احمد یاسین: تفاوت میان نسخه‌ها
جز (جایگزینی متن - 'اخوان المسلمین' به 'اخوانالمسلمین') |
جز (تمیزکاری) |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''احمد یاسین''' در ماه ژوئن 1936، در روستای جورات عسقلان، ناحیه مجدال، در جنوب [[نوار غزه]] به دنیا آمد. به او لقب شیخ مجاهدان و نماد مقاومت داده‌اند. او رهبر [[اخوانالمسلمین]] در [[فلسطین]] و بنیان‌گذار [[حماس|جنبش مقاومت اسلامی حماس]] | '''احمد یاسین''' در ماه ژوئن 1936، در روستای جورات عسقلان، ناحیه مجدال، در جنوب [[نوار غزه]] به دنیا آمد. به او لقب شیخ مجاهدان و نماد مقاومت داده‌اند. او رهبر [[اخوانالمسلمین]] در [[فلسطین]] و بنیان‌گذار [[حماس|جنبش مقاومت اسلامی حماس]] بود که در روز (22/3/2004) کشته شد.<br> | ||
=زندگی‌نامه= | =زندگی‌نامه= | ||
شیخ '''احمداسماعیل یاسین''' در [[ربیع الثانی]] 1355 هجری قمری / ژوئن 1936 میلادی، سالی که شاهد اولین انقلاب مسلحانه علیه نفوذ روزافزون [[صهیونیست|صهیونیست‌ها]] بود، به دنیا آمد. ایشان به دبستان الجوره رفت و تا کلاس پنجم در آنجا به تحصیل ادامه داد تا اینکه فاجعه‌ای که فلسطین را گرفتار کرد و مردم آن را آواره کرد؛ بنابراین در سن 12 سالگی پس از جنگ 1948 به همراه خانواده خود به نوار غزه گریخت. او در سال 1949 خانواده هفت نفره خود را با کار در یک رستوران حبوبات در غزه اداره می‌کرد.<br> | شیخ '''احمداسماعیل یاسین''' در [[ربیع الثانی]] 1355 هجری قمری / ژوئن 1936 میلادی، سالی که شاهد اولین انقلاب مسلحانه علیه نفوذ روزافزون [[صهیونیست|صهیونیست‌ها]] بود، به دنیا آمد. ایشان به دبستان الجوره رفت و تا کلاس پنجم در آنجا به تحصیل ادامه داد تا اینکه فاجعه‌ای که فلسطین را گرفتار کرد و مردم آن را آواره کرد؛ بنابراین در سن 12 سالگی پس از جنگ 1948 به همراه خانواده خود به نوار غزه گریخت. او در سال 1949 خانواده هفت نفره خود را با کار در یک رستوران حبوبات در غزه اداره می‌کرد.<br> | ||
==معلولیت== | == معلولیت == | ||
ایشان در شانزده سالگی در معرض تصادف شدیدی قرار گرفت که تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار داد. او در سال 1952 میلادی هنگام بازی با تعدادی از همسالان خود دچار شکستگی مهره‌های گردن شد. او به هیچکس، حتی به خانواده‌اش، از ترس بروز مشکلات خانوادگی بین خانواده او و خطیب نگفته بود که در هنگام کشتی گرفتن با یکی از دوستانش (عبدالله الخطیب) | ایشان در شانزده سالگی در معرض تصادف شدیدی قرار گرفت که تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار داد. او در سال 1952 میلادی هنگام بازی با تعدادی از همسالان خود دچار شکستگی مهره‌های گردن شد. او به هیچکس، حتی به خانواده‌اش، از ترس بروز مشکلات خانوادگی بین خانواده او و خطیب نگفته بود که در هنگام کشتی گرفتن با یکی از دوستانش (عبدالله الخطیب) مجروح شده و این امر تا سال 1989 میلادی آشکار نشد. پس از 45 روز از قرار دادن گردنش در گچ، مشخص شد که او در اثر فلجی که در آن دوران متحمل شده بود، تا پایان عمر این‌گونه زندگی خواهد کرد. وی علاوه بر فلج کامل، از بیماری‌های بسیاری نیز رنج می‌برد، از جمله از دست دادن بینایی چشم راست در دوران زندان، ضعف شدید در دید چشم چپ، التهاب مزمن گوش و حساسیت در ریه‌ها و برخی بیماری‌ها و سایر عفونت‌های روده‌ای.<br> | ||
==تدریس== | == تدریس == | ||
او تحصیلات متوسطه خود را در سال تحصیلی 1957 میلادی به پایان رساند و با وجود مخالفت اولیه به دلیل وضعیت سلامتی خود، موفق به یافتن فرصت شغلی شد.<br> | او تحصیلات متوسطه خود را در سال تحصیلی 1957 میلادی به پایان رساند و با وجود مخالفت اولیه به دلیل وضعیت سلامتی خود، موفق به یافتن فرصت شغلی شد.<br> | ||
==دستگیری== | == دستگیری == | ||
او در سن بیست سالگی در تظاهراتی که در [[غزه]] در اعتراض به تجاوزات سه جانبه‌ای که [[مصر]] را در سال 1956 هدف قرار داد شرکت کرد و حرکات سخنرانی‌هایی از خود نشان داد که توجه دستگاه اطلاعاتی مصر را که در آنجا مشغول به کار بودند، جلب کرد. در سال 1965 میلادی برای دستگیری او به‌عنوان بخشی از کمپین دستگیری در عرصه سیاسی مصر، هچون کسانی که قبلاً از اخوانالمسلمین در سال 1954 میلادی دستگیر شده بودند، هدف قرار دادند. او حدود یک ماه در سلول انفرادی ماند و پس از بررسی‌ها که ثابت کرد هیچ رابطه سازمانی بین او و [[اخوانالمسلمین]] وجود ندارد آزاد شد.<br> | او در سن بیست سالگی در تظاهراتی که در [[غزه]] در اعتراض به تجاوزات سه جانبه‌ای که [[مصر]] را در سال 1956 هدف قرار داد شرکت کرد و حرکات سخنرانی‌هایی از خود نشان داد که توجه دستگاه اطلاعاتی مصر را که در آنجا مشغول به کار بودند، جلب کرد. در سال 1965 میلادی برای دستگیری او به‌عنوان بخشی از کمپین دستگیری در عرصه سیاسی مصر، هچون کسانی که قبلاً از اخوانالمسلمین در سال 1954 میلادی دستگیر شده بودند، هدف قرار دادند. او حدود یک ماه در سلول انفرادی ماند و پس از بررسی‌ها که ثابت کرد هیچ رابطه سازمانی بین او و [[اخوانالمسلمین]] وجود ندارد آزاد شد.<br> | ||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=شیخ انتفاضه= | =شیخ انتفاضه= | ||
در جریان انتفاضه [[مسجدالاقصی]] که در پایان سپتامبر 2000 میلادی فوران کرد، [[حماس]] به رهبری شیخ یاسین، پس از سازماندهی مجدد صفوف مقاومت [[فلسطین]] و ایجاد دستگاه نظامی خود علیه [[صهیونیست]] فعالانه در راهپیمایی مقاومت فلسطین شرکت کرد. مقامات اشغالگر، حماس | در جریان انتفاضه [[مسجدالاقصی]] که در پایان سپتامبر 2000 میلادی فوران کرد، [[حماس]] به رهبری شیخ یاسین، پس از سازماندهی مجدد صفوف مقاومت [[فلسطین]] و ایجاد دستگاه نظامی خود علیه [[صهیونیست]] فعالانه در راهپیمایی مقاومت فلسطین شرکت کرد. مقامات اشغالگر، حماس که تحت رهبری یاسین بود را متهم کردند و نیروهای اشغالگر باقی ماندند و رژیم صهیونیستی کشورهای جهان را تحریک می‌کرد که آن را یک جنبش تروریستی تلقی کنند و سرمایه‌های خود را مسدود کنند، این همان چیزی است که اروپا اخیراً در زمان اتحادیه اروپا به آن واکنش نشان داد. روز شنبه 6 سپتامبر 2003 در برابر فشارهای آمریکایی و صهیونیستی تسلیم شد و جنبش را با شاخه سیاسی خود در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داد.<br> | ||
==حبس خانگی== | == حبس خانگی == | ||
به دلیل تفاوت در سیاست حماس با مرجعیت، این مرجع اغلب به فشار بر حماس متوسل شد و در این زمینه، حکومت خودگردان فلسطین بیش از یک بار حبس خانگی شیخ احمد یاسین را تحمیل کرد.<br> | به دلیل تفاوت در سیاست حماس با مرجعیت، این مرجع اغلب به فشار بر حماس متوسل شد و در این زمینه، حکومت خودگردان فلسطین بیش از یک بار حبس خانگی شیخ احمد یاسین را تحمیل کرد.<br> | ||
=ترور= | =ترور= | ||
شیخ احمد یاسین در 6 سپتامبر 2003 هنگامی که در یکی از آپارتمان‌های [[غزه]] همراه با [[اسماعیل هنیه]] - نخست‌وزیر کنونی غزه - بود، مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفت و موشک شلیک شده توسط هواپیماهای جنگی رژیم صهیونیستی ساختمان آپارتمانی در غزه را هدف قرار داد. که محل سکونت وی بود و وی و 15 فلسطینی را مجروح کرد اما جراحات وی جدی نبود؛ لکن بار دیگر قصد ترور وی را کردند. زمانی که ایشان بعد از نماز صبح با ویلچر از مجتمع اسلامی خارج می‌شد هواپیماهای [[رژیم صهیونیستی]] | شیخ احمد یاسین در 6 سپتامبر 2003 هنگامی که در یکی از آپارتمان‌های [[غزه]] همراه با [[اسماعیل هنیه]] - نخست‌وزیر کنونی غزه - بود، مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفت و موشک شلیک شده توسط هواپیماهای جنگی رژیم صهیونیستی ساختمان آپارتمانی در غزه را هدف قرار داد. که محل سکونت وی بود و وی و 15 فلسطینی را مجروح کرد اما جراحات وی جدی نبود؛ لکن بار دیگر قصد ترور وی را کردند. زمانی که ایشان بعد از نماز صبح با ویلچر از مجتمع اسلامی خارج می‌شد هواپیماهای [[رژیم صهیونیستی]] با سه موشک آن محل را بمباران کردند و او را به شهادت رسانند.<br> | ||
=برخی از سخنان شیخ یاسین= | =برخی از سخنان شیخ یاسین= | ||
| خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=شیخ در کلام بزرگان= | =شیخ در کلام بزرگان= | ||
*عنایت خدای متعال به شیخ بود و این عنایت را در اندیشه‌ها و برنامه‌ریزی‌هایش و در پاسخ به سؤالات ظریف که برخی از روزنامه‌نگاران از او می‌پرسیدند، دیده می‌شد. | * عنایت خدای متعال به شیخ بود و این عنایت را در اندیشه‌ها و برنامه‌ریزی‌هایش و در پاسخ به سؤالات ظریف که برخی از روزنامه‌نگاران از او می‌پرسیدند، دیده می‌شد. | ||
*ایمان شیخ به پروردگارش، اعتمادش به اسلام، عدالت اصول و شریعتش بی حد و حصر بود. | * ایمان شیخ به پروردگارش، اعتمادش به اسلام، عدالت اصول و شریعتش بی حد و حصر بود. | ||
*شیخ از اوایل کودکی عابد [[خدا]] بود و مفهوم عبادت نزد او مفهومی سالم و گسترده بود، پس هر کاری که قصد رضای خدا و اطاعت او را داشته باشد، مانند سایر عبادات عبادت است. | * شیخ از اوایل کودکی عابد [[خدا]] بود و مفهوم عبادت نزد او مفهومی سالم و گسترده بود، پس هر کاری که قصد رضای خدا و اطاعت او را داشته باشد، مانند سایر عبادات عبادت است. | ||
*شیخ شجاع و سخاوتمند و در کار کوشا بود و در صبر بر مصیبت، صبور بود. | * شیخ شجاع و سخاوتمند و در کار کوشا بود و در صبر بر مصیبت، صبور بود. | ||
*نوع دوستی، فداکاری، سخاوت و بزرگواری از صفات او بود. | * نوع دوستی، فداکاری، سخاوت و بزرگواری از صفات او بود. | ||
*شیخ فرزند زمان خود بود. او از بی‌عدالتی متنفر بود و ظلم حاکمان، استعمار مردم را شدیدترین انواع بی‌عدالتی می‌دانست. | * شیخ فرزند زمان خود بود. او از بی‌عدالتی متنفر بود و ظلم حاکمان، استعمار مردم را شدیدترین انواع بی‌عدالتی می‌دانست. | ||
=منبع= | =منبع= | ||
*[https://www.ikhwanwiki.com/index.php?title=%22%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AE_%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A%D9%86%22_%D9%85%D8%A4%D8%B3%D8%B3_%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A%D8%A9_%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3_.._%D9%88%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8_%D9%86%D8%B8%D8%B1%D9%8A%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AF%D8%B9 ر.ک: مدخل احمد یاسین در ویکی اخوان] | * [https://www.ikhwanwiki.com/index.php?title=%22%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AE_%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D9%8A%D9%86%22_%D9%85%D8%A4%D8%B3%D8%B3_%D8%AD%D8%B1%D9%83%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%A5%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A%D8%A9_%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3_.._%D9%88%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8_%D9%86%D8%B8%D8%B1%D9%8A%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AF%D8%B9 ر. ک: مدخل احمد یاسین در ویکی اخوان] | ||
[[رده: شخصیت‌ها]] | [[رده:شخصیت‌ها]] | ||
[[رده: شخصیت‌های جهان اسلام]] | [[رده:شخصیت‌های جهان اسلام]] | ||
[[رده: اخوانالمسلمین]] | [[رده:اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده: اعضای اخوانالمسلمین]] | [[رده:اعضای اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده: فلسطین]] | [[رده:فلسطین]] | ||
نسخهٔ ۵ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۱۷
| نام | احمد یاسین |
|---|---|
| القاب و سایر نام‌ها | احمد اسماعیل یاسین |
| زاده | 1936 م/ جنوب نوار غزه |
| درگذشت | 6 سپتامبر 2003 م |
| دین و مذهب | اسلام، تسنن |
| فعالیت‌ها | رهبر اخوانالمسلمین، تأسیس شورای اسلامی، تأسیس دانشگاه اسلامی |
احمد یاسین در ماه ژوئن 1936، در روستای جورات عسقلان، ناحیه مجدال، در جنوب نوار غزه به دنیا آمد. به او لقب شیخ مجاهدان و نماد مقاومت داده‌اند. او رهبر اخوانالمسلمین در فلسطین و بنیان‌گذار جنبش مقاومت اسلامی حماس بود که در روز (22/3/2004) کشته شد.
زندگی‌نامه
شیخ احمداسماعیل یاسین در ربیع الثانی 1355 هجری قمری / ژوئن 1936 میلادی، سالی که شاهد اولین انقلاب مسلحانه علیه نفوذ روزافزون صهیونیست‌ها بود، به دنیا آمد. ایشان به دبستان الجوره رفت و تا کلاس پنجم در آنجا به تحصیل ادامه داد تا اینکه فاجعه‌ای که فلسطین را گرفتار کرد و مردم آن را آواره کرد؛ بنابراین در سن 12 سالگی پس از جنگ 1948 به همراه خانواده خود به نوار غزه گریخت. او در سال 1949 خانواده هفت نفره خود را با کار در یک رستوران حبوبات در غزه اداره می‌کرد.
معلولیت
ایشان در شانزده سالگی در معرض تصادف شدیدی قرار گرفت که تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار داد. او در سال 1952 میلادی هنگام بازی با تعدادی از همسالان خود دچار شکستگی مهره‌های گردن شد. او به هیچکس، حتی به خانواده‌اش، از ترس بروز مشکلات خانوادگی بین خانواده او و خطیب نگفته بود که در هنگام کشتی گرفتن با یکی از دوستانش (عبدالله الخطیب) مجروح شده و این امر تا سال 1989 میلادی آشکار نشد. پس از 45 روز از قرار دادن گردنش در گچ، مشخص شد که او در اثر فلجی که در آن دوران متحمل شده بود، تا پایان عمر این‌گونه زندگی خواهد کرد. وی علاوه بر فلج کامل، از بیماری‌های بسیاری نیز رنج می‌برد، از جمله از دست دادن بینایی چشم راست در دوران زندان، ضعف شدید در دید چشم چپ، التهاب مزمن گوش و حساسیت در ریه‌ها و برخی بیماری‌ها و سایر عفونت‌های روده‌ای.
تدریس
او تحصیلات متوسطه خود را در سال تحصیلی 1957 میلادی به پایان رساند و با وجود مخالفت اولیه به دلیل وضعیت سلامتی خود، موفق به یافتن فرصت شغلی شد.
دستگیری
او در سن بیست سالگی در تظاهراتی که در غزه در اعتراض به تجاوزات سه جانبه‌ای که مصر را در سال 1956 هدف قرار داد شرکت کرد و حرکات سخنرانی‌هایی از خود نشان داد که توجه دستگاه اطلاعاتی مصر را که در آنجا مشغول به کار بودند، جلب کرد. در سال 1965 میلادی برای دستگیری او به‌عنوان بخشی از کمپین دستگیری در عرصه سیاسی مصر، هچون کسانی که قبلاً از اخوانالمسلمین در سال 1954 میلادی دستگیر شده بودند، هدف قرار دادند. او حدود یک ماه در سلول انفرادی ماند و پس از بررسی‌ها که ثابت کرد هیچ رابطه سازمانی بین او و اخوانالمسلمین وجود ندارد آزاد شد.
رهبر اخوانالمسلمین در فلسطین
ایشان پس از پذیرش عقاید اخوانالمسلمین که در سال 1928 میلادی توسط حسن البنا در مصر تأسیس شد و خواستار درک واقعی اسلام و جامعیت در کاربرد آن در جنبه‌های مختلف زندگی است. رهبر این گروه در فلسطین محسوب می‌شود. در سال 1968 میلادی شیخ احمد یاسین به رهبری نهضت در فلسطین برگزیده شد و از این رو به تشکیل بدنه نهضت پرداخت و جامعه اسلامی و سپس شورای اسلامی را تأسیس کرد و در تأسیس دانشگاه اسلامی نقش برجسته‌ای داشت. و همواره در فکر اقدام نظامی بود. شیخ احمد یاسین در سال 1983 به اتهام داشتن سلاح، تشکیل یک سازمان نظامی و تحریک برای حذف دولت عبری و جبهه مردمی برای آزادی فلسطین دستگیر شد.
شیخ انتفاضه
در جریان انتفاضه مسجدالاقصی که در پایان سپتامبر 2000 میلادی فوران کرد، حماس به رهبری شیخ یاسین، پس از سازماندهی مجدد صفوف مقاومت فلسطین و ایجاد دستگاه نظامی خود علیه صهیونیست فعالانه در راهپیمایی مقاومت فلسطین شرکت کرد. مقامات اشغالگر، حماس که تحت رهبری یاسین بود را متهم کردند و نیروهای اشغالگر باقی ماندند و رژیم صهیونیستی کشورهای جهان را تحریک می‌کرد که آن را یک جنبش تروریستی تلقی کنند و سرمایه‌های خود را مسدود کنند، این همان چیزی است که اروپا اخیراً در زمان اتحادیه اروپا به آن واکنش نشان داد. روز شنبه 6 سپتامبر 2003 در برابر فشارهای آمریکایی و صهیونیستی تسلیم شد و جنبش را با شاخه سیاسی خود در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داد.
حبس خانگی
به دلیل تفاوت در سیاست حماس با مرجعیت، این مرجع اغلب به فشار بر حماس متوسل شد و در این زمینه، حکومت خودگردان فلسطین بیش از یک بار حبس خانگی شیخ احمد یاسین را تحمیل کرد.
ترور
شیخ احمد یاسین در 6 سپتامبر 2003 هنگامی که در یکی از آپارتمان‌های غزه همراه با اسماعیل هنیه - نخست‌وزیر کنونی غزه - بود، مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفت و موشک شلیک شده توسط هواپیماهای جنگی رژیم صهیونیستی ساختمان آپارتمانی در غزه را هدف قرار داد. که محل سکونت وی بود و وی و 15 فلسطینی را مجروح کرد اما جراحات وی جدی نبود؛ لکن بار دیگر قصد ترور وی را کردند. زمانی که ایشان بعد از نماز صبح با ویلچر از مجتمع اسلامی خارج می‌شد هواپیماهای رژیم صهیونیستی با سه موشک آن محل را بمباران کردند و او را به شهادت رسانند.
برخی از سخنان شیخ یاسین
امیدوارم خدا از من راضی باشد - "حماس وجود دارد و باقی خواهد ماند، دیگر یک سازمان یا یک ایده نیست. حماس یک واقعیت و یک جنبش مردمی بزرگ است که بر مردم فلسطین رهبری می‌کند و امت عربی و اسلامی، جریانی مردمی که عمق دارد، حماس هر روز در حال گسترش است و آینده خود را آینده توانمند و پیروزی می داند.»
به فضل الهی. دشمن اسراییلی مردم فلسطین را با یک گزینه باقی نمی‌گذارد، بلکه یک گزینه، مقاومت، جهاد و شهادت است.»
«ما شاگرد شهادتیم. زندگی، این زندگی یک چیز بی ارزش است، ما به دنبال زندگی ابدی هستیم».
«دشمن، همه ما را تروریست می‌داند و اگر مقدر است که تمام مردم فلسطین را ترور کند، سرزمینی بدون مردم می‌خواهد، بنابراین برای ما فرقی نمی‌کند که کدام دسته‌بندی... در تاریخ اسلام درباره رسول خدا(ص) می‌گفتند: که دروغگو و جادوگر بود پس آیا این صفات در او صادق بود در نهایت اسلام پیروز شد.
شیخ در کلام بزرگان
- عنایت خدای متعال به شیخ بود و این عنایت را در اندیشه‌ها و برنامه‌ریزی‌هایش و در پاسخ به سؤالات ظریف که برخی از روزنامه‌نگاران از او می‌پرسیدند، دیده می‌شد.
- ایمان شیخ به پروردگارش، اعتمادش به اسلام، عدالت اصول و شریعتش بی حد و حصر بود.
- شیخ از اوایل کودکی عابد خدا بود و مفهوم عبادت نزد او مفهومی سالم و گسترده بود، پس هر کاری که قصد رضای خدا و اطاعت او را داشته باشد، مانند سایر عبادات عبادت است.
- شیخ شجاع و سخاوتمند و در کار کوشا بود و در صبر بر مصیبت، صبور بود.
- نوع دوستی، فداکاری، سخاوت و بزرگواری از صفات او بود.
- شیخ فرزند زمان خود بود. او از بی‌عدالتی متنفر بود و ظلم حاکمان، استعمار مردم را شدیدترین انواع بی‌عدالتی می‌دانست.