احمد بن محمد بن صدیق غماری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">جایگزین=|بندانگشتی|احمد بن محمد بن صدیق غماری {|...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


=تولد=
=تولد=
سيد احمد بن محمد بن صديق غُماری معروف به ابن صدیق <ref>زرکلی، الاعلام، ج1، ص153، بی جا، دار العلم للملايين، چاپ پانزدهم، 2002 م.</ref> از علمای کشور مغرب است که در روز جمعه 27 رمضان 1320 ه ق در منطقه [[تِطوان]]<ref>از مناطق تاریخی کشور مراکش (مغرب).</ref> به دنیا آمد. او از سمت پدر به امام حسن مجتبی (علیه السلام)<ref>السيد أحمد بن محمد بن الصديق بن أحمد بن محمد بن قاسم ابن محمد بن محمد (مرتين) بن عبد المؤمن بن محمد بن عبد المؤمن بن علي بن الحسن بن محمد بن عبد اللَّه بن أحمد بن عبد اللَّه بن عيسى بن سعيد بن مسعود بن الفضيل بن علي بن عمر بن العربي بن علال بن موسى بن أحمد بن داود بن إدريس الأزهر بن إدريس الأكبر (فاتح المغرب) بن عبد اللَّه الكامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علي وفاطمة الزهراء(سلام الله علیهم) بنت مولانا رسول اللَّه (صلى اللَّه عليه وآله وسلم).</ref> منتسب می شود. نسب احمد از سمت مادر نیز به احمد بن عجیبه حسنی از عرفا و مفسرین مطرح مراکش منتهی می شود چرا که مادرش، نوه احمد بن عجیبه می باشد.
سيد احمد بن محمد بن صديق غُماری معروف به ابن صدیق <ref>زرکلی، الاعلام، ج1، ص153، بی جا، دار العلم للملايين، چاپ پانزدهم، 2002 م.</ref> از علمای کشور مغرب است که در روز جمعه 27 رمضان 1320 ه ق در منطقه [[تِطوان]]<ref>از مناطق تاریخی کشور مراکش (مغرب).</ref> به دنیا آمد. او از سمت پدر به [[امام حسن مجتبی]] (علیه السلام)<ref>السيد أحمد بن محمد بن الصديق بن أحمد بن محمد بن قاسم ابن محمد بن محمد (مرتين) بن عبد المؤمن بن محمد بن عبد المؤمن بن علي بن الحسن بن محمد بن عبد اللَّه بن أحمد بن عبد اللَّه بن عيسى بن سعيد بن مسعود بن الفضيل بن علي بن عمر بن العربي بن علال بن موسى بن أحمد بن داود بن إدريس الأزهر بن إدريس الأكبر (فاتح المغرب) بن عبد اللَّه الكامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علي وفاطمة الزهراء(سلام الله علیهم) بنت مولانا رسول اللَّه (صلى اللَّه عليه وآله وسلم).</ref> منتسب می شود. نسب احمد از سمت مادر نیز به [[احمد بن عجیبه حسنی]] از عرفا و مفسرین مطرح مراکش منتهی می‌شود چرا که مادرش، نوه احمد بن عجیبه می‌باشد.


=شروع حفظ قرآن و تحصیل علم=
=شروع حفظ قرآن و تحصیل علم=
هنگامی که احمد 5 ساله شد پدرش او را برای حفظ قرآن کریم به نزد یکی از علما فرستاد. 7ساله بود که قرآن را حفظ کرد. پس از حفظ قرآن کریم، به حفظ کردن آثار علماء پرداخت. بعنوان مثال کتاب اربعین نوویه<ref>شرح و ترجمه 42 حدیث از سخنان حکمت‌بار نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) است. نووی در این اثر با بهره‌گیری از منابع موثق حدیثی، همچنین صحیح بخاری و صحیح مسلم، گلچینی از کلام گهربار پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را در موضوعات مختلف عقیدتی، عبادی، اجتماعی و اخلاقی برگزیده و آنها را شرح و تفسیر می‌نماید. وی کوشیده است تا اقوال صحابه، تابعین و علمای اسلام را درباره این روایات و مفاهیم عمیق آن نقل نماید.</ref> را حفظ کرد. در تمام این سالها پدرش بر علم آموزی او مراقبت داشت و بدین جهت او در مدت بسیار کوتاهی در علوم مختلفی، مهارت کسب کرد. البته جنبه زهد و ترک شهوات نفس را نیز به جدیت دنبال می کرد. در همین سال ها بود که به مطالعه کتبی در زمینه آشنایی با علوم حدیث پرداخت و در همین راستا کتبی نظیر «القول المسدد في الذب عن المسند، نوشته ابن حجر عسقلانی» و « اللآلئ المصنوعة في الأحاديث الموضوعه، تالیف سیوطی» را مطالعه کرد.
هنگامی که احمد 5 ساله شد پدرش او را برای حفظ قرآن کریم به نزد یکی از علما فرستاد. 7ساله بود که قرآن را حفظ کرد. پس از حفظ قرآن کریم، به حفظ کردن آثار علماء پرداخت. بعنوان مثال کتاب [[اربعین نوویه]]<ref>شرح و ترجمه 42 حدیث از سخنان حکمت‌بار نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) است. نووی در این اثر با بهره‌گیری از منابع موثق حدیثی، همچنین صحیح بخاری و صحیح مسلم، گلچینی از کلام گهربار پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را در موضوعات مختلف عقیدتی، عبادی، اجتماعی و اخلاقی برگزیده و آنها را شرح و تفسیر می‌نماید. وی کوشیده است تا اقوال صحابه، تابعین و علمای اسلام را درباره این روایات و مفاهیم عمیق آن نقل نماید.</ref> را حفظ کرد. در تمام این سالها پدرش بر علم آموزی او مراقبت داشت و بدین جهت او در مدت بسیار کوتاهی در علوم مختلفی، مهارت کسب کرد. البته جنبه زهد و ترک شهوات نفس را نیز به جدیت دنبال می‌کرد. در همین سال‌ها بود که به مطالعه کتبی در زمینه آشنایی با علوم حدیث پرداخت و در همین راستا کتبی نظیر «[[القول المسدد في الذب عن المسند]]، نوشته [[ابن حجر عسقلانی]]» و « [[اللآلئ المصنوعة في الأحاديث الموضوعه]]، تالیف [[سیوطی]]» را مطالعه کرد.


=سفر به مصر=
=سفر به مصر=
احمد غماری در سال 1339 ه ق که 19 سال سن داشت به جهت تحصیل بیشتر علم، به قاهره سفر کرد و در دانشگاه الازهر مصر، ملازم علمای نام آور آن دوران شد. جدیت و علاقه اش به تحصیل علم در این ایام به حدی بود که صرفا برای خواندن نماز جماعت، از منزلش خارج می شد. و تمام وقتش را وقف مطالعه کتبی نظیر صحیح بخاری، حاشیه الدسوقی، تفسیر بیضاوی و موطا مالک کرده بود. او به قدری در این سالها علم کسب کرده بود که علمای بزرگی نظیر احمد طهطاوی<ref>از شیوخ حنفیه الازهر مصر و صاحب کتاب معروف « حاشیة علی‌الدُّر المختار فی شرح تنویرالابصار».</ref>، برخی از مباحث علمی را به او ارجاع می دادند. حتی پدرش نیز در اواخر عمرش، سوال کنندگان را بسوی او ارجاع می داد. البته ناگفته نماند غالب سوالاتی که از او پرسیده می شد و یا به سمتش ارجاع داده می شد در مورد صحت و رتبه احادیث بود.
احمد غماری در سال 1339 ه ق که 19 سال سن داشت به جهت تحصیل بیشتر علم، به [[قاهره]] سفر کرد و در [[دانشگاه الازهر مصر]]، ملازم علمای نام آور آن دوران شد. جدیت و علاقه اش به تحصیل علم در این ایام به حدی بود که صرفا برای خواندن نماز جماعت، از منزلش خارج می‌شد. و تمام وقتش را وقف مطالعه کتبی نظیر [[صحیح بخاری]]، [[حاشیه الدسوقی]]، [[تفسیر بیضاوی]] و [[موطا مالک]] کرده بود. او به قدری در این سالها علم کسب کرده بود که علمای بزرگی نظیر [[احمد طهطاوی]]<ref>از شیوخ حنفیه الازهر مصر و صاحب کتاب معروف « حاشیة علی‌الدُّر المختار فی شرح تنویرالابصار».</ref>، برخی از مباحث علمی را به او ارجاع می‌دادند. حتی پدرش نیز در اواخر عمرش، سوال کنندگان را بسوی او ارجاع می داد. البته ناگفته نماند غالب سوالاتی که از او پرسیده می‌شد و یا به سمتش ارجاع داده می‌شد در مورد صحت و رتبه احادیث بود.


=اساتید=
=اساتید=
احمد، اساتید بسیاری را درک کرد. برخی بیش از 100 استاد برای او ذکر کرده اند. ناگفته نماند: اساتید او 2 دسته بودند. از یکسری از اساتیدش، علوم اسلامی را فرا گرفت. عده ای دیگر از اساتید نیز کتب حدیثی را به او تعلیم کردند. البته تعداد اساتید دسته دوم، بیشتر بوده است. محمد بن صدیق (پدرش)، احمد بن محمد طهطاوی، محمد بن سالم شرقاوی نجدی، بدرالدین بن یوسف مغربی شافعی، محمد بن محمد حلبی مصری و خضر بن حسن تونسی مالکی از مهم ترین اساتید احمد بن محمد بن صدیق غماری به حساب می آیند.
احمد، اساتید بسیاری را درک کرد. برخی بیش از 100 استاد برای او ذکر کرده اند. ناگفته نماند: اساتید او 2 دسته بودند. از یکسری از اساتیدش، علوم اسلامی را فرا گرفت. عده‌ای دیگر از اساتید نیز کتب حدیثی را به او تعلیم کردند. البته تعداد اساتید دسته دوم، بیشتر بوده است. [[محمد بن صدیق]] (پدرش)، [[احمد بن محمد طهطاوی]]، [[محمد بن سالم شرقاوی نجدی]]، [[بدرالدین بن یوسف مغربی شافعی]]، [[محمد بن محمد حلبی مصری]] و [[خضر بن حسن تونسی مالکی]] از مهم ترین اساتید احمد بن محمد بن صدیق غماری به حساب می آیند.


=مذهب احمد غماری=
=مذهب احمد غماری=
ابوخبزه<ref>محمد بن امین بوخبزه از شاگردان معروف احمد غماری.</ref> در مورد مذهب احمد بن صدیق غماری می نویسد: «و هو سلفی فی العقیده و الاتباع و محاربه التقلید و التمذهب....متصوف غارق فی وحده الوجود شاذلی درقاوی شیخ طریقه متمیزه بمدینه طنجه».<ref>مقدمه کتاب توجيه الأنظار لتوحيد المسلمين في الصوم والإفطار، ص17.</ref> احمد غماری در عقیده و اتباع، یک سلفی بوده و لذا با تقلید و تعصب روی مذهبی خاص، به شدت مخالف می باشد. (ناگفته نماند که سلفی بودن احمد بن صدیق، غیر از سلفیتی است که وهابیت و ابن تیمیه مدعی آن هستند. او در صفات خبری همچون اهل حدیث قائل به تفویض معنای صفات خبری است بر خلاف ابن تیمیه و وهابیت معنا را ثابت می دانند ولی کیف را تفویض می کنند) او از پیروان طریقت شاذلیه صوفیه آن هم انشعاب درقاوی می باشد. احمد، شیخ این طریقت در شهر طنجه (از شهرهای مهم کشور مراکش) بوده است.
[[ابوخبزه]]<ref>محمد بن امین بوخبزه از شاگردان معروف احمد غماری.</ref> در مورد مذهب احمد بن صدیق غماری می‌نویسد: «و هو سلفی فی العقیده و الاتباع و محاربه التقلید و التمذهب....متصوف غارق فی وحده الوجود شاذلی درقاوی شیخ طریقه متمیزه بمدینه طنجه».<ref>مقدمه کتاب توجيه الأنظار لتوحيد المسلمين في الصوم والإفطار، ص17.</ref> احمد غماری در عقیده و اتباع، یک سلفی بوده و لذا با تقلید و تعصب روی مذهبی خاص، به شدت مخالف می‌باشد. (ناگفته نماند که سلفی بودن احمد بن صدیق، غیر از سلفیتی است که وهابیت و ابن تیمیه مدعی آن هستند. او در صفات خبری همچون اهل حدیث قائل به تفویض معنای صفات خبری است بر خلاف ابن تیمیه و وهابیت معنا را ثابت می‌دانند ولی کیف را تفویض می‌کنند) او از پیروان طریقت [[شاذلیه صوفیه]] آن هم [[انشعاب درقاوی]] می‌باشد. احمد، شیخ این طریقت در شهر [[طنجه]] (از شهرهای مهم کشور مراکش) بوده است.


=سید احمد غماری از نظر علما=
=سید احمد غماری از نظر علما=
علمای فراوانی در مدح و توصیف ویژگی های بارز علمی و اخلاقی احمد، لب به سخن گشوده اند. به برخی از این موارد اشاره می شود:
علمای فراوانی در مدح و توصیف ویژگی‌های بارز علمی و اخلاقی احمد، لب به سخن گشوده‌اند. به برخی از این موارد اشاره می‌شود:<br>
الف: سعید ممدوح در کلیپی که در یوتیوب وجود دارد، تصریح می کند: «أحمد الغماري هو أحفظ أهل القرون الأخيره».
الف: سعید ممدوح در کلیپی که در یوتیوب وجود دارد، تصریح می‌کند: «أحمد الغماري هو أحفظ أهل القرون الأخيره».<br>
ب: ابن حاج نیز در کتابی که در جهت معرفی علمای معاصر کشور مغرب(مراکش) تالیف کرده است، در مورد منزلت علمی احمد غماری چنین می نویسد: «فقیه علامه صاحب مشارکه فی کثیر من فنون المعارف الاسلامیه و ضروب الثقافه العربیه الرصینه الاصیله الا انه تخصصا و تبریزا و تفوقا فی حلیه علوم الحدیث علی طریقه الحفاظ الاقدمین متنا و سندا و معرفه تراجم الرواه و طرق الجرح و التعدیل و قد کون فیه نفسه بنفسه دون ان یتتلمذ فیه لاحد. و فی مضمار التفسیر و الاصول و التاریخ العام و الخاص.»<ref>ابن حاج، اسعاف الاخوان الراغبین بتراجم ثله من علماء المغرب المعاصرین، ص38، مطبعه الجدیده، چاپ اول، 1412 ه ق.</ref> احمد، فقیه و علامه ای است که در بسیاری از فنون معارف اسلامی متخصص است. البته تخصص اصلی او در زمینه علوم حدیث بوده است. او به خوبی روات را می شناخت، و به طرق جرح و تعدیل علم داشت.
ب: ابن حاج نیز در کتابی که در جهت معرفی علمای معاصر کشور مغرب(مراکش) تالیف کرده است، در مورد منزلت علمی احمد غماری چنین می نویسد: «فقیه علامه صاحب مشارکه فی کثیر من فنون المعارف الاسلامیه و ضروب الثقافه العربیه الرصینه الاصیله الا انه تخصصا و تبریزا و تفوقا فی حلیه علوم الحدیث علی طریقه الحفاظ الاقدمین متنا و سندا و معرفه تراجم الرواه و طرق الجرح و التعدیل و قد کون فیه نفسه بنفسه دون ان یتتلمذ فیه لاحد. و فی مضمار التفسیر و الاصول و التاریخ العام و الخاص.»<ref>ابن حاج، اسعاف الاخوان الراغبین بتراجم ثله من علماء المغرب المعاصرین، ص38، مطبعه الجدیده، چاپ اول، 1412 ه ق.</ref> احمد، فقیه و علامه ای است که در بسیاری از فنون معارف اسلامی متخصص است. البته تخصص اصلی او در زمینه علوم حدیث بوده است. او به خوبی روات را می شناخت، و به طرق جرح و تعدیل علم داشت.<br>
ج: عبدالله بن صدیق غماری نیز در مورد برادرش احمد چنین می گوید: «اخی ابوالفیض: السید احمد بن الصدیق، العلامه، الحافظ، کان یعرف الحدیث معرفه جیده، و صنف فیه التصانیف العدیده....»<ref>سبیل التوفیق فی ترجمه عبدالله بن  الصدیق الغماری،  ص40، مکتبه القاهره، چاپ سوم، 1433 ه ق.</ref>.
ج: عبدالله بن صدیق غماری نیز در مورد برادرش احمد چنین می گوید: «اخی ابوالفیض: السید احمد بن الصدیق، العلامه، الحافظ، کان یعرف الحدیث معرفه جیده، و صنف فیه التصانیف العدیده....»<ref>سبیل التوفیق فی ترجمه عبدالله بن  الصدیق الغماری،  ص40، مکتبه القاهره، چاپ سوم، 1433 ه ق.</ref>.<br>
د: در کتاب تشنیف الاسماع بذکر شیوخ الاجازه و السماع نیز به این صورت احمد تعریف شده است: «....الامام، الحافظ، المحدث، الناقد، نادره العصر و فرید الدهر...»<ref>برگرفته از ترجمه شیخ احمد غماری در ابتدای کتاب ذم الاشاعره، المتکلمین و الفلاسفه، ص24، ریاض، دارالتوحید، چاپ اول، 1428 ه ق.</ref>.
د: در کتاب [[تشنیف الاسماع بذکر شیوخ الاجازه و السماع]] نیز به این صورت احمد تعریف شده است: «....الامام، الحافظ، المحدث، الناقد، نادره العصر و فرید الدهر...»<ref>برگرفته از ترجمه شیخ احمد غماری در ابتدای کتاب ذم الاشاعره، المتکلمین و الفلاسفه، ص24، ریاض، دارالتوحید، چاپ اول، 1428 ه ق.</ref>.<br>
ه: عبدالعزیز غماری نیز در تقریظی که بر کتاب "الافضال و المنه فی رویه النساء لله و الجنه" زده است، برادرش احمد را اینچنین توصیف می کند: «فقد وقفت علی ما کتبه شیخ العصر، و امامه و مفخرته، المجتهد الحافظ الناقد محیی السنه ابوالفیض والنور شقیقی سیدی احمد بن محمد بن الصدیق الغماری»<ref>برگرفته از ترجمه شیخ احمد غماری در ابتدای کتاب ذم الاشاعره، المتکلمین و الفلاسفه، ص22، ریاض، دارالتوحید، چاپ اول، 1428 ه ق.</ref>.
ه: عبدالعزیز غماری نیز در تقریظی که بر کتاب "الافضال و المنه فی رویه النساء لله و الجنه" زده است، برادرش احمد را اینچنین توصیف می کند: «فقد وقفت علی ما کتبه شیخ العصر، و امامه و مفخرته، المجتهد الحافظ الناقد محیی السنه ابوالفیض والنور شقیقی سیدی احمد بن محمد بن الصدیق الغماری»<ref>برگرفته از ترجمه شیخ احمد غماری در ابتدای کتاب ذم الاشاعره، المتکلمین و الفلاسفه، ص22، ریاض، دارالتوحید، چاپ اول، 1428 ه ق.</ref>.<br>
و: همچنین شیخ عبدالحی کتانی از علمای حدیث شناس کشور مغرب، به احمد بن صدیق، لقب "الشاب الشیخ" داده است بدین معنا که احمد از لحاظ سنی، جوان است ولی باتوجه به علم و عقلش، شیخ و جاافتاده می باشد.<ref>البحر العمیق، ص100، قاهره، دارالکتبی، 2007 م.</ref>
و: همچنین شیخ [[عبدالحی کتانی]] از علمای حدیث شناس کشور مغرب، به احمد بن صدیق، لقب "[[الشاب الشیخ]]" داده است بدین معنا که احمد از لحاظ سنی، جوان است ولی باتوجه به علم و عقلش، شیخ و جاافتاده می‌باشد.<ref>البحر العمیق، ص100، قاهره، دارالکتبی، 2007 م.</ref>


= دیدگاه‌ها=
= دیدگاه‌ها=
بطور کلی می توان دیدگاه های احمد بن صدیق غماری را در 2 حوزه کلان بررسی نمود:<br>
بطور کلی می‌توان دیدگاه‌های احمد بن صدیق غماری را در 2 حوزه کلان بررسی نمود:<br>
==الف: دیدگاه های احمد در مورد مسائل گوناگون==
==الف: دیدگاه‌های احمد در مورد مسائل گوناگون==
===تقلید از مذاهب در نگاه احمد===
===تقلید از مذاهب در نگاه احمد===
او با مسئله تقلید بشدت مخالف بود و تقلید از مذاهب را مردود می دانست. و لذا در همین راستا بسیاری از آیات و روایاتی که در مذمت تقلید و اتباع کورکورانه وارد شده بود را بر فقهایی که بر مذهب خاصی تعصب دارند، تسری می داد. بدین معنا که احمد غماری، اینگونه از فقها را تحت شمول حکم آن آیات و روایات معرفی می کرد. جالب تر آنکه مخالفتش با تقلید از مذاهب به گونه ای جدی بود که کتابی نیز با عنوان "الإقليد في تنزيل كتاب اللَّه على أهل التقليد" تالیف کرد.
او با مسئله تقلید بشدت مخالف بود و تقلید از مذاهب را مردود می دانست. و لذا در همین راستا بسیاری از آیات و روایاتی که در مذمت تقلید و اتباع کورکورانه وارد شده بود را بر فقهایی که بر مذهب خاصی تعصب دارند، تسری می داد. بدین معنا که احمد غماری، اینگونه از فقها را تحت شمول حکم آن آیات و روایات معرفی می کرد. جالب تر آنکه مخالفتش با تقلید از مذاهب به گونه ای جدی بود که کتابی نیز با عنوان "[[الإقليد في تنزيل كتاب اللَّه على أهل التقليد]]" تالیف کرد.
احمد بن صدیق در جایی تصریح می کند با مطالعه و فحص به این نتیجه رسیده است که نباید از احدی از مخلوقات خدا اعم از شافعی و غیر او تقلید نمود. و اگر ما کتب آن بزرگان را مطالعه می کنیم به جهت تقلید از آنان نیست بلکه به این جهت است که علمی از ایشان یاد بگیریم.
احمد بن صدیق در جایی تصریح می کند با مطالعه و فحص به این نتیجه رسیده است که نباید از احدی از مخلوقات خدا اعم از شافعی و غیر او تقلید نمود. و اگر ما کتب آن بزرگان را مطالعه می کنیم به جهت تقلید از آنان نیست بلکه به این جهت است که علمی از ایشان یاد بگیریم.
او با کتب فروعی نظیر کتاب "مختصر خليل" که خالی از دلیل هستند، بشدت مخالفت می کرد وتوصیه می کرد کسی سراغ مطالعه آن کتب نرود.
او با کتب فروعی نظیر کتاب "[[مختصر خليل]]" که خالی از دلیل هستند، بشدت مخالفت می کرد وتوصیه می کرد کسی سراغ مطالعه آن کتب نرود.
البته احمد از کتبی نظیر "المحلی ابن حزم" و "المغنی ابن قدامه" خوشش می آمد چرا که بر این باور بود این کتب باعث می شوند که در بین احکام شرعی، قول و حکم حق را بشناسیم.<ref>برگرفته از ترجمه شیخ احمد غماری در ابتدای کتاب  المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي، ص71 – 73؛ قاهره، دار الكتبي، چاپ اول، 1996 م.</ref>
البته احمد از کتبی نظیر "المحلی ابن حزم" و "المغنی ابن قدامه" خوشش می آمد چرا که بر این باور بود این کتب باعث می شوند که در بین احکام شرعی، قول و حکم حق را بشناسیم.<ref>برگرفته از ترجمه شیخ احمد غماری در ابتدای کتاب  المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي، ص71 – 73؛ قاهره، دار الكتبي، چاپ اول، 1996 م.</ref>


===احمد غماری و ادعای پیروی از سلف===
===احمد غماری و ادعای پیروی از سلف===
او خود را از پیروان سلف صالح می دانست و بدین جهت در مورد صفات خبریه، قائل به تفویض بود و تاویل را نمی پذیرفت. او مدعی بود هرکسی که غیر از عقیده سلف را انتخاب کند در ضلالت و بدعت افتاده است.<ref>همان، ص71.</ref>
او خود را از پیروان سلف صالح می‌دانست و بدین جهت در مورد صفات خبریه، قائل به تفویض بود و تاویل را نمی‌پذیرفت. او مدعی بود هرکسی که غیر از عقیده سلف را انتخاب کند در ضلالت و بدعت افتاده است.<ref>همان، ص71.</ref>


===بناء بر قبور===
===بناء بر قبور===
وهابيت به شدت با مسئله بناء بر قبور مخالف هستند<ref>چنانکه بن باز تصریح می کند: «أن البناء على القبور من شأن النصارى واليهود، ومن أعمالهم الخبيثة، وأنهم بهذا من شرار الخلق، فينبغي للمؤمن الحذر من ذلك، وأن لا يتشبه بأعداء اللَّه اليهود والنصارى بالبناء على القبور، واتخاذ المساجد عليها، ووضع الصور فوقها، كل هذا من أعمالهم الخبيثة، ومن وسائل الشرك»  الإفهام في شرح عمدة الأحكام، ص358.</ref>. حال آنکه احمد بن محمد غماری در جهت اثبات مشروعیت بناء بر قبور کتابی با عنوان "احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور" تالیف کرده است. نکته جالب تر آن است که برخلاف علمای وهابی مسلک که بارها تاکید کرده اند باید قبه هایی که بر روی قبور بزرگان ایجاد شده است تخریب شوند<ref>چنانکه محمد بن عبدالوهاب به وضوح تصریح می کند: «أما بناء القباب عليها فيجب هدمها» فتاوى ومسائل، ص70.</ref> احمد غماری در کتاب فوق الذکر، به مشروعیت ساخت قبه بر روی قبور نیز می پردازد.
وهابيت به شدت با مسئله بناء بر قبور مخالف هستند<ref>چنانکه بن باز تصریح می کند: «أن البناء على القبور من شأن النصارى واليهود، ومن أعمالهم الخبيثة، وأنهم بهذا من شرار الخلق، فينبغي للمؤمن الحذر من ذلك، وأن لا يتشبه بأعداء اللَّه اليهود والنصارى بالبناء على القبور، واتخاذ المساجد عليها، ووضع الصور فوقها، كل هذا من أعمالهم الخبيثة، ومن وسائل الشرك»  الإفهام في شرح عمدة الأحكام، ص358.</ref>. حال آنکه احمد بن محمد غماری در جهت اثبات مشروعیت بناء بر قبور کتابی با عنوان "[[احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور]]" تالیف کرده است. نکته جالب تر آن است که برخلاف علمای وهابی مسلک که بارها تاکید کرده اند باید قبه هایی که بر روی قبور بزرگان ایجاد شده است تخریب شوند<ref>چنانکه محمد بن عبدالوهاب به وضوح تصریح می کند: «أما بناء القباب عليها فيجب هدمها» فتاوى ومسائل، ص70.</ref> احمد غماری در کتاب فوق الذکر، به مشروعیت ساخت قبه بر روی قبور نیز می‌پردازد.


===اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور بقیع===
===اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور بقیع===
احمدبن صدیق ضمن اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور دفن شدگان در بقیع، تخریب کنندگان این قبور را افرادی جاهل و گمراه معرفی می کند. او با بیان اینکه علت احترام مردم به قبور بزرگان، بناء و قبه هایی نیست که بر روی این قبور ایجاد شده اند می افزاید: مردم به خاطر اعتقاداتشان، قبور بزرگان را تعظیم می کنند. چنانکه بعد از تخریب قبور بزرگان، تعظیم مردم تغییری نکرده است.<ref>غماری، احمد، احیاء المقبور، ص20، مکتبه القاهره، چاپ چهارم، 1429 ه ق.</ref>
احمدبن صدیق ضمن اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور دفن شدگان در بقیع، تخریب کنندگان این قبور را افرادی جاهل و گمراه معرفی می‌کند. او با بیان اینکه علت احترام مردم به قبور بزرگان، بناء و قبه هایی نیست که بر روی این قبور ایجاد شده اند می افزاید: مردم به خاطر اعتقاداتشان، قبور بزرگان را تعظیم می کنند. چنانکه بعد از تخریب قبور بزرگان، تعظیم مردم تغییری نکرده است.<ref>غماری، احمد، احیاء المقبور، ص20، مکتبه القاهره، چاپ چهارم، 1429 ه ق.</ref>


===شدرحال===
===شدرحال===
۵۶۵

ویرایش