علی شریعتی
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۱۰:۳۲، ۱۷ اکتبر ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
نام | علی شریعتی |
---|---|
نام کامل | علی شریعتی مَزینانی |
مشهور | علی مَزینانی • علی شَریعَتی • دکتر شریعتی • دکتر علی شریعتی |
زادگاه | سبزوار • مَزینان • روستای کاهک |
زادگاه | 1312 |
محل زندگی | مشهد و تهران |
محل تحصیل | مشهد(ایران) • سوربن(فرانسه) |
تحصیلات | لیسانس ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه مشهد، دکترای تاریخ از فرانسه |
شغل | استاد دانشگاه، جامعه شناس نویسنده، پژوهشگر دینی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
درگذشت | ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ (۴۳ سال) ساوتهمپتون، انگلستان |
علت درگذشت | ایست قلبی |
آرامگاه | دمشق، سوریه |
دکتر على شریعتی به سال ۱۳۱۲ در مزينان از توابع سبزوار در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود پدر او استاد محمد تقی شریعتی مردی پاک و پارسا و عالم به علوم .نقلی و عقلی و استاد دانشگاه مشهد بود.
علی شریعتی در سال 1337 پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی چون شاگرد اول رشته شده بود، برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. در طول دوران تحصیل در دانشکده ادبیات به انتشار آثاری چون: ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه نیایش اثر الکسیس خ.کارل و یک رشته مقالههای تحقیقی در این زمینه همت گمارد.
علی شریعتی در سال ۱۳۳۷ پس از دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی به عنوان شاگرد اول کلاس برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد. وی در آنجا به تحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با اساتید بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و ژان پل ژان پل سارتر آشنا شد.
شریعتی در یک نگاه
علی مزینانی، مشهور به شریعتی و دکتر شریعتی، ۲ آذر ۱۳۱۲ش در روستای کاهک از توابع سبزوار زاده شد. [۱] پدرش محمدتقی شریعتی، موسس کانون نشر حقایق اسلامی و مفسر نوگرای قرآن، و جد پدریاش آخوند ملاقربانعلی، از شاگردان ملاهادی سبزواری بوده است. [۲]
شریعتی، تحصیلات دوره دبستان و دبیرستان را در مشهد گذراند و در سال ۱۳۳۱ش پس از پایان دوره دانشسرا، به معلمی پرداخت. دوره کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۳۷ش در دانشگاه مشهد به اتمام رساند. سال ۱۳۳۸ش با استفاده از بورس دولتی، برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در سال ۱۳۴۲ش از دانشگاه پاریس، درجه دکترا گرفت. رساله دکترای علی شریعتی، ترجمه و حاشیه بر نسخهای خطی با عنوان «فضائل البلخ صفی الدین» بوده است. [۳]
او در سال ۱۳۳۷ش و پیش از اتمام دوره کارشناسی در دانشگاه مشهد، با فاطمه (پوران) شریعت رضوی ازدواج کرد. شریعتی از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۰ صاحب چهار فرزند شد؛ احسان، سوسن، سارا، و مونا. [۴]
شریعتی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت و به دلیل فعالیتهای سیاسی علیه دولت پهلوی در خارج از ایران، شش ماه زندانی شد. [۵] او در سال ۱۳۴۵ش با عنوان دانشیار تاریخ اسلام در دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت. [۶] درسهای اسلامشناسی شریعتی، در همین مقطع ایراد شده است. از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ش یکی از اصلیترین سخنرانان حسینیه ارشاد در تهران بود و سخنرانیهای او با استقبال بسیار زیاد (و بر اساس برخی گزارشها، بیسابقه) جوانان و دانشجویان مواجه شد. [۷] او سه بار به همراه کاروان حسینیه ارشاد، به سفر حج رفت. [۸]
او پس از تعطیلی حسینیه ارشاد در سال ۱۳۵۱ش، چند ماه زندگی مخفیانه داشت. و سپس با معرفی خود به زندان رفت. [۹] پس از آزادی در آخرین روزهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ش زیرنظر ساواک در تهران زندگی میکرد و امکان فعالیت، سخنرانی و انتشار کتابهایش را نداشت. [۱۰]
علی شریعتی سرانجام ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ از ایران خارج شد[۱۴] و ۲۹ خرداد در لندن درگذشت. روزنامههای اطلاعات و کیهان، در ۳۱ خرداد ۱۳۵۶ش، مرگ شریعتی را ناشی از سکته قلبی دانستند و اعلام کردند او برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی به انگلستان رفته است. [۱۱] نزدیکان شریعتی، هر گونه بیماری قلبی او را ردّ کردهاند. [۱۲] برخی نیروهای انقلابی، درگذشت شریعتی را شهادت خواندند و بسیاری او را معلم شهید خطاب میکردهاند. [۱۳]
شریعتی سرانجام ۵ تیر ۱۳۵۶ش، با حضور امام موسی صدر و نزدیکانش در زینبیه دمشق و در نزدیکی حرم حضرت زینب (س) دفن شد. [۱۴]
اندیشههای شریعتی
شریعتی یکی از متفکران مسلمان بود و در عین حال، رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او بهطور خاص، تشیع صفوی [۱۵] را مظهر سنت مسخ شده میداند و آن را توأم با اسارتپذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی میکرد. [۱۶]
وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد میکرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملتهای شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیمودهاست. [۱۷] البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. شریعتی، محمدرضا حکیمی را به عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کردهاست. [۱۸]
نقد امپریالیسم
زمانی که شریعتی مشغول ترجمه کتاب پنج سال جنگ الجزایر بود، در سه نامه به فانون به نقد نظریات وی در مورد کنار گذاشتن دین به عنوان ابزاری برای مبارزه با امپریالیسم غربی پرداخت. شریعتی بر خلاف فانون معتقد بود که مردم تنها در صورتی میتوانند با نظام امپریالیسم مبارزه کنند که نخست هویت فرهنگی خودشان را دریابند و هویت فرهنگی در برخی کشورها با سنتهای مذهبی پیوند خوردهاست. شریعتی شعار بازگشتن به اصل و پیشینه مذهبی خود را مطرح میکرد. [۱۹]
توحید
توحید از دیدگاه شریعتی چنانکه خود او مدعیست نه فقط یک تئوری کلامی اعتقادی و صرفاً یگانه پنداشتن خداوند که به منزله یک زیربنا و جهانبینی اعتقادیست. او توحید را به عنوان اصل اصیل یکتاپرستی عنوان میکند و در آثار اسلامشناسیاش از آن در مقابل شرک یاد میکند.
شریعتی میگوید توحید عبارتست از:
... یک فلسفه جهانبینی و جهانشناسی که همانطور که میخواهد به جهان وحدت بدهد، از نظر خلقت (نیز میخواهد) به انسان وحدت بدهد، و همان طوریکه میخواهد بین تمام عناصر جهان وحدت بدهد ـ جهان را به خیر و شر تقسیم نمیکند ـ، همانطور میخواهد زیربنایی برای وحدت گروهها و نژادها و طبقات بشری بسازد؛ و بنابراین توحید خدا، در عین حال که حقیقت توجیهکننده عالم است زیر بنای توحید انسان هم هست، و توحید معبود زیربنای توحید عابد، که انسانها باشند، هست…
[نهضت ابراهیم] میخواهد به وسیله توحید، در عین حال که انسان را از نظر شناخت هستی بر گرد کانون واقعی و حقیقی عالم وجود بچرخاند، در عین حال بر گرد یک ملاک و یک زیربنای فکری، که اساس وحدت بشری و طبقاتی و نژادی را میسازد، بچرخاند، و سمبل هر دو کعبه است. [۲۰]
سوسیالیسم
راه سوسیالیسم غیر دینی در ایران با تشکیل نهضت خداپرستان سوسیالیست که محمد نخشب(فعالان سیاسی مذهبی در حکومت پهلوی) از بنیانگذاران آن و شریعتی از شناختهترین چهرههای آن بود، به سمت جمع شدن با آموزههای اسلام باز شد. [۲۱] شریعتی در مقدمه مقالهای که در سال ۱۳۳۴ تحت عنوان مکتب واسطه نوشته مینویسد: «از میان مکتبهای ماتریالیسم و ایدئالیسم، اسلام روش مختص به خود را دارد و آن را میتوان رئالیسم نامید. رژیم اجتماعی و اقتصادی اسلام، سوسیالیسم عملی است که بر طرز فکر خداپرستی استوار میباشد و حد وسط میان دو رژیم فاسد کاپیتالیسم و کمونیسم میباشد.». [۲۲] از این رو شریعتی، ابوذر، از اصحاب وفادار پیامبر را نمونه بارز یک سوسیالیست یکتاپرست میدانست که در برابر ستم حکومت ایستاد و به اعتراض برخاست. ترجمه کتاب ابوذر نوشته عبدالحمید جودةالسحار از او در سنین جوانی است. [۲۳]
شریعتی چنین میگوید:
سوسیالیسم راستین، که جامعهای بیطبقه میسازد، بدون مذهب ممکن نیست؛ زیرا انسانها اگر به مرحلهای از رشد اخلاقی و کمال معنوی نرسند که بتوانند به خاطر برابری انسانها از حق خود چشم پوشند و به مرحلهٔ ماوراء مادی ایثار برسند، جامعهای برابر را نمیتوان ساخت؛ زیرا حقها هرگز برابر نیست و ماتریالیسم، جبراً به اندویدوئالیسم میانجامد و برعکس، مذهب نیز تا جامعهای از بند افزونطلبی مادی و استثمار و تضاد طبقاتی رها نشدهاست، نمیتواند تحقق یابد. چه، تنها در چنین جامعهای است که انسان رها شده از بند تنازع مادی، مجال آن را مییابد که از بیماری شیء شدن در نظام ماشینیسم و سرمایهداری، یا از خود بیگانه شدن در برابر بت پول و مصرف و گرگومیش شدن در رابطهٔ طبقاتی [نجات] یابد …
و در نتیجه، تکامل ذاتی خود بپردازد و خلقوخوی خدا را گیرد و جانشین خدا در طبیعت گردد و اینها است دعوتهای نهایی مذهب، که تنها در جامعهای بیطبقه، که بر اساس «کتاب و ترازو و آهن» استوار است، نه جهل و تبعیض و ضعف، میتواند تحقق عینی یابد و تحقق توحید در زندگی بشری، این است. [۲۴]
پانویس
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۴
- ↑ «استاد محمدتقی شریعتی مدافع...»، مصاحبه با عبدالکریم، محمود و محمدتقی شریعتی، در کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳، ص ۷
- ↑ خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۷-۲۱۱
- ↑ خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷
- ↑ خسروپناه، آسیبشناسی دینپژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۰
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۰-۲۱۱
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۴
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۶
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۱۸۳-۱۹۶
- ↑ اسفندیاری، شعله بیقرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۲۰
- ↑ شریعتی، علی، تشیع علوی و تشیع صفوی، انتشارات حسینیه ارشاد
- ↑ پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳
- ↑ پدرام، مسعود (تیر ۱۳۷۶)، «قدر شریعتی»، ماهنامه ایران فردا (شماره ۳۴)، ص. صفحه ۲۳
- ↑ اسفندیاری، محمد، راه خورشیدی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، تهران
- ↑ ناصر قرگزلو، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ص 87، پاریس 2006
- ↑ «آثار دکتر شریعتی: توحید و شرک». وبگاه علی شریعتی.
- ↑ فردانیوز: نهضت خداپرستان سوسیالیست». پایگاه خبری تحلیلی فردانیوز.
- ↑ نهضت خداپرستان سوسیالیست». پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- ↑ «شریعتی و نهضت خداپرستان سوسیالیست». هفتهنامه تاریخ شفاهی
- ↑ «مقالات دکتر شریعتی: اگر پاپ و مارکس نبودند». وبگاه علی شریعتی.