حر بن یزید ریاحی
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۵:۰۶، ۷ سپتامبر ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
نام | حر بن یزید ریاحی |
---|---|
نام کامل | حُرّ بن یزید بن ناجیه بن قَعنَب بن عَتّاب بن حارث بن عمرو بن همام |
القاب | ریاحی • یربوعی • حَنظَلی تمیمی |
زادگاه | عراق |
محل زندگی | عراق • کوفه |
دین | اسلام |
نقش های برجسته | فرمانده سپاه عمر بن سعد که به امام حسین (ع) پیوست و به شهادت رسید |
وفات | ۱۰ محرم سال ۶۱ق • کربلا |
علت وفات | شهادت در رکاب امام حسین(ع) در روز عاشورا |
آرامگاه | عراق • کربلا |
حر بن یزید ریاحی، از فرماندهان نظامی کوفه که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری، مانع حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه و همچنین مانع بازگشت ایشان شود. در روز عاشورا حر پس از آن که مشاهده کرد کوفیان بر کشتن امام حسین (ع) اصرار دارند، به امام پیوست و در دفاع از ایشان جنگید و به شهادت رسید. حر به سبب پشیمانی از اقدام خود و پیوستن به امام حسین(ع)، نزد شیعیان حرمتی خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن میدانند.
نسب حرّ
حرّ بن یزید بن ناجیه بن قَعْنَب بن عَتّاب بن حارث بن عمرو بن هَمّام بن بنو ریاح بن یربوع بن حَنْظَلَه، از تیرههاى قبیله تمیم، منتسب است. [۱] و از اینرو، وى را ریاحى، یربوعى، حَنظَلى و تمیمى خواندهاند. [۲] خاندان حرّ در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند. [۳] در باره سن حرّ، سخنى به میان نیامده و کسى از نام مادر او یاد نکرده است. نام پدرش همراه نامش شهرت دارد; (یزید بن ناجیه). چون از قبیله بنى ریاح بود، او را ریاحى مى گفتند.
نسل حر
درباره نسل حرّ نیز اشاراتی در دست است. در طول تاریخ، دو خاندان به حر منسوب بودهاند: خاندان مستوفیان قزوین [۴] که حمدالله مستوفی تاریخ نگار مشهور از ایشان است [۵] و آل حر در منطقه جبل عامل لبنان که یکی از مشهورترین ایشان، شیخ حر عاملی، صاحب کتاب مشهور وسائل الشیعه است. [۶]
زندگی پیش از واقعه عاشورا
حرّ در سال ۶۰هجری، یکى از مشهورترین جنگاوران کوفه بود. [۷] در برخى منابع، به اشتباه، از وى با عنوان صاحب شرطه|شُرطه عبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه، یاد شده است. [۸] با این حال، انتصاب وی به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی عبیداللّه بن زیاد (که از قبایل تمیم و همْدان بودند) برای مواجهه با امام حسین(ع) [۹] و نیز انضباط نظامی و پایبندیاش به اجرای دقیق فرمانهای حکومتی، [۱۰] حضور او را به عنوان صاحب منصبی نظامی (نه لزوماً صاحب شرطه) در دستگاه حکومتی ابن زیاد تأیید میکند.
این احتمال به ویژه از آن رو تقویت میشود که وی ظاهراً با سیاست میانهای نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حرّ یا موضع گیری سیاسیاش در اوضاع پر تنش کوفه در سال ۶۰ سخنی به میان نیامده، فقط بلعمی، در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته است که تشیع خود را مخفی میکردند. [۱۱]
ندایی که حر شنید
از حر روایت کردهاند که هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که میگفت: «ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد ». او می گوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.»
او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(ع) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(ع) به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای. [۱۲] [۱۳]
توبه حر در روز عاشورا
حرّ اگرچه اقدامی سخت گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار با اشاره به حرمت خاص فاطمه (س) در روز دهم محرّم لشکرش را رها کرد و به امام حسین(ع) پیوست. [۱۴]
در روز عاشورا عمربن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حربن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد.با آراسته شدن سپاه، لشکر عمربن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین(ع) گردید.
حربن یزید چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید نزد عمربن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو میخواهی با این مرد (امام حسین(ع) بجنگی؟» گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسانترین آن افتادن سرها و بریدن دستها باشد »، حر گفت: «مگر پیشنهادات او خوشآیندتان نبود؟» ابن سعد گفت: « اگر کار به دست من بود میپذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیداللَّه) نپذیرفت.»
پس حر، عمربن سعد را ترک کرد و در گوشهای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد، مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا میخواهی حمله کنی؟» حر در حالی که میلرزید پاسخی نداد مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من میپرسیدند: شجاع¬ترین مردم کوفه کیست از تو نمیگذشتم (و تو را نام میبردم) پس این چه حالی است که در تو میبینم؟»
حر گفت: «بدرستی که خود را میان بهشت و جهنم میبینم و به خدا سوگند اگر پاره پاره شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد ». حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(ع) حرکت کرد.
گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی. [۱۵] حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(ع) وارد شد.
او خدمت امام حسین(ع) آمد و عرض کرد: فدایت شوم یابن رسول الله(ص) من آن کسی هستم که تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمیکردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دوچارتان کنند، به خدا قسم اگر میدانستم کار به این جا میکشد، هرگز به چنین کاری دست نمیزدم، و من اکنون از آن چه انجام دادهام به سوی خدا توبه میکنم، آیا توبه من پذیرفته است؟ امام حسین(ع) فرمود: آری خداوند توبه تو را میپذیرد.
پانویس
- ↑ ابنکلبى، ج ۱، ص ۲۱۳، ۲۱۶؛ دوادارى، ج ۴، ص ۸۷، ۸۹ نام وى را جَریربن یزید، یافعى، ج ۱، ص ۱۰۸ حارثبن یزید و ابنعماد، ج ۱، ص ۶۷
- ↑ بلاذرى، ج ۲، ص ۴۷۲، ۴۷۶، ۴۸۹؛ دینورى، ص ۲۴۹؛ طبرى، ج ۵، ص ۴۲۲
- ↑ به سماوى، ص ۲۰۳
- ↑ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۸۱۱، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵
- ↑ تاریخگزیده، متن،ص:۷۹۴ ص:۸۱۲
- ↑ حمد حسینی، مقدمه بر امل الآمل حر عاملی، ج۱، ص۸-۱۰، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵
- ↑ طبرى، ج ۵، ص ۳۹۲، ۴۲۷؛ ابنکثیر، ج ۸، ص ۱۹۵
- ↑ ابن جوزى، ج ۵، ص ۳۳۵؛ ابنوردى، ج ۱، ص .۲۳۱
- ↑ طبری، ج۵، ص۴۲۲
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۴۷۳؛ دینوری، ص۲۵۲؛ طبری، ج۵، ص۴۰۲ـ۴۰۳
- ↑ ج ۴، ص۷۰۴
- ↑ مثیرالاحزان، ص۴۴
- ↑ نفس المهموم، ص۲۳۱
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی میداند
- ↑ لاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی میداند.