امر بین الامرین

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۵ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها)

امر بین الامرین یک آموزه دینی و برخاسته از تعالیم اولیای الهی است که در برابر نظریه های جبر و تفویض قرار می گیرد.

تاریخچه نظریه

این نظریه برای اولین بار از سوی امام علی علیه السلام تعلیم شده است، آن گاه که شخصی از امام در باره معنای قدر می پرسد، حضرت ابتدا معنای قدر را تبیین و در ادامه به امر بین الامرین اشاره می کند و می فرماید: قدر دریایی عمیق است، پس وارد آن مشو. شخص دوباره سوال می کند که ما را از قدر آگاه کن! حضرت می فرماید مکانی است تاریک پس داخل آن نشو! آن شخص باز از معنای قدر می پرسد، حضرت پاسخ می دهد که آن سرّ خدا است، پس در باره آن بحث نکن. سائل بیشتر توضیح می خواهد، حضرت پاسخ می دهد اکنون که این پرسش را رها نمی کنی، پس بدان قدر امر بین الامرین است، نه جبر است و نه تفویض.[۱] از دیگر امامان معصوم خصوصا امام صادق و امام رضا علیهما السلام نیز روایاتی از تفسیر امر بین الامرین به دست ما رسیده و هم چنین از امام هادی سلام الله علیه رساله مفصلی در تبیین این موضوع تدوین شده است.[۲] و اما امر بین الامرین از نگاه دیگر، مثل نظریات کسب و خلق افعال عباد، به عنوان اصطلاح کلامی مطرح است و از عقاید خاص مذهب امامیه به شمار می رود. این نظریه به ما می فهماند که در افعال اختیاری انسان، هم اراده الهی و هم اراده انسانی با هم دخالت دارد.

تعریف امر بین الامرین

در تعریف امر بین الامرین نوشته اند:« و الأمر بين الأمرين هو أن اللّه تعالى جعل عباده مختارين في الفعل و الترك مع قدرته على صرفهم عما يختارون و على جبرهم على ما لا يفعلون» [۳] امر بین الامرین یعنی این که خدای متعال بندگانش را میان فعل و ترک مختار قرار داده با این که قادر است بندگان را نسبت به فعلی که اراده کرده اند تا انجام دهند، باز دارد یا بر فعلی که مایل به انجامش نیستند، مجبور کند. هم چنین آورده اند: « أن الله تعالى أقدر الخلق على أفعالهم و مكنهم من أعمالهم ... فلم يكن بتمكينهم من الأعمال مجبرا لهم عليها و لم يفوض إليهم الأعمال لمنعهم من أكثرها و وضع الحدود لهم فيها و أمرهم بحسنها و نهاهم عن قبيحها فهذا هو الفصل بين الجبر و التفويض على ما بيناه‏» [۴]یعنی خدای متعال بندگان را قادر کرد که تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند، پس مجبور شان نکرد و از طرفی به بندگان اختیار کامل نداد چون مانع انجام بسیاری از اعمال شان شد و برای اعمال حدودی وضع کرد و نسبت به اعمال نیک تشویق شان نمود و از اعمال زشت منع شان کرد و این همان تمایز میان جبر و اختیار است.

و در جایی دیگر نوشته اند: «فالأعمال ليست مستندة إليه تعالى فقط بحيث لا مباشرة للإنسان ولا تأثير له كما يقوله الجبري، كما ليست مستندة إلى الإنسان فقط بحيث‏ يخرج‏ عن‏ سلطانه‏ و قدرته‏ كما يقوله التفويضي، بل الأفعال في عين كونها مستندة إلى الإنسان بالحقيقة لصدورها عنه بالاختيار، مستندة إليه تعالى، لأنه معطي الوجود و القدرة، فالاستناد إليه تعالى طولي و ملكيته ملكية طولية...و هذا هو معنى الأمر بين الأمرين. [۵] یعنی اعمال ما فقط به خدای متعال مستند نیست به این معنا که انسان هیچ دخالت و مباشرت و نیز تاثیری در انجام آن نداشته باشد آن گونه که اهل جبر به آن معتقدند، همچنان که اعمال ما کاملا وابسته به ما نیست به گونه ای که از سلطنت و حکومت خدا خارج شویم آن گونه که مفوضه به آن معتقدند، بلکه افعال(ما) در عین آن که واقعا مستند به خود ما است و از اختیار ما ناشی می شود، در همان حال به خدای متعال نیز وابسته است، زیرا او اعطا کننده وجود و قدرت است و این نحوه صدور، نشان دهنده استناد طولی است.(اشاره به فاعلیت طولی) و مالکیت خدا هم مالکیت طولی است و امر بین الامرین این گونه ثابت می شود.

در تفسیر این جملات می توان گفت افعال بشر نه مستقیما به فاعل الهی مستند است آن گونه که جبری ها به آن اعتقاد دارند، و نه به طور کامل مستند به انسان است آن گونه که اهل تفویض به آن قائل اند، بلکه افعال بشر همان گونه که مستند به انسان است- زیرا از اختیار او ناشی می شود- همان گونه نیز به خدای متعال نیز مستند است. زیرا فقط او معطی وجود و قدرت است. درک این موضوع به این مسئله وابسته است که دو فاعل در طول هم علت به وجود آمدن افعال می شوند.

در پایان این بحث مناسب است به روایت معروفی از معصوم علیه السلام اشاره کنم که در تایید فهم امر بین الامرین فرمود *********

در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع به کار آن بیان می کند. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! فعل به ظاهر از انسان صادر می شود اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و گویا کار با همکاری دو فاعل یعنی فاعل الهی و فاعل انسانی به سامان می رسد. خدا در فعل او فاعل بعید است و انسان نسبت به فعلش فاعل مباشر یا فاعل قریب.


پانویس

  1. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۵، ص۵۷.
  2. ر ک، طبرسی امین الاسلام،الاحتجاج، ص 450 - 453
  3. شبّر سید عبد الله، حق اليقين في معرفة أصول الدين‏، ص 103 و شرح المصطلحات الكلامية، ص 39
  4. شیخ مفید، تصحيح اعتقادات الإمامية، ص 48
  5. خرازی سید محسن، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، جلد اول، ص 175