ابن ناصر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سجلماسه' به 'سجلماسه')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''ابن ناصر''' عنوان افراد خاندانی از عالمان و صوفیان [[شاذلی]] و فقیهان [[مالکی]] سده‌های 10-13ق/16-19م در [[مغرب]] بود. ناصر نام یکی از نیاکان این خاندان است. شناخت این تبار از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی می‌توانند داشته باشند، حائز اهمیت است.
'''ابن ناصر''' عنوان افراد خاندانی از عالمان و صوفیان [[شاذلی]] و فقیهان [[مالکی]] سده‌های 10-13ق/16-19م در [[مغرب]] بود. ناصر نام یکی از نیاکان این خاندان است. شناخت این تبار از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی می‌توانند داشته باشند، حائز اهمیت است.


اینان که اصلاً عرب‌نژاد بودند، از [[حجاز]] به [[مصر]] رفته، سپس در سده 5ق/11م وارد مغرب شدند. به گفتۀ [[سلاوی]] <ref>سلاوی، 7/106</ref> که خود از این خاندان است، نسب آنان به [[عبداللّه بن جعفر]] بن [[ابی‌طالب]] می‌رسد و به همین سبب به [[جعفری زینبی]] نیز شهرت دارند <ref>[[زرکلی]]، 1/120؛ کنون، 1/293</ref>، چنانکه به دَرعی نیز مشهورند، زیرا غالب آنان در [[درعه]]، شهری در نزدیکی سجلماسه <ref>[[یاقوت]]، 2/567؛ [[زبیدی]]، 5/326</ref> می‌زیستند. شخصیتهای متأخر این خاندان بیشتر به سلاوی شهرت دارند. نامدارترین افراد این خاندان عبارتند از:
اینان که اصلاً عرب‌نژاد بودند، از [[حجاز]] به [[مصر]] رفته، سپس در سده 5ق/11م وارد مغرب شدند. به گفتۀ سلاوی <ref>سلاوی، 7/106</ref> که خود از این خاندان است، نسب آنان به [[عبداللّه بن جعفر]] بن [[ابی‌طالب]] می‌رسد و به همین سبب به جعفری زینبی نیز شهرت دارند <ref>[[زرکلی]]، 1/120؛ کنون، 1/293</ref>، چنانکه به دَرعی نیز مشهورند، زیرا غالب آنان در درعه، شهری در نزدیکی سجلماسه <ref>[[یاقوت]]، 2/567؛ [[زبیدی]]، 5/326</ref> می‌زیستند. شخصیتهای متأخر این خاندان بیشتر به سلاوی شهرت دارند. نامدارترین افراد این خاندان عبارتند از:


==ابوعبداللّه محمدبن محمدبن احمدبن محمدبن حسین بن ناصر درعی==
==ابوعبداللّه محمدبن محمدبن احمدبن محمدبن حسین بن ناصر درعی==
متولد و متوفای 1011-1085ق/1602-1674م، فقیه، ادیب، [[محدث]]، مؤلف و عارف. پدرش محمد نیز از بزرگان اهل [[طریقت]] شمرده شده است <ref>سلاوی، 7/105-106</ref>، اما اطلاعی از زندگی و احوال او در دست نیست.  
متولد و متوفای 1011-1085ق/1602-1674م، فقیه، ادیب، محدث، مؤلف و عارف. پدرش محمد نیز از بزرگان اهل [[طریقت]] شمرده شده است <ref>سلاوی، 7/105-106</ref>، اما اطلاعی از زندگی و احوال او در دست نیست.  


چنانکه سلاوی به نقل از ابوعلی یوسی شاگرد ابوعبداللّه محمد اشاره کرد، وی در علوم دینی و [[تصوف]] دست داشت <ref>همانجا</ref>. ابوعبداللّه محمد نزد پدرش و نیز عبدالقادر فاسی و شیخ‌ [[محمد مصمودی]] شاگردی کرد و طریقت شاذلیه را از [[عبداللّه بن حسین رقی درعی]] فرا گرفت <ref>مخلوف، 1/313</ref>. هرچند وی را به سبب مهارت در فقه و حدیث مربی العلماء والفقهاء خوانده‌اند و فتاوای مشهوری نیز از او نقل شده که شیخ [[مهدی وزانی]] در کتاب [[نوازل]] به برخی از آنها اشاره کرده <ref>همانجا؛ محبی، 4/238</ref>، اما بیشترین شهرت و نفوذ و اعتبار معنوی و اجتماعی او مربوط به تصوف و طریقت اوست. نقش او در طریقت شاذلی چندان مهم بود که او را مجدّد الطریقه‌ الشاذلیه <ref>همانجاها</ref> نامیده‌اند.  
چنانکه سلاوی به نقل از ابوعلی یوسی شاگرد ابوعبداللّه محمد اشاره کرد، وی در علوم دینی و [[تصوف]] دست داشت <ref>همانجا</ref>. ابوعبداللّه محمد نزد پدرش و نیز عبدالقادر فاسی و شیخ‌ محمد مصمودی شاگردی کرد و طریقت شاذلیه را از عبداللّه بن حسین رقی درعی فرا گرفت <ref>مخلوف، 1/313</ref>. هرچند وی را به سبب مهارت در فقه و حدیث مربی العلماء والفقهاء خوانده‌اند و فتاوای مشهوری نیز از او نقل شده که شیخ مهدی وزانی در کتاب نوازل به برخی از آنها اشاره کرده <ref>همانجا؛ محبی، 4/238</ref>، اما بیشترین شهرت و نفوذ و اعتبار معنوی و اجتماعی او مربوط به تصوف و طریقت اوست. نقش او در طریقت شاذلی چندان مهم بود که او را مجدّد الطریقه‌ الشاذلیه <ref>همانجاها</ref> نامیده‌اند.  


وی اهل عبادت و ریاضت بود و همواره به تعلیم و تربیت پیروان خود اهتمام داشت <ref>سلاوی، همانجا</ref>. گویند که وعظ او در شنونده بسیار مؤثر بود. در پیروی از [[سنت]] سختگیر بود و حتی در غذا و لباس نیز سنت دینی را دقیقاً رعایت می‌کرد <ref>کنون، همانجا</ref>. شاگردش [[ابوعلی یوسی]] کراماتی به وی نسبت داده و قصیدۀ دالیۀ خود را در منقبت او سروده است <ref>سلاوی، همانجا</ref>. گفته‌اند ابوعبداللّه بسیار تنگدست بود و سالها به جمع کتاب و استنساخ و تصحیح و مقابله و خرید و فروش آن اشتغال داشت <ref>زرکلی، 7/63</ref>.
وی اهل عبادت و ریاضت بود و همواره به تعلیم و تربیت پیروان خود اهتمام داشت <ref>سلاوی، همانجا</ref>. گویند که وعظ او در شنونده بسیار مؤثر بود. در پیروی از [[سنت]] سختگیر بود و حتی در غذا و لباس نیز سنت دینی را دقیقاً رعایت می‌کرد <ref>کنون، همانجا</ref>. شاگردش ابوعلی یوسی کراماتی به وی نسبت داده و قصیدۀ دالیۀ خود را در منقبت او سروده است <ref>سلاوی، همانجا</ref>. گفته‌اند ابوعبداللّه بسیار تنگدست بود و سالها به جمع کتاب و استنساخ و تصحیح و مقابله و خرید و فروش آن اشتغال داشت <ref>زرکلی، 7/63</ref>.


وی دارای تألیفاتی است که مهم‌ترین آنها بدین قرار است:  
وی دارای تألیفاتی است که مهم‌ترین آنها بدین قرار است:  
خط ۱۹: خط ۱۹:


==ابوالعباس احمدبن ابی عبداللّه محمد درعی==
==ابوالعباس احمدبن ابی عبداللّه محمد درعی==
متولد و متوفای 1057-1129ق/1647-1717م، فقیه، محدث و صوفی. وی در [[سجلماسه‌]] زاده شد <ref>سرکیس، 872</ref> و نزد پدرش و کسانی چون [[ابوسالم عیاشی]]، [[محمد بن ابی‌الفتوح تلمسانی]]، فقیه [[ابوالعباس جزولی]]، فقه و حدیث و تفسیر و ادب آموخت و از برخی از آنان اجازۀ نقل حدیث یافت <ref>ازهری، 1/43؛ مراکشی، 2/160</ref>. او بارها به [[مصر]] و [[حجاز]] سفر کرد و از برخی عالمان آن دیار اجازۀ روایت یافت <ref>کتانی، 2/90؛ مراکشی، 2/160-161</ref>. وی از 1076ق تا 1121ق چهار بار به زیارت حج رفت <ref>مراکشی، همانجا</ref>. در آخرین سفر، در مدینه استقبال گرمی از وی شد <ref>سلاوی، 7/112؛ مراکشی، همانجا</ref> و در همین سفر بود که سفرنامۀ مشهور خود الرحله ‌الحجازیه را نوشت. وی در این سفرنامه مشایخ خود را برشمرده است <ref>[[ازهری]]، همانجا</ref>.  
متولد و متوفای 1057-1129ق/1647-1717م، فقیه، محدث و صوفی. وی در سجلماسه‌ زاده شد <ref>سرکیس، 872</ref> و نزد پدرش و کسانی چون ابوسالم عیاشی، محمد بن ابی‌الفتوح تلمسانی، فقیه ابوالعباس جزولی، فقه و حدیث و تفسیر و ادب آموخت و از برخی از آنان اجازۀ نقل حدیث یافت <ref>ازهری، 1/43؛ مراکشی، 2/160</ref>. او بارها به [[مصر]] و [[حجاز]] سفر کرد و از برخی عالمان آن دیار اجازۀ روایت یافت <ref>کتانی، 2/90؛ مراکشی، 2/160-161</ref>. وی از 1076ق تا 1121ق چهار بار به زیارت حج رفت <ref>مراکشی، همانجا</ref>. در آخرین سفر، در مدینه استقبال گرمی از وی شد <ref>سلاوی، 7/112؛ مراکشی، همانجا</ref> و در همین سفر بود که سفرنامۀ مشهور خود الرحله ‌الحجازیه را نوشت. وی در این سفرنامه مشایخ خود را برشمرده است <ref>[[ازهری]]، همانجا</ref>.  


پدرش پیش از مرگ او را رسماً به جانشینی خویش برگزید <ref>مراکشی، همانجا</ref> و او در این مقام از نفوذ و اعتبار معنوی فراوانی در میان مردم و به‌ویژه در میان پیروانش برخوردار بود <ref>سلاوی، 7/112-113</ref>. وی زاویه‌ای به نام [[زاویه]] ‌الفضل و زاویه‌های دیگر و نیز مدارس و مساجدی تأسیس کرد <ref>مراکشی، همانجا</ref> و همواره به تعلیم و تربیت اشتغال داشت. کسان بسیاری از او بهرۀ علمی و معنوی برده و روایت کرده‌اند که از آن میان می‌توان به موسی و یوسف (برادرزادگانش)، [[عبداللّه سوسی]]، [[محمد ابن عبدالسلام بنانی]]، <ref>مخلوف، 1/332؛ ازهری، 1/42</ref>، [[محمدصالح شرقی]] و [[ابوعبداللّه مرینو اندلسی]] <ref>مراکشی، 2/161-162</ref> اشاره کرد.  
پدرش پیش از مرگ او را رسماً به جانشینی خویش برگزید <ref>مراکشی، همانجا</ref> و او در این مقام از نفوذ و اعتبار معنوی فراوانی در میان مردم و به‌ویژه در میان پیروانش برخوردار بود <ref>سلاوی، 7/112-113</ref>. وی زاویه‌ای به نام زاویه ‌الفضل و زاویه‌های دیگر و نیز مدارس و مساجدی تأسیس کرد <ref>مراکشی، همانجا</ref> و همواره به تعلیم و تربیت اشتغال داشت. کسان بسیاری از او بهرۀ علمی و معنوی برده و روایت کرده‌اند که از آن میان می‌توان به موسی و یوسف (برادرزادگانش)، عبداللّه سوسی، محمد ابن عبدالسلام بنانی، <ref>مخلوف، 1/332؛ ازهری، 1/42</ref>، محمدصالح شرقی و ابوعبداللّه مرینو اندلسی <ref>مراکشی، 2/161-162</ref> اشاره کرد.  


وی به جمع‌آوری و خرید کتب از شرق و غرب و استنساخ و قرائن آنها اهتمام بسیار داشت و از خرید کتابهای گران قیمت خودداری نمی‌کرد و کتابخانۀ وی مشهور بود <ref>کتانی، 2/88</ref>. او را به حق‌گویی و پیروی بی‌چون و چرا از سنت دینی و احیای آن ستوده‌اند <ref>ازهری، همانجا</ref>. کراماتی نیز به او نسبت داده‌اند که برخی از آنها را [[ابومحمد حسین بن محمد شُرَحبیل درعی]]، شاگرد و همسفرش در حج، در کتابی با عنوان اناره ‌البصائر فی ترجمه‌الشیخ ابن ‌ناصر آورده است <ref>مراکشی، 2/162؛ ابن‌سوده، 213</ref>. نیز [[ابوالعباس هشتوکی]] کتابی با عنوان اناره ‌البصائر فی ذکر مناقب القطب ابن‌ ناصر واتباعه من‌ الهدایه الاکابر در همین‌باره نوشته است <ref>همانجا</ref>.
وی به جمع‌آوری و خرید کتب از شرق و غرب و استنساخ و قرائن آنها اهتمام بسیار داشت و از خرید کتابهای گران قیمت خودداری نمی‌کرد و کتابخانۀ وی مشهور بود <ref>کتانی، 2/88</ref>. او را به حق‌گویی و پیروی بی‌چون و چرا از سنت دینی و احیای آن ستوده‌اند <ref>ازهری، همانجا</ref>. کراماتی نیز به او نسبت داده‌اند که برخی از آنها را ابومحمد حسین بن محمد شُرَحبیل درعی، شاگرد و همسفرش در حج، در کتابی با عنوان اناره ‌البصائر فی ترجمه‌الشیخ ابن ‌ناصر آورده است <ref>مراکشی، 2/162؛ ابن‌سوده، 213</ref>. نیز ابوالعباس هشتوکی کتابی با عنوان اناره ‌البصائر فی ذکر مناقب القطب ابن‌ ناصر واتباعه من‌ الهدایه الاکابر در همین‌باره نوشته است <ref>همانجا</ref>.


سفرنامۀ ابن‌ ناصر در 1320ق در فاس منتشر شد. علاوه بر آن کتاب دیگری با عنوان منظومة فی التوسل از او بازمانده که در رباط  موجود است.  
سفرنامۀ ابن‌ ناصر در 1320ق در فاس منتشر شد. علاوه بر آن کتاب دیگری با عنوان منظومة فی التوسل از او بازمانده که در رباط  موجود است.  
خط ۳۲: خط ۳۲:


==ابوعبداللّه محمدمکی بن موسی بن محمد درعی==
==ابوعبداللّه محمدمکی بن موسی بن محمد درعی==
متوفای: 1180ق/1766م<nowiki></ref></nowiki>، مورخ و مؤلف. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. همین اندازه گفته‌اند که اهل درعه بود و مدتی در [[مراکش]] اقامت داشت. در 1158ق/1745م در فاس بود و سپس به [[مکناس]] رفت <ref>زرکلی، 7/109</ref>.  
متوفای: 1180ق/1766م<nowiki></ref></nowiki>، مورخ و مؤلف. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. همین اندازه گفته‌اند که اهل درعه بود و مدتی در [[مراکش]] اقامت داشت. در 1158ق/1745م در فاس بود و سپس به مکناس رفت <ref>زرکلی، 7/109</ref>.  


آثار وی بدین قرار است: الدررالمرصعه باخبار اعیان درعة، یا کشف‌ الروعة فی ‌التعریف بصلحاء درعة، که در 1152ق از نوشتن آن فارغ شد <ref>ابن‌سوده، 56</ref>. نسخه‌ای از آن در رباط <ref>زرکلی، همانجا</ref> و نسخ دیگری نزد کسانی از مغربیان وجود دارد <ref>سید، 1/315؛ المعرض‌السادس، 2، 7</ref>؛  
آثار وی بدین قرار است: الدررالمرصعه باخبار اعیان درعة، یا کشف‌ الروعة فی ‌التعریف بصلحاء درعة، که در 1152ق از نوشتن آن فارغ شد <ref>ابن‌سوده، 56</ref>. نسخه‌ای از آن در رباط <ref>زرکلی، همانجا</ref> و نسخ دیگری نزد کسانی از مغربیان وجود دارد <ref>سید، 1/315؛ المعرض‌السادس، 2، 7</ref>؛  
خط ۵۰: خط ۵۰:


==ابوعبداللّه محمدبن عبدالسلام==
==ابوعبداللّه محمدبن عبدالسلام==
متوفای 1239ق/1824م، مؤلف، فقیه و حافظ حدیث. او در درعه زاده شد و در همانجا علم آموخت و آنگاه برای تکمیل معلومات به فاس سفر کرد <ref>زرکلی، 6/206</ref>. عمویش [[ابوالمحاسن یوسف]]، [[ادریس بن محمد عراقی حسینی]]، [[ابوالعباس شرایبی]] و [[محمد بن ابی ‌القاسم سجلماسی]] از جمله استادان او در [[فقه]] و [[حدیث]] بوده‌اند که وی از برخی از آنان اجازۀ روایت یافت <ref>مخلوف، 1/381؛ مراکشی، 5/189</ref>.  
متوفای 1239ق/1824م، مؤلف، فقیه و حافظ حدیث. او در درعه زاده شد و در همانجا علم آموخت و آنگاه برای تکمیل معلومات به فاس سفر کرد <ref>زرکلی، 6/206</ref>. عمویش ابوالمحاسن یوسف، ادریس بن محمد عراقی حسینی، ابوالعباس شرایبی و محمد بن ابی ‌القاسم سجلماسی از جمله استادان او در [[فقه]] و [[حدیث]] بوده‌اند که وی از برخی از آنان اجازۀ روایت یافت <ref>مخلوف، 1/381؛ مراکشی، 5/189</ref>.  


ابوعبداللّه در 1196ق و 1211ق به حج رفت. در مکه و مدینه و مصر هدایای سلیمان بن محمد ظریف مراکش را میان علما تقسیم کرد و با دانشمندانی چون [[مرتضی حسینی واسطی حنفی]]، [[احمد بن محمد دردیر]]، [[محمد بن علی صبان شافعی]] آشنا شد و اجازۀ روایت یافت و خود به آنان اجازۀ روایت داد <ref>همو، 5/189-190</ref>. وی در نخستین سفری که به حج رفت سفرنامه‌ای نوشت که به الرحلة ‌الحجازیة یا الرحلة ‌الکبری شهرت یافت. نسخه‌هایی از آن در تامجروت و رباط موجود است <ref>زرکلی، همانجا؛ عنان 1/443</ref>. مراکشی <ref>5/193-233</ref> خلاصه‌ای از آن را نقل کرده است. نویسنده در این سفرنامه حوادث و جاها و کسانی را که از آغاز سفرش یعنی 3 جمادی‌الثانی 1196 تا پایان آن دیده و یا مطالبی که شنیده و گفت‌وگوهایی که با عالمان و بزرگان داشته، با دقت و تقریباً با ذکر جزئیات آورده است. به گفتۀ مراکشی، وی در حدود 1197ق به وطنش بازگشته و در 1199ق سفرنامه‌اش را به پایان رسانده است. در سفر دوم نیز سفرنامه‌ای نوشت که الرحلة ‌السغری نامیده شد. مراکشی <ref>5/233</ref> نسخه‌ای از آن را دیده و زرکلی <ref>همانجا</ref> نیز نسخه‌ای از آن را در فاس معرفی کرده است <ref>برای نسخ دیگر، نک‍ : ابن‌سوده، 391؛ عنان، 1/446؛ مجله معهد المخطوطات، 5 1/178</ref>.  
ابوعبداللّه در 1196ق و 1211ق به حج رفت. در مکه و مدینه و مصر هدایای سلیمان بن محمد ظریف مراکش را میان علما تقسیم کرد و با دانشمندانی چون مرتضی حسینی واسطی حنفی، احمد بن محمد دردیر، محمد بن علی صبان شافعی آشنا شد و اجازۀ روایت یافت و خود به آنان اجازۀ روایت داد <ref>همو، 5/189-190</ref>. وی در نخستین سفری که به حج رفت سفرنامه‌ای نوشت که به الرحلة ‌الحجازیة یا الرحلة ‌الکبری شهرت یافت. نسخه‌هایی از آن در تامجروت و رباط موجود است <ref>زرکلی، همانجا؛ عنان 1/443</ref>. مراکشی <ref>5/193-233</ref> خلاصه‌ای از آن را نقل کرده است. نویسنده در این سفرنامه حوادث و جاها و کسانی را که از آغاز سفرش یعنی 3 جمادی‌الثانی 1196 تا پایان آن دیده و یا مطالبی که شنیده و گفت‌وگوهایی که با عالمان و بزرگان داشته، با دقت و تقریباً با ذکر جزئیات آورده است. به گفتۀ مراکشی، وی در حدود 1197ق به وطنش بازگشته و در 1199ق سفرنامه‌اش را به پایان رسانده است. در سفر دوم نیز سفرنامه‌ای نوشت که الرحلة ‌السغری نامیده شد. مراکشی <ref>5/233</ref> نسخه‌ای از آن را دیده و زرکلی <ref>همانجا</ref> نیز نسخه‌ای از آن را در فاس معرفی کرده است <ref>برای نسخ دیگر، نک‍ : ابن‌سوده، 391؛ عنان، 1/446؛ مجله معهد المخطوطات، 5 1/178</ref>.  


افزون بر دو کتاب یاد شده، تألیفات دیگر او بدین قرارند:  
افزون بر دو کتاب یاد شده، تألیفات دیگر او بدین قرارند:  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۵۵

ویرایش