خداشیه
خداشيه از فرق «راونديه» قايل به نبوت مردى به نام عمار (عمارة بن بديل) ملقب به «خداش» بودند كه در خراسان قيام كرده و به دست اسد بن عبد الله برادر خالد بن عبد الله القسرى به قتل رسيد.
گويا «خداش» لقب زشتى است كه مخالفان به او داده باشند و به قول ايشان چون وى به دين اسلام خدشه وارد مىآورد، او را خداش مىخواندند. وى در آغاز از پيروان كثير نامى بود كه از داعيان آل عباس به شمار مىرفت. چون كثير بىسواد بود، خداش بر او نفوذ فراوان يافت. طبرى و ابن اثير مىنويسند كه: «خداش» در آغاز نصرانى بود و در كوفه مسلمان شد و سپس به خراسان آمد. در آغاز خود را مانند پيشوايش كثير از داعيان عباسى معرفى مىكرد. مطهر بن طاهر مقدسى مىنويسد: چيزى نگذشت كه «خداش» موضوع دعوت را تغيير داد و راه «اباحه» پيش گرفت و زنان مردم را بر يكديگر جايز شمرد و نخستين كسى بود كه مذهب باطنيه را آشكار ساخت و چنين وانمود مىكرد كه همه اين امور را به دستور امام محمد بن على بن عبد الله بن عباس مىكند و اين اعتقاد و روش دينى اوست. طبرى مىنويسد كه: خداش مردى دروغپرداز بود و مردم را به آيين خرميه دعوت مىكرد و به پيروان خود مىگفت كه: مراد از «روزه» خوددارى از ذكر نام امام و تأويل «نماز» دعا براى او و «حج»، قصد رفتن به سوى اوست.او مىگفت: اين سخنان را از محمد بن على بن عبد الله بن عباس شنيده است. اسد بن عبد الله عامل خراسان چون از دعوت او آگاه شد او را دستگير كرده دستور داد وى را مثله كردند و بكشتند. گويند: چون محمد بن على بن عبد الله از دعاوى باطل «خداش» آگاه شد سخت برآشفت و بكير بن ماهان را با نامههايى براى شيعيانش به خراسان روانه كرد و از خداش و پيروان او بيزارى جست. محققان معاصر نوشتهاند كه: خداش در لفافه دعوت عباسى به تبليغ افكار مزدكى و شيوعى مىپرداخت. فن فلوتن خاورشناس هلندى احتمال داده است كه خداش از راونديان باشد و مىگويد: اين فرقه مىكوشيدند تا در زير پرده شعائر دينى مردم را به اسلام بىاعتقاد كنند. [۱]
- ↑ ر ک فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، ص 178