۸۷٬۷۹۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'میفرماید') |
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'میکند') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
=متن حدیث دوم= | =متن حدیث دوم= | ||
قال رسول الله ص: الله الله فی اصحابی لا تتخذوهم غرضا فمن احبهم فبحبی احبهم فمن ابغضهم فببغضی ابغضهم و من آذاهم فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فیوشک ان یاخذه »<ref>(مسند احمد ج 5 ص 54 و کنزالعمال ج 11 ص 532 و سنن ترمذی ج 12 ص 362)</ref> | قال رسول الله ص: الله الله فی اصحابی لا تتخذوهم غرضا فمن احبهم فبحبی احبهم فمن ابغضهم فببغضی ابغضهم و من آذاهم فقد آذانی و من آذانی فقد آذی الله و من آذی الله فیوشک ان یاخذه »<ref>(مسند احمد ج 5 ص 54 و کنزالعمال ج 11 ص 532 و سنن ترمذی ج 12 ص 362)</ref> | ||
پیامبر اکرم ص فرموده است: خدا را خدا را در باره اصحابم ، آنان را پس از من هدف قرار ندهید هر کس آنان را دوست داشته باشد پس به محبت من آنان را دوست میدارد و هر کس نسبت به آنان بغض داشده باشد پس به بغض من به آنان بغض داشته باشد هر کس آنان را اذیت کند ، مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند به تحقیق خدا را اذیت کرده و هر که خدا را اذیت کند به زودی خداوند او را اخذ | پیامبر اکرم ص فرموده است: خدا را خدا را در باره اصحابم ، آنان را پس از من هدف قرار ندهید هر کس آنان را دوست داشته باشد پس به محبت من آنان را دوست میدارد و هر کس نسبت به آنان بغض داشده باشد پس به بغض من به آنان بغض داشته باشد هر کس آنان را اذیت کند ، مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند به تحقیق خدا را اذیت کرده و هر که خدا را اذیت کند به زودی خداوند او را اخذ میکند. اهل سنت این حدیث را دلیل بر عدالت صحابه قرار دادند. | ||
=بررسی و نقد آن= | =بررسی و نقد آن= | ||
==ابن حجر عسقلانی== | ==ابن حجر عسقلانی== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==بخاری== | ==بخاری== | ||
از عبدالله بن مغفل نقل | از عبدالله بن مغفل نقل میکند که پیامبرص همین مطلب را فرمودند سند این روایت شناخته شده نیست از ابن حماد شنیدم که خود به نقل از بخاری میگفت: عبدالله بن عبدالرحمن از ابن مغفل از پیامبر ص ( نقل کردند که ) فرمود: اصحاب مرا هدف قرار ندهید » این حدیث محل نظر است . | ||
ملاحظه شد که این حدیث در ذیل احوالات عبدالله بن عبدالرحمن طائفی در کتب رجالی به ویژه ، کتاب هایی که پیرامون راویان ضعیف نوشته شده ، آمده و تضعیف و طرد شده است | ملاحظه شد که این حدیث در ذیل احوالات عبدالله بن عبدالرحمن طائفی در کتب رجالی به ویژه ، کتاب هایی که پیرامون راویان ضعیف نوشته شده ، آمده و تضعیف و طرد شده است | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
اولا: این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است: اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال: کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال: یا رسولالله الا تراه ؟ قال: فرفع النبی ص راسه و قال: من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref> | اولا: این حدیث بصورت ناقص روایت شد وکامل آن همانست که حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است: اخبرنا ه ابوالعباس محمد بن احمد المحبوبی بمرو ثنا سعید بن مسعود ثنا یزید بن هارون ثنا العوام بن حوشب حدثنی ثلمة بن کهیل عن علقمة عن خالد بن الولید قال: کان بینی و بین عمار بن یاسر کلام فاغلظت له فانطلق عمار یشکونی الی النبی ص فجاء خالد و هو یشکوه فجعل یغلظ له و لا یزیده الا غلظة و النبی ص ساکت فبکی عمار و قال: یا رسولالله الا تراه ؟ قال: فرفع النبی ص راسه و قال: من عادی عمارا عاداه الله و من ابغض عمارا ابغضه الله »<ref>(المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 391)</ref> | ||
ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل | ابوالعباس محمد بن احمد محبوبی به سند خود از خالد بن ولید نقل میکند که گفت میان من و عمار نزاعی در گرفت و من بر او درشتی کردم عمار نزد پیامبر رفت و از من شکایت کرد پی خالد آمد در حالی که او از وی شکایت میکرد از این روخالد شروع به درشتی کرد و مرتب درشتی او بیشتر می شد و در این میان پیامبر ساکت بود عمار به گریه افتار و عرض کرد ای رسول خدا ، آیا او را نمی بینی ؟ راوی گفت پیامبر سرش را بلند کرد و فرمود: هر کس با عمار دشمنی کند خدا وند او را دشمن میدارد و هر کس نسبت به عمار بغض داشته باشد خداوند او را مبغوض میدارد » | ||
در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود: دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم » | در برخی روایات آمده است که پیامبر در همین جریان به خالد فرمود: دعوا لی اصحابی فوالذی نفسی بیده لو انفقتم مثل احد او مثل الجبال ذهبا ما بلغتم اعمالهم » | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
اخرج البخاری فی کتاب فضائل اصحاب النبی ص عن عمران بن حصین یقول: قال رسول الله ص: «خیر امتی قرنی ثم الذین یلونهم قال عمران: فلا ادری اذکر بعد قرنه قرنین او ثلاثا ثم ان بعدکم قوما یشهدون و لایستشهدون ویخونون و لا یؤتمنون و ینذرون و لا یفون و ینظر فیهم اسمن »<ref>(صحیح بخاری ج 2 ص 249 و مسند احمد ج 5 ص 357 و صحیح مسلم ج 7 ص 185)</ref> | اخرج البخاری فی کتاب فضائل اصحاب النبی ص عن عمران بن حصین یقول: قال رسول الله ص: «خیر امتی قرنی ثم الذین یلونهم قال عمران: فلا ادری اذکر بعد قرنه قرنین او ثلاثا ثم ان بعدکم قوما یشهدون و لایستشهدون ویخونون و لا یؤتمنون و ینذرون و لا یفون و ینظر فیهم اسمن »<ref>(صحیح بخاری ج 2 ص 249 و مسند احمد ج 5 ص 357 و صحیح مسلم ج 7 ص 185)</ref> | ||
بخاری در کتاب فضائل صحابه از قول پیامبر نقل کرده که فرموده است: بهترین امت من ، امت قرن من است سپس امت بعد از آن که نزدیک امت من بودهاند و سپس امت پس از آن که شامل تمام صحابه و تابعین و پس از آن میشود سپس عمران می گوید: نمی دانم آیا پیامبر بعد از قرن خویش ، دو قرن را گفت یا سه قرن ؟ و از طریق دیگر از پیامبر چنین نقل | بخاری در کتاب فضائل صحابه از قول پیامبر نقل کرده که فرموده است: بهترین امت من ، امت قرن من است سپس امت بعد از آن که نزدیک امت من بودهاند و سپس امت پس از آن که شامل تمام صحابه و تابعین و پس از آن میشود سپس عمران می گوید: نمی دانم آیا پیامبر بعد از قرن خویش ، دو قرن را گفت یا سه قرن ؟ و از طریق دیگر از پیامبر چنین نقل میکند: قال ص: خیر الناس قرنی ، ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم ثم یجیء اقوام تسبق شهادة احدهم یمینه و یمینه شهادته »<ref>(صحیح بخاری ج9 ص 442) | ||
</ref> | </ref> | ||
=بررسی و نقد= | =بررسی و نقد= | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
و هم چنین حجاج بن یوسف سقفی چه جنایاتی را که در طول تاریخ مرتکب شد آیا همه این هارا میتوان نادیده گرفت ؟ و این عصر را بهترین عصر نامید و مردم آن را بهترین مردم دانست ؟ | و هم چنین حجاج بن یوسف سقفی چه جنایاتی را که در طول تاریخ مرتکب شد آیا همه این هارا میتوان نادیده گرفت ؟ و این عصر را بهترین عصر نامید و مردم آن را بهترین مردم دانست ؟ | ||
و بر فرض صحت این روایت و نادیده گرفتن همه حوادث تاریخی ، با این روایت نمیتوان عدالت جمیع صحابه را ثابت کرد زیرا این حدیث فثط عده ای از صحابه را ستایش | و بر فرض صحت این روایت و نادیده گرفتن همه حوادث تاریخی ، با این روایت نمیتوان عدالت جمیع صحابه را ثابت کرد زیرا این حدیث فثط عده ای از صحابه را ستایش میکند نه همه آنان را . و فضیلت برخی صحابه را بیان میکند و ثابت میکند که برخی صحابه افضل از غیرشان بودند | ||
=متن حدیث ششم= | =متن حدیث ششم= |