سید عبدالحسین شرفالدین
سید عبدالحسین شرفالدین موسوی عاملی (۱۲۹۰-۱۳۷۷ق) مجتهد شیعه و مدافع تقریب مذاهب اسلامی بود. او تلاشهایی برای وحدت شیعه و سنی و حل کردن ریشههای اختلاف آنها انجام داد. شرفالدین از رهبران نهضت استقلال لبنان نیز به شمار میرود. دو کتاب "المراجعات" و "النص و الاجتهاد" برای اثبات حقانیت شیعه با ادبیاتی علمی و به دور از توهین از برترین آثار او به شمار میرود. این دو کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده و توجه بسیاری از مسلمانان شیعه و سنی را به خود جلب کرده است.
زندگینامه
سید عبدالحسین شرفالدین سال ۱۲۹۰ق در کاظمین متولد شد [۱]. او فرزند سید یوسف شرفالدین و زهرا صدر، دختر آیتالله سیدهادی صدر و خواهر سید حسن صدر، عالم دینی معروف و صاحب کتاب تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام بود. نسب وی به ابراهیم المرتضی، فرزند موسی بن جعفر (کاظم) میرسد.
منادی وحدت
وی در جهت وحدت امت اسلامی، کتاب «الفصول المهمة فی تألیف الامة» را تألیف کرد که از آن به «منشور وحدت اسلامی» یاد میکنند [۲]. وی در سرآغاز کتاب میگوید:
«تنها و تنها با وحدت اسلامی است که اقدامات عمرانی هماهنگ میگردد، وسائل ترقی فراهم میشود، روح تمدن جلوه میکند، فروغ آسایش در آفاق زندگی میتابد و یوغ بردگی از گردن همه برداشته میشود.»
وی در همان راستا، کتاب اجتهاد در برابر نص را به رشته تحریر درآورد. او در این کتاب، حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان در زمان پیامبرص یا بعد از رحلت ایشانو مرتکب شدند، بر اساس کتابهای معتبر اهلسنت برمیشمارد و در مورد هریک نظرات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان میکند. شرفالدین سخنوری توانا بود و در شهرها و کشورهای مختلف علاوه بر مواعظ معمول دینی، تلاش فراوانی در جهت اتحاد مسلمانان انجام داد که مورد توجه عالمان اهلسنت نیز قرار میگرفت. او از مسلمانان میخواست تعصبات مذهبی و گروهی رایج را کنار گذاشته و با حفظ احترام به ریشههای اختلافات بپردازند. برخی از این سخنان در ادبیات سیاسی به یادگار ماند، از آن جمله:
فَرَّقَتْهُما السِّیاسَةُ فَلْتَجمَعْهُما السِّیاسَةُ. شیعه و سنّی را، سیاست و مطامع سیاسی از هم پراکنده کرد و اکنون باید سیاست و مصالح سیاسی آنها را جمع کند.
لاینْتَشِرُ الْهُدی الاَّ مِنْ حَیثُ اِنْتَشَرَ الضَّلال. هدایت گسترده نمیشود مگر از همان جایی که گمراهی از آن گسترش یافت.
استادان
برخی از استادان برجسته او عبارتاند از:
آقا رضا اصفهانی (متوفای ۱۳۲۲ق) شیخ محمد طه نجف (متوفای ۱۳۲۳ق) آخوند خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ق) شیخ الشریعه اصفهانی (متوفای ۱۳۳۹ق) شیخ عبدالله مازندرانی (متوفای ۱۳۳۰ق) سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (متوفای ۱۳۳۷ق) میرزا حسین نوری (متوفای ۱۳۲۰ق)[۳]
آثار
شرفالدین آثار فراوانی در موضوعات مختلف تألیف کرده که برخی از آنها مورد توجه عالمان و اندیشمندان شیعه و سنی قرار گرفته است. بخشی از تألیفات او به فارسی و دیگر زبانها ترجمه شده و برخی دیگر از کتب و مقالات او مفقود است. از مشهورترین آثار او میتوان به دو کتاب المراجعات و النص و الاجتهاد اشاره کرد.
شرفالدین در اواخر سال ۱۳۲۹ ق برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و ایجاد زمینه اتحاد مسلمانان راهی آن کشور شده و با شیخ سلیم بشری مُفتی دانشگاه الازهر آشنا شد. این دو عالم شیعه و سنی در موضوع جانشینی پیامبر اکرم ۱۱۲ نامه رد و بدل کردند که با نهایت ادب و احترام به صورتی کاملا علمی صورت گرفت. این مکاتبات ۲۵ سال بعد در قالب کتاب المراجعات منتشر شد.
این کتاب دربرگیرنده ۱۱۲ مکاتبه شرفالدین با مُفتی دانشگاه الازهر مصر، شیخ سلیم بشری مالکی است. موضوع نامهها «خلافت و امامت از نظر شیعه» است که با مراجعه به آیات قرآن و منابع مورد قبول اهلسنت، استدلالهای شیعه و اهل سنت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است [۴].
درگذشت
وی در ۸ جمادیالثانی سال ۱۳۷۷ق در ۸۷ سالگی در لبنان از دنیا رفت. پیکر او به نجف منتقل و در جوار حرم امیرالمؤمنین به خاک سپرده شد.
پانویس
منابع
مصطفی قلیزاده، تلخیص از کتاب گلشن ابرار، جلد۲، صفحه۶۵۹. مهدی سلطانی رنانی، مصلح بیدار (علامه سید عبدالحسین شرفالدین عاملی)، مجله مبلغان - مهر و آبان ۱۳۸۷، شماره ۱۰۸ صفحه ۹۷، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه عبدالله حسن، مناظرات فی العقائد و الاحکام والامامه، دلیل ما محمد تیجانی، ثم اهتدیت، انتشارات انصاریان، قم محمد رضا حکیمی، شرفالدین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۱ش آقا بزرگ طهرانی، نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی سید عبدالحسین شرفالدین، النص و الاجتهاد، دفتر انتشارات اسلامی قبیسی، حسن، حیاة الامام شرفالدین فی سطور، بیروت، دارالتوجیه الاسلامی. تاریخ نشر: ۱۴۰۰ق طباطبایی، سید مهدی؛ غلامی جلیسه، مجید، کتابشناسی علامه شرفالدین، کتاب ماه دین، دی و بهمن ۱۳۸۳ - شماره ۸۷ و ۸۸.