داغستان
داغستان از جمهوریهای خودمختار فدراسیون روسیه در شرق قفقاز و ساحل غربی دریای خزر که حدود صدهزار نفر از جمعیت نزدیک به سه میلیون نفری آن، شیعیان هستند. پایتخت آن ماخاچکالا (مخاچ قلعه) است و قدیمیترین مسجد این شهر را دو تاجر ایرانی ساختهاند. شهر دربند از مهمترین مناطق شیعینشین داغستان است. داغستان تا قرن دوازده هجری شمسی، جزئی از ایران بوده که بر اساس قرارداد گلستان، در ۳ آبان ۱۱۹۲، برابر با ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳، از این کشور جدا شد.
داغستان
داغستان به معنای سرزمین کوهستانهاست. این کشور از جمهوریهای خودمختار فدراسیون روسیه است که در ساحل غربی دریای خزر و منطقه شرقی قفقاز شمالی واقع شده است، از شمال با جمهوری خودمختار کلموک، از شرق با دریای خزر، از جنوب با آذربایجان و از جنوب غربی با گرجستان و جمهوریهای خودمختار کارباردین-بالکار و آسیتای شمالی همسایه است. مساحت آن ۵۰۳۰۰ کیلومتر مربع و پایتخت آن ماخاچکالا (مخاچ قلعه) است.
داغستان، به نسبت وسعت، از متراکمترین مناطق دنیا در گوناگونی نژادی است. بیشتر مردم داغستان از اقوام مختلف نژاد قفقازی هستند. به جز روسی، بیش از ۳۰ زبان دیگر در داغستان رایج است که الفبای تمامی این زبانها سیریلیک است.
تاریخ سیاسی داغستان
داغستان از ۶۶۴ میلادی پیوسته مورد حمله اعراب قرار میگرفت. در نیمه اول قرن هشتم (در زمان خلافت هشام)، اعراب موفق شدند پایگاهی در دربند ایجاد کنند. این منطقه در قرنهای چهارم و پنجم به دولت آلبانی تعلق داشت که مسیحیت در مناطق ساحلی و کوهستانی آن اشاعه داشت.
وقتی اعراب اسلام را عرضه کردند، تعدادی از قبایل مانند کاتیاکها، لکها و طبرستانیها بلافاصله اسلام را پذیرفتند، اما گرویدن همه این اقوام به اسلام، تا قرن شانزدهم و پس از آن به طول انجامید. منطقه داغستان به مدت ده قرن بخشی از جهان اسلام شناخته میشد.
پس از اعراب، اقوام متعدد دیگری به داغستان حمله بردند. نخست سلجوقیان در قرن یازدهم و سپس مغولها در اوایل قرن سیزدهم آن را تصرف کردند.
در اوایل قرن چهاردهم تیمور گورکانی و فرمانروای اردوی زرین بر سر داغستان با یکدیگر جنگیدند. در نیمه قرن شانزدهم عثمانیها داغستان را اشغال کردند. داغستان در قرن هجدهم مورد حمله ایرانیها قرار گرفت. در اوایل قرن نوزدهم روسها این سرزمین را به خاک خود ضمیمه کردند.
اگر چه داغستانیها تحت حکومت حکام خارجی از قبیل خان اردوی زرین یا سلطان عثمانی بودند، اما رهبران محلی قدرتمندی داشتند؛ به خصوص در طول قرنهای پانزدهم و شانزدهم. پس از آنکه داغستان ضمیمه خاک روسیه شد، روسها حکومتهای محلی را برچیدند.
پیشینه داغستان
داغستان از ۶۶۴ میلادی پیوسته مورد حمله مسلمانان عرب قرار میگرفت. در نیمه اول قرن هشتم (در زمان خلافت هشام بن عبدالملک) مسلمانان عرب موفق شدند پایگاهی در دربند ایجاد کنند.
منطقه داغستان به مدت ده قرن بخشی از جهان اسلام شناخته میشد. در مخاچ قلعه، دربند، تارگی و دیگر شهرهای داغستان مساجدی وجود دارد. برخی منابع از فعال بودن ۲۷ مسجد در سال ۱۹۹۰م در داغستان خبر دادهاند؛ اما به نقل از یک نویسنده شوروی، یک قرن پیش تعداد ۱۲۳۵ مسجد در این منطقه وجود داشته است.
مسلمانان، ۸۷ درصد جمعیت داغستان را تشکیل میدهند ،شیعه، صوفیگری، مذاهب شافعی و سلفی در داغستان رواج دارد.
اسلام در داغستان
تأثیر دین بر جریانات اجتماعی ـ سیاسی در جمهوری داغستان، اواخر سالهای 1990 میلادی به بالاترین حد خود رسید.
جمعیت محلی این منطقه حتی در دوره اتحاد جماهیر شوروی از نظر اعتقادات دینی متمایز بودند. با آغاز دوره پرسترویکا در اواخر سالهای 1980، جمعیت سلفیها در کنار جمعیتهای صوفیان افزایش یافت.
با اینکه در این منطقه، حضور سلفیها پُررنگ است، هیچ مناقشه منطقهای یا بین منطقهای با صوفیان رخ نداده است.
در قرن هفتم اسلام از بخش قفقاز شرقی در این منطقه گسترش یافت و اوایل قرن دوازدهم، حکومت مسلمانان در این منطقه آغاز شد.
در قرن پانزدهم، اسلام در داغستان با وسعت بیشتری گسترش یافت. مردم داغستان اسلام را به شمال قفقاز نیز گسترش دادند.
اکنون 96% جمعیت داغستان معتقد به اسلام هستند که 95% آنان سنی و 5% شیعه هستند. 4% کل جمعیت را مسیحیان (پراواسلاو) تشکیل میدهند و جمعیت روسهای داغستان از شیعیان کمتر است.
اسلام و حکومت در داغستان
با وجود این شرایط پیچیده، مقامات داغستان اولویت سیاسی را تنها به یکی ازاین سه طریقت اسلامی، یعنی شاخه محلی طریقت نقشبندیه دادهاند.
اکثریت مطلق اعضای رهبری دینی مسلمانان داغستان از نمایندگان آوارها هستند، که از شیخ صوفی سعید افندی چرکسی پیروی میکنند. در داغستان که حکومت غیر دینی در دست دارگین هاست، واگذاری حکومت دینی به آوارها، توانست تا اندازهای از نارضایتی طولانی حکومت فعلی جمهوری محمد علی محمد علیف را کاهش دهد.
تنها این شاخه از طریقت بود که از موقعیت اسلام پشتیبانی کرد و به فعالیتهای دولت جهت سرکوب «وهابی ها» قانونیت بخشید. تنها این گروه بود که توانست مؤمنین را برای مبارزه با عقاید «بهایی» بسیج کند و حتی در جامعه «جنون ضد وهابی» ایجاد کند. در سپتامبر 1999 بعد از هجوم خطاب و باسایف به داغستان، مجلس ملی جمهوری داغستان فوراً قانونی را با عنوان «توقیف وهابیها و دیگر فعالیتهای افراطی در مناطق جموری داغستان» تصویب کرد.
هدف اساسی تصویب این سند، فراهم کردن بستر قانونی مناسب، نه تنها برای مقابله با گروههای تحت امر باسایف و خطاب، بلکه برای از بین بردن جماعت سلفیها بوده است. اما از آنجا که این قانون از روی احساسات برانگیخته جامعه داغستان تصویب شده است، تعریف روشنی از افراطگرایی در بر ندارد. به همین دلیل امکانات گستردهای را برای تعقیب این گروهها پیش روی دولت و روحانیون رسمی قرار داده است.
رهبران دینی مسلمانان داغستان و نهادهای پاسدار قانون در مبارزه طولانی مدت با بنیادگراها، شرکت کردهاند. رهبران دینی مسلمانان داغستان، آثار مذهبی متعلق به افراططلب ها و وهابیها را مورد تحقیق و بررسی قرار دادهاند. پلیس به نوبه خود در بررسی های مذهبی ـ ایدئولوژیکی که به عمل آورد، مشخص نمودند که پایههای اعتقادی افراط گرایان را شخصی به نام روسلان کوربانف به تحریر درمیآورد. وی دبیر مرکز محلی مطالعات سیاست نژادی داغستان و عضومرکز علمی فرهنگستان علوم روسیه است.
تشکیلات شبکه های تخریبی متحدین جماعت ماخاچ قلعه، بویناکسکا، خاساورت، کیزلیر با رهبر جماعت «جنت» و امیر شهر ماخاچ قلعه، رسول ماکاشاریپف، در ارتباط بودند. با همراهی او مجاهدین آرامشی راکه پیش ازاین در داغستان جنوبی حکمفرما بود برقرار کردند.
مقامات داغستان با تغییر موضع از تصمیمات تأیید نشده تا به اجرا درآوردن آنها، در مبارزه با وهابیها، حدود میان گروههای افراطگرا و وفاداران به حکومت دینی را از میان بردند.
نهادهای انتظامی ـ قضایی مراکز وهابیها را در ماخاچ قلعه منهدم کردند، و جوانان وهابی را دستگیر کردند. به دنبال این فشارها و سرکوبی نیروها، افراط گراها، سلفیهای میانه رو را به سوی خود کشیدند. در پایان سال 1990 با وحدت عمل تشکیلات سلفیها، «جماعت مسلمان» بقاءالدین محمد (کبدُف) در داغستان پدیدار شد. این شخص آغازگر وهابیت در داغستان است. وهابیهای سرکوب شده در داغستان به سرکردگی بهاءالدین محمد به چچن نقل مکان کردند. کبدُف مستقیماً در شکلگیری مرکز وهابی در گودرمس و تشکیل دادگاههای شرعی در چچن شرکت میکرد. فعالیتهای وی پس از اختلافاتی که میان وهابیها و طریقتی ها در گودرمس ایجاد شد، در سال 1999 متوقف شد. وهابیهای پیرو کبدُف توسط مبارزان صحرایی به فرماندهی سولیم یامادایف سرکوب شدند.
گروههای پراکنده شده وهابیها که در گذشته آشکارا ازجمله از طریق شرکت در شورش های مسلحانه عمل میکردند، بعد از این شکست خود را پنهان کردند. بسیاری از افرادی که به این گروهها پیوسته بودند، بر عقاید خود باقی هستند، اما عقاید خود را آشکارا بیان نمیکنند. در سال 1998 جامعه بهایی های محلی در روستاهای کاراماخ و چاپان ماخ، فقط حکومت شرعی را به اجرا درمیآوردند. در سال 1999 بعد از حمله باسایف و خطاب به داغستان، علیه بهایی های محلی عملیات نظامی انجام شد.
این اقدامات باعث عکسالعمل افراط گرایان و حتی سلفیهای میانه رو شد. مجاهدین توانستند شبکه های مخفی قدرتمندی متشکل از گروههای نیمه مختار تشکیل دهند. سوء قصد بی سابقه ای نسبت به اعضای نهادهای انتظامی- قضایی که در سرکوب سلفیها شرکت داشتند، آغاز شد و چند تن از اعضای ناوگان هواپیمایی جنگی ـ آموزشی و اعضای سرویس امنیتی فدرال و حتی مأموران ساده گشتی دراین درگیریها کشته شدند. تمرکز مجاهدین در نواحی گرمسیر چچن، منطقه خاساورت و حتی اطراف پایتخت جمهوریِ ماخاچ قلعه به بحران بدل شده بود.
نسل جوان مجاهدین بعد از گذشت 5 سال از هجوم مبارزان چچنی به داغستان و با شروع دومین جنگ، چندین واقعه تروریستی وحشتناک رخ داد که عبارتنداز: گروگانگیری در «نوردـ اوس»، قتل رئیسجمهور چچن، احمد قدیرف، هجوم به "اینگوش"، هجوم پیش از انتخابات نیروهای چچنی به «گروزنی»، انفجار هم زمان هواپیماها و تراژدی «بسلان». در داغستان کشتار اعضای نهادهای انتظامی ـ قضایی شدت یافت. تمرکز نیروهای نظامی در ماخاچ قلعه و استحکام روز افزون آنها، شایعه تکرار سناریوی رخ داده در جمهوری «اینگوش» را قوت میبخشد.
سرکوبی و خنثی کردن عملیات برخی از رهبران نظامی چون خطاب، آربی پارایف، سلمان رادویف، زلیم خان یانداربایف، روسلان گیلایف و ابوالولید، تجزیهطلبها را تضعیف نکرد. دومین جنگ چچنها باعث ایجاد روحیه آشتی ناپذیری در میان تجزیهطلب ها نسبت به مسلمانان روس شده است. تجزیهطلب ها گروههای چریکی با عملکرد سریع را سازماندهی کردهاند که قادرند در تغییر شرایط مختلف عمل کنند. پس از چندین عملیات این گروهها قادرند پراکنده شوند و برای زمان مناسب جهت حمله منتظر بمانند. در داغستان گروههای تخریبی ـ تروریستی دو یا سه نفرهای پدیدار شده که بیشترین نوع فعالیت آنها انفجاری است. اعضاء این گروهها از مبارزانی که آموزش مربوط را در چچن گذراندهاند، نیستند بلکه افرادی از جوانان محلی هستند.
عبدالرشید سعیدُف رئیس حزب دمکرات مسلمان داغستان میگوید: «زمانی که دولتها با روشهای خشونتآمیز چون فشار و تعقیب با ایدئولوژی های مذهبی مبارزه میکنند، توده عظیمی از مردم به عقاید دیگری چون «ایچرکیا»3 می پیوندند». پیوستن به ایچرکیا، اتحاد بنیادگراها را به دنبال داشته، ضمن آنکه روحیه مبارزه طلبی را در آنها قوت بخشیده، تواناییهای نظامی آنها را هم افزایش داده است.[۱]
جنبش اسلامی داغستان
در مبارزات قرن 18 و 19 جنبش اسلامی داغستان، آموزههای نقشبندی نقش اصلی را بازی میکرد؛ زیرا نقشبندی که توسط «شیخ منصور اشورمه ای»، «غازی ملاّ محمد»، «شیخ شامل»، «حمزه بیگ» و... رواج یافت، به دلیل تأکید ویژه آن بر جهاد و رویارویی با چیرگی کفار و همبستگی مسلمانان، به سرعت در میان اقوام مسلمان شمال قفقاز ریشه دواند و موجب همبستگی و وحدت اقوام گوناگون داغستان در برابر روس ها و اشغالگران شد. ارتش روسیه تلاش زیادی را برای سرکوبی نهضت مسلمانان داغستان انجام داد، ولی نتوانست قیام های مردمی را به کلی نابود کند و بیش از صد سال نهضت استعمارستیز ادامه یافت.
مساجد مهم داغستان
مسجد جامع دربند، از قدیمیترین مساجد جهان اسلام است و در داخل قلعه دربند ساخته شده است.
مسجد خامنه ماخاچکالا، قدیمیترین مسجد ماخاچ قلعه پایتخت داغستان و تنها مسجد شیعیان است که آن را دو برادر تاجر ایرانی به نامهای حاج اسدالله و حاج لطف الله خامنهای، در شهر ماخاچ قلعه ساختهاند و در دوران شوروی به سالن ورزشی تبدیل شده بود.
در ماههای رمضان و محرم با حضور مبلغ شیعه آذری، برنامههای این مسجد رونق بیشتری میگیرد این مسجد تنها مسجد شیعه در ماخاچ قلعه است و یکی از 333 مسجد موجود در این شهر به شمار میرود.
مسجد ایرانیهای دربند، توسط مهاجران ایرانی ساخته شده و نمای آن بیشتر شبیه حسینیه است.
مسجد امام علی(ع) خاسایورت، به شیعیان اختصاص دارد.
مسجد حضرت محمد (ص)، بزرگترین مسجد اروپا خواهد بود که در زمینی به مساحت ۲۰ هکتار بنا میشود و شامل مسجدی با تمام امکانات و پارکینگ، موزه، مرکز اسلامی و مدرسه است.
ایرانیان و داغستان
ایرانیان در داغستان استحکاماتی را ساختند و یکی از آنها شهر دربند میباشد. سـاخت ایـن شهـر را می تـوان به دوران حکـومت شاپور مرتبط ساخت ولی حتی اگر ساختن دیوار معروف دربنـد را شاپور آغاز نکرده باشد، دست کم ساخت آن نتیجه کوشش های وی میباشد.
بیشترین نفوذ ایرانیان در این شهر بود و نام آن گواه بر این امر است. بعد از ساخت این دیوار مهاجرت مردم ایران به این شهر شروع شد.
طبق اطلاعات اثر معروف دربندنامه، از مناطق داخل ایران به دربند سه هزار خانوار منتقل شده بودند و بر اساس اثر مکتوب آختی نامه، انوشیروان 60 خانوار از مردم فارس و 300 نفر سپاهی به قلعه ای در نزدیکی روستای آختی منتقل ساخت.[۲]
شیعیان در داغستان
تقریبا 95% شیعیان داغستان از اصلیت آذربایجانی برخوردارند. با وجود این، غالب آنان ایرانی به شمار میروند.
اوایل قرن بیستم، در سالهای اول حکومت شوروی، بسیاری از آذربایجانیها در رأس حکومت بودند.
هماکنون شیعیان داغستان که در بخش دربند زندگی میکنند، حدود دویست هزار نفر، شیعیان ماخاچ کالا چهار هزار نفر و منطقه دربند، سه هزار نفر و منطقه کیزلیار 1500 نفرند.
شیعیان در سالهای سیطره حکومت کمونیستی نیز پایبندی به آموزههای خود را نگه داشتند.[۳]