جبهة النصره

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۹ توسط Javadi (بحث | مشارکت‌ها) (←‏از عراق تا سوریه؛ داستان پیدایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
جبهه النصره 1.jpg

جبهة النصرة معروف به «جبهه فتح شام» یک سازمان جهادی سلفی و شاخه القاعده در سوریه بود که علیه نیروهای دولتی سوریه با هدف تأسیس یک کشور اسلامی در سوریه مبارزه می‌کرد.

زمینه شکل‌گیری

انقلاب سوریه در مارس 2011 آغاز شد. به موازات این انقلاب، گروه‌‌‌‌های سلفی جهادی شکل گرفتند. یکی از این گروه‌‌‌‌ها «جبهة النصرة» بود. پس از گذشت مدت نسبتا کوتاهی، این جبهه توانست در محافل سوری نفوذ گسترده‌‌‌‌ای کسب کند؛ همچنین با اجرای یک رشته انفجارها، موفق شد حضور سریع خود را تثبیت کند. در این انفجارها، ساختمان فرماندهی ستاد ارتش در دمشق، ساختمان اطلاعات هوایی در «حرستا» و باشگاه افسران در حلب هدف قرار گرفت.

بسیاری از گروه‌‌‌‌های معارض سوری که با عنوان «ارتش آزاد» گرد هم جمع شده بودند، در مورد این جبهه، موضعی محافظه‌‌‌‌کارانه در پیش گرفتند؛ با این وجود جبهة النصرة طی چند ماه توانست خود را به عنوان یک رکن و قدرت اساسی، به جبهه‌‌‌‌های نبرد در سوریه تحمیل کند. این جبهه، عملیات‌‌‌‌های انتحاری را در دستور کار خود قرار داد. این عملیات‌‌‌‌ها در یورش به مواضع نظامی نیروهای اسد مؤثر افتاد و گروه‌‌‌‌های معارض سوری این عملیات‌‌‌‌ها را اجرا کردند.

دیری نپایید که ایالات متحده، نام جبهة النصرة را در فهرست سازمان‌‌‌‌های تروریستی درج کرد و از ارتباط این جبهه با القاعده خبر داد. این امر واکنش‌‌‌‌هایی را در پی داشت. انتفاضه سوریه و قدرت‌‌‌‌های معارض سیاسی این تصمیم را محکوم کردند و در بُعدی وسیع‌‌‌‌تر تظاهرات متعددی برای اعلام حمایت از جبهة النصرة به راه افتاد و این جبهه را به عنوان یکی از هسته‌‌‌‌های انقلاب سوریه معرفی کردند.

بدین ترتیب جبهة النصرة گذشته از موضع سوری‌‌‌‌ها یا قدرت‌‌‌‌های بین‌‌‌‌المللی درباره آن، به یکی از مهم‌‌‌‌ترین گروه‌‌‌‌های مؤثر نظامی در درگیری‌‌‌‌های سوریه تبدیل شد و به صورت کلی یکی از مهم‌‌‌‌ترین بازیگران عرصه نبرد در سوریه به شمار می‌‌‌‌رود.

چگونگی شکل‌‌‌‌‌گیری

از عراق تا سوریه؛ داستان پیدایش

ماجرای شک‌گیری جبهة النصرة با دیگر هسته‌‌‌‌های نظامی و سیاسی سوریه متفاوت است. این امر ناشی از آن است که جبهة النصرة در اصل، وابسته به یک تشکیلات سیاسی ـ نظامی باسابقه و ساختارمند و بسیار باتجربه‌‌‌‌ به نام «القاعده» است. این وابستگی، دلیل سرعت چشم‌گیر نفوذ جبهة النصرة در سوریه و ورود مستقیم آن به عملیات مبارزه علیه نیروهای اسد را را روشن می‌‌‌‌کند. به دشواری می‌‌‌‌توان میان دو تشکیلات «دولت اسلامی» به سرکردگی «ابوبکر البغدادی» و جبهة النصرة به سرکردگی «ابومحمد الجولانی» تفاوت نهاد. البغدادی، الجولانی را موظف کرد تا هسته‌‌‌‌ها و گروه‌‌‌‌های وابسته به این تشکیلات را در سوریه تشکیل دهد. سپس جبهة النصرة از زیرمجموعه این تشکیلات خارج شد. این مسئله بر تشکیلات دولت نیز صدق می‌‌‌‌کند؛ زیرا در امتداد تشکیلات بین‌المللی القاعده است و القاعده در سال 2003 دستور تأسیس شاخه عراقی خود را به سرکردگی «ابومصعب الزرقاوی» صادر کرد. هر دو سازمان در عراق و سوریه، در امتداد القاعده به سرکردگی «ایمن الظواهری» قرار دارند. البته پیش از ‌آن‌‌که اختلاف در میان این جناح‌‌‌‌ها رسوخ کند و دوستان دیروز به سرسخت‌‌‌‌ترین دشمنان مبدل گردند.

جبهه النصره2.jpg

در سال 2011 تشکیلات دولت اسلامی عراق به ابومحمد الجولانی در سوریه تکیه کرد. وی یکی از سرکردگان مورد اعتماد این تشکیلات به شمار می‌‌‌‌رود. او موظف شده بود تا بر مجاهدان سلفی در سوریه نظارت کند و به ساماندهی آنان بپردازد. در سال 2012 و به صورت مشخص در 25 ژوئن، جبهة النصرة برای نخستین بار اعلام وجود کرد. این جبهه چندین عملیات انتحاری در سوریه و به صورت مشخص در دمشق انجام داد. در این عملیات‌‌‌‌ها، پایگاه‌‌‌‌های امنیتی و دولتی وابسته به دولت اسد هدف قرار گرفتند.

تا زمانی که جبهة النصرة اعلام وجود نکرده و دست به عملیات مستقیم نزده بود، هیچ تنشی میان این جبهه و تشکیلات دولت رخ نداد؛ زیرا در این زمان در امتداد تشکیلات دولت اسلامی در سوریه به شمار می‌‌‌‌رفت و الجولانی همچنان به عنوان سرکرده‌‌‌‌ای منسوب از سوی البغدادی شناخته می‌‌‌‌شد، تا این‌که البغدادی در آوریل 2013 از ادغام تشکیلات دولت اسلامی و النصرة خبر داد. این امر با واکنش‌‌‌‌های الجولانی روبه‌‌‌‌رو شد. وی نسبت بدین تصمیم اظهار بی‌‌‌‌اطلاعی نمود و در بیانیه‌‌‌‌ای، ادغام با تشکیلات دولت را تکذیب کرد و در یک واکنش عمل‌گرایانه، با ایمن الظواهری، سرکرده القاعده بیعت نمود. بدین ترتیب، جبهة النصرة به عنوان شاخه القاعده در سوریه اعلام وجود کرد؛ بدون این‌که هیچ سوء تفاهمی به وجود آید.

درباره شخصیت الجولانی اطلاعات مؤثقی در دست نیست. این وضع در مورد منابع مالی، تعداد مبارزان، شخصیت واقعی فرماندهان درجه اول و درجه دوم نیز صدق می‌‌‌‌کند. تنها اطلاعات موجود، مربوط به اطلاعاتی است که برخی از مبارزان افشا کرده‌اند؛ یعنی مبارزانی که در صفوف این جبهه فعالیت داشته و مدتی بعد، از آن جدا شدند. برخی گزارش-های اطلاعاتی نیز در دست است که اسرار اندکی از جبهة النصرة را فاش می‌کند.

الجولانی یا به گفته برخی منابع «اسامه الحداوی» اهل روستای «الشحیل» از توابع «دیرالزور» می‌‌‌‌باشد. وی در سال 2003 در دانشگاه دمشق در رشته پزشکی تحصیل می‌کرد. سپس به همراه برادرش «ثامر الحداوی» فارغ‌‌‌التحصیل رشته اقتصاد، برای مبارزه با نیروهای اشغالگر آمریکایی راهی عراق شد. ثامر در عراق کشته شد و اسامه ارتباط تنگانگی با الزرقاوی و سپس البغدادی(5) برقرار کرد. این امر نیز خارج از پیشگویی‌‌‌‌هایی که به سختی می‌‌‌‌توان سندی برای اثبات آن آورد، نیست؛ زیرا برخی از تحلیلگران معتقدند الجولانی همان «ابومصعب السوری» است؛ زیرا گفتمان این دو شخص با یکدیگر همخوانی دارد. تشابه و گاه مطابقت تفکرات الجولانی با تزهای ابومصعب السوری باعث شده است تا برخی نویسندگان و پژوهش‌گران این دو شخصیت را یکی بدانند».

گفته می‌‌‌‌شود که الجولانی پس از بازگشت از عراق، توسط سرویس اطلاعاتی سوریه بازداشت و در سال 2011 به همراه سایر همرزمان جهادی آن زمان، آزاد گردید. به جز این خبر، تا اواخر سال 2011 در سوریه، نامی از الجولانی به میان نیامد. در اواخر این سال نیز نامش به نام جبهة النصرة گره خورد و به عنوان مسئول و مؤسس این جبهه شناخته شد.

در اواخر سال 2011، این جبهه، هسته‌‌‌‌های وابسته به خود را تشکیل داد؛ ولی تا آوریل 2012 هیچ بیانیه‌‌‌‌ای مبنی بر اعلام وجود این هسته‌‌‌‌ها صادر نکرد. پس از این تاریخ، جبهة النصرة به بخشی اصلی از درگیری‌ها در سوریه تبدیل شد. در ابتدا با عنوان جناحی که برای یاری مردم شام آمده است، پا به عرصه نهاد و مدتی بعد به عنوان یکی از هسته‌‌‌‌های اصلی و مؤثر در درگیری سوریه ظاهر شد.

در سطح سرکردگان جبهه باید گفت: بیشتر آنان را مجاهدان عرب تشکیل می‌‌‌‌دهند؛ یعنی کسانی که در افغانستان و عراق تجربیات بزرگی اندوخته بودند. ازجمله سرکردگان سوری می‌‌‌‌توان به جولانی و «ابوهمام الشامی»، و از جمله سرکردگان با تابعیت‌‌‌‌های مختلف عربی می‌‌‌‌توان به «العریدی»، «ابوماریا» و «التبوکی» اشاره کرد؛ ولی تمام این سرکردگان با مجاهدان القاعده روابط نزدیکی داشتند.

پس از مدتی، ابومحمد الجولانی به‌خاطر اجتناب از تبعات انتساب به القاعده و برخورداری از آزادی عمل، از این انتساب دست شست و با برخی دیگر از گروه‌های معارض با دولت سوریه ائتلاف کرد.

ابومحمد الجولانی سرکرده جبهة النصرة اواخر ژوئیه 2016م از قطع ارتباط این جبهه و سازمان مرکزی القاعده خبر داد و نام سازمان سلفی ـ نظامی خود را پس از ائتلاف مزبور به جبهة فتح الشام تغییر داد. استمرار فعالیت‌های ائتلافی به ارتقای ائتلاف مزبور و تأسیس هیئة تحریر الشام در ژانویه 2017م انجامید. اعلام جدایی از القاعده به عنوان برنامه جدّی دنبال شد. اما این مسیر هم‌چنان حدّاقل از جهت ظاهری پررنگ‌تر شد. چنان‌که، جولانی در اواخر نوامبر 2017م تلاش کرد حامیان القاعده در داخل جبهة النصرة را تحت فشار قرار دهد. ازاین‌رو، شخصیت‌هایی چون دکتر سامی العریدی، فاروق السوری، بلال خریسات، ابوالقاسم الأردنی و دیگر سرکردگان حامی القاعده را بازداشت کرد. گوآن‌که، آنان پس از چند هفته توسط هیئة تحریر الشام آزاد شدند و آنان به‌دنبال تأسیس شاخه جدید القاعده در سوریه رفتند و برنامه یارگیری از میان معارضان سوری را آغاز کردند.

با همه این تنوَع نام‌ها و ائتلاف‌های نوبه‌نو، محوریت سیاسی ـ فکری جبهة النصرة را نمی‌توان نادیده گرفت. [۱]

منابع مالی

وقتی ابومحمد الجولانی با دکتر ایمن الظواهری بیعت کرد، پرسش‌‌‌‌ و پاسخ‌‌‌‌ها درباره ماهیت وابستگی جبهة النصرة پایان یافت و این جبهه به عنوان بخشی اساسی از تشکیلات بین‌‌‌‌المللی القاعده شناخته شد. این امر نشان می‌دهد که یکی از مهم‌‌‌‌ترین منابع مالی جبهة النصرة، تشکیلات اصلی القاعده است. بنابر اطلاعات منابع گوناگون، جبهة النصرة ابتدا از سوی تشکیلات دولت اسلامی در عراق حمایت مالی و تسلیحاتی دریافت می‌کرد. ابوبکر البغدادی سرکرده این تشکیلات در بیانیه تأسیس دولت اسلامی عراق و شام در 9 آوریل 2013 بدین حمایت اشاره کرده و می‌‌‌‌گوید: «زمانی که اهل زمین از یاری مردم شام دست کشیدند، ما جولانی را به همراه جمعی از فرزندان خود فراخواندیم و از عراق به شام اعزام کردیم تا در آن‌جا با هسته‌‌‌‌های ما دیدار کنند. برای آنان برنامه و راهکار قرار دادیم؛ چشم‌‌‌‌انداز سیاسی آنان را ترسیم کردیم؛ با هر چه از بیت‌‌‌‌المال در اختیار ما بود، به یاری آنان شتافتیم و به صورت ماهانه نیمی از بودجه را به آنان پرداختیم و با نیروهایی کارآزموده در عرصه جهاد به یاری آنان برخاستیم». پس از آن‌‌که تشکیلات دولت اسلامی و جبهة النصرة با یکدیگر قطع رابطه کردند، جبهه، منابع ویژه مالی برای خود فراهم کرد که مهم‌‌‌‌ترین آنها عبارتند از:

غنایم

همزمان با افزایش میادین نبرد گروه‌‌‌‌های معارض نظامی علیه نیروهای اسد، اصطلاح «غنایم» نیز در محافل آنان رواج یافت. انبارهای مهمات و تجهیزاتی که جبهة النصرة به تصرف خود درآورد، به منبع مهمی برای تأمین بخشی از سلاح و مهمات مورد نیاز این جبهه تبدیل شد. در جریان جنگ، پایگاه «شیخ سلیمان»، هنگ 46، انبارهای «خان‌‌طومان» و «مهین» نیز به چنگ النصره افتاد. جبهة النصرة سهم 40 درصدی از غنایم را به خود اختصاص داد؛ زیرا در کنار سایر گروه‌‌‌‌های معارض، در عملیات‌‌‌‌های نظامی شرکت داشت.

چاه‌های نفت و منابع عمومی

پس از کناره‌‌‌‌گیری کارمندان دولت اسد از کار در چاه‌‌‌‌های نفت، جبهة النصرة توانست این چاه‌‌‌‌ها را تصاحب کند. بدین‌ترتیب چاه‌‌‌‌های نفت به یکی از مهم‌‌‌‌ترین منابع مالی این جبهه تبدیل شد. لذا النصرة از ابتدای سال 2013 کوشید تا بر چاه‌‌‌‌های نفت استان‌‌‌‌های «دیرالزور» و «حسکه» نیز مسلط شود. این امر زمینه جنگی ویران‌گر با تشکیلات دولت اسلامی را موجب شد؛ چراکه این تشکیلات نیز در تلاش بود تا بر منابع نفت سیطره یابد و روزانه ملیون‌‌‌‌ها دلار به دست‌ آورد. جبهة النصرة علاوه بر سیطره بر چاه‌‌‌‌های نفت بسیار، درصدد بود تا در قلمرو خود زندگی اجتماعی را نیز سامان دهد؛ لذا سیطره بر زیرساخت‌‌‌‌ها و مراکز عمومی را نیز در دستورکار قرار داد و روی آن سرمایه‌‌گذاری کرد تا سود سرشاری از این منابع را نیز از آن خود کند؛ مثلا: مدیریت سیلوهای گندم و منابع انرژی را در اختیار گرفت؛ بر حمل‌‌ونقل مالیات‌‌‌‌هایی وضع کرد؛ در حلب و مناطق حومه اَدلب از اتوبوس‌‌‌‌های حمل‌‌ونقل عمومی برای منافع خود بهره‌‌‌‌برداری ‌‌‌‌کرد.

آدم‌‌ربایی و باج‌گیری

جبهة النصرة عملیات ربودن شخصیت‌‌‌‌های مهم، از روزنامه‌‌نگار گرفته تا علمای دین را نیز در برنامه دارد و برای آزادی این افراد مبالغ هنگفتی دریافت می‌‌‌‌کند. برای مثال: 12 تن از زنان راهبه دیر «معلولا» در شمال دمشق را ربودند. قطر در مذاکرات آزادسازی این راهبه‌‌‌‌ها نقشی محوری ایفا کرد. به گفته برخی منابع، قطر برای آزادی راهبه‌‌‌‌ها مبلغ 16 میلیون دلار به ربایندگان پرداخت کرد.

از دیگر گروگان‌‌‌‌هایی که قطر در آزادی آنان نقش داشت، می‌‌‌‌توان به «پیتر تئوکرتیس» آمریکایی که حدود دو سال در بازداشت جبهة النصرة به سر می‌‌‌‌برد و آزاد کردن 45 تن از نیروهای حافظ صلح وابسته به سازمان ملل (اهل فیجی) که در مرزهای سوریه و اسرائیل مأموریت داشتند، اشاره کرد.

کمک‌‌‌‌های مالی شیوخ و نهادهای خیریه خلیج

پس از آن‌که جولانی با ایمن الظواهری سرکرده القاعده بیعت کرد، جبهة النصرة از سوی این تشکیلات، مشروع شناخته شد و از حمایت مالی حامیان آن یعنی شیوخ و نهادهای خیریه خلیج برخوردار گشت. به نوشته روزنامه «نیویورک تایمز» در 8 سپتامبر 2014: «قطر پناهگاهی امن برای برخی از شیوخ و مبلّغان فراهم کرده است؛ یعنی کسانی که وزارت امور خارجه آمریکا نام آنان را در فهرست حامیان اصلی شاخه سوری القاعده قرار داده است. از جمله این افراد می‌‌‌‌توان به «شیخ حجاح العجمی» کویتی اشاره نمود». این روزنامه خاطرنشان کرد: العجمی در کنفرانسی در دوحه برای شماریه از ثروتمندان قطری سخنرانی کرده و گفته است: پول‌‌‌‌هایتان را به کسانی ببخشید که آن را در راه جهاد هزینه خواهند کرد، نه در امور دیگر». این امر تنها به قطر محدود نمی‌‌‌‌شود؛ بلکه عربستان و کویت را نیز شامل می‌‌‌‌شود.

منابع منطقه‌ای

هیچ سند و مدرکی در دست نیست که دیدگاه‌های رایج در مورد کشورهای حامی جبهة النصرة را تأیید کند؛ بنابراین آنچه گفته می‌‌‌‌شود، در چارچوب تحلیل و پیش‌‌‌‌بینی می‌‌‌‌گنجد. در مورد تأمین مالی جبهه النصره، انگشت اتهام به سوی قطر نشانه می‌رود. علی‌‌‌‌رغم این‌که سندی دال بر آن در دست نیست، ولی شاخصه‌‌‌‌ها و دلایل فراوانی وجود دارد که ما را بدین نتیجه رهنمون می‌‌‌‌سازد. برای مثال: علی‌‌‌‌رغم تدابیر امنیتی‌‌‌‌ جبهة النصرة، شبکه ماهواره‌‌‌‌ای وابسته به دولت قطر به صورت ویژه توانست مصاحبه‌‌‌‌ای اختصاصی با جولانی سرکرده جبهة النصرة انجام دهد؛ حال آن‌که گفته می‌‌‌‌شود حتی سرکردگان ارشد جبهة النصرة نیز فرصت آشنایی با جولانی را نداشته‌‌‌‌اند. ما بر این باوریم که این امر نشان از میزان و ماهیت ارتباط مستحکم شبکه الجزیره و دولت قطر با جبهة النصرة دارد. این ارتباط برای قطر امکان شناخت یکی از مهم‌‌‌‌ترین و خطرناک‌‌ترین شخصیت‌‌‌‌های جهان یعنی ابومحمد الجولانی را فراهم آورده است؛ امکانی که برای کشوری دیگر وجود ندارد.

از سوی دیگر، ده‌‌‌‌ها شیخ و نهاد در قطر فعالند که آشکارا کمک‌‌‌‌های مالی را برای جبهة النصرة و دیگر شاخه‌‌‌‌های القاعده در سایر کشورها جمع‌آوری می‌کنند. تمام این اقدامات پیش چشم دولت قطر صورت می‌‌‌‌گیرد. نقش محوری و میانجی-گرایانه‌‌‌‌ای که بارها قطر ایفا کرده، بر کسی پوشیده نیست. این کشور برای آزادی تعداد زیادی از افراد ربوده شده، واسطه شده و در بیشتر موارد، مبالغ هنگفتی به عنوان خون‌‌‌‌بهای این افراد به جبهة النصرة پرداخته است که خود از شبکه‌‌‌‌های مالی غیرمستقیمی حکایت دارد که قطر برای جبهة النصرة فراهم کرده است.

شخصیت‌های جبهه

برخی از شخصیت‌‌‌‌های مشهور جبهه النصرة عبارتند از: محمد ناجی، ابوماریا القحطانی، ابواللیث التبوکی، انس حسن خطاب، سنافی النصر شارخ، دکتر سامی العریدی، ایاد القنیبی، عبدالله المحیسنی

جبهة النصرة ده‌ها فرمانده مهم درجه یک و دو دارد که در میان آنان سرکردگانی با تابعیت‌‌‌‌های مختلف می‌‌‌‌بینیم؛ مانند: العریدی اردنی‌‌‌تبار، الشارخ، التبوکی و غیره که عربستانی‌‌‌تبار هستند و حضور پررنگ‌‌‌‌تری دارند. بیشتر این سرکردگان سابقه عضویت در القاعده به سرکردگی ایمن الظواهری را در کارنامه دارند. این افراد تجربیات بسیاری در زمینه جهاد و مبارزه اندوخته‌‌‌‌اند و نام بیشتر آنان نیز در فهرست تروریسم است؛ مانند: «محسن الفضلی»، «ابوهمام السوری»، «ابوفراس السوری»، «ابوخالد السوری» و ده‌‌‌‌ها تن دیگر که درباره شخصیت یا نام واقعی آنان جز اطلاعاتی اندک چیزی در دست نیست و زمانی که یکی از آنان کشته یا اسیر می‌‌‌‌گردد، می‌‌‌‌توان به اطلاعات بیشتری دست یافت.[۲]

پانویس

  1. ذبیح الله نعیمیان. تطور «جبهة النصرة»، http://naimiyan.blogfa.com/post/398
  2. صبر درویش، جبهة النصرة؛ قدرت خدا بر روی زمین، http://alwahabiyah.com/fa/Article/View/134002/