سید اسماعیل صدر
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۲:۳۱، ۱۱ ژانویه ۲۰۲۲؛
نام | سید اسماعیل صدر |
---|---|
شهرت | سید الصدر |
تولد | ۱۲۵۸ق |
زادگاه | ایران•اصفهان |
محل زندگی | اصفهان•نجف•سامراء•کربلا |
دین و مذهب | اسلام•شیعه |
هجرت دینی | نجف•کربلا•سامراء•کاظمین |
اساتید | میرزای شیرازی•مهدی کاشفالغطاء |
اجازه روایت از | میرزا محمد همدانی |
شاگردان | میرزا علی شیرازی•محمدحسین نائینی•سید علی سیستانی |
اجازه روایت به | محمدباقر بیرجندی•حیدرقلیخان سردار کابلی•سید هبةالدین شهرستانی |
تالیفات | رسالههای عملیه و حاشیه بر کتاب انیس التجار و... |
فعالیتهای سیاسی | تلاش برای وحدت شیعه و سنی•مقابله با تجاوز روسها به ایران |
درگذشت | ۱۳۳۸ق |
محل درگذشت | عراق•کاظمین |
آرامگاه | آستان کاظمین(ع)•روبهروی حجرهای که ابن قولویه قمی در آن مدفون است•در مقبره خانوادگی صدر. |
سید اسماعیل صدر، معروف به سید الصدر، فرزند سید صدرالدین، از خاندان صدر، زاده اصفهان و از عالمان و مراجع سرشناس شیعه بود. او یکی از شاگردان برجسته میرزای شیرازی است، که پس از او، مرجعیت را به عهده گرفت. وی امام نماز جماعت، در صحن حرم امام حسین(ع) بود.
او در اصفهان، نجف و سامرا از استادانی مانند محمدباقر نجفی و مهدی کاشفالغطاء بهره برده و شاگردان فراوانی مانند میرزا علی شیرازی، محمدحسین نائینی، عبدالحسین آلیاسین و سید علی سیستانی تربیت کرد. وی در بیشتر تحولات سیاسی جامعه وارد نشده، با این همه، به هنگام ضرورت دخالت میکرد؛ حمایت از تولید داخلی، وحدت شیعه و سنی و مقابله با تجاوز روسها به ایران، از جمله فعالیتهای سیاسی اوست.
وی به جز رسالههای عملیه و حاشیه بر کتابها، اثر خاصی تألیف نکرده است. برخی شاگردان او کتابهای بر پایه تقریرات درس او نگاشتهاند. او را اهل سیر و سلوک، اخلاص، فروتنی و سادهزیستی دانستهاند. وی در کاظمین درگذشته و در در بخش شرقی حرم امام کاظم(ع)، روبهروی حجرهای که ابن قولویه قمی در آن مدفون است، در مقبره خانوادگی صدر دفن شد.
زندگینامه آیتالله سید اسماعیل صدر
آیتالله العظمی سید اسماعیل ابن سید صدرالدین ابن سید صالح شرفالدین (ح 1255-1338ق): «سید الصدر» یا «آقای صدر» خوانده میشد. فقیه، اصولی، جانشین آیتالله العظمی میرزا حسن شیرازی و از مراجع بزرگ شیعه پس از رحلت وی بود.
در اصفهان به دنیا آمد. مادرش اهل اصفهان و دختر تاجری متدین و خوشنام از خاندان نمازی بود که به تدین و تدبیر شهرت داشت. بینهایت باهوش، با ذکاوت و به واقع «تالیتلو پدرش» بود. کمتر از نه سال داشت که پدرش را از دست داد. با درگذشت پدر، برادرش سید محمدعلی معروف به آقا مجتهد سرپرستی و تربیتش را عهدهدار شد. ادبیات عرب، منطق، ریاضیات و عمده سطوح فقه و اصول را نزد آقا مجتهد آموخت. در همان عنفوان جوانی در صرف، نحو، معانی، بیان و منطق، مهارتی ستودنی و جایگاهی والا یافت.
آیتالله العظمی سید عبدالحسین شرفالدین در خاطرات خود آورده است که سالها بعد در سامرا، زمانی که سید اسماعیل در سنین ۶۰ سالگی بود، اشکالات ادبی خود در کتب مطول و غیره را نزد او میبرده و نکات چنان دقیق و ظریفی از وی آموخته است، که از تمامی اساتید دوران تحصیل خود فرا نگرفته است.
وی همچنین در توصیف دوران فراگیری سطوح توسط سید اسماعیل آورده است که وی روزانه دوازده جلسه علمی در اصفهان داشته است که برخی حضور در پای درس استاد بود، برخی تدریس و برخی نیز مباحثه بینالاثنینی یا چندنفره با همدرسان وقت خویش. بسیار پیش آمد که وی شبهای تابستان را به مباحثات علمی مینشست و در آن چنان غرق میشد که هنگام سحر با بلند شدن صدای مؤذن به خود میآمد. سید اسماعیل این روحیه را در سرتاسر عمر و حتی در روزهای آخرین بیماری نیز حفظ و اکثر اوقات را صرف تتبع و تأمل در مسائل اصولی و فقهی کرد.
از اصفهان تا نجف
در حدود سن نوزده سالگی بود که برادر بزرگ و مربی اصلی خود آقا مجتهد را از دست داد. از آن پس آیتالله العظمی شیخ محمد باقر نجفی شوهر خواهر وی مسئولیت تدریس و رسیدگی به کارهای وی را عهدهدار شد. سالیانی چند که برخی قریب هشت تا ده سال خواندهاند، شب و روز را در دروس پایانی سطح و سپس خارج فقه و اصول شیخ محمد باقر نجفی شرکت و چنان پیشرفت کرد که مشار بالبنان شد و استاد احراز ملکه استنباط را توسط وی تصریح نمود.
گفتهاند سید اسماعیل از شاگردان خاص شیخ محمد باقر نجفی و از اصحاب جلسات مذاکره خصوصی استاد بود. همچنین گفتهاند وی اساساً مؤسس بعضی دروس خارج استاد بود؛ چنانکه ابتدا تنها خود به شکل خصوصی در آن حاضر میشد، تا بعد گسترش پیدا کرد و اهل فضل به آن ملحق شدند. در سال 1281ق و به دنبال عزیمت استاد به سفر حج، اموال موروثی خود را به برادران سپرد و همراه مادر با این آرزو رهسپار کربلا شد که بتواند در محضر آیتالله العظمی شیخ مرتضی انصاری تلمذ کند. اما وقتی به کربلا رسید، با خبر درگذشت شیخ انصاری مواجه شد. با اندوه عازم نجف اشرف شد و از آن پس سالها در دروس سه شاگرد بزرگ شیخ انصاری، یعنی آیات عظام میرزا حسن شیرازی، شیخ مهدی کاشفالغطاء و شیخ راضی نجفی شرکت جست. نزد اساتید دوم و سوم تنها فقه آموخت و نزد استاد اول هم فقه و هم اصول. حضور وی در درسهای میرزای شیرازی، قطعنظر از برخی سفرهای کوتاه، تا آخرین روز حیات استاد، قریب سه دهه تمام به طول انجامید.
وی نه تنها به جهت علمی از میرزای شیرازی متأثر بود، بلکه به جهات روحی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی نیز از آن بزرگوار تأثیر پذیرفت. سید اسماعیل در دوران اقامت در نجف، علاوه بر تکمیل مدارج فقه، اصول و حدیث، به فراگیری اخلاق و سایر علوم عقلی مانند فلسفه، کلام و حتی ظاهرا ریاضی، هندسه، هیأت و نجوم قدیم نیز پرداخت. اگرچه روشن نیست که وی علوم اخیر را نزد کدامین اساتید فرا گرفته است، اما به مناسبت طرح نکتههایی از علوم یاد شده در دروس فقه و اصول معلوم بود که وی در آن زمینهها نیز اطلاعات فراوانی دارد. در سال 1281ق همراه خواهر خود [همسر آیتالله العظمی شیخ محمد باقر نجفی] عازم سفر حج شد. در حج آن سال بسیاری از حجاج، از جمله خواهر وی، به سبب شیوع بیماری وبا درگذشتند. سید اسماعیل نیز به این بیماری مبتلا شد، اما به لطف خدا شفا یافت و در سال 1282ق به نجف بازگشت.
ازدواج و تشکیل خانواده
در پانزدهم شعبان سال 1287ق با بانو صفیه، دختر پسر عمویش آیتالله سید هادی صدر ازدواج کرد و بدین ترتیب با آیات بزرگوار سید یوسف شرفالدین [پدر آیتالله العظمی سید عبدالحسین شرفالدین] و [اندکی بعد] شیخ عبدالحسین آلیاسین باجناق گردید. در سال 1291ق مجدداً بیمار و در پی تأکید پزشکان بر ضرورت تغییر آب و هوا رهسپار اصفهان شد.
اتحاد شیعه و سنی
سید اسماعیل وحدت شیعه و سنی را برای مقابله با تهدیدات روزافزون استعمار ضرورتی اجتنابناپذیر میدانست و بر همین اساس در سال 1329ق به اتفاق آیات عظام آخوند خراسانی، شیخالشریعه اصفهانی، شیخ عبدالله مازندرانی و حاجآقا نورالله اصفهانی در بیانیهای مشترک بر «وجوب تمسک به حبل اسلام» و «وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهداری جمیع مملکتهای اسلامی از عثمانی و ایرانی از تشبثات دول بیگانه و حملههای سلطنتهای» تأکید نمود.
تأسیس «شرکت اسلامیه»
سید اسماعیل اگرچه در سراسر زندگی از ریاست، زعامت و لوازم و ملزومات آن گریز داشت، اما در حفظ کیان اسلام و مرزهای عالم تشیع در برابر خطر استعمار بسیار غیرتمند بود و به هنگام ضرورت از مداخله در سیاست باک نداشت. وی یکی از مؤثرترین اسباب مقابله با نفوذ استعمار را کاهش وابستگی صنعتی و اقتصادی به آنها از راه گسترش صنایع و بازرگانی ملیو در یک کلام خودکفایی مسلمانها میدانست.
به همین جهت تأسیس «شرکت اسلامیه» توسط برخی بازرگانان خوشفکر اصفهان در شانزدهم شوال سال 1316ق مورد تأیید و تشویق فراوان وی قرار گرفت. چنانکه پس از رسیدن اولین محموله منسوجات آن شرکت به نجف، شخصاً به اتفاق آیتالله العظمی آخوند خراسانی در مجلس جشنی به همین مناسبت شرکت و بر ضرورت ترویج و توسعه منسوجات وطنی و صنایع داخلی تأکید کردند. همچنین در سال 1318ق به اتفاق آیات عظام آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل، سید محمد کاظم یزدی، محمد غروی شربیانی، محمد حسن ممقانی، میرزا حسین نوری و شیخالشریعه اصفهانی بر کتاب «لباس التقوی» تألیف حجتالاسلام سید جمالالدین واعظ اصفهانی تقریظی سنگین نوشت و ضمن آن ابراز امیدواری کرد: «مسلمانان [با تأسیس این شرکت] از گرفتاری به کفار برهند ... و ممالک محروسه ایران از احتیاج به کفر مستغنی شود».