـ دینیِ دولت صفوی توسط آنان، دیدگاههای فقهی ـ دینی آنان مجال طرح بیشتری یافت و موجب تضعیف گرایشهای غالیانه و جریانهای صوفیانه شد، و اینچنین، با قدرت گرفتن روزافزون فقها و علما، سیاست سرکوب صوفیان با شدت بیشتری اعمال گردید و در نتیجۀ آن، تصوف در این دوره هر چه بیشتر رو به افول نهاد.<ref> زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۲۳-۲۳۰، دنبالۀ جستوجو در تصوف، تهران، ۱۳۶۲ش. - لاکهارت، لارنس، ج۱، ص۸۱-۸۲، انقراض صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمۀ مصطفی قلی عماد، تهران، ۱۳۴۳ش. - صفا، ذبیحالله، ج۵، ص۱۸۷-۱۹۲، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
===قدرت گرفتن فقها=== | ===قدرت گرفتن فقها=== | ||
چنانکه بیشتر اشاره شد، پذیرش تشیع به عنوان مذهب رسمی، و قدرت گرفتن فقها و متشرعان در دورۀ صفوی از جمله عوامل مهم ضعف تصوف در این دوره بود، زیرا علمای شیعه باورهای غلوآمیز برخی صوفیان و به ویژه قزلباشها را برنمیتافتند و بر اعتقادات و آیینهایی که بهنظر | چنانکه بیشتر اشاره شد، پذیرش تشیع به عنوان مذهب رسمی، و قدرت گرفتن فقها و متشرعان در دورۀ صفوی از جمله عوامل مهم ضعف تصوف در این دوره بود، زیرا علمای شیعه باورهای غلوآمیز برخی صوفیان و به ویژه قزلباشها را برنمیتافتند و بر اعتقادات و آیینهایی که بهنظر آنها نادرست و بدعتآمیز میآمد، ردّیه مینوشتند که برخی از آنها عبارتاند از: الفوائد الدینیة فی الرد علی الحکماء و الصوفیة، ملاذ الاخیار و تحفة الابرار، نوشتۀ ملا طاهر قمی (د ۱۰۸۹ق)؛ تنبیه الغافلین (یا العاقلین) و اخزاء المجانین، اعلام المحبین، ریاض المؤمنین و حدائق المتقین، نوشتۀ سید محمد بن محمد سبزواری، معروف به میرلوحی؛ و الرد علی الصوفیة، مشهور به اثنا عشریه، نوشتۀ شیخ حر عاملی (د ۱۱۰۴ق).<ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۲۶-۲۳۰، دنبالۀ جستوجو در تصوف، تهران، ۱۳۶۲ش. - جعفریان، رسول، ج۱، ص۲۲۷، دین وسیاست در دوره صفوی، قم، ۱۳۷۰ش. - افندی، عبدالله، ج۱، ص۲۶۰، ریاض العلماء، به کوشش محمود مرعشی، قم، ۱۴۰۱ق. - صفا، ذبیحالله، ج۵، ص۲۱۶-۲۱۷، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش. - خوانساری، محمدباقر، ج۴، ص۱۴۳-۱۴۵، روضاتالجنات، قم، ۱۳۹۰ش.</ref> | ||
===عامل حکومت=== | ===عامل حکومت=== | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
==انتقاد و تکفیر علمای بزرگ== | ==انتقاد و تکفیر علمای بزرگ== | ||
این امر تا آنجا پیش رفت که گاه علاوه بر صوفیان رسمی، علما و حکمای بزرگ این عصر نیز که برخی از | این امر تا آنجا پیش رفت که گاه علاوه بر صوفیان رسمی، علما و حکمای بزرگ این عصر نیز که برخی از آنها خود اهل سلوک، و در جرگۀ ارادتمندان صوفیه بودند، و به نوبۀ خود صوفیان جاهل و بدعتهای آنان را نقد و رد میکردند، از خطر انتقاد و گاه تکفیر در امان نماندند. | ||
===شیخ بهایی=== | ===شیخ بهایی=== | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
ملا صدرا و شاگرد او فیض کاشانی نیز به سبب گرایش به مشرب صوفیان و فیلسوفان، و نیز تمایل به وحدت وجود، به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند. <ref>بحرانی، یوسف، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، لؤلؤة البحرین، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۶ق. - خوانساری، محمدباقر، ج۴، ص۱۲۲، روضاتالجنات، قم، ۱۳۹۰ش. - خوانساری، محمدباقر، ج۴، ص۱۴۶، روضاتالجنات، قم، ۱۳۹۰ش.</ref> | ملا صدرا و شاگرد او فیض کاشانی نیز به سبب گرایش به مشرب صوفیان و فیلسوفان، و نیز تمایل به وحدت وجود، به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند. <ref>بحرانی، یوسف، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، لؤلؤة البحرین، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۶ق. - خوانساری، محمدباقر، ج۴، ص۱۲۲، روضاتالجنات، قم، ۱۳۹۰ش. - خوانساری، محمدباقر، ج۴، ص۱۴۶، روضاتالجنات، قم، ۱۳۹۰ش.</ref> | ||
در مقابل، ملا صدرا نیز با آنکه خود در کتاب کسر اصنام الجاهلیة فی کفر جماعة الصوفیة از احوال صوفیان زمانۀ خود انتقاد میکند، اما در تنها رسالۀ فارسیاش، یعنی سه اصل، تمایلات عرفانی خود را به روشنی نشان میدهد. | در مقابل، ملا صدرا نیز با آنکه خود در کتاب کسر اصنام الجاهلیة فی کفر جماعة الصوفیة از احوال صوفیان زمانۀ خود انتقاد میکند، اما در تنها رسالۀ فارسیاش، یعنی سه اصل، تمایلات عرفانی خود را به روشنی نشان میدهد. | ||
وی در این رساله از علمای ظاهر به سبب مخالفت با عارفان و درویشان انتقاد میکند و | وی در این رساله از علمای ظاهر به سبب مخالفت با عارفان و درویشان انتقاد میکند و آنها را «دانشمندنمایان پر شر و فساد و متکلمان خارج از منطق و صواب» میخواند و به آنها هشدار میدهد که از انکار «حکمای بحق و صوفیه» و مخالفت با «سالکان و همراهان با صفا» بپرهیزند.<ref>صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۹-۱۰، رسالۀ سه اصل، به کوشش سیدحسین نصر، تهران، ۱۳۶۰ش. - صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۸۱-۸۷، رسالۀ سه اصل، به کوشش سیدحسین نصر، تهران، ۱۳۶۰ش. - صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۱۱۶-۱۲۳، رسالۀ سه اصل، به کوشش سیدحسین نصر، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref> | ||
آثار دیگر ملا صدرا از جمله الاسفار الاربعۀ وی نیز نشاندهندۀ میزان تأثیرپذیری او از تصوف و عارفان بزرگی چون محمد غزالی، ابن عربی و مولاناست.<ref>صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۱۴، الاسفار الاربعة، قم، ۱۳۳۸ش. - صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۱۹۸، الاسفار الاربعة، قم، ۱۳۳۸ش. - صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار الاربعة، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷، جم، قم، ۱۳۳۸ش.</ref> | آثار دیگر ملا صدرا از جمله الاسفار الاربعۀ وی نیز نشاندهندۀ میزان تأثیرپذیری او از تصوف و عارفان بزرگی چون محمد غزالی، ابن عربی و مولاناست.<ref>صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۱۴، الاسفار الاربعة، قم، ۱۳۳۸ش. - صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۱۹۸، الاسفار الاربعة، قم، ۱۳۳۸ش. - صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار الاربعة، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷، جم، قم، ۱۳۳۸ش.</ref> | ||
فیض کاشانی، شاگرد ملا صدرا نیز در آثار متعددی از جمله رسالة المحاکمه از جاهلان متصوفه انتقاد میکند و زشتیهای کردار آنان را که در حقیقت صوفینمایان عصر او هستند، بر میشمرد.<ref>فیض کاشانی، محسن، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۶، رسالة محاکمة بین المتصوفة و غیرهم.</ref> | فیض کاشانی، شاگرد ملا صدرا نیز در آثار متعددی از جمله رسالة المحاکمه از جاهلان متصوفه انتقاد میکند و زشتیهای کردار آنان را که در حقیقت صوفینمایان عصر او هستند، بر میشمرد.<ref>فیض کاشانی، محسن، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۶، رسالة محاکمة بین المتصوفة و غیرهم.</ref> | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
اما این جریان که با کوششهای نور علیشاه به تدریج ابعاد گستردهتری مییافت، با واکنش فقها و حاکمان وقت روبهرو شد و در نتیجۀ آن، معصوم علیشاه و یارانش به دستور کریم خان از شیراز اخراج شدند و به اصفهان رفتند. | اما این جریان که با کوششهای نور علیشاه به تدریج ابعاد گستردهتری مییافت، با واکنش فقها و حاکمان وقت روبهرو شد و در نتیجۀ آن، معصوم علیشاه و یارانش به دستور کریم خان از شیراز اخراج شدند و به اصفهان رفتند. | ||
علی مراد خان زند، حاکم اصفهان نیز پس از چندی | علی مراد خان زند، حاکم اصفهان نیز پس از چندی آنها را از آنجا راند و آنان پس از سفر به تهران، به مشهد رفتند و در آنجا معصوم علیشاه از راه هرات و کابل به هند بازگشت. | ||
نور علیشاه نیز همراه مشتاق علیشاه (از دیگر مریدان معصوم علیشاه) و یارانش، نخست به اصفهان و سپس به کرمان رفت. | نور علیشاه نیز همراه مشتاق علیشاه (از دیگر مریدان معصوم علیشاه) و یارانش، نخست به اصفهان و سپس به کرمان رفت. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
=طریقههای غیررسمی= | =طریقههای غیررسمی= | ||
شایان ذکر است که علاوه بر طریقههای رسمی تصوف، گروههای دیگری نیز وجود داشتهاند که باید | شایان ذکر است که علاوه بر طریقههای رسمی تصوف، گروههای دیگری نیز وجود داشتهاند که باید آنها را از اهل عـرفان و سلوک، و بهویـژه وابستگـان به مکتب محییالدین ابن عربی دانست. | ||
طبقات اول این گروه اغلب از علمای برجستۀ حوزۀ علمیۀ نجف بودند. | طبقات اول این گروه اغلب از علمای برجستۀ حوزۀ علمیۀ نجف بودند. | ||
آنان پیروی از استاد را در سیر و سلوک ضروری میشمارند و سلسلۀ معنوی خود را از طریق سید علی شوشتری به ملا قلی جولا و سید بحرالعلوم میرسانند. | آنان پیروی از استاد را در سیر و سلوک ضروری میشمارند و سلسلۀ معنوی خود را از طریق سید علی شوشتری به ملا قلی جولا و سید بحرالعلوم میرسانند. |