اباحیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب
| عنوان = اباحیه
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| نام = اباحیه
| نام رایج =
| تاریخ شکل گیری =
| مبدأ شکل گیری =
| موسس =
| عقیده =  رفتار خلاف [[شرع]] را مباح و آزاد می‌دانند
}}


اباحیه فرقه‌هایی که رفتار خلاف شرع را مباح می‌دانند.
'''اباحیه''' از جمله فرقه‌هایی است که رفتار خلاف [[شرع]] را [[مباح]] و آزاد می‌دانند.


==معنای لغوی اباحیّه==
== معنای لغوی اباحیه ==
اباحیه از ریشه بَوح و بُوْح به معنای مباح کردن، [[حلال]] دانستن و جایز شمردن است<ref>التعریفات؛ میر سید شریف جرجانی، ج ۱، ص ۳</ref><ref>فرهنگ معین؛ ج ۱، ص ۱۱۶.</ref>.


اباحیه از ریشه بَوح و بُوْح به معنای مباح کردن، حلال دانستن و جایز شمردن است.<ref>ر. ک، التعریفات، جرجانی، ج۱، ص۳، علی بن محمد، دارالسرور، لبنان، فرهنگ معین، ج۱، ص۱۱۶.
== معنای اصطلاحی اباحیه ==
</ref>
اباحیه در اصطلاح، به فرقه‌هایی گفته می‌شود که اعتقادی به وجود تکلیف ندارند و ارتکاب [[حرام]] را روا می‌دانند<ref> المصری ابن‌نجیم، بحرالرائق، نشر دار الکتب العلمیة، بیروت؛ چ اول، ج ۱، ص ۱۸۱.</ref>. در بیان دیگر: اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل‏‌انگارانه اخلاقی که منع شرعی و عرفی دارد، اطلاق می‏‌شود. چنانکه بعضی از فرقه‌های [[غلاة]] و [[تصوف|متصوّفه]] را متهم به اباحه کرده‌‌اند.


==معنای اصطلاحی اباحیه==
==اباحیه در نگاه صوفیان==
اباحیه در نگاه صوفیان به کسانی گفته می‌شود که خود را مقید به قیود و وظایف [[شریعت]] نمی‌دانند و می‌گویند تقید به احکام شریعت کار عوام است<ref>جامی عبدالرحمن، نفحات‌الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، سال 1337 شمسی، ص۱۳.</ref><ref>تهانوی، کشّاف اصطلاحات‌الفنون، به کوشش آلویس شپرنگر، کلکته، سال ۱۸۶۱میلادی، ج۱، ص۲۶.</ref>.


اباحیه در اصطلاح ، به فرقه‌هایی گفته می‌شود که اعتقاد به وجود تکلیف نداشته و ارتکاب محارم را روا می‌دانند.<ref>بحرالرائق، نجم الدین مصری، ج۱، ص۱۸۱، دار الکتب العلمیه، اول، بیروت، ۱۴۱۸.  
==تاریخچه==
</ref>
بعضی از [[غلاة]] [[شیعه]] می‏‌گفتند که ما باید بار تکلیف را از دوش برداریم و کاری یا چیزی را بر خود [[حرام]] نشماریم. برخی دیگر می‌گفتند که حرام و حلالی که در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آنها تبرّای از دشمنان امامان و تولای به ایشان و دوستان ایشان است. بعضی معتقد بودند که شناختن [[امام]] و مهر ورزیدن به وی برای ایشان کافی است و همین موجب می‌شود که نیازی نداشته باشند تا از حرام  پرهیز کنند، از این‌رو، انجام هر کاری را هر چند مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح می‌دانستند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب '''«الفرق بین‌الفرق»''' از بعضی فرقه‌های اباحی نام برده است و می‏‌نویسد که: «[[بابکیه|بابکیه]]» را در کوهستان‌شان جشنی است و در آن شب مردان و زنان‌شان گرد هم آیند و مِی‌ خورند و ساز و نای نوازند، ناگاه چراغ را خاموش کرده  جامه از تن برکنند و مردان با زنان درآویزند. «[[معتزله]]» می‏‌گفتند: آیا افعال آدمی را پیش از [[وحی]] یا در فاصله میان دو وحی باید اصولا مجاز شمرد یا ممنوع؟ و چون آنان میزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جاری می‌دانستند می‏‌گفتند: افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زیان‏ بخش ناروا است. [[جاحظ]] (از بزرگان معتزله) می‏‌گفت: هر چه در قرآن و سنت نهی نشده باشد، مباح مطلق است. «[[اسماعیلیه|اسماعیلیه]]» می‏‌گفتند: «اذا ظهرت الحقایق، بطلت‌الشرایع» یعنی اگر حقایق [[دین|دین]] آشکار شود، شرایع و قوانین باطل می‏‌شود<ref>مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی؛ سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم؛ ص 4 همراه با ویرایش عبارات.</ref>.


 
== پانویس ==
 
{{پانویس}}
[[اباحه]](در لغت)از ريشه «[[بوح]]» به معنى ظاهر و آشكار نمودن، و ترديد كردن در يكى از دو كار است كه جمع بين آن دو جايز باشد.
{{فرق و مذاهب}}
بر خلاف «تخيير» كه جمع بين آن دو جايز نيست و ناچار بايد يكى از آن دو را اختيار كنند. در شرع، اباحه آن است كه شريعت حكم به آن نكند، بلكه شخص‏ مخير بين فعل يا ترك آن باشد. به عبارت ديگر، «اباحه» در اصطلاح [[فقها]] حكمى است كه عارى از طلب باشد و «تخيير» حكمى است كه بين فعل و ترك آن مخیر باشد  و مكلّف بتواند آن را  انجام دهد يا ندهد. در لغت، اباحه و اباحت به معنى مباح كردن، حلال كردن و جايز شمردن آمده كه مقابل حظر و تحريم است.اباحه در اصطلاح، معمولا بر افعال سهل‏ انگارانه اخلاقى كه منع شرعى و عرفى دارد، اطلاق مى‏ شود.چنان كه بعضى از فرق غلاة و متصوّفه را متهم به اباحه كرده‏ اند.بعضى از [[غلاة شيعه]] مى‏ گفتند كه ما بايد بار تكليف را از دوش برداريم و كارى يا چيزى را بر خود حرام نشماريم.
[[رده:فرق و مذاهب]]
برخى ديگر مى ‏گفتند كه حرام و حلالى كه در [[قرآن]] و [[سنت]] آمده است، مقصود از آن ها تبرّاى از دشمنان امامان و تولاى به ايشان و دوستان ايشان است.بعضى معتقد بودند كه شناختن امام و مهر ورزيدن به وى براى ايشان كافى است و ديگر احتياجى از پرهيز چيزهاى «[[حرام]]» ندارند از اين رو انجام هر كارى را و لو اين كه مخالف [[شرع]] باشد بر خود مباح مى ‏دانستند. (ابراهيميه)
[[عبد القاهر بغدادى]] در كتاب «[[الفرق بين الفرق]]» از بعضى فرقه ‏هاى اباحى نام برده است و مى‏ نويسد كه: «[[بابكيه]]» را در كوهستان شان جشنى است و در آن شب مردان و زنان شان با هم گرد آيند و مى ‏گسارند و ساز و ناى نوازند، ناگاه چراغ را بكشند و جامه بركنند و مردان در زنان آويزند. (بابكيه).«[[معتزله]]» مى‏ گفتند: آيا افعال آدمى را پيش از [[وحى]] يا در فاصله ميان دو وحى بايد اصولا مجاز شمرد يا ممنوع؟ و چون آنان ميزان «[[عقل]]» را در «حسن و قبح اعمال» جارى می دانستند مى‏ گفتند:افعال خوب و سودمند روا و افعال زشت و زيان‏ بخش ناروا است. [[جاحظ]] كه يكى از بزرگان «معتزله» بوده مى‏ گفت: هر چه در قرآن و سنت نهى نشده باشد مباح مطلق است.«[[اسماعيليه]]» مى‏ گفتند: «اذا ظهرت الحقايق بطلت الشرايع» يعنى اگر حقايق [[دين]] آشكار شود، [[شرايع]] و [[قوانين]] باطل مى‏ گردد.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1272 خورشیدی، چاپ دوم، ص 4 با ویرایش محدود.</ref>
 
==پانویس==
 
==رده ها== مذاهب کلامی، فرقه های اسلامی
confirmed، مدیران
۱۸٬۴۳۱

ویرایش