وحدت اسلامی از منظر شهید مطهری (مقاله)
وحدت اسلامی از منظر شهید مطهری"ره" عنوان مقالهای است که در زمینه مساله وحدت به رشته تحریر در امده است. وحدت اسلامی نقش اساسی در حیات و ممات جوامع اسلامیدارد.
در قرآن، سنت و سیره اهل بیت علیهمالسلام به این موضوع عنایت جدی شده است بگونهای که در قرآن کریم از مخالفین فکری و عملی وحدت اسلامی به عنوان مخالفین رسول الله یاد شده است.
عالمان راستین نیز درطول تاریخ مروج اندیشه وحدت اسلامی بوده و اقدامات فراوانی در این راستا از آنان بجا مانده است که از جمله انان، اندیشمند و متفکر بزرگ عصر حاضر شهید مطهری میباشد. در مقاله حاضر به تبیین دیدگاه ایشان در زمینه وحدت اسلامی پرداخته شده است. از نگاه ایشان اصل لزوم وحدت اسلامی حتی درفرض اختلافات اصولی و عقیدتی -بین مذاهب اسلام- ،مبتنی بر آموزههای قرآن و سنت و سیره ائمه معصومین علیهمالسلام میباشد.
مقدمه
مساله وحدت اسلامی از مباحث کلیدی است که نقش حیاتی در احیای هویت دینی داشته و غفلت از ان میتواند سبب مرگ نظامات اسلامیگردد. در قرآن، سنت و سیره اهل بیت علیهمالسلام به این موضوع عنایت جدی شده است بگونهای که در قرآن کریم از مخالفین فکری و عملی وحدت اسلامی بعنوان مخالفین رسول الله یاد شده و هر نوع انتساب آنان را به ان بزرگوار مردود میداند : إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ ۚ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ –[۱] عالمان راستین نیز درطول تاریخ مروج اندیشه وحدت اسلامی بوده و اقدامات فراوانی در این راستا از آنان بجا مانده است.
از جمله این عالمان، اندیشمند و متفکر بزرگ عصر حاضر شهید مطهری میباشد. باید گفت وحدت اسلامی از دغدغه های جدی ایشان در طول زندگی شان بوده بگونهای که در بخشهای گوناگون مجموعه آثارشان توجه به این امر بخوبی مشهود میباشد. موضوع مقاله حاضر تبیین دیدگاه شهیدمطهری در مفهوم وحدت اسلامی است.
وحدت اسلامی از منظر اندیشمندان اسلامی
درزمینه وحدت اسلامی و اندیشه تقریب مذاهب تفاسیر گوناگونی از سوی اندیشمندان اسلامی مطرح شده است که برخی از آنان تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارد.
شهید مطهری در پاسخ به این پرسش که مقصود از وحدت اسلامی چیست؟ احتمالات - و تفاسیر - گوناگونی را دراین زمینه مطرح میکند:
احتمال اول : مراد از وحدت اسلامی این است که :" از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود و سایر مذاهب کنار گذاشته شود؟"-
احتماال دوم : وحدت اسلامی یعنی :" مشترکات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد؟"
احتمال سوم : وحدت اسلامی به هیچ وجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؟[۲]
ایشان معتقد است مخالفین اندیشه وحدت اسلامی بدلیل تفسیر ناصوابشان از وحدت – نظیر احتمال اول و دوم - انرا امری غیر منطقی میدانند :
"مخالفین اتحاد مسلمین برای اینکه از وحدت اسلامی مفهومی غیرمنطقی و غیرعملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه میکنند تا در قدم اول با شکست مواجه گردد."[۳]
ایشان احتمال سوم را منطقی و معقول دانسته و معتقد است داعیهداران وحدت اسلامی بدنبال چنین وحدتی هستند :
بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها ـ که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی ـ نیست. منظور این دانشمندان متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.[۴]
ایشان در تبیین تفسیر سوم از وحدت اسلامی و بیان مبانی ان مینویسد :
...مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که میتواند مبنای یک اتحاد محکم گردد. مسلمین همه خدای یگانه را میپرستند و همه به نبوت رسول اکرم(ص) ایمان و اذعان دارند، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است، با هم و مانند هم حج میکنند و مانند هم نماز میخوانند و مانند هم روزه میگیرند و مانند هم تشکیل خانواده میدهند و داد و ستد مینمایند و کودکان خود را تربیت میکنند و اموات خود را دفن مینمایند و جز در اموری جزئی، در این کارها با هم تفاوتی ندارند. [۵]
ایشان در ادامه از وحدت جهان بینی – فرهنگی – تمدنی مسلمانان مینویسد : مسلمین همه از یک نوع جهانبینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و باشکوه و سابقهدار شرکت دارند. وحدت در جهانبینی، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستشها و نیایشها، در آداب و سنن اجتماعی خوب، میتواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است.[۶]
ایشان وحدت اسلامی رااز از اصول مسلم قرآنی دانسته و دراین زمینه مینویسد :
مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط میکند. با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته، استفاده نکنند؟ [۷] ایشان وجود مذاهب گوناگون اسلامی و اختلافات عقیدتی حتی در برخی اصول مذهبی را مانع اندیشه وحدت ندانسته و معتقدند لازم نیست در تحقق وحدت، هیج نوع مصالحه ای بین پیروان مذاهب نسبت به اصول و فروع اعتقادی شان صورت گیرد:
"از دیدگاه قائلین به وحدت اسلامی، هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند، همچنان که ایجاب نمیکند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند."
ایشان تنها مانع اساسی وحدت را احساسات کینه توزانه و جاهلانه پیروان برخی از مذاهب دانسته و معتقدند مسلمانان بر اساس آموزههای قرآن در تعامل با یکدیگر هیچگاه نباید از حریم منطق و استدلال خارج شوند : تنها چیزی که وحدت اسلامی از این نظر، ایجاب میکند، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینهتوزی در میانشان پیدا نشود یا شعلهور نگردد، متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سبّ و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند و بالاخره عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند. [۸]
ایشان ادامه میدهد :
لازم است مسلمانان در تعامل با یکدیگر "ـ لااقل ـ حدودی را که اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند: اُدعُ الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهُم بالتی هی احسنُ."
وحدت اسلامی حتی درفرض اختلافات اصولی و عقیدتی
شهید مطهری در رد تصور ناصواب برخی که میگویند : "مذاهبی که تنها در فروع با یکدیگر اختلاف دارند، مانند شافعی و حنفی، میتوانند با هم برادر باشند و با یکدیگر در یک صف قرار گیرند، اما مذاهبی که در اصول با یکدیگر اختلاف نظر دارند – نظیر اختلاف شیعه و سنی در مساله امامت، - به هیچ وجه نمیتوانند با یکدیگر برادر باشند... به همین دلیل شیعه و سنی به هیچ وجه نمیتوانند دست یکدیگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در یک جبهه قرار گیرند، دشمن هرکه باشد!"[۹] ایشان در ادامه مینویسد :
اولا : دلیلی ندارد ما "اصول "را در حکم یک مجموعه به هم پیوسته شمرده و از اصل «همه یا هیچ» در اینجا پیروی کنیم. اینجا جای قاعدة «المیسورُ لایسقُطُ بالمعسور» و «ما لایُدرکُ کُلُهُ لایُترکُ کُلُه» است.
ثانیا : تصور مذکور- قاعده "همه یا هیچ " و "عدم امکان وحدت بین شیعه و سنی - با سیره امام علی علیه السلام مخالفت آشکار دارد .ان حضرت در برابر مخالفین فکری خویش " راه و روشی بسیار منطقی و معقول که شایسته بزرگواری مانند او بود، اتخاذ کرد. او برای احقاق حق خود از هیچ کوششی خودداری نکرد، همه امکانات خود را به کار برد که اصل امامت را احیا کند، اما هرگز از شعار «یا همه یا هیچ» پیروی نکرد. برعکس، اصل «ما لایدرک کله لایترک کله» را مبنای کار خویش قرار داد. [۱۰]
ایشان در ادامه نسبت به تبیین سیره امام علی علیه السلام در ترجیح مصالح اسلامی بر مصالح شخصی مینویسد : علی در برابر ربایندگان حقش قیام نکرد و قیام نکردنش اضطراری نبود، بلکه کاری حسابشده و انتخاب شده بود. او از مرگ بیم نداشت، چرا قیام نکرد؟ حداکثر این بود که کشته شود. کشته شدن در راه خدا منتهای آرزوی او بود. او همواره در آرزوی شهادت بود و با آن از کودک به پستان مادر مأنوستر بود. علی در حساب صحیحش بدین نکته رسیده بود که مصلحت اسلام در آن شرایط، ترک قیام و بلکه همگامی و همکاری است. خود کراراً به این مطلب تصریح میکند.
ایشان با تمسک به گفتار حضرت امیر ع در اهمیت وحدت اسلامی مینویسد :امام علی علیه السلام در یکی از نامههای خود به مالک اشترمینویسد: فأمسکتُ یدی حتی رأیتُ راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الی محق دین محمد(ص)، فخشیتُ ان لم انصُر الاسلام و اهلهُ ان اری فیه ثلما او هدما تکونُ المُصیبةُ به علی اعظم من فوت ولایتکُمُ التی انما هی متاعُ ایام قلائل [۱۱]
ترجمه :"من اول دست خود را پس کشیدم، تا دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودی دین محمد(ص) دعوت میکنند. پس ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمین برنخیزم، شکاف یا انهدامی در اسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چندروزه بسی بیشتر است." [۱۲]
ایشان به موضعگیری وحدت بخش و مدبرانه امام علی علیه السلام در شورای شش نفره ای که توسط خلیفه دوم جهت انتخاب خلیفه تشکیل شد اشاره نموده و مینویسد :
در شورای شش نفری پس از تعیین و انتخاب خلیفه سوم به وسیله عبدالرحمن بن عوف، علی(ع) شکایت و هم آمادگی خود را برای همکاری اینچنین بیان کرد: «لقد علمتُم انی احقُ الناس بها من غیری، و و الله لاُسلمن ما سلمت امورُ المسلمین و لم یکُن فیها جور الا علیّ خاصه [۱۳]: شما خود میدانید من از همه برای خلافت شایستهترم، و حال به خدا قسم مادامی که کار مسلمین روبراه باشد و رقیبان من تنها به کنار زدن من قناعت کنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد و تسلیم خواهم بود.»
شهید مطهری سیره مذکوراز امام علی علیه السلام را ناقض اصل "همه یا هیچ "دانسته مینویسد :
اینها میرساند که علی علیه السلام اصل «یا همه یا هیچ» را در این مورد – وحدت اسلامی - محکوم میدانسته است. [۱۴]
گفتار علامه امینی درزمینه وحدت اسلامی
شهید مطهری در زمینه عدم منافات بین اندیشه اتحاد مسلمین برغم اختلافات مذهبی به نقل از علامه امینی مینویسد :
«عقاید و آرا درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله انما المُؤمنون اخوه بدان تصریح کرده پاره نمیکند، هرچند کار مباحثه علمی و مجادله کلامی و مذهبی به اوج خود برسد. سیره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعین همین بوده است.
ما مؤلفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام، با همه اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم، یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر خداست. در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکمفرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است. ما مؤلفان اسلامی همه در زیر پرچم حق زندگی میکنیم و تحت قیادت قرآن و رسالت نبی اکرم انجام وظیفه مینماییم. پیام همه ما این است که: ان الدین عند الله الاسلامُ و شعار همه ما لا اله الا الله و محمد رسولُ الله است. آری ما حزب خدا و حامیان دین او هستیم.»[۱۵]
نقش کتاب الغدیر در تحکیم وحدت اسلامی
شهید مطهری بر اساس تفسیری که از وحدت اسلامی ارائه گردید معتقدند :
تدوین کتبی که بیانگر تبیین عالمانه و منطقی معارف خاص شیعی میباشد نه تنها ناقض وحدت نیست بلکه درراستای وحدت بمعنای واقعی اش قراردارد. از اینرو ایشان - بر خلاف برخی که حرکت عظیم علامه امینی در تدوین کتاب الغدیر را مخالف وحدت اسلامی میدانند معتقدند این کتاب دقیقا در راستای وحدت اسلامی و تعمیق ان تدوین شده است.
پایان بخش مقاله حاضر را گفتار شهید مطهری در زمینه نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی قرار می دهیم: اولا :– این کتاب - منطق مستدل شیعه را روشن میکند و ثابت میکند که گرایش در حدود صدمیلیون مسلمان به تشیع ـ برخلاف تبلیغات زهرآگین عدهای ـ مولود جریانهای سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی به قرآن و سنت موجب این گرایش شده است.
ثانیا :ثابت میکند که پارهای اتهامات به شیعه که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است، از قبیل اینکه شیعه غیرمسلمان را بر مسلمان غیرشیعه ترجیح میدهد و از شکست مسلمانان غیرشیعه از غیرمسلمان شادمان میگردد، و از قبیل این که شیعه به جای حج به زیارت ائمه میرود، یا در نماز چنین میکند و در ازدواج موقت چنان، بکلی بیاساس و دروغ است. ثالثا شخص شخیص امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را که مظلومترین و مجهولالقدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و میتواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود، و همچنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی میکند." [۱۶]
نتیجه
از منظر شهید مطهری اندیشه وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی از آموزههای عظیم قرآنی بوده و منافاتی با اختلافات مذهبی حتی در مسائل اصولی نخواهد داشت. سیره عملی پیامبر ص و ائمه علیهمالسلام همیشه بر رعایت این اصل در جوامع اسلامی بوده و پیروانشان را نیز در این مسیر سوق دادهاند به امید تحقق وحدت امت واحده اسلامی در سراسر جهان والسلام
منابع
قرآن
نهجالبلاغه
مجموعه آثار شهید مطهری ج 25