ابوالسرائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'می‏ کرد' به 'می‏‌کرد'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - 'می‏ کرد' به 'می‏‌کرد')
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[حسن بن سهل]] پس از شنیدن خبر سقوط کوفه، زهیر بن مسیب را با ده هزار سوار به جنگ او فرستاد. ابوالسرایا لشکریان او را شکست داد. در این میان [[محمد بن ابراهیم بن طباطبای علوی|محمد بن ابراهیم بن طباطبای علوی]]، چهار ماه پس از قیامش در رجب 199 ه در کوفه در گذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.<br>
[[حسن بن سهل]] پس از شنیدن خبر سقوط کوفه، زهیر بن مسیب را با ده هزار سوار به جنگ او فرستاد. ابوالسرایا لشکریان او را شکست داد. در این میان [[محمد بن ابراهیم بن طباطبای علوی|محمد بن ابراهیم بن طباطبای علوی]]، چهار ماه پس از قیامش در رجب 199 ه در کوفه در گذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.<br>


نقل شده است که ابوالسرایا وی را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر بن مسیب، محمد بن ابراهیم می‌ ‏خواست غنایمی را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولی ابوالسرایا چون خود را صاحب قدرت اصلی می‌‏دانست و محمّد را مانع کار خود می‌‏پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت. ابوالسرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل بیت رسول اللّه|اهل بیت رسول اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش می‌خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل علی]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوی دیگری را به جای محمد بن ابراهیم برگزیند، پس پسری کم سن و سال را که محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین بن علی (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامی بیش نبود و این ابوالسرایا بود که به نام اهل بیت رسول اللّه (ص) حکومت می‏ کرد. در این زمان ابوالسرایا سکه زد و بر روی درهم‌های خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابوالسرایا لشکری آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشی که از سوی حسن بن سهل فرمانروای آن شهر بود با او جنگید، ولی از وی شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهای عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند. سپس ابوالسرایا، حسین بن حسن الافطس بن علی بن حسین بن علی بن أبی‌طالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسن بن علی بن أبی‌طالب (ع) را به مدینه گسیل داشت. ابوالسرایا پس از تصرف [[مداین|مداین]] و واسط امیرانی به [[یمن|یمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد.<br>
نقل شده است که ابوالسرایا وی را مسموم کرد، زیرا پس از شکست زهیر بن مسیب، محمد بن ابراهیم می‌ ‏خواست غنایمی را که در این نبرد گرفته شده بود به تصرف خویشتن در آورد، ولی ابوالسرایا چون خود را صاحب قدرت اصلی می‌‏دانست و محمّد را مانع کار خود می‌‏پنداشت، او را زهر داده از میان برداشت. ابوالسرایا چون به نام گرفتن حق [[اهل بیت رسول اللّه|اهل بیت رسول اللّه]] (ص) قیام کرده و به قول خودش می‌خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل علی]] (ع) واگذارد، بر آن شد که سید علوی دیگری را به جای محمد بن ابراهیم برگزیند، پس پسری کم سن و سال را که محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین بن علی (ع) نام داشت به امامت برگزید. معلوم است که خلافت محمّد، نامی بیش نبود و این ابوالسرایا بود که به نام اهل بیت رسول اللّه (ص) حکومت می‏‌کرد. در این زمان ابوالسرایا سکه زد و بر روی درهم‌های خود این آیه را نقش کرده بود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابوالسرایا لشکری آراسته قصد [[بصره]] و واسط کرد، در واسط سعید حرشی که از سوی حسن بن سهل فرمانروای آن شهر بود با او جنگید، ولی از وی شکست خورد. پس از این فتوحات، علویان در شهرهای عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند. سپس ابوالسرایا، حسین بن حسن الافطس بن علی بن حسین بن علی بن أبی‌طالب را به [[مکّه]] فرستاد و محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسن بن علی بن أبی‌طالب (ع) را به مدینه گسیل داشت. ابوالسرایا پس از تصرف [[مداین|مداین]] و واسط امیرانی به [[یمن|یمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد.<br>
پس از شکستی که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روی به [[شوش]] نهاد و در آن‌جا نیز از سپاهیان حسن بن علی مأمونی فرمانروای خوزستان شکست یافته زخمی‌ گشت و می‌‏کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وی رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحویل داد. حسن دستور داد تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف جسر بغداد آویختند. (ربیع الاول سال 200 ه).<br>
پس از شکستی که در کوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گریخته روی به [[شوش]] نهاد و در آن‌جا نیز از سپاهیان حسن بن علی مأمونی فرمانروای خوزستان شکست یافته زخمی‌ گشت و می‌‏کوشید تا مگر خود را به زادگاهش رأس العین برساند، اما حمّاد کندغش در جلولا به وی رسید و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحویل داد. حسن دستور داد تا سر او را بریدند و جسدش را دونیم کردند و بر دو طرف جسر بغداد آویختند. (ربیع الاول سال 200 ه).<br>


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش