ازسرگیری جنبش تمدن و تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک تر' به 'نزدیک‌تر')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۵: خط ۲۵:
|}
|}
</div>
</div>
'''ازسرگیری جنبش تمدن و تقریب''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه‌ای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم می‌باشد که به قلم دکتر [[محمدعلی آذرشب]]<ref>استاد دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل پاییز، 1384 منتشر شده است.</div>
'''ازسرگیری جنبش تمدن و تقریب''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه‌ای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم می‌باشد که به قلم دکتر [[محمدعلی آذرشب]]<ref>استاد دانشگاه ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل پاییز، 1384 منتشر شده است.
=چکیده=
 
== چکیده ==
درگیری‌های مذهبی باعث توقف جنبش و حرکت تمدّن اسلامی شد.<br>
درگیری‌های مذهبی باعث توقف جنبش و حرکت تمدّن اسلامی شد.<br>
پیش از اسلام، قبایل عرب به علت نزاع‌های گوناگون فاقد تمدّن بودند؛ اما اسلام با حل اختلاف‌ها، بستری مناسب برای شکوفایی تمدّن اسلامی پدید آورد و تاریخ بحث‌های کلامی و غیره خود نشانه تقریب و در نتیجه زمینه تمدّن بود.<br>
پیش از اسلام، قبایل عرب به علت نزاع‌های گوناگون فاقد تمدّن بودند؛ اما اسلام با حل اختلاف‌ها، بستری مناسب برای شکوفایی تمدّن اسلامی پدید آورد و تاریخ بحث‌های کلامی و غیره خود نشانه تقریب و در نتیجه زمینه تمدّن بود.<br>
بهترین الگو که هم بتواند باعث تقریب شود و هم ما را به تمدّن واقعی برساند، خداوند و روحیه و عزّت عرفانی است. اگر مکتب عرفانی به درستی میان ما تحقق یابد، هم عزّت خواهیم داشت و هم دارای زبان بین‌المللی خواهیم بود و هم به جنبش تکاملی خود واصل می‌شویم و نیز ماهیت دین را فراگرفته ایم. عرفان می‌خواهد ماهیت حقیقی انسان را بیابد که مشترک میان همه بشر، و پرهیز از حیوانیت است که مورد تنفر همگان است و سبب تحوّل درونی کمال خواهانه انسان می‌شود که خواهان آن هستند. با عرفان می‌توان به اهداف مقدّس دنیایی و آخرتی در تمام ابعاد نایل شد.<br>
بهترین الگو که هم بتواند باعث تقریب شود و هم ما را به تمدّن واقعی برساند، خداوند و روحیه و عزّت عرفانی است. اگر مکتب عرفانی به درستی میان ما تحقق یابد، هم عزّت خواهیم داشت و هم دارای زبان بین‌المللی خواهیم بود و هم به جنبش تکاملی خود واصل می‌شویم و نیز ماهیت دین را فراگرفته ایم. عرفان می‌خواهد ماهیت حقیقی انسان را بیابد که مشترک میان همه بشر، و پرهیز از حیوانیت است که مورد تنفر همگان است و سبب تحوّل درونی کمال خواهانه انسان می‌شود که خواهان آن هستند. با عرفان می‌توان به اهداف مقدّس دنیایی و آخرتی در تمام ابعاد نایل شد.<br>


'''کلید واژه‌ها:''' جنبش تمدنی، تقریب، الگوی برتر، عزت، ذلّت، عرفان.<br>
'''کلید واژه‌ها:''' جنبش تمدنی، تقریب، الگوی برتر، عزت، ذلّت، عرفان.


=مقدمه=
== مقدمه ==
تقریب میان مذاهب اسلامی، هدف همه کسانی است که به عزت، کرامت و سعادت و آقایی امت خود توجه دارند، به آن چشم دوخته‌اند؛ ولی داشتن آرزوها به تنهایی برای تحقق این هدف بزرگ کافی نیست؛ بلکه باید در جستوجوی ریشه‌های این پدیده و بررسی اساسی برای آن بود تا کوشش‌ها در مسیری که فایده‌ای ندارد، هدر نرود. <br>
تقریب میان مذاهب اسلامی، هدف همه کسانی است که به عزت، کرامت و سعادت و آقایی امت خود توجه دارند، به آن چشم دوخته‌اند؛ ولی داشتن آرزوها به تنهایی برای تحقق این هدف بزرگ کافی نیست؛ بلکه باید در جستوجوی ریشه‌های این پدیده و بررسی اساسی برای آن بود تا کوشش‌ها در مسیری که فایده‌ای ندارد، هدر نرود. <br>
به عقیده ما پدیده کشمکش مذهبی یکی از عوارض بیماری بدخیمی است که جهان اسلام دچار آن شده که در توقف جنبش تمدنی آن تجسم می‌یابد.<br>
به عقیده ما پدیده کشمکش مذهبی یکی از عوارض بیماری بدخیمی است که جهان اسلام دچار آن شده که در توقف جنبش تمدنی آن تجسم می‌یابد.<br>
این بیماری، عوارض بسیاری دارد که مهم‌ترین آن از هم گسیختگی و پراکندگی است که به شکل‌های گوناگونی ظاهر می‌شود. گاهی به گونه مذهبی و زمانی به شکل قومیتی و وقتی هم به گونه قبیله‌ای یا کشوری یا منطقه‌ای و... نمایان می‌شود. مهم وجود از هم گسیختگی است؛ حال به هر شکلی تحقق یابد؛ از این رو درمان اختلاف‌های مذهبی بدون توجه به ریشه‌های این پدیده همانند درمان جوش‌های پوستی ناشی از بیماری کبدی با روش پانسمان است؛ در حالی که باید سراغ کبد رفت و آن را درمان کرد. <br>
این بیماری، عوارض بسیاری دارد که مهم‌ترین آن از هم گسیختگی و پراکندگی است که به شکل‌های گوناگونی ظاهر می‌شود. گاهی به گونه مذهبی و زمانی به شکل قومیتی و وقتی هم به گونه قبیله‌ای یا کشوری یا منطقه‌ای و... نمایان می‌شود. مهم وجود از هم گسیختگی است؛ حال به هر شکلی تحقق یابد؛ از این رو درمان اختلاف‌های مذهبی بدون توجه به ریشه‌های این پدیده همانند درمان جوش‌های پوستی ناشی از بیماری کبدی با روش پانسمان است؛ در حالی که باید سراغ کبد رفت و آن را درمان کرد.  


=جنبش تمدن=
== جنبش تمدن ==
اگر بگوییم دین به معنای حرکت جامعه بشری به سوی جنبش تمدنی است، گزاف نگفته‌ایم؛ چون تمدن، همان مقدار دستاوردهای بشر در زمینه‌های پیشرفت مادی و معنوی آن است و همه آموزه‌های اسلام به نجات دادن انسان از رکود، رخوت و جمود توجّه دارد تا او را به سوی حرکت نامتناهی در زمینه تحقق پیشرفت‌ها در زمینه تسخیر طبیعت و تلاش در فرایند روند خلافت خدا در زمین و در عرصه تعالی روانی و روحی و بیرون آمدن از لاک‌‎های خود خواهی و انگیزه‌های پست بکشاند.<br>
اگر بگوییم دین به معنای حرکت جامعه بشری به سوی جنبش تمدنی است، گزاف نگفته‌ایم؛ چون تمدن، همان مقدار دستاوردهای بشر در زمینه‌های پیشرفت مادی و معنوی آن است و همه آموزه‌های اسلام به نجات دادن انسان از رکود، رخوت و جمود توجّه دارد تا او را به سوی حرکت نامتناهی در زمینه تحقق پیشرفت‌ها در زمینه تسخیر طبیعت و تلاش در فرایند روند خلافت خدا در زمین و در عرصه تعالی روانی و روحی و بیرون آمدن از لاک‌‎های خود خواهی و انگیزه‌های پست بکشاند.<br>
شبه جزیره عربی پیش از ظهور اسلام فاقد پروژه تمدنی بود؛ از این رو قبایل عرب سرگرم کشمکش‌ها و درگیری‌های قبیله‌ای بوده‌اند، و روزگاران عرب گواه این مطلب است و اشعار دوران جاهلیت عرب این کشمکش‌های فراگیر را به تصویر کشیده؛ به گونه‌ای که اعراب دوران جاهلیت نمی‌توانستند آن را در زندگی خود رها سازند؛ چرا که بخشی از زندگی روزانه آنها بوده است. شاعران، این روح جاهلیت را که در دوران حکومت بنی‌امیه هم آرزوی بازگشت به آن وجود داشت بیان می‌کنند.<br>
شبه جزیره عربی پیش از ظهور اسلام فاقد پروژه تمدنی بود؛ از این رو قبایل عرب سرگرم کشمکش‌ها و درگیری‌های قبیله‌ای بوده‌اند، و روزگاران عرب گواه این مطلب است و اشعار دوران جاهلیت عرب این کشمکش‌های فراگیر را به تصویر کشیده؛ به گونه‌ای که اعراب دوران جاهلیت نمی‌توانستند آن را در زندگی خود رها سازند؛ چرا که بخشی از زندگی روزانه آنها بوده است. شاعران، این روح جاهلیت را که در دوران حکومت بنی‌امیه هم آرزوی بازگشت به آن وجود داشت بیان می‌کنند.<br>
خط ۴۴: خط ۴۵:
قابل توجه است که شاعر در ابیات، از واژه «حضاره» یعنی تمدن در برابر «بادیه» استفاده کرده که این تقابل در احادیث اسلامی که مردم را از بدویت پس از هجرت یعنی از انتقال به بدویت پس از هجرت به شهر نهی می‌کند، وجود دارد، و این نهی در این زمینه شدید و نزدیک به تکفیر بوده است. چون تمدن نیاز به زندگی شهری دارد و نمی‌توان آن را فقط در زندگی بادیه نشینی فراهم کرد و نیز مسأله مورد توجه در این ابیات، دوری از زندگی با تمدن را با درگیری با کسی به سبب چپاول او جایز می‌داند و چنانچه قبیله ثروتمندی را برای حمله به آن نیابند، به قبیله ضعیف یورش می‌برند و اگر قبیله ضعیف را نیابند، آنگاه به برادرانشان از قبیله بنی بکر یورش برده، آن را غارت می‌کردند. مسأله مهم جنگ و درگیری بود. <br>
قابل توجه است که شاعر در ابیات، از واژه «حضاره» یعنی تمدن در برابر «بادیه» استفاده کرده که این تقابل در احادیث اسلامی که مردم را از بدویت پس از هجرت یعنی از انتقال به بدویت پس از هجرت به شهر نهی می‌کند، وجود دارد، و این نهی در این زمینه شدید و نزدیک به تکفیر بوده است. چون تمدن نیاز به زندگی شهری دارد و نمی‌توان آن را فقط در زندگی بادیه نشینی فراهم کرد و نیز مسأله مورد توجه در این ابیات، دوری از زندگی با تمدن را با درگیری با کسی به سبب چپاول او جایز می‌داند و چنانچه قبیله ثروتمندی را برای حمله به آن نیابند، به قبیله ضعیف یورش می‌برند و اگر قبیله ضعیف را نیابند، آنگاه به برادرانشان از قبیله بنی بکر یورش برده، آن را غارت می‌کردند. مسأله مهم جنگ و درگیری بود. <br>
هنگامی که اسلام پروژه تمدنی خود را به این قبایل در حال نزاع و کشمکش ارائه کرد، هدف‌های این قبایل را به رسالت جهانی تبدیل کرده، آنها را در راه هدف‌های بزرگ قرار داد، و به همان میزانی که اسلام توانست جنبش تمدن را در جامعه پدید آورد، به چیره شدن بر از هم گسیختگی و کشمکش میان قبایل عرب موفق شد. همه پدیده‌های کشمکش که در جامعه اسلامی در ابتدای رسالت یا پس از آن ظاهر شده بود از رسوبات اختلاف قبیله‌ای سرچشمه می‌گرفت که مخالف حرکت تمدن بود.<br>
هنگامی که اسلام پروژه تمدنی خود را به این قبایل در حال نزاع و کشمکش ارائه کرد، هدف‌های این قبایل را به رسالت جهانی تبدیل کرده، آنها را در راه هدف‌های بزرگ قرار داد، و به همان میزانی که اسلام توانست جنبش تمدن را در جامعه پدید آورد، به چیره شدن بر از هم گسیختگی و کشمکش میان قبایل عرب موفق شد. همه پدیده‌های کشمکش که در جامعه اسلامی در ابتدای رسالت یا پس از آن ظاهر شده بود از رسوبات اختلاف قبیله‌ای سرچشمه می‌گرفت که مخالف حرکت تمدن بود.<br>
با وجود مشکلات، موانع قبیله‌ای، قومی و سیاسی که برای زندگی اسلامی در دو قرن اول و دوم پدید آمده بود، حرکت تمدنی بزرگی که اسلام در دل‌های مردم به وجود آورده بود، همچنان ادامه داشت و در حال گسترش بود و پیوسته منافع خود را داشته، به ایجاد تمدنی انجامید که هیچ‌کس منکر آن نیست و باعث ایجاد جنبش پیشرفت علمی و اجتماعی در زمینه‌های گسترده‌ای شد.<br>
با وجود مشکلات، موانع قبیله‌ای، قومی و سیاسی که برای زندگی اسلامی در دو قرن اول و دوم پدید آمده بود، حرکت تمدنی بزرگی که اسلام در دل‌های مردم به وجود آورده بود، همچنان ادامه داشت و در حال گسترش بود و پیوسته منافع خود را داشته، به ایجاد تمدنی انجامید که هیچ‌کس منکر آن نیست و باعث ایجاد جنبش پیشرفت علمی و اجتماعی در زمینه‌های گسترده‌ای شد.


=تقریب در پرتو جنبش تمدن‌خواهی=
== تقریب در پرتو جنبش تمدن‌خواهی ==
چنانچه برخی پدیده‌های نا مطلوبی که میان نادانان دور از جنبش تمدن‌خواهی در قرن‌های نخست اسلام وجود داشت مستثنا بدانیم، خواهیم دید که جامعه اسلامی متمدن سرشار از پدیده‌هایی بود که نشان دهنده سیادت روح گفت‌وگو و تفاهم و پذیرفتن نظر طرف دیگر و همزیستی قومی و مذهبی بوده که این موضوع با بهترین جلوه‌های خود در روابط میان پیشوایان مذاهب و عالمان و ادیبان با اندیشه‌های گوناگون وجود داشته است. ما این‌جا نمی‌توانیم همه گونه‌های مربوط به آن را بازگوییم؛ ولی به نوشته مسعودی در مورد یکی از مجالس برامکه در عصر جنبش تمدنی برای شما بسنده می‌کنیم:<br>
چنانچه برخی پدیده‌های نا مطلوبی که میان نادانان دور از جنبش تمدن‌خواهی در قرن‌های نخست اسلام وجود داشت مستثنا بدانیم، خواهیم دید که جامعه اسلامی متمدن سرشار از پدیده‌هایی بود که نشان‌دهنده سیادت روح گفت‌وگو و تفاهم و پذیرفتن نظر طرف دیگر و همزیستی قومی و مذهبی بوده که این موضوع با بهترین جلوه‌های خود در روابط میان پیشوایان مذاهب و عالمان و ادیبان با اندیشه‌های گوناگون وجود داشته است. ما این‌جا نمی‌توانیم همه گونه‌های مربوط به آن را بازگوییم؛ ولی به نوشته مسعودی در مورد یکی از مجالس برامکه در عصر جنبش تمدنی برای شما بسنده می‌کنیم:<br>
در کتاب مروج الذهب آمده است: یحیی بن خالد شخصیتی با دانش و معرفت و اهل بحث و نظر بود. وی مجلسی داشت که در آن متکلمان از اهل اسلام و صاحب‌نظران مذاهب گوناگون شرکت می‌کردند. روزی که در این مجلس نزد او گرد آمده بودند، به آنها گفت: شما درباره پنهانی و ظهور، قدمت و حدوث، اثبات و نفی و حرکت و سکون و همراهی و جدایی، وجود و عدم، کشش و خیزش، اجسام و اعراض، تعدیل و جَرح، نفی صفات و اثبات آنها، توانایی و افعال، کمیت و کیفیت و مضاف و امامت که آیا بحث نقلی است یا وابسته به اختیار مردم است، سخن بسیار گفته اید و سخن‌های دیگری در اصول و فروع می‌آورید. اکنون شما بی منازعه درباره عشق بگویید و هر یک از شما نظر خود را و آنچه به ذهن خود درباره عشق خطور کرده است بفرماید. <br>
در کتاب مروج الذهب آمده است: یحیی بن خالد شخصیتی با دانش و معرفت و اهل بحث و نظر بود. وی مجلسی داشت که در آن متکلمان از اهل اسلام و صاحب‌نظران مذاهب گوناگون شرکت می‌کردند. روزی که در این مجلس نزد او گرد آمده بودند، به آنها گفت: شما درباره پنهانی و ظهور، قدمت و حدوث، اثبات و نفی و حرکت و سکون و همراهی و جدایی، وجود و عدم، کشش و خیزش، اجسام و اعراض، تعدیل و جَرح، نفی صفات و اثبات آنها، توانایی و افعال، کمیت و کیفیت و مضاف و امامت که آیا بحث نقلی است یا وابسته به اختیار مردم است، سخن بسیار گفته اید و سخن‌های دیگری در اصول و فروع می‌آورید. اکنون شما بی منازعه درباره عشق بگویید و هر یک از شما نظر خود را و آنچه به ذهن خود درباره عشق خطور کرده است بفرماید. <br>
علی بن هیثم که امامی مذهب و از متکلمان معروف شیعیان بود گفت:<br>
علی بن هیثم که امامی مذهب و از متکلمان معروف شیعیان بود گفت:<br>
خط ۵۶: خط ۵۷:
النظام ابراهیمی بن یسار معتزلی که از مناظره کنندگان اهل بصره در زمان خود بود) گفت: ای وزیر! عشق رقیق‌تر از سراب و نافذتر از شراب و از گل معطری است که در ظرف شکوه عجین گردیده و ابری سنگین است که بر فراز دل‌ها می‌بارد و موجب رویش شادی و شعف می‌گردد و میوه سخن به بار می‌آورد و قربانی آن همیشه از عشق بیمار و دچار ناآرامی]است[و با زمان رجز خوانی می‌کند و دارای اندیشه‌ای بلند است و چنانچه شب فرا رسد، دچار بی‌خوابی و به هنگام فرارسیدن روز نگران می‌گردد و روزه او گرفتاری و افطار او شکوه است؛ آنگاه نفر ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و غیره پس از آنها در‌این‌باره سخن گفتند تا این سخن از عشق با واژگان گوناگون و معانی نزدیک و متناسب به هم به درازا کشید، و آنچه گذشت دلیلی بر همین مطلب بود.<ref>مروج الذهب، 1381: 2/379.</ref><br>
النظام ابراهیمی بن یسار معتزلی که از مناظره کنندگان اهل بصره در زمان خود بود) گفت: ای وزیر! عشق رقیق‌تر از سراب و نافذتر از شراب و از گل معطری است که در ظرف شکوه عجین گردیده و ابری سنگین است که بر فراز دل‌ها می‌بارد و موجب رویش شادی و شعف می‌گردد و میوه سخن به بار می‌آورد و قربانی آن همیشه از عشق بیمار و دچار ناآرامی]است[و با زمان رجز خوانی می‌کند و دارای اندیشه‌ای بلند است و چنانچه شب فرا رسد، دچار بی‌خوابی و به هنگام فرارسیدن روز نگران می‌گردد و روزه او گرفتاری و افطار او شکوه است؛ آنگاه نفر ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و غیره پس از آنها در‌این‌باره سخن گفتند تا این سخن از عشق با واژگان گوناگون و معانی نزدیک و متناسب به هم به درازا کشید، و آنچه گذشت دلیلی بر همین مطلب بود.<ref>مروج الذهب، 1381: 2/379.</ref><br>
موضوعی که سخن درباره آن بود (عشق) شبیه آن میان یونانی‌ها وجود دارد و پس از آن این موضوع تبلور یافت و به وسیله عارفان ایرانی همچون سنایی و عطار و حافظ و مولوی به اوج خود رسید.<br>
موضوعی که سخن درباره آن بود (عشق) شبیه آن میان یونانی‌ها وجود دارد و پس از آن این موضوع تبلور یافت و به وسیله عارفان ایرانی همچون سنایی و عطار و حافظ و مولوی به اوج خود رسید.<br>
این داستان نشان دهنده دو حقیقت است: نخست گردهمایی صاحبان مذاهب گوناگون در مجلس گفتمان آزاد و دوم اشاره به توان «عشق» بر وحدت بخشیدن به دل‌ها است که درباره آن سخن خواهم گفت. <br>
این داستان نشان‌دهنده دو حقیقت است: نخست گردهمایی صاحبان مذاهب گوناگون در مجلس گفتمان آزاد و دوم اشاره به توان «عشق» بر وحدت بخشیدن به دل‌ها است که درباره آن سخن خواهم گفت.  


=از سرگیری تمدن=  
== از سرگیری تمدن ==  
مسأله از سرگیری تمدن از آن دسته مسائلی است که باید مورد توجه همه کسانی که به مسائل جهان اسلام توجه دارند، قرار گیرد و آن را در صدر توجه و کارهای خود قرار دهند و چون یگانه عامل برطرف کردن عوامل عقب افتادگی در جامعه‌های ما است، بهترین راه برای بازیابی عزت و شرف خواهد بود. <br>
مسأله از سرگیری تمدن از آن دسته مسائلی است که باید مورد توجه همه کسانی که به مسائل جهان اسلام توجه دارند، قرار گیرد و آن را در صدر توجه و کارهای خود قرار دهند و چون یگانه عامل برطرف کردن عوامل عقب افتادگی در جامعه‌های ما است، بهترین راه برای بازیابی عزت و شرف خواهد بود. <br>
شاید مسلمان اهل تحقیق می‌تواند به آسانی از محتوای اسلام و از روند تاریخی آن پی‌ببرد که تمدن اسلامی هر چند که از قرن‌ها پیش در آستانه توقف قرار گرفت، دارای ریشه‌های عمیق در خاک، در عقیده، در اندیشه‌ها، عاطفه‌ها و احساسات است که آن را برای از سرگیری حرکت خود در صورت فراهم شدن وضعیت مناسب مهیا می‌کند. <br>
شاید مسلمان اهل تحقیق می‌تواند به آسانی از محتوای اسلام و از روند تاریخی آن پی‌ببرد که تمدن اسلامی هر چند که از قرن‌ها پیش در آستانه توقف قرار گرفت، دارای ریشه‌های عمیق در خاک، در عقیده، در اندیشه‌ها، عاطفه‌ها و احساسات است که آن را برای از سرگیری حرکت خود در صورت فراهم شدن وضعیت مناسب مهیا می‌کند. <br>
وضعیت مناسب را باید همه عناصر تأثیرگذار در جامعه اسلامی همچون مدارس و دانشگاه‌ها و مراکز اطلاع رسانی تصویری و صوتی و نوشتاری و هنرهای زیبا و از همه مهم‌تر خانواده و به ویژه مادران که نقش بزرگی در تربیت فرهنگی فرزندان دارند و تربیت فرهنگی انرژی جنبش فرهنگی را تشکیل می‌دهد، فراهم سازند.<br>
وضعیت مناسب را باید همه عناصر تأثیرگذار در جامعه اسلامی همچون مدارس و دانشگاه‌ها و مراکز اطلاع رسانی تصویری و صوتی و نوشتاری و هنرهای زیبا و از همه مهم‌تر خانواده و به ویژه مادران که نقش بزرگی در تربیت فرهنگی فرزندان دارند و تربیت فرهنگی انرژی جنبش فرهنگی را تشکیل می‌دهد، فراهم سازند.<br>
ما معتقدیم: مهم‌ترین محورهایی که عناصر تأثیرگذار به سوی آن در حرکتند، عبارت از احیای الگوی والای حق و احیای روحیه عزت و تربیت عرفانی است. <br>
ما معتقدیم: مهم‌ترین محورهایی که عناصر تأثیرگذار به سوی آن در حرکتند، عبارت از احیای الگوی والای حق و احیای روحیه عزت و تربیت عرفانی است.  
=الگوهای برتر=
== الگوهای برتر ==
هر شخص و گروهی دارای یک الگو و سرمشق والا است. این الگوی والا یا به تعبیر قرآن معبود، باید یا مطلق باشد که خداوند متعالی یکتای بی‌همتا است یا سرابی است همچون الگوهای مهمّی که در تاریخ قدیم و معاصر نمایان شده؛ سپس فروپاشیده‌اند؛ چون بشر تشنه، آن را آب تصور می‌کرد؛ ولی هنگامی که به آن نزدیک شد، چیزی را ندید یا اینکه الگو و سرمشق چیزهای پستی هستند همچون هوا و هوس‌هایی که برخی آن را دنبال می‌کنند. <br>
هر شخص و گروهی دارای یک الگو و سرمشق والا است. این الگوی والا یا به تعبیر قرآن معبود، باید یا مطلق باشد که خداوند متعالی یکتای بی‌همتا است یا سرابی است همچون الگوهای مهمّی که در تاریخ قدیم و معاصر نمایان شده؛ سپس فروپاشیده‌اند؛ چون بشر تشنه، آن را آب تصور می‌کرد؛ ولی هنگامی که به آن نزدیک شد، چیزی را ندید یا اینکه الگو و سرمشق چیزهای پستی هستند همچون هوا و هوس‌هایی که برخی آن را دنبال می‌کنند. <br>
هنگامی که سرمشق والا خداوند متعالی باشد، کاروان بشری را در راه بی‌نهایت از علم، عزت، توان، بخشش، رحمت، خیر و برکت قرار می‌دهد؛ چون همه این‌ها از ویژگی‌های الگوی والای حق تعالی است و هنگامی که الگوی والا همچون سراب باشد، گروه بشر را اندکی به سوی خود می‌کشد و پس از آن فرو می‌پاشد و آن گروه دچار ناکامی و قهقرا خواهد شد؛ ولی اگر الگو پست باشد، گروه بشری درجا خواهد زد و پیشرفتی نخواهد کرد و هر یک از افراد آن در اندیشه‌های کوچک و منافع ویژه خود که به طور معمول با منافع دیگران برخورد می‌کند، به سر خواهد برد و به دنبال آن کشمکش و درگیری روی خواهد داد. جامعه‌های اسلامی ما با یک نگاه واقع‌گرایانه، بیشتر این الگوی پست را دنبال کرده‌اند.<ref>محمد باقر صدر، التفسیر الموضوعی.</ref><br>
هنگامی که سرمشق والا خداوند متعالی باشد، کاروان بشری را در راه بی‌نهایت از علم، عزت، توان، بخشش، رحمت، خیر و برکت قرار می‌دهد؛ چون همه این‌ها از ویژگی‌های الگوی والای حق تعالی است و هنگامی که الگوی والا همچون سراب باشد، گروه بشر را اندکی به سوی خود می‌کشد و پس از آن فرو می‌پاشد و آن گروه دچار ناکامی و قهقرا خواهد شد؛ ولی اگر الگو پست باشد، گروه بشری درجا خواهد زد و پیشرفتی نخواهد کرد و هر یک از افراد آن در اندیشه‌های کوچک و منافع ویژه خود که به طور معمول با منافع دیگران برخورد می‌کند، به سر خواهد برد و به دنبال آن کشمکش و درگیری روی خواهد داد. جامعه‌های اسلامی ما با یک نگاه واقع‌گرایانه، بیشتر این الگوی پست را دنبال کرده‌اند.<ref>محمد باقر صدر، التفسیر الموضوعی.</ref><br>
رویکرد تربیتی و تبلیغاتی در جامعه‌های ما اغلب این سقوط در منافع شخصی را تحقق بخشیده‌اند. مثل این‌که هدف آدمی در این جوامع و در این زندگی، دستیابی هر چه بیشتر به این منافع است. فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی و ادبیات ما، در موارد اندکی به سوی الگوی برتری که از منافع فردی بالاتر باشد، رو دارد؛ بلکه اغلب این وسایل بر خویشتن به نام «واقعیت» تأکید، و آن را به معبودی تبدیل می‌کند که در پرستشگاه آن همه ارزش‌ها و فضیلت‌های انسانی قربانی می‌شوند. <br>
رویکرد تربیتی و تبلیغاتی در جامعه‌های ما اغلب این سقوط در منافع شخصی را تحقق بخشیده‌اند. مثل این‌که هدف آدمی در این جوامع و در این زندگی، دستیابی هر چه بیشتر به این منافع است. فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی و ادبیات ما، در موارد اندکی به سوی الگوی برتری که از منافع فردی بالاتر باشد، رو دارد؛ بلکه اغلب این وسایل بر خویشتن به نام «واقعیت» تأکید، و آن را به معبودی تبدیل می‌کند که در پرستشگاه آن همه ارزش‌ها و فضیلت‌های انسانی قربانی می‌شوند. <br>
خداوند متعالی فقط یک نام نیست که ورد زبان ما باشد، و میان ما و او فاصله جغرافیایی وجود ندارد که به سوی او حرکت کنیم؛ بلکه حرکت به سوی خداوند همان حرکت به سوی این الگوی والا و صفات جلالیه و جمالیه او است، و بدین سان حرکت مسلمانان متمدن به سوی خداوند سبحان خواهد بود؛ از این رو ما نیازمند نهضتی فراگیر برای حرکت به سوی خدا با معنای تمدن هستیم. ما نیاز داریم به نسل خود معانی توحید و عبادت و سیر و سلوک به سوی الله را در این چارچوب بیاموزیم تا عبادت و بندگی ما در مقابل خداوند، نیروی محرکه‌ای باشد که ما را در حرکت خود به رستگاری و مدنیت و کامیابی کمک کند. ما نیاز داریم جامعه‌های خود را از حرکت به سوی الگوهای سرابی برهانیم با توجه به این‌که این الگوها با شعارهای پر زرق و برق، خود مصیبت‌های فراوانی برای امت ما داشته است. ما نیاز داریم تا جوانان خود را از فرو رفتن در منجلاب خودخواهی و خودپرستی و گم کردن هدف‌های بزرگ و شکست روانی نجات دهیم که همه این مسائل با هدایت امت به سوی خداوند به گونه‌ای که با نیازهای عصر و زبان عصر متناسب باشد، فراهم خواهد شد. <br>
خداوند متعالی فقط یک نام نیست که ورد زبان ما باشد، و میان ما و او فاصله جغرافیایی وجود ندارد که به سوی او حرکت کنیم؛ بلکه حرکت به سوی خداوند همان حرکت به سوی این الگوی والا و صفات جلالیه و جمالیه او است، و بدین سان حرکت مسلمانان متمدن به سوی خداوند سبحان خواهد بود؛ از این رو ما نیازمند نهضتی فراگیر برای حرکت به سوی خدا با معنای تمدن هستیم. ما نیاز داریم به نسل خود معانی توحید و عبادت و سیر و سلوک به سوی الله را در این چارچوب بیاموزیم تا عبادت و بندگی ما در مقابل خداوند، نیروی محرکه‌ای باشد که ما را در حرکت خود به رستگاری و مدنیت و کامیابی کمک کند. ما نیاز داریم جامعه‌های خود را از حرکت به سوی الگوهای سرابی برهانیم با توجه به این‌که این الگوها با شعارهای پر زرق و برق، خود مصیبت‌های فراوانی برای امت ما داشته است. ما نیاز داریم تا جوانان خود را از فرو رفتن در منجلاب خودخواهی و خودپرستی و گم کردن هدف‌های بزرگ و شکست روانی نجات دهیم که همه این مسائل با هدایت امت به سوی خداوند به گونه‌ای که با نیازهای عصر و زبان عصر متناسب باشد، فراهم خواهد شد.
=عزت=
 
== عزت ==
عزت، مفهوم انسانی و اسلامی بسیار مهمی است، و مخالف آن ذلّت است که اسلام آن را مردود و باعث مرگ شخص و جامعه می‌داند و خداوند بزرگ همه کارهای انسان را به جز ذلیل شدن به خود انسان واگذاشت؛ همان گونه که در متون اسلامی وارد شده است. اسلام هنگامی که انسان را خلیفة الله دانست و خدا را به او نزدیک‌تر از رگ گردن معرفی، و جایگاه والاتر از فرشتگان و با شرافت‌تر از کعبه به او اعطا کرد، در حقیقت روح عزّت را در دل فرزندان خود دمید.<br>
عزت، مفهوم انسانی و اسلامی بسیار مهمی است، و مخالف آن ذلّت است که اسلام آن را مردود و باعث مرگ شخص و جامعه می‌داند و خداوند بزرگ همه کارهای انسان را به جز ذلیل شدن به خود انسان واگذاشت؛ همان گونه که در متون اسلامی وارد شده است. اسلام هنگامی که انسان را خلیفة الله دانست و خدا را به او نزدیک‌تر از رگ گردن معرفی، و جایگاه والاتر از فرشتگان و با شرافت‌تر از کعبه به او اعطا کرد، در حقیقت روح عزّت را در دل فرزندان خود دمید.<br>
مهم‌ترین کاری که مصلحان اسلامی در طول تاریخ انجام داده‌اند، همان بازگشت روح عزت به جامعه هنگام بروز عوامل ذلت در آن است. عزت نیز موضوعی است که فیلسوفان قدیم و نو درباره آن سخن گفته‌اند؛ به طوری که افلاطون آن را «التیموس»، و تمایل فرد و گروه انسانی به کسب به رسمیت شناختن دانست و معتقد بود که انسان به سبب این احساس نیرومند درونی گاهی خود را قربانی می‌کند و چنانچه ما به توضیحاتی که درباره التیموس می‌دهد دقت کنیم، خواهیم دید که التیموس همان عزت نفس است. <br>
مهم‌ترین کاری که مصلحان اسلامی در طول تاریخ انجام داده‌اند، همان بازگشت روح عزت به جامعه هنگام بروز عوامل ذلت در آن است. عزت نیز موضوعی است که فیلسوفان قدیم و نو درباره آن سخن گفته‌اند؛ به طوری که افلاطون آن را «التیموس»، و تمایل فرد و گروه انسانی به کسب به رسمیت شناختن دانست و معتقد بود که انسان به سبب این احساس نیرومند درونی گاهی خود را قربانی می‌کند و چنانچه ما به توضیحاتی که درباره التیموس می‌دهد دقت کنیم، خواهیم دید که التیموس همان عزت نفس است. <br>
خط ۷۷: خط ۷۹:
ایجاد روح عزت در آدمی از مادر و خانواده آغاز می‌شود و پس از آن جامعه و ابزارهای اثرگذار و فرهنگ عمومی آن، نقش بعدی را ایفا می‌کنند. مسأله نخست در عزت، هدایت مردم به عزت واقعی است به طوری که خداوند می‌فرماید: من کان یرید العزة فلله العزة جمیعاً. کسی که دنبال عزت باشد، همه عزت از آن خدا است، و پرهیز امّت از عزّت‌های دروغین است. خداوند می‌گوید: یبتغون عندهم العزة. آنها عزت را میان خودشان دنبال می‌کنند.<br>
ایجاد روح عزت در آدمی از مادر و خانواده آغاز می‌شود و پس از آن جامعه و ابزارهای اثرگذار و فرهنگ عمومی آن، نقش بعدی را ایفا می‌کنند. مسأله نخست در عزت، هدایت مردم به عزت واقعی است به طوری که خداوند می‌فرماید: من کان یرید العزة فلله العزة جمیعاً. کسی که دنبال عزت باشد، همه عزت از آن خدا است، و پرهیز امّت از عزّت‌های دروغین است. خداوند می‌گوید: یبتغون عندهم العزة. آنها عزت را میان خودشان دنبال می‌کنند.<br>
مسأله دیگر، دور نگهداشتن جامعه از مسائلی است که باعث احساس ذلت و سستی و ناتوانی آن می‌شود؛ از این رو ما باید از هر گونه سخنی که زمینه‌های تزلزل روحیه گرامی داشتن هویت، شخصیت، فرهنگ، میراث و تاریخ را فراهم آورد، بپرهیزیم و به سوی هر چیزی که باعث تقویت احساس به شرافت انسانی و عظمت و مسؤولیت بزرگ آن در این وجود شود، حرکت کنیم.<br>
مسأله دیگر، دور نگهداشتن جامعه از مسائلی است که باعث احساس ذلت و سستی و ناتوانی آن می‌شود؛ از این رو ما باید از هر گونه سخنی که زمینه‌های تزلزل روحیه گرامی داشتن هویت، شخصیت، فرهنگ، میراث و تاریخ را فراهم آورد، بپرهیزیم و به سوی هر چیزی که باعث تقویت احساس به شرافت انسانی و عظمت و مسؤولیت بزرگ آن در این وجود شود، حرکت کنیم.<br>
بسیاری از سخنان تبلیغاتی ما با کمال تأسف باعث تقویت روحیه ذلت، شکست، ناامیدی، و ناتوانی در دل‌ها می‌شود؛ از این رو باید در تبلیغات و برنامه‌های درسی و تربیت خانوادگی خود روحیه عزت، شرافت، شخصیت، گرامی داشتن هویت و وابستگی به امت اسلامی را تقویت کنیم که این موضوع مقدمه‌ای لازم و حیاتی برای از سرگیری خیزش و جنبش تمدنی ما خواهد بود. <br>
بسیاری از سخنان تبلیغاتی ما با کمال تأسف باعث تقویت روحیه ذلت، شکست، ناامیدی، و ناتوانی در دل‌ها می‌شود؛ از این رو باید در تبلیغات و برنامه‌های درسی و تربیت خانوادگی خود روحیه عزت، شرافت، شخصیت، گرامی داشتن هویت و وابستگی به امت اسلامی را تقویت کنیم که این موضوع مقدمه‌ای لازم و حیاتی برای از سرگیری خیزش و جنبش تمدنی ما خواهد بود.  


=عرفان=
== عرفان ==
من در سخن خود درباره مجلس برامکه که جریان‌های گوناگون را گردهم آورده بود، به «عشق» اشاره کردم که می‌تواند دل‌ها را وحدت بخشد و نگرش انسان را به افق‌های والا ببرد و به زندگی انسان برکت و پاکی ببخشد. <br>
من در سخن خود درباره مجلس برامکه که جریان‌های گوناگون را گردهم آورده بود، به «عشق» اشاره کردم که می‌تواند دل‌ها را وحدت بخشد و نگرش انسان را به افق‌های والا ببرد و به زندگی انسان برکت و پاکی ببخشد. <br>
این «عشق» مفهوم ویژه‌ای در مکتب عرفانی دارد که به وسیله ابن عربی تبلور یافت و با عارفان بزرگی در صحنه تمدن اسلامی همچون مولانا جلال الدین رومی و عطار و حافظ و سعدی شیرازی ادامه یافت.  
این «عشق» مفهوم ویژه‌ای در مکتب عرفانی دارد که به وسیلهابن‌عربی تبلور یافت و با عارفان بزرگی در صحنه تمدن اسلامی همچون مولانا جلال‌الدین رومی و عطار و حافظ و سعدی شیرازی ادامه یافت.  
این مکتب دارای پیام انسانی بزرگی است که در صورت ارائه خوب آن می‌تواند همه بشر را گرد خود جمع کند.<br>
این مکتب دارای پیام انسانی بزرگی است که در صورت ارائه خوب آن می‌تواند همه بشر را گرد خود جمع کند.<br>
این پیام همچنین توانسته است عزت امت اسلامی را که قرن‌ها در معرض عوامل ذلت از درون و برون قرار گرفته بود، محافظت کند؛ از این رو احیای این مکتب و ارائه آن به زبان معاصر می‌تواند پیام ما را جهانی سازد و نیز می‌توانیم فرزندان خود را بر مبنای دوستی واقعی و زیبایی واقعی و جنبش تکامل بخش واقعی تربیت کنیم که این کار آغازگر حرکت تمدنی ما خواهد بود. بدیهی است که احیای این مکتب به ایجاد همکاری تازه‌ای و در سطح معاصر میان ادبیات عرب و ادبیات فارسی و دیدار فرهنگی تازه‌ای میان ایرانی‌ها و عرب‌ها نیاز دارد. <br>
این پیام همچنین توانسته است عزت امت اسلامی را که قرن‌ها در معرض عوامل ذلت از درون و برون قرار گرفته بود، محافظت کند؛ از این رو احیای این مکتب و ارائه آن به زبان معاصر می‌تواند پیام ما را جهانی سازد و نیز می‌توانیم فرزندان خود را بر مبنای دوستی واقعی و زیبایی واقعی و جنبش تکامل بخش واقعی تربیت کنیم که این کار آغازگر حرکت تمدنی ما خواهد بود. بدیهی است که احیای این مکتب به ایجاد همکاری تازه‌ای و در سطح معاصر میان ادبیات عرب و ادبیات فارسی و دیدار فرهنگی تازه‌ای میان ایرانی‌ها و عرب‌ها نیاز دارد. <br>
خط ۹۲: خط ۹۴:
یادآور می‌شود که «عرفان» اصطلاح معمول و به کارگرفته شده در ایران به جای تصوف است که واژه تصوّف گرفتار تبعات تاریخی ناشی از تأثیرهایی شده که هیچ‌گونه ارتباطی به تمدن اسلامی ما ندارد.<br>
یادآور می‌شود که «عرفان» اصطلاح معمول و به کارگرفته شده در ایران به جای تصوف است که واژه تصوّف گرفتار تبعات تاریخی ناشی از تأثیرهایی شده که هیچ‌گونه ارتباطی به تمدن اسلامی ما ندارد.<br>


'''مهم‌ترین محورهای عرفان عبارتند از:'''<br>
'''مهم‌ترین محورهای عرفان عبارتند از:'''


*1. تکیه بر جایگاه «انسان» در جهان، و آن چیزی است که روح عزت و شرافت را درون آدمی می‌آفریند و باعث آن می‌شود که انسان مأموریت خود را در روی زمین که خلاقیت و ابتکار است، به خوبی درک کند.<br>
*1. تکیه بر جایگاه «انسان» در جهان، و آن چیزی است که روح عزت و شرافت را درون آدمی می‌آفریند و باعث آن می‌شود که انسان مأموریت خود را در روی زمین که خلاقیت و ابتکار است، به خوبی درک کند.<br>


انسان موجودی است که از سوی آفریننده خود شرافت یافته و شرافت او صرف نظر از دین و عقیده او ثابت است. ابن عربی در این زمینه به سیرت پیامبر در برخاستن جهت تعظیم و احترام به جنازه یهودی اشاره می‌کند به دلیل «انسان» بودن او... که می‌گوید آیا شما پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نمی‌بینید که برای جنازه یهودی بر می‌خیزد. به حضرت گفته شد که جنازه از آن فردی یهودی است. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)گفت: آیا او یک نفس نیست؟ بنابراین چه انگیزه‌ای جز آن وجود داشت که پیامبر برای تکریم و تعظیم شرف و جایگاهش از جا برخاست؟ جز شرف چه چیزی می‌تواند باشد که همان دمیدن روح خدایی در او است؟ این نفس از همان جهان با شرافت ملکوتی و روحانی و پاکی است. <br>
انسان موجودی است که از سوی آفریننده خود شرافت یافته و شرافت او صرف نظر از دین و عقیده او ثابت است.ابن‌عربی در این زمینه به سیرت پیامبر در برخاستن جهت تعظیم و احترام به جنازه یهودی اشاره می‌کند به دلیل «انسان» بودن او... که می‌گوید آیا شما پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نمی‌بینید که برای جنازه یهودی بر می‌خیزد. به حضرت گفته شد که جنازه از آن فردی یهودی است. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)گفت: آیا او یک نفس نیست؟ بنابراین چه انگیزه‌ای جز آن وجود داشت که پیامبر برای تکریم و تعظیم شرف و جایگاهش از جا برخاست؟ جز شرف چه چیزی می‌تواند باشد که همان دمیدن روح خدایی در او است؟ این نفس از همان جهان با شرافت ملکوتی و روحانی و پاکی است. <br>
خداوند پس از دمیدن روح خود به انسان با نفس ناطقه، او را شرافت بخشید، و همه نام‌ها را به او یاد داد و این نفس با شرافت است و امکان ندارد روز قیامت در معرض عذاب قرار گیرد؛ بلکه آنچه در معرض عذاب قرار می‌گیرد، نفس حیوانی او است که در انسان منحرف از راه خدا، بزرگ و ضخیم شده، و نفس ناطقه را پنهان می‌سازد.
خداوند پس از دمیدن روح خود به انسان با نفس ناطقه، او را شرافت بخشید، و همه نام‌ها را به او یاد داد و این نفس با شرافت است و امکان ندارد روز قیامت در معرض عذاب قرار گیرد؛ بلکه آنچه در معرض عذاب قرار می‌گیرد، نفس حیوانی او است که در انسان منحرف از راه خدا، بزرگ و ضخیم شده، و نفس ناطقه را پنهان می‌سازد.
ابن عربی درباره انسان می‌گوید: انسان فقط با نفس حیوانی خود وارد جهنم می‌شود؛ چون جهنم جایگاهی برای نفس ناطقه نخواهد بود و چنانچه نفس ناطقه بر آن آتش اشراق کند، زبانه آتش را خاموش خواهد کرد؛ چون نور آن عظیم‌تر است. <ref>الفتوحات المکیه، ج 3، ص 360.</ref><br>
ابن عربی درباره انسان می‌گوید: انسان فقط با نفس حیوانی خود وارد جهنم می‌شود؛ چون جهنم جایگاهی برای نفس ناطقه نخواهد بود و چنانچه نفس ناطقه بر آن آتش اشراق کند، زبانه آتش را خاموش خواهد کرد؛ چون نور آن عظیم‌تر است. <ref>الفتوحات المکیه، ج 3، ص 360.</ref><br>
گرایش انسانی عارفان آنها را از اندیشه مردگرایی دور کرده و چنین گرایشی باعث شده است برای امکان رسیدن به کمال انسانی، مرد و زن را برابر بدانند. ابن عربی در این زمینه می‌گوید: انسانیت چون حقیقتی است که شامل مرد و زن می‌شود؛ پس در اصل انسانیت، مردان بر زنان برتری ندارند.<ref>همان، ص 447.</ref><br>
گرایش انسانی عارفان آنها را از اندیشه مردگرایی دور کرده و چنین گرایشی باعث شده است برای امکان رسیدن به کمال انسانی، مرد و زن را برابر بدانند.ابن‌عربی در این زمینه می‌گوید: انسانیت چون حقیقتی است که شامل مرد و زن می‌شود؛ پس در اصل انسانیت، مردان بر زنان برتری ندارند.<ref>همان، ص 447.</ref><br>
این گرایش در فقه آنها نیز انعکاس یافته است؛ چون امامت زن را برای مردان در نماز جایز دانسته‌اند. <ref>محمد تقی جعفری، ج15، ص 204.</ref><br>
این گرایش در فقه آنها نیز انعکاس یافته است؛ چون امامت زن را برای مردان در نماز جایز دانسته‌اند. <ref>محمد تقی جعفری، ج15، ص 204.</ref><br>
عارفان روی همت تأکید دارند، و آدمی باید از توانایی‌های خود آگاه باشد و قدر خود را کم نداند. در این زمینه، مولانا جلال‌الدین رومی می‌گوید:<br>
عارفان روی همت تأکید دارند، و آدمی باید از توانایی‌های خود آگاه باشد و قدر خود را کم نداند. در این زمینه، مولانا جلال‌الدین رومی می‌گوید:<br>
خط ۱۹۳: خط ۱۹۵:
{{ب|فهو ما معبوده الا هواه | چون که نیست معبود آن را جز هوس}}
{{ب|فهو ما معبوده الا هواه | چون که نیست معبود آن را جز هوس}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
=خاتمه=
 
== خاتمه ==
لازم است راهبرد تقریب بین مذاهب اسلامی، از ضرورت برنامه‌های متمدنانه، غفلت نورزد؛ چرا که چنین برنامه‌ای، پایه اصلی حل همه مظاهر اختلاف همان اسلام است و در محدوده این برنامه فقط می‌توان بر تعصب طایفه‌ای و انواع تعصب‌های دیگر که میان فرزندان امت اسلامی ما است غالب آمد.
لازم است راهبرد تقریب بین مذاهب اسلامی، از ضرورت برنامه‌های متمدنانه، غفلت نورزد؛ چرا که چنین برنامه‌ای، پایه اصلی حل همه مظاهر اختلاف همان اسلام است و در محدوده این برنامه فقط می‌توان بر تعصب طایفه‌ای و انواع تعصب‌های دیگر که میان فرزندان امت اسلامی ما است غالب آمد.
=منابع و مآخذ=
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
# الفتوحات المکیه، ج 3 و ج 6.
# الفتوحات المکیه، ج 3 و ج 6.
# دیوان الامام علی، مصر]بی‌تا[، ص 57.
# دیوان الامام علی، مصر]بی‌تا[، ص 57.
خط ۲۰۱: خط ۲۰۸:
# مثنوی چهارم، ص 309، ابیات 521 و 522.
# مثنوی چهارم، ص 309، ابیات 521 و 522.
# محمدباقر صدر، التفسیر الموضوعی.
# محمدباقر صدر، التفسیر الموضوعی.
# محمدتقی جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال الدین رومی، ج 15.
# محمدتقی جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال‌الدین رومی، ج 15.
# مروج الذهب، 1381: 2/379.<br>
# مروج الذهب، 1381: 2/379.<br>


== پانویس ==
[[رده:مقاله‌ها]]
{{پانویس}}
 
[[رده:مقالات]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش