بررسی روایت الله الله فی أصحابی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'می‌فرماید')
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
خط ۲: خط ۲:
=متن حدیث دوم=
=متن حدیث دوم=
قال رسول الله ص: الله الله فی اصحابی لا تتخذوهم غرضا فمن احبهم فبحبی احبهم فمن ابغضهم فببغضی ابغضهم و من آذاهم فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فیوشک ان یاخذه  »<ref>(مسند احمد ج 5 ص 54 و کنزالعمال ج 11 ص 532 و سنن ترمذی ج 12 ص 362)</ref>  
قال رسول الله ص: الله الله فی اصحابی لا تتخذوهم غرضا فمن احبهم فبحبی احبهم فمن ابغضهم فببغضی ابغضهم و من آذاهم فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فیوشک ان یاخذه  »<ref>(مسند احمد ج 5 ص 54 و کنزالعمال ج 11 ص 532 و سنن ترمذی ج 12 ص 362)</ref>  
پیامبر اکرم ص فرموده است: خدا را خدا را در باره اصحابم ، آنان را پس از من هدف قرار ندهید هر کس آنان را دوست داشته باشد پس به محبت من آنان را دوست می‌دارد و هر کس نسبت به آنان بغض داشده باشد پس به بغض من به آنان بغض داشته باشد هر کس آنان را اذیت کند  ، مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند به تحقیق خدا را اذیت کرده و هر که خدا را اذیت کند به زودی خداوند او را اخذ می کند. اهل سنت این حدیث را دلیل بر عدالت صحابه قرار دادند.
پیامبر اکرم ص فرموده است: خدا را خدا را در باره اصحابم ، آنان را پس از من هدف قرار ندهید هر کس آنان را دوست داشته باشد پس به محبت من آنان را دوست می‌دارد و هر کس نسبت به آنان بغض داشده باشد پس به بغض من به آنان بغض داشته باشد هر کس آنان را اذیت کند  ، مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند به تحقیق خدا را اذیت کرده و هر که خدا را اذیت کند به زودی خداوند او را اخذ می‌کند. اهل سنت این حدیث را دلیل بر عدالت صحابه قرار دادند.
=بررسی و نقد آن=
=بررسی و نقد آن=
==ابن حجر عسقلانی==
==ابن حجر عسقلانی==
خط ۲۱: خط ۲۱:
    
    
==بخاری==
==بخاری==
از عبدالله بن مغفل نقل می کند که پیامبرص همین مطلب را فرمودند سند این روایت شناخته شده نیست از ابن حماد شنیدم که خود به نقل از بخاری می‌گفت: عبدالله بن عبدالرحمن از ابن مغفل از پیامبر ص ( نقل کردند که ) فرمود: اصحاب مرا هدف قرار ندهید » این حدیث محل نظر است .
از عبدالله بن مغفل نقل می‌کند که پیامبرص همین مطلب را فرمودند سند این روایت شناخته شده نیست از ابن حماد شنیدم که خود به نقل از بخاری می‌گفت: عبدالله بن عبدالرحمن از ابن مغفل از پیامبر ص ( نقل کردند که ) فرمود: اصحاب مرا هدف قرار ندهید » این حدیث محل نظر است .
ملاحظه شد که این حدیث در ذیل احوالات عبدالله بن عبدالرحمن طائفی در کتب رجالی به ویژه ، کتاب هایی که پیرامون راویان ضعیف نوشته شده ، آمده و تضعیف و طرد شده است  
ملاحظه شد که این حدیث در ذیل احوالات عبدالله بن عبدالرحمن طائفی در کتب رجالی به ویژه ، کتاب هایی که پیرامون راویان ضعیف نوشته شده ، آمده و تضعیف و طرد شده است  
   
   
خط ۳۱: خط ۳۱:
اولا: این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است: اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال: کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال: یا رسولالله الا تراه ؟ قال: فرفع النبی ص راسه و قال: من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله  »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref>
اولا: این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است: اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال: کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال: یا رسولالله الا تراه ؟ قال: فرفع النبی ص راسه و قال: من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله  »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref>


ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل می کند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت می‌کرد از این روخالد شروع به درشتی کرد و مرتب درشتی او بیشتر می شد و در این میان پیامبر ساکت بود عمار به گریه افتار و عرض کرد ای رسول خدا ، آیا او را نمی بینی ؟ راوی گفت پیامبر سرش را بلند کرد و فرمود: هر کس با عمار دشمنی کند خدا وند او را دشمن می‌دارد و هر کس نسبت به عمار بغض داشته باشد خداوند او را مبغوض میدارد »
ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل می‌کند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت می‌کرد از این روخالد شروع به درشتی کرد و مرتب درشتی او بیشتر می شد و در این میان پیامبر ساکت بود عمار به گریه افتار و عرض کرد ای رسول خدا ، آیا او را نمی بینی ؟ راوی گفت پیامبر سرش را بلند کرد و فرمود: هر کس با عمار دشمنی کند خدا وند او را دشمن می‌دارد و هر کس نسبت به عمار بغض داشته باشد خداوند او را مبغوض میدارد »


در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود: دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم »  
در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود: دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم »  
خط ۷۰: خط ۷۰:
اخرج البخاری فی کتاب فضائل اصحاب النبی ص عن عمران بن حصین یقول: قال رسول الله ص: «خیر امتی قرنی ثم الذین یلونهم قال عمران: فلا ادری اذکر بعد قرنه قرنین او ثلاثا ثم ان بعدکم قوما یشهدون و لایستشهدون ویخونون و لا یؤتمنون و ینذرون و لا یفون و ینظر فیهم اسمن  »<ref>(صحیح بخاری ج 2 ص 249 و مسند احمد ج 5 ص 357 و صحیح مسلم ج 7 ص 185)</ref>
اخرج البخاری فی کتاب فضائل اصحاب النبی ص عن عمران بن حصین یقول: قال رسول الله ص: «خیر امتی قرنی ثم الذین یلونهم قال عمران: فلا ادری اذکر بعد قرنه قرنین او ثلاثا ثم ان بعدکم قوما یشهدون و لایستشهدون ویخونون و لا یؤتمنون و ینذرون و لا یفون و ینظر فیهم اسمن  »<ref>(صحیح بخاری ج 2 ص 249 و مسند احمد ج 5 ص 357 و صحیح مسلم ج 7 ص 185)</ref>


بخاری در کتاب فضائل صحابه از قول پیامبر نقل کرده که فرموده است: بهترین امت من ، امت قرن من است سپس امت بعد از آن که نزدیک امت من بوده‌اند و سپس امت پس از آن که شامل تمام صحابه و تابعین و پس از آن می‌شود سپس عمران می گوید: نمی دانم آیا پیامبر بعد از قرن خویش ، دو قرن را گفت یا سه قرن ؟ و از طریق دیگر از پیامبر چنین نقل می کند: قال ص: خیر الناس قرنی ، ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته  »<ref>(صحیح بخاری ج9 ص 442)  
بخاری در کتاب فضائل صحابه از قول پیامبر نقل کرده که فرموده است: بهترین امت من ، امت قرن من است سپس امت بعد از آن که نزدیک امت من بوده‌اند و سپس امت پس از آن که شامل تمام صحابه و تابعین و پس از آن می‌شود سپس عمران می گوید: نمی دانم آیا پیامبر بعد از قرن خویش ، دو قرن را گفت یا سه قرن ؟ و از طریق دیگر از پیامبر چنین نقل می‌کند: قال ص: خیر الناس قرنی ، ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته  »<ref>(صحیح بخاری ج9 ص 442)  
</ref>
</ref>
=بررسی و نقد=
=بررسی و نقد=
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
و هم چنین حجاج بن یوسف سقفی چه جنایاتی را که در طول تاریخ مرتکب شد آیا همه این هارا می‌توان نادیده گرفت ؟ و این عصر را بهترین عصر نامید و مردم آن را بهترین مردم دانست ؟  
و هم چنین حجاج بن یوسف سقفی چه جنایاتی را که در طول تاریخ مرتکب شد آیا همه این هارا می‌توان نادیده گرفت ؟ و این عصر را بهترین عصر نامید و مردم آن را بهترین مردم دانست ؟  


و بر فرض صحت این روایت و نادیده گرفتن همه حوادث تاریخی ، با این روایت نمی‌توان عدالت جمیع صحابه را ثابت کرد زیرا این حدیث فثط عده ای از صحابه را ستایش می کند نه همه آنان را . و فضیلت برخی صحابه را بیان می کند و ثابت می کند که برخی صحابه افضل از غیرشان بودند
و بر فرض صحت این روایت و نادیده گرفتن همه حوادث تاریخی ، با این روایت نمی‌توان عدالت جمیع صحابه را ثابت کرد زیرا این حدیث فثط عده ای از صحابه را ستایش می‌کند نه همه آنان را . و فضیلت برخی صحابه را بیان می‌کند و ثابت می‌کند که برخی صحابه افضل از غیرشان بودند
   
   
=متن حدیث ششم=  
=متن حدیث ششم=  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش