احمد بن محمد بن صدیق غماری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۸: خط ۶۸:


===اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور بقیع===
===اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور بقیع===
احمدبن صدیق ضمن اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور دفن شدگان در بقیع، تخریب کنندگان این قبور را افرادی جاهل و گمراه معرفی می‌کند. او با بیان اینکه علت احترام مردم به قبور بزرگان، بناء و قبه هایی نیست که بر روی این قبور ایجاد شده اند می افزاید: مردم به خاطر اعتقاداتشان، قبور بزرگان را تعظیم می کنند. چنانکه بعد از تخریب قبور بزرگان، تعظیم مردم تغییری نکرده است.<ref>غماری، احمد، احیاء المقبور، ص20، مکتبه القاهره، چاپ چهارم، 1429 ه ق.</ref>
احمدبن صدیق ضمن اعتراض به وهابیت بابت تخریب قبور دفن شدگان در بقیع، تخریب کنندگان این قبور را افرادی جاهل و گمراه معرفی می‌کند. او با بیان اینکه علت احترام مردم به قبور بزرگان، بناء و قبه‌هایی نیست که بر روی این قبور ایجاد شده‌اند می‌افزاید: مردم به خاطر اعتقاداتشان، قبور بزرگان را تعظیم می‌کنند. چنانکه بعد از تخریب قبور بزرگان، تعظیم مردم تغییری نکرده‌است.<ref>غماری، احمد، احیاء المقبور، ص20، مکتبه القاهره، چاپ چهارم، 1429 ه ق.</ref>


===شدرحال===
===حدیث شد رحال===
برخلاف وهابیت که با شدرحال به سوی قبور مخالفت جدی دارند<ref>أما أن يشد الرحل يسافر لأجل زيارة القبر، هذا لا يجوز».  بن باز، فتاوی نور علی الدرب، ج2، ص342، بی جا، بی تا.</ref>، به جرات می توان مدعی شد احمد غماری از موافقین شدرحال به نیت زیارت قبور صالحین بوده است. چنانکه در کتاب "البحر العمیق"، به موارد متعددی از سفرهای وی در جهت زیارت قبور بزرگان بلاد اسلامی اشاره شده است.<ref>البحر العمیق، ص114، قاهره، دارالکتبی، 2007 م.</ref> جالب است كه در همین بخش از کتاب مذکور، به التزام جناب احمد بن صدیق، در جهت زیارت ضریح بزرگان نیز تصریح شده است<ref>و لمحبته فی الاولیاء یکثر من زیاره اضرحتهم» البحر العمیق، ص114، قاهره، دارالکتبی، 2007 م.</ref>. بدیگر سخن او نه تنها با ساخت ضریح برای قبور علما و پیشوایان مذاهب، مخالف نبود، بلکه زیارت ضریح آن بزرگان نیز از امور رایج در زندگی وی تلقی می شد.
برخلاف وهابیت که با [[شد رحال]] به سوی قبور مخالفت جدی دارند<ref>أما أن يشد الرحل يسافر لأجل زيارة القبر، هذا لا يجوز».  بن باز، فتاوی نور علی الدرب، ج2، ص342، بی جا، بی تا.</ref>، به جرات می توان مدعی شد احمد غماری از موافقین شدرحال به نیت زیارت قبور صالحین بوده است. چنانکه در کتاب "[[البحر العمیق]]"، به موارد متعددی از سفرهای وی در جهت زیارت قبور بزرگان بلاد اسلامی اشاره شده است.<ref>البحر العمیق، ص114، قاهره، دارالکتبی، 2007 م.</ref> جالب است كه در همین بخش از کتاب مذکور، به التزام جناب احمد بن صدیق، در جهت زیارت ضریح بزرگان نیز تصریح شده است<ref>و لمحبته فی الاولیاء یکثر من زیاره اضرحتهم» البحر العمیق، ص114، قاهره، دارالکتبی، 2007 م.</ref>. بدیگر سخن او نه تنها با ساخت ضریح برای قبور علما و پیشوایان مذاهب، مخالف نبود، بلکه زیارت ضریح آن بزرگان نیز از امور رایج در زندگی وی تلقی می شد.


===زنده کردن مردگان توسط اولیاء الهی===
===زنده کردن مردگان توسط اولیاء الهی===
به باور احمد غماری، اولیاء الهی می توانند مردگان را زنده کنند. جالب تر آنکه او قول برخی از علما را که مخالف چنین مطلبی هستند را قولی بی دلیل دانسته و رد می کند.<ref>غماری، احمد، جونه العطار، ج1، ص62.</ref> در نگاه غماری از آنجایی که خالق امور خارق العاده ای که شخص صالح، آن امور را انجام می دهد، خدای متعال است، پس عقلا، شرعا و عادتا می توان انجام این امور بدست اولیاء الهی را ممکن دانست.<ref>همان</ref>
به باور احمد غماری، اولیاء الهی می‌توانند مردگان را زنده کنند. جالب تر آنکه او قول برخی از علما را که مخالف چنین مطلبی هستند را قولی بی دلیل دانسته و رد می کند.<ref>غماری، احمد، جونه العطار، ج1، ص62.</ref> در نگاه غماری از آنجایی که خالق امور خارق العاده ای که شخص صالح، آن امور را انجام می دهد، خدای متعال است، پس عقلا، شرعا و عادتا می توان انجام این امور بدست اولیاء الهی را ممکن دانست.<ref>همان</ref>


===علم اولیاء الهی به امور غیبی===
===علم اولیاء الهی به امور غیبی===
خط ۸۰: خط ۸۰:


===کرامات اولیاء الهی===
===کرامات اولیاء الهی===
احمدغماری از جمله افرادی بحساب می آید که براین باور است بسیاری از اولیاء الهی، دارای کرامات و تصرفاتی هستند. بعنوان مثال او در کتاب جونه العطار در مورد سید دباغ می نویسد: «وکان سید الدباغ رحمه الله من الاولیاء، و رایت له کرامات و کشوفات متعدده... و کنا مره فی دار بعض الاخوان و هو جالس بجنبی و خطر لی خاطر عظیم فی شانه، فانحنی علی یدی یقبلها من غیر سبب، و ذلک امام الناس، فعلمت ان ذلک تنازل منه و تواضع لاجل الخاطر الذی خطر لی فی شانه و کان و هو بفاس یرسل الی و انا بطنجه یخبر بامور غریبه و یقول: انا معک بین المرقعه و النعال»<ref>غماری، احمد، جونه العطار، ج1، ص57.</ref> سید دباغ از اولیاء الهی است که از او، کرامات متعددی را مشاهده کرده ام... (بعنوان مثال) یک مرتبه که در منزل یکی از برادران دینی جمع شده بودیم، سید دباغ در کنار من نشسته بود، در همان موقع بود که یک لحظه در ذهنم، فکری در رابطه با شان و منزلت او خطور کرد. او ذهنم را خواند و (برای اینکه فکرهای مبالغه آمیز در موردش نکنم) با بوسیدن دستانم، در مقابلم تواضع کرد.
احمدغماری از جمله افرادی به حساب می‌آید که براین باور است بسیاری از اولیاء الهی، دارای کرامات و تصرفاتی هستند. بعنوان مثال او در کتاب [[جونه العطار]] در مورد [[سید دباغ]] می نویسد: «وکان سید الدباغ رحمه الله من الاولیاء، و رایت له کرامات و کشوفات متعدده... و کنا مره فی دار بعض الاخوان و هو جالس بجنبی و خطر لی خاطر عظیم فی شانه، فانحنی علی یدی یقبلها من غیر سبب، و ذلک امام الناس، فعلمت ان ذلک تنازل منه و تواضع لاجل الخاطر الذی خطر لی فی شانه و کان و هو بفاس یرسل الی و انا بطنجه یخبر بامور غریبه و یقول: انا معک بین المرقعه و النعال»<ref>غماری، احمد، جونه العطار، ج1، ص57.</ref> سید دباغ از اولیاء الهی است که از او، کرامات متعددی را مشاهده کرده ام... (بعنوان مثال) یک مرتبه که در منزل یکی از برادران دینی جمع شده بودیم، سید دباغ در کنار من نشسته بود، در همان موقع بود که یک لحظه در ذهنم، فکری در رابطه با شان و منزلت او خطور کرد. او ذهنم را خواند و (برای اینکه فکرهای مبالغه آمیز در موردش نکنم) با بوسیدن دستانم، در مقابلم تواضع کرد.


===تصوف===
===تصوف===
خط ۸۶: خط ۸۶:


بن باز در موضعی دیگر نیز طرقی نظیر شاذلیه، برهانیه و قادریه را از طریقت های مبتدعه بحساب آورده است که لازم است پیروان این طریقت ها، آن ها را ترک کنند.<ref>الطرق الصوفية على العموم طرق مبتدعة، مرغنية أو شاذلية أو برهانية أو قادرية، أو تيجانية أو غير ذلك، كل هذه الطرق مبتدعة». بن باز، عبد العزيز، فتاوى نور على الدرب، ج3، ص190.</ref>
بن باز در موضعی دیگر نیز طرقی نظیر شاذلیه، برهانیه و قادریه را از طریقت های مبتدعه بحساب آورده است که لازم است پیروان این طریقت ها، آن ها را ترک کنند.<ref>الطرق الصوفية على العموم طرق مبتدعة، مرغنية أو شاذلية أو برهانية أو قادرية، أو تيجانية أو غير ذلك، كل هذه الطرق مبتدعة». بن باز، عبد العزيز، فتاوى نور على الدرب، ج3، ص190.</ref>
بنابراین مشخص می شود که وهابیت، پیروی از طریقت های صوفیه را نامشروع می دانند. حال آنکه طبق سخنی که در مورد مذهب غماری از ابوخبزه (شاگرد وی) نقل کردیم، مشخص شد که احمد غماری نه تنها از پیروان، بلکه از شیوخ طریقت شاذلیه در کشور مراکش بحساب می آید.<ref>همانطور که در مطالب پیشین بیان شد، ابوخبزه در مورد استادش احمد غماری چنین می نویسد: «و هو سلفی فی العقیده و الاتباع و محاربه التقلید و التمذهب....متصوف غارق فی وحده الوجود شاذلی درقاوی شیخ طریقه متمیزه بمدینه طنجه»  مقدمه کتاب توجيه الأنظار لتوحيد المسلمين في الصوم والإفطار، ص17.</ref>
بنابراین مشخص می شود که وهابیت، پیروی از طریقت های صوفیه را نامشروع می‌دانند. حال آنکه طبق سخنی که در مورد مذهب غماری از ابوخبزه (شاگرد وی) نقل کردیم، مشخص شد که احمد غماری نه تنها از پیروان، بلکه از شیوخ طریقت شاذلیه در کشور مراکش بحساب می آید.<ref>همانطور که در مطالب پیشین بیان شد، ابوخبزه در مورد استادش احمد غماری چنین می نویسد: «و هو سلفی فی العقیده و الاتباع و محاربه التقلید و التمذهب....متصوف غارق فی وحده الوجود شاذلی درقاوی شیخ طریقه متمیزه بمدینه طنجه»  مقدمه کتاب توجيه الأنظار لتوحيد المسلمين في الصوم والإفطار، ص17.</ref>


جالب تر اینکه همانطور که گفته شد، بن باز و دیگر علمای وهابی مسلک ادعا کرده اند طریقت های صوفیه، به سلف امت نمی رسد و لذا مبدعه هستند. حال آنکه ابن صدیق غماری در جهت اثبات انتساب طریقت های صوفیه به امیرالمومنین علی (علیه السلام) کتابی با عنوان "البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفيه إلى علي (علیه السلام)" تالیف کرده است.   
جالب تر اینکه همانطور که گفته شد، بن باز و دیگر علمای وهابی مسلک ادعا کرده اند طریقت های صوفیه، به سلف امت نمی رسد و لذا مبدعه هستند. حال آنکه ابن صدیق غماری در جهت اثبات انتساب طریقت های صوفیه به امیرالمومنین علی (علیه السلام) کتابی با عنوان "[[البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفيه إلى علي (علیه السلام)]]" تالیف کرده است.   


===مناقب اميرالمومنين علي (عليه السلام)===
===مناقب اميرالمومنين علي (عليه السلام)===
خط ۹۶: خط ۹۶:


===دیدگاه احمد غماری در مورد حدیث طیر===
===دیدگاه احمد غماری در مورد حدیث طیر===
در حالی که وهابیت حدیث طیر را رد می کنند، غماری آن را حدیثی در حد تواتر دانسته و می نویسد: «حدیث الطیر الذی فاق حدّ التواتر و لم یوجد حدیث یوازیه فی کثرة رواته إلّا حدیث"من کذب..." الذی اتفقوا علی تواتره، مع أنّ کلّا­ً منهما روی من نحو مائة طریق، ذاک عن أنس و هذا بإطلاق....»<ref>غماری، احمد، درءالضعف، ص58،  قاهره، دارالمصطفی(صلی الله علیه وآله)، چاپ اول، 1416 ه ق.</ref> حدیث طیر که از حد تواتر تجاوز کرده است و حدیثی یافت نمی شود که در فراوانی راویانش همپای آن باشد، مگر حدیث «من کذب» که علما بر تواترش اتفاق دارند، با اینکه هر دوی آنها از حدود صد طریق روایت شده اند.
در حالی که وهابیت حدیث طیر را رد می‌کنند، غماری آن را حدیثی در حد تواتر دانسته و می‌نویسد: «حدیث الطیر الذی فاق حدّ التواتر و لم یوجد حدیث یوازیه فی کثرة رواته إلّا حدیث"من کذب..." الذی اتفقوا علی تواتره، مع أنّ کلّا­ً منهما روی من نحو مائة طریق، ذاک عن أنس و هذا بإطلاق....»<ref>غماری، احمد، درءالضعف، ص58،  قاهره، دارالمصطفی(صلی الله علیه وآله)، چاپ اول، 1416 ه ق.</ref> حدیث طیر که از حد تواتر تجاوز کرده است و حدیثی یافت نمی شود که در فراوانی راویانش همپای آن باشد، مگر حدیث «من کذب» که علما بر تواترش اتفاق دارند، با اینکه هر دوی آنها از حدود صد طریق روایت شده اند.


<big>ب: حدیث باب العلم:</big>
<big>ب: حدیث باب العلم:</big>
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


===دیدگاه غماری در مورد مسئله خلافت===
===دیدگاه غماری در مورد مسئله خلافت===
جالب است که ابن صدیق غماری قائل به 2 نوع خلافت پس از رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) است: او خلافت ظاهری را از آنِ خلفای ثلاثه دانسته است ولی خلافت باطنی را متعلق به امیرالمومنین (علیه السلام) می داند.<ref>غماری، احمد، المفید، ص102، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>
جالب است که ابن صدیق غماری قائل به 2 نوع خلافت پس از رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) است: او خلافت ظاهری را از آنِ خلفای ثلاثه دانسته است ولی خلافت باطنی را متعلق به امیرالمومنین (علیه السلام) می‌داند.<ref>غماری، احمد، المفید، ص102، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>


===دیدگاه غماری در مورد افضل الناس بعد الرسول (صلی الله علیه وآله)===
===دیدگاه غماری در مورد افضل الناس بعد الرسول (صلی الله علیه وآله)===
غماری معتقد است پس از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) افضل امت است. او پس از حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) را افضل امت معرفی می کند. امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) نیز در رتبه بعدی افضلیت قرار دارند. و پس از ایشان، ازواج النبی (صلی الله علیه وآله) افضل امت بحساب می آیند. ابن صدیق غماری ابوبکر، عمر و عثمان را پس از ازواج النبی (صلی الله علیه وآله) دارای افضلیت دانسته است.<ref>همان.</ref>
غماری معتقد است پس از حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) افضل امت است. او پس از حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) را افضل امت معرفی می‌کند. امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) نیز در رتبه بعدی افضلیت قرار دارند. و پس از ایشان، ازواج النبی (صلی الله علیه وآله) افضل امت بحساب می آیند. ابن صدیق غماری ابوبکر، عمر و عثمان را پس از ازواج النبی (صلی الله علیه وآله) دارای افضلیت دانسته است.<ref>همان.</ref>


===بررسی افضلیت عایشه بر حضرت زهرا (سلام الله علیها)===
===بررسی افضلیت عایشه بر حضرت زهرا (سلام الله علیها)===
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


===یدگاه غماری در مورد حدیث عرضه اعمال<ref>قال رسول الله حیاتی خیر لکم تحدثون ونحدث لکم ووفاتی خیر لکم تعرض علی اعمالکم فما رایت من خیر حمدت الله علیه وما رایت من شر استغفرت الله لکم.» بزار، احمد بن عمرو، مسند البزار، ج۵، ص۳۰۸.</ref>===
===یدگاه غماری در مورد حدیث عرضه اعمال<ref>قال رسول الله حیاتی خیر لکم تحدثون ونحدث لکم ووفاتی خیر لکم تعرض علی اعمالکم فما رایت من خیر حمدت الله علیه وما رایت من شر استغفرت الله لکم.» بزار، احمد بن عمرو، مسند البزار، ج۵، ص۳۰۸.</ref>===
عبدالله بن محمد بن صدیق غماری (برادر احمد) در جهت اثبات صحت حدیث عرضه اعمال و همچنین شرح این حدیث کتابی با عنوان" نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال" تالیف کرده است. جالب است احمد بن صدیق، در ابتدای این کتاب، تغریظی نوشته است که این نشان می دهد احمد، صحت حدیث عرضه اعمال را قبول دارد، جدا از اینکه او در این تغریظ به البانی بابت ضعیف شمردن حدیث عرضه اعمال به این صورت حمله می کند: ان الالبانی ضعف حدیث عرض الاعمال و سلک فی تضعیفه مسلکا یخالف الصناعه الحدیثیه و یخالف ما کتبته فی تعالیقه و کتبه الاخری؛ ذلک انه یذکر فی کثیر من تعالیقه الحدیث الضعیف و والواهن ثم یصححه او یحسنه لشواهده ولکن لما کان الحدیث عرض الاعمال یخالف رایه، ضعفه بحجه واهیه...... وعلی هذا فتصحیحه و تضعیفه انما هو علی حسب مزاجه و هواه. و تلک الطریقه غیر مرضیه عندالله و عندالعلماء بالحدیث.»<ref>نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال، ص4، مصر، مکتبه القاهره، 1427 ه ق.</ref> البانی حدیث عرضه اعمال را ضعیف کرده است. البته راهی که او در جهت این تضعیف، پیموده است راهی مخالف صناعت های حدیثی بوده است. البانی بسیاری از روایات ضعیف و سست را به بهانه وجود شواهدی برصحت و حسن سند آن، تصحیح و یا حسن می شمارد ولی وقتی که به حدیث عرضه اعمال می رسد چون این حدیث با عقیده اش مخالف است، آن را با دلیلی واهی، تضعیف می کند..... بنابراین معلوم می شود که تصحیح و تضعیف البانی وابسته به مزاج و هوی و هوس او است (یعنی هر روایتی را که دلش بخواهد تصحیح می کند و هر روایتی که به میلش نباشد تضعیف خواهد شد.)، طریقه ای که نه مورد رضایت خداست و نه علمای حدیث شناس.
عبدالله بن محمد بن صدیق غماری (برادر احمد) در جهت اثبات صحت حدیث عرضه اعمال و همچنین شرح این حدیث کتابی با عنوان" [[نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال]]" تالیف کرده است. جالب است احمد بن صدیق، در ابتدای این کتاب، تغریظی نوشته است که این نشان می دهد احمد، صحت حدیث عرضه اعمال را قبول دارد، جدا از اینکه او در این تغریظ به البانی بابت ضعیف شمردن حدیث عرضه اعمال به این صورت حمله می کند: ان الالبانی ضعف حدیث عرض الاعمال و سلک فی تضعیفه مسلکا یخالف الصناعه الحدیثیه و یخالف ما کتبته فی تعالیقه و کتبه الاخری؛ ذلک انه یذکر فی کثیر من تعالیقه الحدیث الضعیف و والواهن ثم یصححه او یحسنه لشواهده ولکن لما کان الحدیث عرض الاعمال یخالف رایه، ضعفه بحجه واهیه...... وعلی هذا فتصحیحه و تضعیفه انما هو علی حسب مزاجه و هواه. و تلک الطریقه غیر مرضیه عندالله و عندالعلماء بالحدیث.»<ref>نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال، ص4، مصر، مکتبه القاهره، 1427 ه ق.</ref> البانی حدیث عرضه اعمال را ضعیف کرده است. البته راهی که او در جهت این تضعیف، پیموده است راهی مخالف صناعت های حدیثی بوده است. البانی بسیاری از روایات ضعیف و سست را به بهانه وجود شواهدی برصحت و حسن سند آن، تصحیح و یا حسن می شمارد ولی وقتی که به حدیث عرضه اعمال می رسد چون این حدیث با عقیده اش مخالف است، آن را با دلیلی واهی، تضعیف می کند..... بنابراین معلوم می شود که تصحیح و تضعیف البانی وابسته به مزاج و هوی و هوس او است (یعنی هر روایتی را که دلش بخواهد تصحیح می کند و هر روایتی که به میلش نباشد تضعیف خواهد شد.)، طریقه ای که نه مورد رضایت خداست و نه علمای حدیث شناس.


همچنین احمد بن صدیق در کتاب برالوالدین، به روایت «تعرض الأعمال يوم الاثنين و يوم الخميس على الله تعالى و تعرض على الأنبياء و على الآباء والأمهات يوم الجمعة فيفرحون بحسناتهم و يزدادون و جوههم بيضا و نزهة فاتقوا الله ولا تؤذوا موتاكم» اشاره می کند<ref>برالوالدین (مطالع البدور فی جوامع اخبارالبرور)، ص64، مکتبه القاهره، چاپ چهارم، 1427 ه ق.</ref> که این نشان می دهد که او مسئله عرضه اعمال بر اموات را قبول کرده است.
همچنین احمد بن صدیق در کتاب برالوالدین، به روایت «تعرض الأعمال يوم الاثنين و يوم الخميس على الله تعالى و تعرض على الأنبياء و على الآباء والأمهات يوم الجمعة فيفرحون بحسناتهم و يزدادون و جوههم بيضا و نزهة فاتقوا الله ولا تؤذوا موتاكم» اشاره می کند<ref>برالوالدین (مطالع البدور فی جوامع اخبارالبرور)، ص64، مکتبه القاهره، چاپ چهارم، 1427 ه ق.</ref> که این نشان می دهد که او مسئله عرضه اعمال بر اموات را قبول کرده است.


===قبول یا رد احادیث راویان شیعه===
===قبول یا رد احادیث راویان شیعه===
هر چند برخی از متشددین و غرض ورزان علم رجال، با روایات روات شیعه، به شدت مخالفت می کنند، ولیکن احمد بن صدیق غماری، بر این اعتقاد بوده است که عقیده و شیعه بودن راوی، دلیلی بر رد احادیث او بحساب نمی آید و لذا نمی توان روایت شخصی شیعه را به این دلیل که شیعه است، رد نمود. چرا که عقیده، دخلی در جرح ندارد. بنابراین هنگامی که هر راوی (حتی شیعه) عدالت و صداقتش معلوم شود، روایتش اخذ خواهد شد.<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص49،  قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>
هر چند برخی از متشددین و غرض ورزان علم رجال، با روایات روات شیعه، به شدت مخالفت می کنند، ولیکن احمد بن صدیق غماری، بر این اعتقاد بوده است که عقیده و شیعه بودن راوی، دلیلی بر رد احادیث او بحساب نمی‌آید و لذا نمی‌توان روایت شخصی شیعه را به این دلیل که شیعه است، رد نمود. چرا که عقیده، دخلی در جرح ندارد. بنابراین هنگامی که هر راوی (حتی شیعه) عدالت و صداقتش معلوم شود، روایتش اخذ خواهد شد.<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص49،  قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>


===دیدگاه غماری در مورد تقدم جرح بر تعدیل===
===دیدگاه غماری در مورد تقدم جرح بر تعدیل===
غماری معتقد است اگر جرح بر تعدیل مقدم باشد دیگر راوی ثقه ای باقی نمی ماند چرا که هر راوی قطعا از سوی عالمی رجالی، دچار جرح شده است. در اینصورت همه روات دروغگو قلمداد خواهند شد و به جرح همه آنان حکم می شود. بنابراین قاعده تقدم جرح بر تعدیل، بصورت مطلق قبول نمی گردد.<ref>همان، ص57.</ref>
غماری معتقد است اگر جرح بر تعدیل مقدم باشد دیگر راوی ثقه‌ای باقی نمی‌ماند چرا که هر راوی قطعا از سوی عالمی رجالی، دچار جرح شده است. در اینصورت همه روات دروغگو قلمداد خواهند شد و به جرح همه آنان حکم می شود. بنابراین قاعده تقدم جرح بر تعدیل، بصورت مطلق قبول نمی گردد.<ref>همان، ص57.</ref>


===روایت عثمان بن حنیف <ref>أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرَ الْبَصَرِ أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وسَلَّمَ، فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي، قَالَ: «إِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ لَكَ، وَإِنْ شِئْتَ أَخَّرْتُ ذَاكَ، فَهُوَ خَيْرٌ» . فَقَالَ: " ادْعُهُ، فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ، فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ، وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّد(صلی الله علیه وآله) نَبِيِّ الرَّحْمَةِ....»    مسند احمد بن حنبل، ج27، ص478، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 ه ق .</ref> از منظر احمد بن صدیق===
===روایت [[عثمان بن حنیف]] <ref>أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرَ الْبَصَرِ أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وسَلَّمَ، فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي، قَالَ: «إِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ لَكَ، وَإِنْ شِئْتَ أَخَّرْتُ ذَاكَ، فَهُوَ خَيْرٌ» . فَقَالَ: " ادْعُهُ، فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ، فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ، وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّد(صلی الله علیه وآله) نَبِيِّ الرَّحْمَةِ....»    مسند احمد بن حنبل، ج27، ص478، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 ه ق .</ref> از منظر احمد بن صدیق===
یکی از ادله ای که موافقین مشروعیت توسل به ذات صالحین، بدان استناد کرده اند، روایت مشهور عثمان بن حنیف است. این روایت در بسیاری از آثار وهابیت، تضعیف شده است<ref>چنانکه بن عثیمین از علمای مشهور وهابیت، در مورد این روایت می گوید «وما ورد في ذلك من حديث ضعيف: "أسألك بنبيك نبي الرحمة"....»  فتح ذی الجلال والاکرام، ج 2، ص455.</ref>  حال آنکه احمد بن صدیق در مورد این روایت چنین تصریح می کند: «اما الحدیث عثمان بن حنیف فصحیح باتفاق الحفاظ و ممن نص علی صحته منهم الترمذی و ابن خزیمه، و ابن حبان، و الحاکم و زاد انه علی شرط الشیخین»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص58،  قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>  حدیث عثمان بن حنیف به اتفاق همه حفاظ، حدیثی صحیح می باشد. ترمذی، ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم نیشابوری از جمله علمایی هستند که به صحت آن اذعان کرده اند. حتی حاکم نیشابوری این روایت را علی شرط الشیخین<ref>یعنی روایتی که بخاری و مسلم در صحیحین از تمام روات آن، روایت نقل کرده اند.</ref> دانسته است.
یکی از ادله ای که موافقین مشروعیت توسل به ذات صالحین، بدان استناد کرده اند، روایت مشهور عثمان بن حنیف است. این روایت در بسیاری از آثار وهابیت، تضعیف شده است<ref>چنانکه بن عثیمین از علمای مشهور وهابیت، در مورد این روایت می گوید «وما ورد في ذلك من حديث ضعيف: "أسألك بنبيك نبي الرحمة"....»  فتح ذی الجلال والاکرام، ج 2، ص455.</ref>  حال آنکه احمد بن صدیق در مورد این روایت چنین تصریح می کند: «اما الحدیث عثمان بن حنیف فصحیح باتفاق الحفاظ و ممن نص علی صحته منهم الترمذی و ابن خزیمه، و ابن حبان، و الحاکم و زاد انه علی شرط الشیخین»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص58،  قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>  حدیث عثمان بن حنیف به اتفاق همه حفاظ، حدیثی صحیح می باشد. ترمذی، ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم نیشابوری از جمله علمایی هستند که به صحت آن اذعان کرده اند. حتی حاکم نیشابوری این روایت را علی شرط الشیخین<ref>یعنی روایتی که بخاری و مسلم در صحیحین از تمام روات آن، روایت نقل کرده اند.</ref> دانسته است.


خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


===تصحیح روایت مالک الدار<ref>أَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِي زَمَنِ عُمَرَ، فَجَاءَ رَجُلٌ إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله و سَلَّمَ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِأُمَّتِكَ فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَكُوا، فَأَتَى الرَّجُلَ فِي الْمَنَامِ فَقِيلَ لَهُ: " ائْتِ عُمَرَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ، وَأَخْبِرْهُ أَنَّكُمْ مُسْتَقِيمُونَ وَقُلْ لَهُ: عَلَيْكَ الْكَيْسُ، عَلَيْكَ الْكَيْسُ "، فَأَتَى عُمَرَ فَأَخْبَرَهُ فَبَكَى عُمَرُ ثُمَّ قَالَ: يَا رَبِّ لَا آلُو إِلَّا مَا عَجَزْتُ عَنْهُ» مصنف ابن ابی شیبه، ج6، ص356</ref> توسط غماری===
===تصحیح روایت مالک الدار<ref>أَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِي زَمَنِ عُمَرَ، فَجَاءَ رَجُلٌ إِلَى قَبْرِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله و سَلَّمَ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِأُمَّتِكَ فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَكُوا، فَأَتَى الرَّجُلَ فِي الْمَنَامِ فَقِيلَ لَهُ: " ائْتِ عُمَرَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ، وَأَخْبِرْهُ أَنَّكُمْ مُسْتَقِيمُونَ وَقُلْ لَهُ: عَلَيْكَ الْكَيْسُ، عَلَيْكَ الْكَيْسُ "، فَأَتَى عُمَرَ فَأَخْبَرَهُ فَبَكَى عُمَرُ ثُمَّ قَالَ: يَا رَبِّ لَا آلُو إِلَّا مَا عَجَزْتُ عَنْهُ» مصنف ابن ابی شیبه، ج6، ص356</ref> توسط غماری===
یکی دیگر از روایاتی که احمد بن صدیق به صحت آن تصریح کرده است حدیث مالک الدار است. او در این راستا به تصحیح این روایت توسط اشخاصی نظیر ابن حجر عسقلانی اشاره می کند.<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص74،  قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>
یکی دیگر از روایاتی که احمد بن صدیق به صحت آن تصریح کرده است [[حدیث مالک الدار]] است. او در این راستا به تصحیح این روایت توسط اشخاصی نظیر ابن حجر عسقلانی اشاره می کند.<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص74،  قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>


== ب: دیدگاه های غماری در مورد افراد و جریانات درون اسلامی==
== ب: دیدگاه های غماری در مورد افراد و جریانات درون اسلامی==
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
2: عبدالله بن عمرو بن عاص می گوید: «کنا جلوسا مع رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت یوم یموت علی غیر ملتی، قال و کنت ترکت ابی یلبس لیخرج فخفت ان یطلع فطلع فلان.» غماری می نویسد: هرچند در مسند احمد آمده است: "فطلع فلان"؛ ولیکن بلاذری بجای کلمه "فلان"، تصریح کرده است: فطلع معاویه<br>
2: عبدالله بن عمرو بن عاص می گوید: «کنا جلوسا مع رسول الله (صلی الله علیه وآله) فقال یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت یوم یموت علی غیر ملتی، قال و کنت ترکت ابی یلبس لیخرج فخفت ان یطلع فطلع فلان.» غماری می نویسد: هرچند در مسند احمد آمده است: "فطلع فلان"؛ ولیکن بلاذری بجای کلمه "فلان"، تصریح کرده است: فطلع معاویه<br>
3: روایتی در برخی از اسناد به شکل « ان رجلا فی النار ینادی الف سنه یا حنان یامنان» وارد شده است. این روایت را عده دیگری به این شکل نقل کرده اند: ان معاویه فی صندوق من النار ینادی....»<br>
3: روایتی در برخی از اسناد به شکل « ان رجلا فی النار ینادی الف سنه یا حنان یامنان» وارد شده است. این روایت را عده دیگری به این شکل نقل کرده اند: ان معاویه فی صندوق من النار ینادی....»<br>
البته غماری به روایات دیگری نیز اشاره می کند که با واسطه بر مذمت معاویه دلالت می کند. بعنوان مثال پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «من سب علیا فقد سبنی، و من سبنی فقد سب الله» مشخص است که سب خدای متعال موجب کفر می شود. بنابراین با توجه به اینکه معاویه دستور سب و لعن امیرالمومنین(علیه السلام) را صادر نمود پس معلوم می شود که او شخص منافق و کافری بوده است. <ref>غماری، احمد، المفید، ص56 تا 59.</ref>
البته غماری به روایات دیگری نیز اشاره می کند که با واسطه بر مذمت [[معاویه]] دلالت می کند. بعنوان مثال پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «من سب علیا فقد سبنی، و من سبنی فقد سب الله» مشخص است که سب خدای متعال موجب کفر می شود. بنابراین با توجه به اینکه معاویه دستور سب و لعن امیرالمومنین(علیه السلام) را صادر نمود پس معلوم می شود که او شخص منافق و کافری بوده است. <ref>غماری، احمد، المفید، ص56 تا 59.</ref>


===ابن تیمیه از نگاه غماری===
===ابن تیمیه از نگاه غماری===
غماری معتقد بود که ابن تیمیه شخصی ناصبی می باشد. وی در کتاب «المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي» پس از بیان روایت «كُلُّ نسبٍ وصِهْرٍ مُنقطع يومَ القيامِة إلا نَسَبِى، وصِهْرِى»<ref>هر نسب و خويشاوندى، در روز رستاخيز گسستنى است، مگر نسب و خويشاوندى من.</ref>، تصریح می کند:«إن النقل في مثل هذه الأحاديث عن الذهبى وأمثاله كابن تيمية مما لا ينبغى، فإن هؤلاء النواصب يودون أن لا يصح حديث في فضل آل البيت (علیهم السلام)»<ref>غماری، احمد، المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي، ج5، ص76، مصر، دار الكتبي، چاپ اول، 1996 م.</ref> همانا کلام افرادی نظیر ابن تیمیه در مورد این روایت، درست نیست. چرا که این ناصبی ها دوست دارند هیچ حدیثی در فضل آل البیت (علیهم السلام) صحیح نباشد.
غماری معتقد بود که ابن تیمیه شخصی ناصبی می باشد. وی در کتاب «[[المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي]]» پس از بیان روایت «كُلُّ نسبٍ وصِهْرٍ مُنقطع يومَ القيامِة إلا نَسَبِى، وصِهْرِى»<ref>هر نسب و خويشاوندى، در روز رستاخيز گسستنى است، مگر نسب و خويشاوندى من.</ref>، تصریح می کند:«إن النقل في مثل هذه الأحاديث عن الذهبى وأمثاله كابن تيمية مما لا ينبغى، فإن هؤلاء النواصب يودون أن لا يصح حديث في فضل آل البيت (علیهم السلام)»<ref>غماری، احمد، المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوي، ج5، ص76، مصر، دار الكتبي، چاپ اول، 1996 م.</ref> همانا کلام افرادی نظیر ابن تیمیه در مورد این روایت، درست نیست. چرا که این ناصبی ها دوست دارند هیچ حدیثی در فضل آل البیت (علیهم السلام) صحیح نباشد.
غماری در کتاب "البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفية إلى علي(علیه السلام)" شدیدترین حملات را به ابن تیمیه وارد می کند و او را "امام ضالین و شیخ مجرمین" معرفی می کند.<ref>غماری، احمد، البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفية إلى علي(علیه السلام)، ص57، قاهره، السعاده، چاپ اول، 1389 ه ق.</ref>
غماری در کتاب "البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفية إلى علي(علیه السلام)" شدیدترین حملات را به ابن تیمیه وارد می کند و او را "امام ضالین و شیخ مجرمین" معرفی می کند.<ref>غماری، احمد، البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفية إلى علي(علیه السلام)، ص57، قاهره، السعاده، چاپ اول، 1389 ه ق.</ref>
ناگفته نماند که غماری در بسیاری از آثارش بر ابن تیمیه طعن وارد کرده است که از باب اختصار به 2 نمونه بالا اکتفاء می شود. جالب تر آنکه او وهابیت را متولد افکار ابن تیمیه می دانسته است که در قسمت بعدی بدان تصریح می شود.
ناگفته نماند که غماری در بسیاری از آثارش بر ابن تیمیه طعن وارد کرده است که از باب اختصار به 2 نمونه بالا اکتفاء می شود. جالب تر آنکه او وهابیت را متولد افکار ابن تیمیه می دانسته است که در قسمت بعدی بدان تصریح می شود.


===دیدگاه احمد غماری در مورد محمد بن عبدالوهاب و پیروان او===
===دیدگاه احمد غماری در مورد محمد بن عبدالوهاب و پیروان او===
 
احمد غماری در یکی از آثارش در مورد [[محمد بن عبدالوهاب]] می‌نویسد: «وان امامهم النجدی هو قرن الشیطان .....فانهم لا تنفع فیهم حجه، و لاینجع فی ردهم الی الحق دلیل و انما ینجع فیهم السیف کما امر به النبی (صلی الله علیه وآله) فقال اقتلوهم فان فی قتلهم اجرا عندالله لمن قتلهم»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص85، هلند(لیدن)، دارالمصطفی، چاپ اول، 1428 ه ق.</ref> (محمد بن عبدالوهاب) امام آنها (وهابیت) شاخ شیطان است. با آنها احتجاج کردن فایده ای ندارد. و برای رد کردن ادعاهایشان، اقامه دلیل انسان را موفق نمی کند. بلکه در مقابله با آنان، شمشیر است که باعث موفقیت و غلبه بر آنان می شود. چنانکه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: آنها را بکشید، پس همانا برای کسی که آنها را می کشد، اجری در نزد خدا وجود دارد.
احمد غماری در یکی از آثارش در مورد محمد بن عبدالوهاب می نویسد: «وان امامهم النجدی هو قرن الشیطان .....فانهم لا تنفع فیهم حجه، و لاینجع فی ردهم الی الحق دلیل و انما ینجع فیهم السیف کما امر به النبی (صلی الله علیه وآله) فقال اقتلوهم فان فی قتلهم اجرا عندالله لمن قتلهم»<ref>غماری، احمد، قطع العروق الوردیه، ص85، هلند(لیدن)، دارالمصطفی، چاپ اول، 1428 ه ق.</ref> (محمد بن عبدالوهاب) امام آنها (وهابیت) شاخ شیطان است. با آنها احتجاج کردن فایده ای ندارد. و برای رد کردن ادعاهایشان، اقامه دلیل انسان را موفق نمی کند. بلکه در مقابله با آنان، شمشیر است که باعث موفقیت و غلبه بر آنان می شود. چنانکه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: آنها را بکشید، پس همانا برای کسی که آنها را می کشد، اجری در نزد خدا وجود دارد.


احمد در جای دیگری نیز می نویسد:«و یکفیک ان قرن الشیطان النجدی و اتباعه و مذهبه الفاسد ولید افکار ابن تیمیه و اقواله»<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص11، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref> در این عبارت بخوبی چند مطلب روشن می شود:
احمد در جای دیگری نیز می نویسد:«و یکفیک ان قرن الشیطان النجدی و اتباعه و مذهبه الفاسد ولید افکار ابن تیمیه و اقواله»<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص11، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref> در این عبارت بخوبی چند مطلب روشن می شود:
خط ۱۵۷: خط ۱۵۶:


===دیدگاه غماری در مورد صحیح بخاری و مسلم===
===دیدگاه غماری در مورد صحیح بخاری و مسلم===
او با تصریح اینکه تنها قرآن کریم، صد درصد صحیح است می افزاید: در صحیح بخاری و صحیح مسلم، اشتباهاتی وجود دارد.<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص83، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>
او با تصریح اینکه تنها قرآن کریم، صد درصد صحیح است می‌افزاید: در [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]]، اشتباهاتی وجود دارد.<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص83، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>


===دیدگاهش در مورد شاه ولی الله دهلوی===
===دیدگاهش در مورد شاه ولی الله دهلوی===
احمد غماری می گوید: من او را ولی الله نمی دانم بلکه او، ولی شیطان است.<ref>همان، ص47</ref>  غماری در موضع دیگری نیز در مورد شاه ولی الله دهلوی می نویسد: «فلا تغتر بشهره احمد بن عبدالرحیم الدهلوی فانه خبیث الباطن .... و لا رفعه مناره لا سیما مع انتسابه الی التصوف ولکنه رجل مخبول مجنون، ففی موضع تجده تیمیا محاربا للصوفیه.و فی موضع تجده غارقا فی بحار التصوف مدعیا فیه المقامات العالیه  مره تجده ناصبیا حربا لعلی و آل بیته(علیهم السلام)»<ref>همان.</ref> شهرت ولی الله دهلوی تو را فریب ندهد، باطن او خبیث است. هرچند وی منتسب به تصوف است ولیکن مردی دیوانه است چراکه در یک موضع او را از طرفداران ابن تیمیه و در مقابله با تصوف مشاهده می کنی. در موضوع دیگر می بینی که وی از طرفداران و غرق شدگان در دریای تصوف است. در موضع سومی نیز شاه ولی الله را ناصبی و دشمن امیرالمومنین علی و خاندان ایشان (علیهم السلام) می یابی.
احمد غماری می‌گوید: من او را ولی الله نمی‌دانم بلکه او، ولی شیطان است.<ref>همان، ص47</ref>  غماری در موضع دیگری نیز در مورد شاه ولی الله دهلوی می نویسد: «فلا تغتر بشهره احمد بن عبدالرحیم الدهلوی فانه خبیث الباطن .... و لا رفعه مناره لا سیما مع انتسابه الی التصوف ولکنه رجل مخبول مجنون، ففی موضع تجده تیمیا محاربا للصوفیه.و فی موضع تجده غارقا فی بحار التصوف مدعیا فیه المقامات العالیه  مره تجده ناصبیا حربا لعلی و آل بیته(علیهم السلام)»<ref>همان.</ref> شهرت [[ولی الله دهلوی]] تو را فریب ندهد، باطن او خبیث است. هرچند وی منتسب به تصوف است ولیکن مردی دیوانه است چراکه در یک موضع او را از طرفداران ابن تیمیه و در مقابله با تصوف مشاهده می‌کنی. در موضوع دیگر می‌بینی که وی از طرفداران و غرق شدگان در دریای تصوف است. در موضع سومی نیز شاه ولی الله را ناصبی و دشمن امیرالمومنین علی و خاندان ایشان (علیهم السلام) می یابی.


===عریف و تمجید از اخوان المسلمین===
===عریف و تمجید از اخوان المسلمین===
احمد بن محمد غماری اخوان المسلمین را حزبی متدین می دانست و درباره آن حزب چنین می نویسد: «و الاخوان المسلمین هم احسن حزبا کان بمصر من جهه التدین و اظهار الشعائر الاسلامیه بمصر، و کنا معهم اول تاسیس الحزب»<ref>همان، ص48.</ref>  اخوان المسلمین بهتر حزب در مصر از جهت دین داری و اظهار شعائر اسلامی بحساب می آید. و ما هنگام تاسیس آن، همراه مؤسسینش بودیم.
احمد بن محمد غماری [[اخوان المسلمین]] را حزبی متدین می‌دانست و درباره آن حزب چنین می‌نویسد: «و الاخوان المسلمین هم احسن حزبا کان بمصر من جهه التدین و اظهار الشعائر الاسلامیه بمصر، و کنا معهم اول تاسیس الحزب»<ref>همان، ص48.</ref>  اخوان المسلمین بهتر حزب در مصر از جهت دین داری و اظهار شعائر اسلامی بحساب می‌آید. و ما هنگام تاسیس آن، همراه مؤسسین آن بودیم.


===دیدگاه ابن صدیق در مورد شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی===
===دیدگاه ابن صدیق در مورد شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی===
او این کتاب را مدح نموده و آن را کتابی با دارا بودن مزایای بالا توصیف می کند. البته تصریح می کند که تنها قرآن کریم است که صد درصد صحیح است.<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص83، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>
او کتاب [[شرح نهج‌البلاغه]] [[ابن ابی الحدید معتزلی]] را مدح نموده و آن را کتابی با دارا بودن مزایای بالا توصیف می‌کند. البته تصریح می‌کند که تنها قرآن کریم است که صد درصد صحیح است.<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص83، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>


===دیدگاه غماری در مورد البانی===
===دیدگاه غماری در مورد البانی===
غماری با بیان اینکه البانی او را خَلَفی نامیده است، می نویسد: «و کذب عدوالله فی نسبتی الی الخلفیه ....ولکنه لجهله یری ان کل من لیس بتیمی، وهابی فهو خلفی»<ref>همان، 61.</ref> دشمن خدا(البانی) در نسبت دادن من به خَلَفیت دروغ می گوید.(من سلفی هستم)،.... البانی بخاطر جهلش، هرکسی را که پیرو ابن تیمیه و وهابیت نباشد را خلفی می داند.
غماری با بیان اینکه البانی او را خَلَفی نامیده است، می‌نویسد: «و کذب عدوالله فی نسبتی الی الخلفیه ....ولکنه لجهله یری ان کل من لیس بتیمی، وهابی فهو خلفی»<ref>همان، 61.</ref> دشمن خدا(البانی) در نسبت دادن من به خَلَفیت دروغ می گوید.(من سلفی هستم)،.... البانی بخاطر جهلش، هرکسی را که پیرو ابن تیمیه و وهابیت نباشد را خلفی می‌داند.
همچنین غماری در تعلیقه ای که بر کتاب " نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال" در مورد روش البانی راجع به تصحیح و یا تضعیف روایات می نویسد: «فتصحیحه و تضعیفه انما هو علی حسب مزاجه و هواه. و تلک الطریقه غیر مرضیه عندالله و عندالعلماء بالحدیث.»<ref>نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال، ص4، مصر، مکتبه القاهره، 1427 ه ق.</ref>  تصحیح و تضعیف روایات توسط البانی، بر حسب میل و هوی و هوسش صورت می گیرد (روایاتی که باب میلش باشد قبول می شود ولی اگر روایتی مخالف مزاجش باشد، تضعیف خواهد شد)، از این روش،  نه خدای متعال راضی است و نه علماء حدیث.
همچنین غماری در تعلیقه‌ای که بر کتاب "[[نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال]]" در مورد روش البانی راجع به تصحیح و یا تضعیف روایات می نویسد: «فتصحیحه و تضعیفه انما هو علی حسب مزاجه و هواه. و تلک الطریقه غیر مرضیه عندالله و عندالعلماء بالحدیث.»<ref>نهایه الامال فی صحه و شرح حدیث عرض الاعمال، ص4، مصر، مکتبه القاهره، 1427 ه ق.</ref>  تصحیح و تضعیف روایات توسط البانی، بر حسب میل و هوی و هوسش صورت می گیرد (روایاتی که باب میلش باشد قبول می شود ولی اگر روایتی مخالف مزاجش باشد، تضعیف خواهد شد)، از این روش،  نه خدای متعال راضی است و نه علماء حدیث.


=فعالیت های سیاسی و اجتماعی احمد بن صدیق غماری=
=فعالیت های سیاسی و اجتماعی احمد بن صدیق غماری=
علی رغم فعالیت های بسیار گسترده غماری در زمینه های علمی (از جمله مطالعه، تالیف آثار، پاسخ به سوالات طرفداران، تربیت شاگردان و...)، وی در زمینه های سیاسی اجتماعی نیز، شخصی پیش رو و فعال به حساب می آمد. او که بشدت با کفار مخالفت می کرد، در جهت مبارزه با کشورهای استعمارگری نظیر فرانسه، 2000 نفر از مریدان خویش را در قالب ارتشی منسجم درآورد. وبدین صورت مبارزه ای را با استعمارگران عصر خود شروع کرد.<ref>مقدمه کتاب "المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوی"، ص70، قاهره، دار الكتبي، چاپ اول، 1996 م.</ref>
علی‌رغم فعالیت‌های بسیار گسترده غماری در زمینه‌های علمی (از جمله مطالعه، تالیف آثار، پاسخ به سوالات طرفداران، تربیت شاگردان و...)، وی در زمینه‌های سیاسی اجتماعی نیز، شخصی پیش رو و فعال به حساب می‌آمد. او که بشدت با کفار مخالفت می‌کرد، در جهت مبارزه با کشورهای استعمارگری نظیر فرانسه، 2000 نفر از مریدان خویش را در قالب ارتشی منسجم درآورد. وبدین صورت مبارزه‌ای را با استعمارگران عصر خود شروع کرد.<ref>مقدمه کتاب "المداوي لعلل الجامع الصغير وشرحي المناوی"، ص70، قاهره، دار الكتبي، چاپ اول، 1996 م.</ref>


=تالیفات=
=تالیفات=
احمد بن صدیق غماری را می‌توان سیوطی دوران خودش نامید<ref>همان، ص87.</ref>. که نزدیک به 200 عنوان کتاب در موضوعات مختلف فقهی، اعتقادی، حدیثی و تصوف و ... از او بر جای مانده است. برخی از مهم ترین آثار احمد غماری عبارتند از:<br>
احمد بن صدیق غماری را می‌توان [[سیوطی]] دوران خودش نامید<ref>همان، ص87.</ref>. که نزدیک به 200 عنوان کتاب در موضوعات مختلف فقهی، اعتقادی، حدیثی و تصوف و ... از او بر جای مانده است. برخی از مهم ترین آثار احمد غماری عبارتند از:<br>
1- الائتساء في إثبات نبوة النساء؛<br>
1- الائتساء في إثبات نبوة النساء؛<br>
2- الأجوبة الصارفة لإشكال حديث الطائفة؛<br>
2- الأجوبة الصارفة لإشكال حديث الطائفة؛<br>
خط ۲۱۹: خط ۲۱۸:


=مقابله با وهابیت=
=مقابله با وهابیت=
احمد بن محمد بن صدیق در بسیاری از آثارش به ابن تیمیه، وهابیت و اعتقادات باطل این فرقه، حمله می کند که از جمله این آثار می توان به 6 کتاب زیر اشاره نمود:<br>
احمد بن محمد بن صدیق در بسیاری از آثارش به ابن تیمیه، وهابیت و اعتقادات باطل این فرقه، حمله می‌کند که از جمله این آثار می‌توان به 6 کتاب زیر اشاره نمود:<br>
1- إحياء المقبور بأدلة بناء المساجد والقباب على القبور؛<br>
1- إحياء المقبور بأدلة بناء المساجد والقباب على القبور؛<br>
جناب غماری، در کتاب "احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور"، ساخت بنا و قبه بر روی قبوربزرگان را علاوه بر آنکه ازمصادیق تعظیم شعائر الهی تلقی کرده است، همچنین معتقد است چنین کارهایی موجب جلب مصلحت برای صلحاء (افزایش زائر) و دفع مفسده برای ایشان(جلوگیری از اهانت و نبش قبر) خواهد شد.
جناب غماری، در کتاب "احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور"، ساخت بنا و قبه بر روی قبوربزرگان را علاوه بر آنکه ازمصادیق تعظیم شعائر الهی تلقی کرده است، همچنین معتقد است چنین کارهایی موجب جلب مصلحت برای صلحاء (افزایش زائر) و دفع مفسده برای ایشان(جلوگیری از اهانت و نبش قبر) خواهد شد.
خط ۲۲۵: خط ۲۲۴:


2- الجواب المفيد للسائل المستفيد؛<br>
2- الجواب المفيد للسائل المستفيد؛<br>
در این کتاب، نامه های احمد بن صدیق، جمع آوری شده است. احمد در بعضی از این نامه ها، حملات تندی بر محمد بن عبدالوهاب وپیروان او کرده است. همانطور که در مطالب پیشین بدان اشاره شد احمد غماری، محمد بن عبدالوهاب را شاخ شیطان تلقی کرده است<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص11، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>.
در این کتاب، نامه‌های احمد بن صدیق، جمع‌آوری شده‌است. احمد در بعضی از این نامه ها، حملات تندی بر محمد بن عبدالوهاب وپیروان او کرده است. همانطور که در مطالب پیشین بدان اشاره شد احمد غماری، محمد بن عبدالوهاب را شاخ شیطان تلقی کرده است<ref>غماری، احمد، الجواب المفید، ص11، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1423 ه ق.</ref>.


3- فتح الملك العلي بصحة حديث: "باب مدينة العلم على(علیه السلام)"؛<br>
3- فتح الملك العلي بصحة حديث: "باب مدينة العلم على(علیه السلام)"؛<br>
کتاب مذکور نیز از جمله آثاری بحساب می آید که احمد بن صدیق در جهت اثبات صحت حدیث «انامدینه العلم و علی بابها» نگاشته است. یکی از عباراتی که ابن صدیق غماری در این کتاب بدان تصریح کرده است «ان مدار صحه الحديث على الضبط و العداله، و رجال هذا السند کلهم عدول ضابطون»<ref>غماری، احمد، فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي(علیه السلام)، ص13.</ref> ملاک صحت احادیث، دایر مدار ضبط و عدالت راویان آن است. و باید گفت: تمامی راویان روایت باب العلم، هم عادلند و هم قدرت ضبط دارند.                                                                                                        این دیدگاه غماری به مذاق وهابیان خوش نیامده ولذا صریحا با آن به مخالفت پرداخته اند. البانی در سلسله الاحادیث الصحیحه به ادعای صحت حدیث از سوی احمدغماری اینگونه واکنش نشان می دهد: «وقد خفي على الشيخ الغماري كثير من هذه الحقائق، فذهب إلى تصحيح الحديث في رسالة له سماها " فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي " والرد عليه يتطلب تأليف رسالة، والمرض والعمر أضيق من ذلك،.»<ref>الباني، محمد ناصرالدين، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، ریاض، دار المعارف،  چاپ اوّل، 1412ق.</ref> از آنجایی که بسیاری ازحقائق از غماری پنهان شده است، او کتابی در جهت اثبات صحت حدیث باب العلم تالیف کرده است. رد دیدگاه های غماری در کتاب مذکور، نیازمند نگارش کتابی مستقل در این زمینه است. حال آنکه با توجه به بیماری و بالا رفتن سن، قدرت تالیف چنین کتابی را ندارم.
کتاب مذکور نیز از جمله آثاری بحساب می‌آید که احمد بن صدیق در جهت اثبات صحت حدیث «انامدینه العلم و علی بابها» نگاشته است. یکی از عباراتی که ابن صدیق غماری در این کتاب بدان تصریح کرده است «ان مدار صحه الحديث على الضبط و العداله، و رجال هذا السند کلهم عدول ضابطون»<ref>غماری، احمد، فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي(علیه السلام)، ص13.</ref> ملاک صحت احادیث، دایر مدار ضبط و عدالت راویان آن است. و باید گفت: تمامی راویان روایت باب العلم، هم عادلند و هم قدرت ضبط دارند.                                                                                                        این دیدگاه غماری به مذاق وهابیان خوش نیامده ولذا صریحا با آن به مخالفت پرداخته اند. البانی در سلسله الاحادیث الصحیحه به ادعای صحت حدیث از سوی احمدغماری اینگونه واکنش نشان می دهد: «وقد خفي على الشيخ الغماري كثير من هذه الحقائق، فذهب إلى تصحيح الحديث في رسالة له سماها " فتح الملك العلي بصحة حديث باب مدينة العلم علي " والرد عليه يتطلب تأليف رسالة، والمرض والعمر أضيق من ذلك،.»<ref>الباني، محمد ناصرالدين، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، ریاض، دار المعارف،  چاپ اوّل، 1412ق.</ref> از آنجایی که بسیاری ازحقائق از غماری پنهان شده است، او کتابی در جهت اثبات صحت حدیث باب العلم تالیف کرده است. رد دیدگاه های غماری در کتاب مذکور، نیازمند نگارش کتابی مستقل در این زمینه است. حال آنکه با توجه به بیماری و بالا رفتن سن، قدرت تالیف چنین کتابی را ندارم.


4- قطع العروق الوردیه؛<br>
4- قطع العروق الوردیه؛<br>
هنگامی که یوسف الدجوی یکی از اساتید برجسته الازهر مصر مقاله ای در اثبات مشروعیت توسل نوشت، و در آن به دیدگاه وهابیت در مورد توسل حمله کرد، عبدالله قصیمی از علمای وهابی مسلک عربستانی در ردیه این مقاله، کتابی با عنوان «البروق النجدیه فی اکتساح الظلمات الدجویة» تالیف نمود. همین امر نیز موجب شد احمد بن صدیق غماری در رد کتاب قصیمی، اثری با عنوان «قطع العروق الوردیه من صاحب البروق النجدیه» بنگارد. به عقیده احمد، عبدالله قصیمی و دیگرانی که در تالیف "البروق النجدیه" مشارکت داشته اند، به کتب حدیثی جاهل بوده اند.<ref>غماری، احمد ، قطع العروق الوردیه من صاحب البروق النجدیه، ص46، قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>  غماری در این اثر به شدت با بسیاری از آراء قصیمی مخالفت کرده و آرائی نظیر رد کردن روایات راویان شیعه را باطل تلقی می کند.<ref>همان، ص49.</ref><br>
هنگامی که یوسف الدجوی یکی از اساتید برجسته الازهر مصر مقاله ای در اثبات مشروعیت توسل نوشت، و در آن به دیدگاه وهابیت در مورد توسل حمله کرد، عبدالله قصیمی از علمای وهابی مسلک عربستانی در ردیه این مقاله، کتابی با عنوان «البروق النجدیه فی اکتساح الظلمات الدجویة» تالیف نمود. همین امر نیز موجب شد احمد بن صدیق غماری در رد کتاب قصیمی، اثری با عنوان «قطع العروق الوردیه من صاحب البروق النجدیه» بنگارد. به عقیده احمد، عبدالله قصیمی و دیگرانی که در تالیف "البروق النجدیه" مشارکت داشته اند، به کتب حدیثی جاهل بوده اند.<ref>غماری، احمد ، قطع العروق الوردیه من صاحب البروق النجدیه، ص46، قاهره، دارالمصطفی، 2007 م.</ref>  غماری در این اثر به شدت با بسیاری از آراء قصیمی مخالفت کرده و آرائی نظیر رد کردن روایات راویان شیعه را باطل تلقی می کند.<ref>همان، ص49.</ref><br>
ناگفته نماند که عبدالله قصیمی در کتاب "البروق النجدیه"، بسیاری از ادله ای که از سوی موافقان توسل در جهت اثبات مشروعیت توسل، بدان استناد شده است، را رد و تضعیف می کند. در مقابل، احمد غماری سعی در رد کردن این ادعاهای قصیمی دارد. بعنوان مثال قصیمی روایت «اللهم انی اسئلک بحق السائلین علیک...» را تضعیف می کند. یکی از ادله او در جهت تضعیف این روایت نیز، عدم توثیق فضیل بن مرزوق یکی از راوایان این روایت است. حال آنکه احمد بن صدیق، با استناد به مسائلی، روایات فضیل بن مرزوق را حسن تلقی کرده و تصریح می کند عده ای نظیر ابن خزیمه حکم به صحت این روایت کرده اند. غماری تیر آخر را نیز به ادعای قصیمی به این صورت وارد می کند که روایت محل بحث، به 2 طریق دیگر نیز نقل شده است.<ref>همان، ص53.</ref><br>
ناگفته نماند که عبدالله قصیمی در کتاب "[[البروق النجدیه]]"، بسیاری از ادله ای که از سوی موافقان توسل در جهت اثبات مشروعیت توسل، بدان استناد شده است، را رد و تضعیف می کند. در مقابل، احمد غماری سعی در رد کردن این ادعاهای قصیمی دارد. بعنوان مثال قصیمی روایت «اللهم انی اسئلک بحق السائلین علیک...» را تضعیف می کند. یکی از ادله او در جهت تضعیف این روایت نیز، عدم توثیق فضیل بن مرزوق یکی از راوایان این روایت است. حال آنکه احمد بن صدیق، با استناد به مسائلی، روایات فضیل بن مرزوق را حسن تلقی کرده و تصریح می کند عده ای نظیر ابن خزیمه حکم به صحت این روایت کرده اند. غماری تیر آخر را نیز به ادعای قصیمی به این صورت وارد می کند که روایت محل بحث، به 2 طریق دیگر نیز نقل شده است.<ref>همان، ص53.</ref><br>
جالب است که این نکته نیز اشاره شود غماری در این کتاب تصریح کرده است: از آنجایی که وهابیت، طالب حق نیستند به ادله ای که توسط مخالفین شان ارائه می شود نیز به چشم اینکه مطلبی بفهمند، و بصیرتی پیدا کنند، نگاه نمی کنند. بلکه آنان گمراه کننده و گمراه شده هستند و تنها چیزی که برای آنان اهمیت دارد، ترویج گمراهی است.<ref>همان، ص82.</ref>
جالب است که این نکته نیز اشاره شود غماری در این کتاب تصریح کرده است: از آنجایی که وهابیت، طالب حق نیستند به ادله ای که توسط مخالفین شان ارائه می شود نیز به چشم اینکه مطلبی بفهمند، و بصیرتی پیدا کنند، نگاه نمی کنند. بلکه آنان گمراه کننده و گمراه شده هستند و تنها چیزی که برای آنان اهمیت دارد، ترویج گمراهی است.<ref>همان، ص82.</ref>


خط ۲۴۷: خط ۲۴۶:


=وفات احمد بن صدیق غماری=
=وفات احمد بن صدیق غماری=
سرانجام احمد در سال 1380 ه ق در سن 60 سالگی به سبب مرضی که برایش حاصل شد در قاهره از دنیا رفت.
سرانجام احمد در سال 1380 ه ق در سن 60 سالگی به سبب مرضی که برایش حاصل شد در [[قاهره]] از دنیا رفت.


==پانویس==
==پانویس==
۵۶۵

ویرایش