ابن شهرآشوب

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۶ توسط Javadi (بحث | مشارکت‌ها) (Javadi صفحهٔ ابن شهرآشوب را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به محمد بن علی بن شهرآشوب ساروی مازندرانی منتقل کرد)

ابوجعفر محمد بن علی بن‌ شهرآشوب بن ابونصر بن‌ ابوالجیش مازندرانی ملقب به رشیدالدین و عزالدین و مشهور به «ابن‌ِ شهرآشوب ساروی ‌مازندرانی» دانشمند مسلمان و یکی از مروج مذهب تشیع است که در صده چهارم و پنجم هجری زندگی می‌کرد. هرچند برخی او را عراقی دانسته بودند اما محققان علوم دینی با تکیه بر نسبت سَرَوی که به این مفسر محدث ادیب و فقیه بزرگ شیعه همچنین به پدر و جدش داده‌ شده اصالت این خاندان را از شهر ساری مازندران دانسته‌اند. ابن شهرآشوب بیش از همه علمای سنی عصر خویش بر منابع کلامی، تاریخی و فقهی اهل سنت تسلط تام داشته و مطالب متنوعی که از صدها کتب اهل سنت در کتاب مثالب آورده گواه نگاه تقریبی او در تالیف مثالب النواصب است.

ابن شهرآشوب
ابن شهرآشوب.jpg
نام کاملابوجعفر محمد بن علی بن‌ شهرآشوب بن ابونصر بن‌ ابوالجیش
نام‌های دیگرابن شهرآشوب، رشیدالدین، عزالدین
اطلاعات شخصی
محل تولدبغداد و به قولی دیگر ساری
سال درگذشت588 ق، ۵۷۱ ش‌، ۱۱۹۲ م
محل درگذشتحلب
دیناسلام، شیعه
استادان
  • فتال نیشابوری
  • شیخ طبرسی
  • ابومنصور طبرسی
  • ابوالفتوح رازی
  • قطب الدین راوندی
شاگردان
  • ابن زهره
  • یحیی بن بطریق
آثار
  • مناقب آل ابی‌طالب
  • معالم العلماء
  • متشابه القرآن و مختلفه

معرفی اجمالی

عالم فرزانه و دانشمند پرآوازه ایرانی، «ابوعبدالله محمد بن علی بن شهر آشوب سروی مازندرانی» معروف به رشیدالدین، یکی از بزرگان علم و عمل قرن ششم هجری می‌باشد. عالمی که علاوه بر لبریز کردن جان خویش از نور علم و تقوا، برای طالبان حقیقت و معرفت، همچون مشعل هدایتی گردید که هنوز، نور افشانی می‌نماید.

وی در 488 و به قولی 489 هجری قمری در بغداد و بنابر قولی در ساری در خانواده‌ای عالم‌پرور متولد شد[۱].

جدّ و پدر بزرگوارش از عالمان جلیل‌القدر بودند؛ مثلاً جدش مرحوم شیخ شهرآشوب از شاگردان برجسته و ممتاز شیخ طوسی؛ به شمار می‌رفت. و والد ماجدش شیخ علی نیز از مکتب پدر بهره‌مند گشته و از فقها و محدثینی بود که در ضبط و نقل اخبار و آثار اهل‌بیت عصمت و طهارت: تلاش بسیار نمود[۲] ولی شهرت ابن شهرآشوب از پدر و جدش مضاعف شد و شهره آفاق گردید.

وی در این خانواده نورانی و دینی رشد نمود و توانست در سن 8 سالگی حافظ کل قرآن گردد و به لقب حافظ مفتخر شود[۳] بواسطۀ همین ویژگی رشد و تعالی یافته عطش وی برای تحصیل بیش تر شد. وی به شهرهای زیادی همچون مازندران، مشهد، نیشابور، سبزوار و حتی ممالک عراق، سوریه و... سفر نمود تا بتواند از معارف اهل‌بیت: بهره‌مند شود. این تلاش پی‌گیر ابن شهرآشوب باعث شد تا وی در علوم و فنون گوناگونی از قبیل: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، قرائت، ادبیات عرب، شعر و غیره به حد کمال رسد و مجتهدی مسلّم و عالمی ذوفنون گشته و در شهر بغداد که از شهرهای بزرگ اسلامی آن عصر بود و فرقه‌های مختلف اسلامی در آن شهر زندگی می‌کردند مقیم گردد[۴].

اساتید

ابن شهر آشوب از اساتید بزرگواری بهره برد که نامشان در جهان اسلام همچون ستارگان درخشنده‌ای متجلی است؛ عالمانی چون:

  1. شیخ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی صاحب مجمع البیان،
  2. ابومنصور طبرسی صاحب احتجاج،
  3. ابوالفتوح رازی صاحب تفسیر رازی،
  4. قطب الدین راوندی
  5. واعظ نیشابوری را می‌توان نام برد[۵].

کتاب کشاف وفایق و ربیع الابرار را نزد خود زمخشری که مؤلف آنها است خوانده و در روایت از آنها اجازه داشته است و گاهی به یک واسطه و گاهی به دو واسطه از شیخ طوسی روایت نموده است[۶]. همچنین از ابوالفتح ناصح الدین عبدالواحد آمدی. (م510ق) صاحب غرر الحکم و درر الکلم نیز روایت نموده است[۷].

آثار

ابن شهرآشوب علاوه بر تبلیغ اسلام و معارف اهل بیت، آثار ارزشمندی نیز به یادگار گذاشت که هر کدام همچون ستاره‌ای در عالم اسلام می‌درخشند. اسامی کتاب‌های او به شرح زیر است:

  1. مناقب آل ابی‌طالب
  2. الاربعین فی مناقب سیدة النساء، فاطمة الزهراء
  3. متشابه القرآن
  4. الاسباب و النزول علی مذهب آل الرسول(صلی الله علیه)
  5. معالم العلماء
  6. انساب آل ابی‌طالب(علیه‌السلام)
  7. مناقب النواصب
  8. مائدة الفائدة
  9. المحزون المکنون فی عیون الفنون
  10. اعلام الطرائق فی الحدود و الحقائق و الاوصاف
  11. المثال فی الامثال و الاسباب
  12. الحاوی
  13. الانصاف
  14. المنهاج و....[۸].

در محضر مفاخر دانشمندان شیعه و سنی

ابن شهرآشوب در آموختن علم خود را محدود به علمای یک فرقه و مذهب ننمود. با این‌که در تراجم ایشان را پس از شیخ طوسی به شیخ الطایفه معروف نموده‌اند و او را محیی و مروج فرهنگ شیعی و فرهنگ اهل بیت دانسته‌اند؛ اما در آموختن، خود را محدود به علمای شیعه ننمود؛ بلکه اِبایی نداشت از اینکه در محضر علمای عامه (اهل‌سنت) نیز زانوی ادب بزند و تلمّذ نماید. تقریباً نیمی از اساتید وی از علمای طراز اول عامه بودند؛ افرادی چون: زمخشری صاحب کشاف و....

هم‌چنین خود را محدود به یک یا دو استاد ننمود؛ بلکه تلاش نمود تا از اکثر علمای بزرگ عصر خود (یعنی نیمه اول قرن ششم) استفاده نماید؛ و از آنها در روایت آثارشان اجازه دریافت کند؛ تا آنجا که بعضی از تذکره ها تعداد اساتید وی را به 27 تن می‌رسانند[۹]. این تلاش پی‌گیر ابن شهرآشوب بود که وی را دانشمند و سخنوری بزرگ که مورد قبول عامه و خاصه بود، ساخت.

نظر عالمان و بزرگان در مورد ابن شهرآشوب

شیخ حر عاملی درباره ابن شهر آشوب می‌نویسد: وی فردی عالم، فاضل، ثقه، محدث، عالم به رجال و روایات، ادیب، شاعر و جامع همه خوبی‌ها بود[۱۰].

  • میرزا حسین نوری در توصیف وی می‌گوید: فخر شیعه، تاج شریعت، افضل الاوائل و دریای متلاطم ژرفی که ساحل ندارد، احیاء کننده آثار مناقب و فضائل، رشید الملة و الدین شمس الاسلام و المسلمین ابن شهرآشوب فقیه، محدث، مفسر، محقق و.... [۱۱]
  • تفرشی می‌نویسد: محمد بن علی بن شهرآشوب، پیشوای طایفه شیعه و فقیه آنان، شاعری بلیغ و نویسنده بود[۱۲].
  • صلاح‌الدین صفدی یکی از عالمان اهل‌سنت می‌نویسد: محمّد بن علی بن شهرآشوب... یکی از سرشناسان شیعه است. او در هشت سالگی قرآن را حفظ کرده بود و در علم اصول شیعه به حد نهایی رسید. وی در علوم قرآنی و مشکلات حدیث و اخبار و لغت و نحو و موعظه در منبر در زمانی که مقتفی خلیفه عباسی در بغداد بود از دیگران تقدم داشت[۱۳].

وفات

ابن شهر آشوب سال‌های پایانی عمر خویش را در شهر حلب به سر برد و در آنجا به تبلیغ معارف اهل بیت پرداخت و پس از یک عمر تلاش خالصانة فرهنگی، تبلیغی، در شب جمعه 22 شعبان المعظم 588 هجری قمری روح بلندش به عالم باقی پیوست و در بیرون حلب در بالای کوه معروف به جبل جوشن[۱۴] مدفون گشت[۱۵].

البته به خطا وفات او را در «مشهد گنج افروز» از قُرای بابلِ (مازندران) دانسته‌اند و اظهار داشته‌اند که آرامگاه او در آنجا زیارتگاه مردم است[۱۶]. که این انتساب صحیح نبوده، لازم است تا در مورد عالِم مدفون در آن مکان شریف تحقیق به عمل آید.

پانویس

  1. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، استاد محمد علی مدرس، ج8، ص58، کتابفروشی خیام، 1374 ش
  2. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، استاد محمد علی مدرس، ج8، ص59، کتابفروشی خیام، 1374 ش
  3. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و اللّقب، استاد محمد علی مدرس، ج8، ص59، کتابفروشی خیام، 1374 ش
  4. دائرة المعارف تشیع، ج1، ص337، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی و... ، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، چ اول، .1366
  5. فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، به کوشش عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چ دوم، 1387، ص712.
  6. ریحانة الادب، ج8، ص59.
  7. دائرة المعارف تشیع، ج1، ص337.
  8. فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص711.
  9. مفاخر اسلام، علی دوانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چ اول، 1363، ج3، ص499.
  10. حر عاملی، امل الآمل، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۲۸۵.
  11. نوری، خاتمه مستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۶ و ۵۷
  12. تفرشی، نقد الرجال، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۷۶.
  13. صدر، تأسیس الشیعة، ۱۳۶۹ش، ص۲۷۲.
  14. فوائد الرضویه، ص713
  15. ریحانة الادب، ج8، ص65.
  16. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص91، س1.