عرفات

از ویکی‌وحدت


عرفات
عرفات
نام عَرَفات

عرفات نام کوهی نزدیک مکه است؛ منطقه وسیعى است با مساحت حدود ۱۸ کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکى متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است وزائران بیت ‏الله الحرام در نهم ذى الحجه، از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند.

در نقلى آمده است که آدم[۱] و حوا پس از هبوط از بهشت[۲] و آمدن به کره خاکى، در این سرزمین یکدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است.

همچنین گفته اند که جبرئیل هنگامی که مناسک حج را به ابراهیم[۳] می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می کنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی می دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.

معنای لغوی عرفات

عَرَفاتْ، از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبر است. [۴] این کلمه اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، لیکن جمع بسته نمی‌شود. و شاید دلیل آن تفکیک‌ناپذیری اماکن بوده و با این استعمال گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانسته‌اند.

فرّاء گفته است: عرفات اگر چه به صورت جمع آمده، لیکن معرفه است و دلیل معرفه بودنش نیز آن است که الف و لام بر آن داخل نشود. اخفش نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار داده‌اند و آن‌گاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی می‌ماند. [۵] جوهری همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمی‌باشد. [۶]

حدود عرفات

اگر منطقه عرفات را به صورت کمانی در نظر بگیریم، اطراف قوس این کمان را رشته کوههایی فرا گرفته است که وتر آن وادی عُرَنَه است. عرفات از طرف شمال شرقی محدود است به کوه اسمر که آن را «جبل سَعْد» نیز می‌گویند، و از مشرق به کوه أشهب که آن را «مِلْحه» نیز خوانند و ارتفاعش از قبلی کمتر است، و از جنوب به سلسله کوهی که مرتفع‌ترین آن را «ام الرضوم» نامند، از قسمت شمال غربی و مغرب نیز محدود است به وادی عرنه. که تمامی این مناطق از آن قریش بوده است. [۷]

درون موقف نیز کوهی قرار دارد که حجاج از آن بالا رفته، دعا می‌خوانند، این کوه در کتابهای تاریخی به نام‌های «جبل‌الرحمه»، «قُرَین»، «الال»- به کسر و فتح الف- و «نابت» نامیده شده است. [۸] و در میان مشاعر، تنها عرفات بیرون حرم واقع شده است.

تاریخچه عرفات

بر اساس گزارش تاریخ، پیشینه این نام و این سرزمین، به زمان حضرت آدم (ع) می‌رسد، آن گاه که او و همسرش حوا از بهشت رانده شده و پس از مدتی یکدیگر را در این سرزمین یافتند و از همین رو، برخی این دیدار را علت نامگذاری این نقطه از زمین، به «عرفات» دانسته‌اند. [۹] از آن پس و به دنبال تشریع حج، وقوف در عرفات به عنوان امری واجب مطرح شد. [۱۰] لیکن شهرت این سرزمین، از زمان حضرت ابراهیم (ع) به بعد است. تا قبل از پیدایش زمزم به دلیل وجود چاه‌های آب در اطراف عرفات برخی قبایل چون جرهمیان، این منطقه را به عنوان محل سکونت خود برگزیده بودند.

مرحوم مجلسی قدس سره نوشته است: «...جرهمیان تا قبل از پیدایش زمزم در عرفات و ذی المجاز سکونت داشتند، پس از آن که به واسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مکه آگاه شدند، رفته رفته به مکه آمده و کنار زمزم را برای سکونت خود برگزیدند. [۱۱] لیکن با پر شدن چاه زمزم به وسیله جرهمیان و کمبود آب در مکه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمین در این منطقه، بار دیگر گروهی از مردم، به این سرزمین آمده، به ایجاد نخلستان و کشت و زرع پرداختند. برخی در آن‌جا ساکن شده و برخی دیگر نیز به صورت فصلی و مقطعی به این مکان می‌آمدند. مدتی بعد، آب چاه‌های موجود در عرفات را به مکه منتقل و مردم از آن بهره می‌گرفتند.

ازرقی به نقل از ابن عباس می‌نویسد: چون قریش[۱۲] در سرزمین مکه ساکن شدند و جمعیت آنان زیاد شد، کمیِ آب برای آنان مشکل ایجاد کرد، در نتیجه در مکه چاه‌هایی حفر شد، مُرَّة بن کعب بن لؤی، چاهی به نام رُمْ حفر کرد که محل آن در وادی عُرَنه و نزدیک عرفات قرار داشت. [۱۳] همچنین چاه «روا» در بیرون مکه و در صحراهای کنار عرفات قرار داشته است، اعراب هم در آن روزگار اطراف مکه ساکن بوده‌اند. [۱۴] بشاری در گزارش خود از عرفات می‌نویسد: «عرفات روستایی است که در آن کشتزارها و سبزه زارها و مزارع خربزه وجود دارد و مردم مکه در آنجا خانه‌های زیبایی دارند که روز عرفه در آن فرود می‌آیند». [۱۵]

البته یاقوت حموی مکان این روستا را در فاصله دو مایلی، از موقف کنونی، می‌داند. [۱۶] آنچه مسلم است این است که در این منطقه اشخاصی سکونت داشته و بدین جهت آنان را عَرَفی می‌نامیده‌اند. زَنفَل بن شداد عَرَفی از جمله این کسان است.

عاص بن وائل نیز در این منطقه خانه داشته و سعید بن مسیب هنگام گذر از کنار آن شنید که خواننده‌ای این اشعار را می‌خواند: (تضوّعَ مسکاً بطنُ نعمانَ اذ * مَشَتْ بِه زینبٌ فی نسوةٍ عَطِرات)

پس پاهایش را بر زمین کوبید و گفت: به خدا سوگند این از چیزهایی است که شنیدنش لذت‌بخش است:

(و لیست کأخری أَوسعَتْ جیبَ دِرعها * و اَبدَتْ بنانَ الکفّ لِلجَمَراتِ

و حَلَّت بنانُ المسک وحْفاً مرجَّلاً * علی مثل بدر لاح فی الظّلمات

و قامت تراءی یومَ جمع فأفْتَنتْ * برؤیتها مَنْ راح من عرفات). [۱۷]

اینک از خانه‌ها و مزارع در عرفات، هیچ گونه اثری باقی نمانده است.

لیکن در چند سال گذشته دولت عربستان[۱۸]، درختان زیادی در عرفات کاشته که با رشد آن‌ها، همه ساله بر زیبایی این سرزمین افزوده می‌شود، در طول سال نیز اهالی مکه به عنوان تفریح به آنجا آمده، از سایه درختان و منظره زیبای آن بهره می‌گیرند.

در عرفات، در گذر تاریخ، حوادث فراوانی رخ داده که پرداختن به آن فرصتی دیگر می‌خواهد. ازرقی نمونه‌ای از آن حوادث را این چنین نقل کرده است: در سال یک هزار و پنجاه و سه، روز نهم ذی الحجه، در حالی که حاجیان در عرفات بودند، سیل عظیمی آمد که از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجیان خواستند به مشعر[۱۹] بروند، جریان سیل مانع از عبور ایشان شد و آن‌ها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سیل کندتر شود و با سختی گذشتند. [۲۰]

وی همچنین گفته است: نخستین کس که میان صفا و مروه و دو کوه عرفات، در شب‌های موسم حج، چراغ‌های نفتی برافروخت ابواسحاق معتصم بود. [۲۱]

نکته دیگر در این قسمت اینکه سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم‌السلام بر این بوده که در عرفات برای حاجیان سخنرانی نموده، معارف دینی و اخلاقی را بیان می‌کردند. و حتی خلفا و حکام نیز با تأسی به آنان، در این سرزمین مقدس خطابه‌هایی ایراد می‌نمودند. رفته رفته منبری برای خطیب روز عرفه ساخته شد، که خطیبان برفراز آن سخن می‌گفتند.

پانویس

  1. ر.ک:مقاله آدم
  2. ر.ک:مقاله بهشت
  3. ر.ک:مقاله ابراهیم
  4. تاج العروس، ج 24، ص 133
  5. تاج العروس، ج 24، ص 138
  6. لسان العرب، ج 9، ص 157
  7. معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 57
  8. معالم مکه التأریخیه و الاثریه، ص 182
  9. لسان العرب، ج 9، ص 157
  10. شفاءالغرام، ج 2، ص 36 و 108
  11. بحارالانوار، ج 12، ص 98، باب 5، ح 6
  12. ر.ک:مقاله قریش
  13. ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 214
  14. ازرقي، اخبار مکه، ج 2،ص 220
  15. معجم البلدان، ج 4، ص 118
  16. معجم البلدان، ج 4، ص 117
  17. معجم البلدان، ج 4، ص 118
  18. ر.ک:مقاله عربستان
  19. ر.ک:مقاله مشعر
  20. ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 322
  21. ازرقي، اخبار مکه، ج 1، ص 220