محمد مهدی آصفی

از ویکی‌وحدت
Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۵۹، ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱؛


پرونده:محمد مهدی آصفی.jpg
نام محمد مهدی آصفی
متولد ۱۳۱۶ خورشیدی
محل تولد عراق نجف
محل زندگی عراق•کویت•ایران
دین اسلام•شیعه
اساتید سید ابوالقاسم خویی•سید محسن حکیم•امام روح الله خمینی•سید عبدالله شیرازی•سید محمد روحانی•میرزا باقر زنجانی•میرزاهاشم آملی•عبدالمنعم فرتوسی•محمدرضا مظفر • صدرا بادکوبه‌ای•مجتبی لنکرانی
تالیفات ملکیة الارض فی الاسلام•سلسله کتب فی رحاب القرآن•مباحث جدید قرآنی•دنیای اسلام و تهاجم فرهنگی غرب
فعالیت شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع)موسسه•خیریه امام باقر(ع)
حزب سیاسی حزب الدعوة الاسلامیة
در گذشت ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ش مصادف با ۱۶ شعبان ۱۴۳۶ق
آرامگاه عراق•نجف
وبگاه رسمی www.alasefi.com

محمد مهدی آصفی در یک خانواده روحانى در نجف اشرف متولد شد، پدر او، مرحوم آیت الله شیخ على محمد آصفى بروجردی (ره) از علماء و فقهاى نجف بود. مادر او دختر فقیه بزرگوار مرحوم آیت الله شیخ محمد تقى بروجردى است. ایشان از دوران نوجوانى با حوزه علمیه ارتباط پیدا کرد و پس از گذراندن مقدمات دروس علوم دینى، وارد مقطع سطح حوزه علمیه شد و از استادان بنامى استفاده برد، همچون آیات عظام شیخ مجتبى لنکرانى (درس فقه) شیخ صدرا بادکوبى ( درس اصول)، سرابى (تفسیر)، شیخ محمد رضا مظفر(منطق)، شیخ عبدالمنعم فرتوسى (بلاغت و معانى و بیان). او همگام با دروس حوزوى، درس‌هاى دانشگاهى را تا مقطع فوق لیسانس دانشگاه بغداد در رشته معارف اسلامى ادامه داد.

استادان گرانقدرى که او در مرحله عالى حوزه یعنى درس خارج از آنها بهره جست عبارتند از: آیات عظام میرزا باقر زنجانى، شیخ حسین حلّى، حکیم، امام خمینى و ابوالقاسم خویى (رحمة الله علیهم). وى داراى تألیفات زیادى از جمله «ملکیة الارض فى الاسلام» است که در نجف نوشت و سى سال پیش آیت الله شیخ مرتضى آل یاسین و آیت الله میرزا هاشم آملى با استناد به این کتاب، به وى اجازه اجتهاد دادند.

از خدمات فرهنگى، سیاسى و اجتماعى او عبارتند از: تا چندى پیش حدود سى سال در کادر رهبرى حزب الدعوه عراق بود. مؤسسه خیریه امام باقر (ع) را تأسیس کرد که تقریباً 6700 خانواده پناهنده عراقى و افغانى را در بیش از 33 نقطه از جمهورى اسلامى ایران، سرویس دهى مى کند. ایجاد مجتمع هاى مسکونى (حدود 110 واحد مسکونى) براى ایتام در قم و 220 واحد مسکونى براى کمک هاى مادى و معنوى به مؤمنین در داخل عراق و داخل کشور افغانستان.

تولد

محمدمهدی آصفی در سال ۱۳۱۶ هجری شمسی در آغوش خانواده ای مذهبی در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. پدر ایشان «آیت الله علی محمد بروجردی آصفی» از علمای نجف و مادرش دختر «شیخ محمد تقی بروجردی» بود که هر دو از عالمان حوزه علمیه نجف به شمار می آمدند.

تحصیلات در حوزه و دانشگاه

او از کودکی به دروس حوزوی علاقه زیادی داشت و در اوان نوجوانی وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد.

مباحث ادبیات عرب را از «عبدالمنعم فرطوسی» آموخت و برای فراگیری منطق به نزد «محمدرضا مظفر» رفت. سپس اصول فقه را در نزد «صدرا بادکوبه ای»، فقه را در نزد «مجتبی لنکرانی» و تفسیر را نزد «سرابی» فرا گرفت.

وی دروس سطح عالی و سپس خارج فقه و اصول نزد حضرات آیات، سید اسدالله مدنی، سید ابوالقاسم خوئی، امام خمینی، سید عبدالله شیرازی، حسین حلی، میرزا باقر زنجانی، سید محسن حکیم، مرتضی آل یاسین، سید محمد روحانی، میرزا هاشم آملی و مسلم ملکوتی تلمذ کرد و اجازه اجتهاد خود را از آیت الله میرزا هاشم آملی و شیخ مرتضی آل یاسین دریافت نمود.

علامه طباطبایی نیز از بزرگانی بود که آیت الله آصفی از محضر او بهره برد.

ایشان همگام با دروس حوزوی، درس های دانشگاهی را تا مقطع فوق لیسانس در رشته معارف اسلامی دانشگاه بغداد ادامه داد.

عضویت در حزب الدعوه

با تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة از سوی آیت الله شهید سید محمدباقر صدر محمدمهدی آصفی به آن پیوست و از اعضای رهبری کل (القیادة العامة) آن شد.

اخراج از عراق

حکومت صدام در دهه های چهل و پنجاه، نسبت به ایرانیان مقیم عراق سخت گیری می کرد و بسیاری از «عراقی های ایرانی الاصل» را از این کشور اخراج نمود.

آیت الله آصفی نیز از گزند این حادثه در امان نماند و در سال ۱۳۴۹ (ه.ش.) به دستور دولت عراق اخراج شد و سال ها در ایران و کویت زندگی کرد.

همگامی با انقلاب امام خمینی(ره)

در پاییز سال ۱۳۵۷ ه.ش. (اکتبر ۱۹۷۸م.) حزب الدعوة طی بیانیه ای حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامی ایران اعلام کرد و محمدمهدی آصفی به نمایندگی از این حزب به پاریس رفت و ضمن دیدار با امام خمینی(ره) پشتیبانی حزب از ایشان را به اطلاع وی رساند.

با به قدرت رسیدن صدام حسین در عراق در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ ه.ش/ ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، روند سرکوب حزب شدت گرفت و واکنش حزب در پیش گرفتن مبارزۀ مسلحانه بود. رژیم صدام اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را پس از محاکمه های فرمایشی اعدام کرد. در چنین اوضاعی، حزب الدعوة مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کرد و محمدمهدی آصفی در تابستان ۱۳۵۸ ه.ش/ ۱۹۷۹ به ایران آمد.

حضور در جبهه های جنگ تحمیلی

با آغاز حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به ایران و تشکیل سپاه بدر از سوی مجاهدان عراقی، آیت الله آصفی در کنار این رزمندگان حضور داشت. ایشان تا آخرین روزهای عمرش به مجاهدین در میدان های نبرد ضد داعش سر می زد.

عضویت در مجمع جهانی اهل بیت (ع)

آیت الله محمدمهدی آصفی از ابتدای تاسیس مجمع جهانی اهل بیت(ع)، عضو شورای عالی این سازمان جهانی بود.

وی همچنین از سال ۱۳۸۱ تا ابتدای سال ۱۳۸۳ ه.ش. دبیرکلی مجمع را بر عهده داشت.

آیت الله اصفی تا زمان وفات، رئیس مجمع محلی اهل بیت(ع) در عراق نیز بود که فعالیت صدها مبلغ مذهبی و رسیدگی به امور کتابخانه ها و مراکز دینی را نظارت می کند.

عضویت در مجمع جهانی اهل بیت (ع)

آیت الله محمدمهدی آصفی از ابتدای تاسیس مجمع جهانی اهل بیت(ع)، عضو شورای عالی این سازمان جهانی بود.

وی همچنین از سال ۱۳۸۱ تا ابتدای سال ۱۳۸۳ ه.ش. دبیرکلی مجمع را بر عهده داشت.

آیت الله آصفی تا زمان وفات، رئیس مجمع محلی اهل بیت(ع) در عراق نیز بود که فعالیت صدها مبلغ مذهبی و رسیدگی به امور کتابخانه ها و مراکز دینی را نظارت می کند.

فعالیت های خیریه

یکی از مهمترین جلوه های حیات علامه آصفی، تلاش وی در امور خیریه بود.

تأسیس و اداره موسسه خیریه امام باقر(ع) یکی از این اقدامات ایشان در این زمینه است که تقریباً 7500 خانواده بی بضاعت عراقی و افغانی را در بیش از ۳۳ نقطه از ایران سرپرستی می کرد.

ایجاد مجتمع های مسکونی (حدود ۱۱۰ واحد مسکونی) برای ایتام در قم و ۲۲۰ واحد مسکونی برای کمک های مادی و معنوی به مومنین در داخل عراق و داخل کشور افغانستان از دیگر فعالیت های این موسسه است.

زهد کم نظیر

زهد آیت الله آصفی و دوری وی از زخارف دنیوی، آنچنان کم نظیر است که به «ضرب المثل» تبدیل شده است. آیت الله عاصفی با کمال زهد، زندگی خود را گذراند. منزل ایشان در قم و نجف اشرف مظهر کاملی از زهد است و از سطح معمولی طلبه ها هم به مراتب پایین تر بود. در حالی که میلیاردها تومان پول از طرف خیرین در اختیار ایشان بود، اما ذره ای برای خودش مصرف نکرد. در طی سال هایی که ایشان دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) بود هیچ وقت از غذای مجمع استفاده نکرد و از منزل غذا می آورد یا پول شخصی می داد تا از بیرون غذا تهیه کنند.

بازگشت به عراق

آیت الله آصفی پس از سقوط رژیم بعثی صدام حسین به عراق بازگشت و در حوزه علمیه نجف اشرف به فعالیت های علمی مشغول شد. وی همچنین به عنوان «نماینده رهبر معظم انقلاب اسلامی در نجف اشرف» نیز انجام وظیفه می کرد.

آثار علمی

برخی از کتاب های ایشان به شرح زیر است:

  1. ملکیة الارض فی الاسلام
  2. فی رحاب القرآن
  3. در آینه وحی (ترجمه کتاب بالادر چهارده جلد)
  4. ‎الاجتهاد والتقلید و سلطات الفقیه و صلاحیاته
  5. الاصر و الاغلال
  6. الامة الواحدة والموقف من الفتنه الطائفیة
  7. الانتظار الموجه
  8. التحدیات المعاصره و مشروع المواجهة الاسلامیة
  9. الجسور الثلاثه، قصه الغاره الحضاریه علی العالم الاسلامی
  10. الدعاء عند اهل البیت علیهم السلام
  11. الکلمة الطیبة فی القرآن
  12. فی رحاب عاشوراء
  13. مشروع الوحده الاسلامیه ثقافیا و سیاسیا
  14. ولایة الامر؛ دراسة فقهیة مقارنة

بیشتر آثار ایشان به زبان عربی است و برخی از آنها به زبان های دیگر از جمله انگلیسی، فارسی و اردو ترجمه شده است.

نظام درسی حوزه نجف اشرف

در آن زمان طلاب در حاشیه دروس تخصصی، درس های دیگری را هم می خواندند که شامل علم فلک و علم عروض و قافیه و هندسه استدلالی مسطح و از این قبیل درس ها بود. بنده هم از همان زمان درمورد متون ادبیات عربی و فارسی بسیار کار کردم. در آن زمان ملک الشعرای بهار بسیاری از این متون را در کتاب سبک شناسی مورد بررسی قرار داده بود. این کتاب در دانشگاه به عنوان یکی از منابع در دوره دکتری تدریس می شد. بنده از همان زمان به مراحل مختلف تقدم و پیشرفت تکاملی نثر فارسی عنایت داشتم. یکی از علاقه مندی های من کتاب های ادبی است و در این زمینه منابع ادبیات عربی و فارسی را هم زیاد دیده‌ام.

ورود به تشکیلات حزب الدعوه

یک سال بعد از آمدن عبدالکریم قاسم، با دعوت مرحوم آیت الله سیدمرتضی عسگری وارد حزب الدعوه شدم و در تمامی مدتی نیز که در حزب بودم در کادر رهبری قرار داشتم و اصلامراحل مقدماتی را نگذراندم. بنده به مدت 15سال سخن گوی حزب بودم و بعد از آن اختلاف نظرهایی پیش آمد که از حزب بیرون آمدم. آن زمان هیئت رهبری را آقایان نوری مالکی و دکتر حیدر باقی و آیت الله سیدکاظم حائری و عده ای دیگر بر عهده داشتند که امروزه هم در خط مقدم تشکیلات حکومتی عراق هستند. این آقایان به مدت 4 سال در تشکیلات رهبری حزب بودند که بعد از هر 4سال تعویض می شدند، اما بنده همواره ثابت بودم تا این که اختلاف نظری با حزب الدعوه پیدا کردم و با دوستی و محبت از حزب جدا شدم. البته هنوز هم با این آقایان در ارتباط و دوستی هستم و گاهی با بنده هم مشورت می کنند و مشکلی در زمینه روابط شخصی با ایشان نداشته و ندارم.

دلایل حضور در ایران

بنده در آن زمان فقط تابستان ها به ایران می آمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما خداوند بنده را از گذرگاه های خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به سوریه بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس آیت الله گلپایگانی و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را می گفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن جا مسجدی را اداره می کردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، اجتهاد و تقلید را برای طلاب تدریس کردم.

دیدگاه های سیاسی و مبارزاتی

یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثی ها و شرکت در مصاحبه ها و مناظره های رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث می پرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا این که آیت الله سید محمدباقر حکیم به شهادت رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیت ها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیت ها این بود که درخصوص انتخابات و پیش آمدهایی که برای نظام عراق رخ می دهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آنها بگویم که آمریکا هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمی شود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب می نوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولای دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آنها مشغول شوم.

منابع

برگرفته از سایت محمدمهدی آصفی - راسخون